آداب وعظ و منبر: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی حسین
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۱۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
اهل منبر و وعظ، که در محافل دینى و مجالس حسینى براى مردم القاى سخن و ایراد موعظه و ذکر مصیبت مى‌کنند، چون با دل و دین مردم سر و کار دارند و شنوندگان، کلامشان را حجّت مى‌شمارند، باید خود به حرفهایشان معتقد و عامل باشند، تا هم سخن تأثیر کند و هم از وجهۀ دین و علماى دینى کاسته نشود.
== مفهوم ==
بنابراین بر فراز منبر رفتن و به موعظۀ خلایق یا نشر خلایق پرداختن، کار هر کس نیست و صلاحیّتها و شرایطى مى‌طلبد. علماى بزرگ که دلسوز دین بوده‌اند، همواره چه کتبى و چه شفاهى به اندرز و رهنمود در این زمینه‌ها پرداخته‌اند. از جمله مرحوم میرزا حسین نورى در کتاب ارزندۀ خود (لؤلؤ و مرجان) به بیان آداب اهل منبر پرداخته و «اخلاص» را پلّۀ اول منبر و «صدق» را پلّۀ دوم آن دانسته و نکاتى را هم بعنوان «مهالک عظیمۀ روضه‌خوانان و اهل منبر» دانسته که بعضى از آنها از این قرار است:
اهل [[منبر]] و [[وعظ]]، که در محافل دینى و مجالس [[حسین]]ى براى مردم القاى سخن و ایراد موعظه و ذکر مصیبت مى‌کنند، چون با دل و دین مردم سر و کار دارند و شنوندگان، کلامشان را حجت مى‌شمارند، باید خود به حرفهایشان معتقد و عامل باشند، تا هم سخن تأثیر کند و هم از وجهۀ دین و علماى دینى کاسته نشود. بنابراین بر فراز منبر رفتن و به موعظۀ خلایق یا نشر خلایق پرداختن، کار هر کس نیست و صلاحیتها و شرایطى مى‌طلبد. علماى بزرگ که دلسوز دین بوده‌اند، همواره چه کتبى و چه شفاهى به اندرز و رهنمود در این زمینه‌ها پرداخته‌اند. از جمله مرحوم میرزا حسین نورى در کتاب ارزندۀ خود (لؤلؤ و مرجان) به بیان آداب اهل منبر پرداخته و «اخلاص» را پلۀ اول منبر و «صدق» را پلۀ دوم آن دانسته و نکاتى را هم بعنوان «مهالک عظیمۀ روضه‌خوانان و اهل منبر» دانسته که بعضى از آنها از این قرار است.


1-ریاکارى و به خاطر دنیا کار کردن.
=== مشروح آداب وعظ و منبر ===


2- روضه‌خوانى را وسیلۀ کسب خویش ساختن.
*ریاکارى و به خاطر دنیا کار کردن.


3-آخرت خود را به دنیا، و به دنیاى دیگران فروختن.
*روضه‌خوانى را وسیلۀ کسب خویش ساختن.


4-عمل نکردن روضه‌خوان به گفته‌هایى که خود نقل مى‌کند.
*آخرت خود را به دنیا، و به دنیاى دیگران فروختن.


5-دروغ بافتن در منبر و رعایت نکردن صدق احادیث و حکایات.<ref>«لؤلؤ و مرجان»،محدّث نورى.</ref>
*عمل نکردن روضه‌خوان به گفته‌هایى که خود نقل مى‌کند.


شاگرد وى مرحوم محدّث قمى در منتهى الآمال، پس از بیانى مبسوط در زشتى دروغ در مجالس عزادارى و منبر و مرثیه و استفاده از غنا در نوحه‌خوانى و رعایت نکردن دقت در نقلهاى تاریخى، سخنانى دارد، تحت عنوان «[[نصح و تحذیر]]» و اهل منبر را بر حذر مى‌دارد از مبتلا شدن به:دروغ گفتن و افترا بستن بر خدا و ائمه و علماء، غنا خواندن، اطفال امارد را با الحان فسوق پیش از خود به خوانندگى واداشتن، بى‌اذن، بلکه با نهى صریح به خانۀ مردم در آمدن و بر منبر رفتن و آزردن حاضرین بر گریه نکردن به کلمات بلیغه، ترویج باطل در وقت دعا، مدح کسانى که مستحقّ مدح نیستند، مغرور کردن مجرمین و متجرّى نمودن فاسقین، خلط کردن حدیثى به حدیث دیگر به طور تدلیس، تفسیر آیات شریفه به آراء کاسده، نقل اخبار به معانى باطله، فتوا دادن با نداشتن اهلیّت آن، متوسّل شدن براى زینت دادن کلام و رونق گرفتن مجلس به سخنان کفره و حکایت مضحکه و اشعار فجره و فسقه در مطالب منکره و تصحیح کردن اشعار دروغ مراثى را بعنوان زبان حال، ذکر آنچه منافى عصمت و طهارت اهل بیت نبوّت است، طول دادن سخن به جهت اغراض کثیرۀ فاسده و محروم نمودن حاضرین از اوقات فضیلت نماز و امثال این مفاسد که لا تعدّ و لا تحصى است...و پس از بحثى پیرامون اهل عمل نبودن به گفته‌ها و توقّعات بى‌مورد داشتن،این شعر حافظ را نقل مى‌کند که:
*دروغ بافتن در منبر و رعایت نکردن صدق احادیث و حکایات.<ref>«لؤلؤ و مرجان»،محدّث نورى.</ref>


