فدایى مازندرانى: تفاوت میان نسخه‌ها

پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۳۲: خط ۱۳۲:
{{م|یا رب!مرا از آتش دوزخ عتیق<ref>آزاد.</ref> ساز}}
{{م|یا رب!مرا از آتش دوزخ عتیق<ref>آزاد.</ref> ساز}}
{{م|این بنده را ز لطف به فطرس رفیق ساز<ref>همان،ص 104 و 105.</ref>}}
{{م|این بنده را ز لطف به فطرس رفیق ساز<ref>همان،ص 104 و 105.</ref>}}
{{پایان شعر}}
===بند دهم از نظام دوم===
{{شعر}}
{{ب|تنها چو ماند زاده پیغمبر آه آه!| آهى کشید از دل غمپرور آه آه!}}
{{ب|از هرطرف بدید و علمدار خود ندید| او را شکست بازوى زورآور آه آه}}
{{ب|نورش ز دیده برد غم نور دیده‌اش| یعنى شبیه ختم رسل:اکبر آه آه!}}
{{ب|در خون تپیده دید تن قاسم اى دیغ| وز پا فتاده یافت قد جعفر آه آه!}}
{{ب|نه لشکر و سپاه نه یار و نه دادخواه| نه مونس و نه غمخور و نى یاور آه آه!}}
{{ب|از پشت سر خروش جگر تشنگان به گوش| وز پیش روش طعنه زنان لشکر آه آه!}}
{{ب|گاهى به ناله گفت که اى خواهر!اَلوداع| گاهى به گریه دید رخ دختر آه آه!...}}
{{ب|آمد به رزمگاه چو آن شاه بى‌سپاه| تنها به کام خشک و دو چشم تر آه آه!}}
{{ب|آن دم ز خیمه‌گاه خروش و فغان شنید| آهى کشید از دل چون اخگر آه آه!}}
{{ب|برگشت از مصاف و به نزدیک خیمه رفت| گفتا زِ روى درد که اى خواهر آه آه!}}
{{ب|برگو چه روى داده شما را درین زمانه؟| زینب به ناله گفت که اى سرور آه آه!}}
{{ب|از بهر شیر اصغر شیرین لقاى تو| بنموده تلخ زندگى مادر آه آه!}}
{{ب|اى شیرزاده شیر به پستان مادرش |گردیده خشک و مانده به چشم تر آه آه!}}
{{ب|آبى بیار و آبروى مادرش بخواه| دادش برس به داورى داور آه آه!}}
{{ب|آن طفل را گرفت ز زینب شه شهید| بردش به پیش روى صف لشکر آه آه!}}
{{ب|گفتا که اى سپاه اگر باشدم گناه| او را گناه چیست که درین برّ؟آه آه!}}
{{ب|از تشنگى کشیده چو سوسن زبان به کام| شد غنچه‌اش کبود چو نیلوفر آه آه!}}
{{ب|یک جرعه‌اى ز آب به این بى‌زبان دهید| یادآورید از عطش محشر آه آه!}}
{{ب|ناگه ز شست ظلم خدنگى که ناوکش| بوده‌ست تیز بر صف نشتر آه آه!}}
{{ب|بر حلق خشک تشنه آن نازنین رسید| جاگیر گشت بر گلویش تا پر آه آه!}}
{{ب|از حلق او گذشت و به بازوى شه نشست |یک تیر را نشانه دو آمد بر!آه آه!}}
{{ب|خم شد ز بار درد قد شاه چون کمان| کان تیر را کشید از آن حنجر آه آه!}}
{{ب|از کف فشاند خون گلویش به سوى چرخ| یک قطره برنگشت از آن دیگر،آه آه!...}}
{{ب|زنگ شفق به دامن گردون نیلگون| ز آن خون نشانه‌دان و نما باور آه آه!}}
{{ب|آن دم کشید اصغر لب تشنه از جگر| آهى که سوخت از تف آن،اختر آه آه!}}
{{ب|لختى نظر گشود به آن باب مهربان| رفت از کنار او به لب کوثر آه آه!}}
{{ب|طفل حسین ز ناقه صالح به نزد حق| نبوَد ز روى مرتبه خود کمتر آه آه!}}
{{ب|از بهر کشتن شترى،کرد حق غضب| بر قتل شیرخواره شیر نر،آه آه!}}
{{ب|خواهد غضب نمود به خوانخواهى‌اش که هست| خوانخواه شیر صف شکن صفدر آه آه!}}
{{م|آخر گر انتقام کشد اول است آن}}
{{م|سرِّ حدیث«یُمهِل و لا یمهل» 1است آن 2}}
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}