اربعین: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی حسین
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۲۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
اربعین [arbain]، چهلمین روز پس از شهادت امام حسین (ع) که نزد امامیه دارای ارزشی آیینی است و بر اساس اعتقادی نسبتا کهن، سر بریده آن امام در چنین روزی به بدن وی در کربلا الحاق گردید.
{{جعبه اطلاعات آئین ها|زمان برگزاری=20 صفر|مکان برگزاری=پیاده‌روی در کشور عراق|image=اربعین 1.jpg|caption=مراسم پیاده‌روی اربعین}}


جایگاه و ارزش فاصله زمانی ۴۰ روزه از هنگام وفات مؤمن، یکی از معتقدات و باورهای کهن نزد مسلمانان به شمار می آید که نشانه ها و بازتاب این اعتقاد را در طیف گسترده ای از مفاهیم گوناگون اندیشه اسلامی می توان مشاهده نمود. به نظر می رسد این جایگاه و ارزشمندی در دو سویه مختلف نمود و بروز یافته است: سوية نخست در بردارنده مفهومی ماورایی است که گونه ای از سیر تکاملی را به ذهن متبادر می کند؛ و سويه دوم بیانگر نمایش اندوهی از سوی کسان برای درگذشته است. قابل توجه آن است که با توجه به نقش تعیین کننده امام حسین (ع) و واقعه کربلا نزد شیعیان، اندیشه اربعین، با هر دو سویه آن، در اربعین آن امام بزرگوار نمودی جدی یافته، و نه تنها به روشنی نمایان است، بلکه خود بر سازنده سویه سومینی هم شده که در میان شیعیان به «زیارت اربعین» شهرت یافته است.
'''اربعین'''، چهلمین روز پس از شهادت [[امام حسین|امام حسین (ع)]] که نزد امامیه دارای ارزشی آیینی‌ است و بر اساس روایات، سر مبارک آن امام همام در چنین روزی به بدن ایشان در [[کربلا]] ملحق گردید.


با نگاهی به برخی نشانه های بازمانده از پیشینه اندیشه «۴۰ روز» نزد مسلمانان، بررسی اربعین امام حسین (ع) و درک مفهوم آن نزد شیعیان روشن تر خواهد شد. شک نیست که عدد ۴۰ و چهلمین روز پس از واقعه ای به عنوان روزی معین دارای پیشینه ای بسیار کهن، و دارای نمونه های فراوان است، اما در اینجا آن ۴۰ روز که به موضوع مرگ مؤمن ارتباط می یابد،
==پیشینه==
جایگاه و ارزش فاصلۀ زمانی 40 روزه از هنگام وفات مؤمن، یکی از معتقدات و باورهای کهن نزد مسلمانان به‌شمار می‌آید که نشانه‌ها و بازتاب این اعتقاد را در طیف گسترده‌ای از مفاهیم گوناگون اندیشۀ اسلامی می‌توان مشاهده نمود. به نظر می‌رسد این جایگاه و ارزشمندی در دو سویۀ مختلف نمود و بروز یافته است: سویۀ نخست در بردارندۀ مفهومی ماورایی است که گونه‌ای از سیر تکاملی را به ذهن متبادر می‌کند؛ و سویۀ دوم بیانگر نمایش اندوهی از سوی کسان برای درگذشته است. قابل توجه آن است که با توجه به نقش تعیین کنندۀ امام حسین (ع) و واقعۀ کربلا نزد شیعیان، اندیشۀ اربعین، با هر دو سویۀ آن، در اربعین آن امام بزرگوار نمودی جدی یافته، و نه تنها به‌روشنی نمایان است، بلکه خود بر سازندۀ سویۀ سومینی هم شده که در میان شیعیان به «زیارت اربعین» شهرت یافته است.