واعظان کاین جلوه در محراب و منبر مى‌کنند
شاگرد وى مرحوم محدث قمى در منتهى الآمال، پس از بیانى مبسوط در زشتى دروغ در مجالس عزادارى و منبر و مرثیه و استفاده از غنا در نوحه‌خوانى و رعایت نکردن دقت در نقلهاى تاریخى، سخنانى دارد، تحت عنوان «[[نصح و تحذیر]]» و اهل منبر را بر حذر مى‌دارد از مبتلا شدن به:دروغ گفتن و افترا بستن بر خدا و ائمه و علماء، غنا خواندن، اطفال امارد را با الحان فسوق پیش از خود به خوانندگى واداشتن، بى‌اذن، بلکه با نهى صریح به خانۀ مردم در آمدن و بر منبر رفتن و آزردن حاضرین بر گریه نکردن به کلمات بلیغه، ترویج باطل در وقت دعا، مدح کسانى که مستحق مدح نیستند، مغرور کردن مجرمین و متجرى نمودن فاسقین، خلط کردن حدیثى به حدیث دیگر به طور تدلیس، تفسیر آیات شریفه به آراء کاسده، نقل اخبار به معانى باطله، فتوا دادن با نداشتن اهلیت آن، متوسل شدن براى زینت دادن کلام و رونق گرفتن مجلس به سخنان کفره و حکایت مضحکه و اشعار فجره و فسقه در مطالب منکره و تصحیح کردن اشعار دروغ مراثى را بعنوان زبان حال، ذکر آنچه منافى عصمت و طهارت اهل بیت نبوت است، طول دادن سخن به جهت اغراض کثیرۀ فاسده و محروم نمودن حاضرین از اوقات فضیلت نماز و امثال این مفاسد که لا تعد و لا تحصى است...و پس از بحثى پیرامون اهل عمل نبودن به گفته‌ها و توقعات بى‌مورد داشتن،این شعر حافظ را نقل مى‌کند که:
چون به خلوت مى‌روند آن کار دیگر مى‌کنند
مشکلى دارم ز دانشمند مجلس بازپرس
توبه فرمایان چرا خود توبه کمتر مى‌کنند
گوئیا باور نمى‌دارند روز داورى
کاین همه قلب و دغل در کار داور مى‌کنند<ref>منتهى الآمال،ج 1 ص 341.در این زمینه‌ها به کتابهاى«حماسۀ حسینى»و«تحریفهاى عاشورا»از شهید مطهرى مراجعه شود.</ref>


{{شعر}}
{{ب|واعظان کاین جلوه در محراب و منبر مى‌کنند|}}
{{ب|چون به خلوت مى‌روند آن کار دیگر مى‌کنند|}}
{{ب|مشکلى دارم ز دانشمند مجلس بازپرس|}}
{{ب|توبه فرمایان چرا خود توبه کمتر مى‌کنند|}}
{{ب|گوئیا باور نمى‌دارند روز داورى|}}
{{ب|کاین همه قلب و دغل در کار داور مى‌کنند<ref>منتهى الآمال،ج ۱ ص ۳۴۱.در این زمینه‌ها به کتابهاى«حماسۀ حسینى»و«تحریفهاى عاشورا»از شهید مطهرى مراجعه شود.</ref>|}}
{{پایان شعر}}
==منبع==
==منبع==
* ''جواد محدثی، فرهنگ عاشورا، قم، معارف، ج1، ص24-25.''
 
*''[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=559291&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author جواد محدثی، فرهنگ عاشورا، قم، معارف، ج۱، ص۲۴-۲۵.]''
 
