غارت خیمهها: تفاوت میان نسخهها
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
(صفحهای تازه حاوی «پس از شهادت حسین بن على«ع»،سپاه عمر سعد به خیمههاى اهل بیت حمله کردند و به غ...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
پس از شهادت حسین بن | پس از [[شهادت]] [[حسین بن على (ع)|حسین بن على(ع)]]، سپاه [[عمر سعد]] به خیمههاى [[اهل بیت (ع)|اهل بیت]] حمله کردند و به '''غارت خمیهها''' پرداختند. | ||
==شام غریبان کربلا== | |||
زنان و کودکان در صحرا پراکنده شدند؛ گریان و داغدار و صیحه زنان و استغاثه کنان. پس از آن خیمهها را آتش زدند. مقنعه از سر زنان کشیدند، انگشتر از انگشتها بیرون آوردند و [[گوشواره]] از گوشها و [[خلخال]] از پاها. <ref>مقتل الحسین،مقرّم،ص ۳۸۵.</ref> | |||
حتى فاطمه دختر [[امام حسین(ع)]] نقل کرده که به خیمۀ ما ریختند و من دخترى کوچک بودم، با گریه خلخال از پایم در مىآوردند. گفتم: «اى دشمن خدا چرا گریه مىکنى؟» | |||
گفت: «براى اینکه دختر پیامبر را غارت مىکنم.» | |||
گفتم:«غارت مکن.» | |||
گفت:«مىترسم دیگرى بیاید و اینها را در آورد!» <ref>عبرات المصطفین،ج ۲،ص ۱۳۹.</ref> | |||
جواد محدثی، فرهنگ عاشورا، قم، معارف، | ==منبع== | ||
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=559291&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author جواد محدثی، فرهنگ عاشورا، قم، معارف، ج۱، ص ۳۳۳.] | |||
==پینوشت== | |||
<references /> | |||
[[رده:مفاهیم]] | |||
[[رده:تاریخ]] | |||
[[رده:وقایع و رخدادها]] |
نسخهٔ کنونی تا ۳ مهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۱:۲۱
پس از شهادت حسین بن على(ع)، سپاه عمر سعد به خیمههاى اهل بیت حمله کردند و به غارت خمیهها پرداختند.
شام غریبان کربلا[ویرایش | ویرایش مبدأ]
زنان و کودکان در صحرا پراکنده شدند؛ گریان و داغدار و صیحه زنان و استغاثه کنان. پس از آن خیمهها را آتش زدند. مقنعه از سر زنان کشیدند، انگشتر از انگشتها بیرون آوردند و گوشواره از گوشها و خلخال از پاها. [۱]
حتى فاطمه دختر امام حسین(ع) نقل کرده که به خیمۀ ما ریختند و من دخترى کوچک بودم، با گریه خلخال از پایم در مىآوردند. گفتم: «اى دشمن خدا چرا گریه مىکنى؟»
گفت: «براى اینکه دختر پیامبر را غارت مىکنم.»
گفتم:«غارت مکن.»
گفت:«مىترسم دیگرى بیاید و اینها را در آورد!» [۲]