مورد توجه قرار دارد. به عنوان یکی از شاخص ترین موارد ظهور و بروز سويه نخست این اندیشه می توان به برخی قصص روایی از جمله قصة هابیل و قابیل اشاره کرد.
با نگاهی به برخی نشانه‌های بازمانده از پیشینۀ اندیشۀ «40 روز» نزد مسلمانان، بررسی اربعین امام حسین (ع) و درک مفهوم آن نزد شیعیان روشن‌تر خواهد شد. شک نیست که عدد 40 و چهلمین روز پس از واقعه‌ای به عنوان روزی معین دارای پیشینه‌ای بسیار کهن، و دارای نمونه‌های فراوان است، اما در اینجا آن 40 روز که به موضوع مرگ مؤمن ارتباط می‌یابد، مورد توجه قرار دارد. به عنوان یکی از شاخص‌ترین موارد ظهور و بروز سویۀ نخست این اندیشه می‌توان به برخی قصص روایی ازجمله قصۀ هابیل و قابیل اشاره کرد.


در ناآگاهی قابیل نسبت به چگونگی به خاک سپاری هابيل، آمده است که او تا ۴۰ روز پس از کشتن برادر، نمی دانست با جسد بی جان او چه کند، تا آنکه در چهلمین روز، با مشاهدة
در ناآگاهی قابیل نسبت به چگونگی به خاکسپاری هابیل، آمده است که او تا 40 روز پس از کشتن برادر، نمی‌دانست با جسد بی جان او چه کند، تا آنکه در چهلمین روز، با مشاهدۀ پرندگان، رسم دفن کردن را آموخت.<ref>نک: ابوالسعود، 3/ 28.</ref>


پرندگان، رسم دفن کردن را آموخت (نک: ابو السعود، ۳/ ۲۸). | و در قصص حضرت عیسی (ع) آمده است که از زمان تصليب تا صعود آن حضرت ۴۰ روز به طول انجامید و وی پس از ۴۰ روز صعود کرد (نک: قلقشندی، ۴۵۴/۲). همچنین است کارنامه اعمال مؤمن که بر پایة روایات، ۴۰ روز پس از مرگ او، ضمن گشایش دروازه های آسمان برای وی، اعمال نیک او هم از آن دروازه ها گذر می کند (ابن جوزی، ۴۸۷/۱).
در قصص حضرت عیسی(ع) آمده است که از زمان تصلیب تا صعود آن حضرت 40 روز به طول انجامید و وی پس از 40 روز صعود کرد.<ref>نک: قلقشندی، 2/ 454.</ref> همچنین است کارنامۀ اعمال مؤمن که برپایۀ روایات، 40 روز پس از مرگ او، ضمن گشایش دروازه‌های آسمان برای وی، اعمال نیک او هم از آن دروازه‌ها گذر می‌کند.<ref>ابن جوزی، 1/ 487.</ref>


نشانه هایی از آنچه به عنوان سویه دوم از آن یاد شد -و در شکل کلی آن در مفهوم «گریستن» نمودار می گردد- می توان در برخی روایات پی جست. در روايات قصة هابیل، گفته شده که حضرت آدم از زمان آگاهی یافتن از مرگ فرزند، به مدت ۴۰ روز در این اندوه گریست (ابن بابویه، ۲۱۴؛ مجلسی، ۴۴/۱۱، ۲۴۰). در همین راستا، دسته ای از روایات دیده میشوند که توجه آسمان و آسمانیان به مرگ مؤمن در آنها نمودار و بزرگ نمایی، و به گریستن ۴۰ روزه آسمان و زمین بر او اشاره شده است (قرطبی، ۱۴۰/۱۶؛ ابن کثیر، ۱۴۳/۴؛ ثعالبی، ۴/ ۱۳۹).
نشانه‌هایی از آنچه به عنوان سویۀ دوم از آن یاد شد -و در شکل کلی آن در مفهوم «گریستن» نمودارمی‌گردد- می‌توان در برخی روایات پی جست. در روایات قصۀ هابیل، گفته شده که حضرت آدم از زمان آگاهی یافتن از مرگ فرزند، به مدت 40 روز در این اندوه گریست.<ref>ابن بابویه، 214؛ مجلسی، 11 /44، 240.</ref> در همین راستا، دسته‌ای از روایات دیده می‌شوند که توجه آسمان و آسمانیان به مرگ مؤمن در آنها نمودار و بزرگ‌نمایی، و به گریستن 40 روزۀ آسمان و زمین بر او اشاره شده است.<ref>قرطبی، 16 /140؛ ابن کثیر، 4/ 143؛ ثعالبی، 4/ 139.</ref>