==پی نوشت==
==پی نوشت==
<references />
[[رده:مراسم‌ها]]
[[رده:آیین‌ها]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۲ نوامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۱:۲۲

مفهوم[ویرایش | ویرایش مبدأ]

اهل منبر و وعظ، که در محافل دینى و مجالس حسینى براى مردم القاى سخن و ایراد موعظه و ذکر مصیبت مى‌کنند، چون با دل و دین مردم سر و کار دارند و شنوندگان، کلامشان را حجت مى‌شمارند، باید خود به حرفهایشان معتقد و عامل باشند، تا هم سخن تأثیر کند و هم از وجهۀ دین و علماى دینى کاسته نشود. بنابراین بر فراز منبر رفتن و به موعظۀ خلایق یا نشر خلایق پرداختن، کار هر کس نیست و صلاحیتها و شرایطى مى‌طلبد. علماى بزرگ که دلسوز دین بوده‌اند، همواره چه کتبى و چه شفاهى به اندرز و رهنمود در این زمینه‌ها پرداخته‌اند. از جمله مرحوم میرزا حسین نورى در کتاب ارزندۀ خود (لؤلؤ و مرجان) به بیان آداب اهل منبر پرداخته و «اخلاص» را پلۀ اول منبر و «صدق» را پلۀ دوم آن دانسته و نکاتى را هم بعنوان «مهالک عظیمۀ روضه‌خوانان و اهل منبر» دانسته که بعضى از آنها از این قرار است.

مشروح آداب وعظ و منبر[ویرایش | ویرایش مبدأ]

  • ریاکارى و به خاطر دنیا کار کردن.
  • روضه‌خوانى را وسیلۀ کسب خویش ساختن.
  • آخرت خود را به دنیا، و به دنیاى دیگران فروختن.
  • عمل نکردن روضه‌خوان به گفته‌هایى که خود نقل مى‌کند.
  • دروغ بافتن در منبر و رعایت نکردن صدق احادیث و حکایات.[۱]

شاگرد وى مرحوم محدث قمى در منتهى الآمال، پس از بیانى مبسوط در زشتى دروغ در مجالس عزادارى و منبر و مرثیه و استفاده از غنا در نوحه‌خوانى و رعایت نکردن دقت در نقلهاى تاریخى، سخنانى دارد، تحت عنوان «نصح و تحذیر» و اهل منبر را بر حذر مى‌دارد از مبتلا شدن به:دروغ گفتن و افترا بستن بر خدا و ائمه و علماء، غنا خواندن، اطفال امارد را با الحان فسوق پیش از خود به خوانندگى واداشتن، بى‌اذن، بلکه با نهى صریح به خانۀ مردم در آمدن و بر منبر رفتن و آزردن حاضرین بر گریه نکردن به کلمات بلیغه، ترویج باطل در وقت دعا، مدح کسانى که مستحق مدح نیستند، مغرور کردن مجرمین و متجرى نمودن فاسقین، خلط کردن حدیثى به حدیث دیگر به طور تدلیس، تفسیر آیات شریفه به آراء کاسده، نقل اخبار به معانى باطله، فتوا دادن با نداشتن اهلیت آن، متوسل شدن براى زینت دادن کلام و رونق گرفتن مجلس به سخنان کفره و حکایت مضحکه و اشعار فجره و فسقه در مطالب منکره و تصحیح کردن اشعار دروغ مراثى را بعنوان زبان حال، ذکر آنچه منافى عصمت و طهارت اهل بیت نبوت است، طول دادن سخن به جهت اغراض کثیرۀ فاسده و محروم نمودن حاضرین از اوقات فضیلت نماز و امثال این مفاسد که لا تعد و لا تحصى است...و پس از بحثى پیرامون اهل عمل نبودن به گفته‌ها و توقعات بى‌مورد داشتن،این شعر حافظ را نقل مى‌کند که:

واعظان کاین جلوه در محراب و منبر مى‌کنند
چون به خلوت مى‌روند آن کار دیگر مى‌کنند
مشکلى دارم ز دانشمند مجلس بازپرس
توبه فرمایان چرا خود توبه کمتر مى‌کنند
گوئیا باور نمى‌دارند روز داورى
کاین همه قلب و دغل در کار داور مى‌کنند[۲]

منبع[ویرایش | ویرایش مبدأ]

پی نوشت[ویرایش | ویرایش مبدأ]

  1. «لؤلؤ و مرجان»،محدّث نورى.
  2. منتهى الآمال،ج ۱ ص ۳۴۱.در این زمینه‌ها به کتابهاى«حماسۀ حسینى»و«تحریفهاى عاشورا»از شهید مطهرى مراجعه شود.