۴۰ روز مصیبت کشی و عزاداری حضرت فاطمه (س) بر وفات پیامبر اسلام (ص)، به عنوان نمونه ای دیگر قابل اشاره است (نک: مجلسی، ۳۰۴/۲۸؛ قس: کتاب سلیم، ۸۷۰).
40 روز مصیبت‌کشی و عزاداری حضرت فاطمه (س) بر وفات پیامبر اسلام (ص)، به عنوان نمونه‌ای دیگر قابل اشاره است.<ref>نک : مجلسی، 28/ 304؛ قس: کتاب سلیم، 870.</ref>


مکاشفه و دریافتی را هم که ابوالفرج اصفهانی درباره چهلمین روز پس از مرگ شاعری عرب، ابوصخر کثیر بن عبدالرحمان (د ۱۵۰ق/۷۶۷م) بدان اشاره می کند، می توان به نوعی در کنار همین دست روایات جای داد (نک: ۲۴/۹، ۴۷).
مکاشفه و دریافتی را هم که ابوالفرج اصفهانی دربارۀ چهلمین روز پس از مرگ شاعری عرب، ابوصخر کثیر بن عبدالرحمان<ref>د 150ق/767م.</ref> بدان اشاره می‌کند، می‌توان به نوعی در کنار همین دست روایات جای داد.<ref>نک: 9 /24، 47.</ref>


گریستن که در نمونه ها بدان اشاره شد، به نوعی کاملا قابل توجه در روایات مربوط به شهادت امام حسین (ع) دیده می شود. در دسته ای از روایات از امام صادق (ع) که از سوی برخی یاران آن حضرت روایت شده، این موضوع به گونه هایی تقریبا یکسان آمده است که آسمان و زمین و خورشید ۴۰ روز به سختی و تیرگی برای شهادت امام حسین (ع) خون می گریند و کوهها نا آرام می شوند و فرشتگان ۴۰ روز بر آن شهید می گریند، و خورشید ۴۰ روز در طلوع و غروب سرخی غیرقابل وصفی می یابد (ابن قولویه، ۱۶۷، ۱۸۱؛ مجلسی، ۱۸۲/۱۴، ۲۰۷-۲۰۶/۴۵، ۲۱۰؛ برای روایتی مشابه از سُدّی و ابن سیرین، نک: طبری،۱۲۴/۲۵؛ مفید، الارشاد، ۱۳۲/۲). در این میان، از آنجا که گروهی از روایات مربوط به قتل یحیی بن زکریا، پیامبر بشارت دهنده به
گریستن که در نمونه‌ها بدان اشاره شد، به نوعی کاملاً قابل توجه در روایات مربوط به شهادت امام حسین (ع) دیده می‌شود. در دسته‌ای از روایات از امام صادق (ع) که از سوی برخی یاران آن حضرت روایت شده، این موضوع به گونه‌هایی تقریباً یکسان آمده است که آسمان و زمین و خورشید 40 روز به سختی و تیرگی برای شهادت امام حسین (ع) خون می‌گریند و کوه‌ها ناآرام می‌شوند و فرشتگان 40 روز بر آن شهید می‌گریند، و خورشید 40 روز در طلوع و غروب سرخی غیرقابل وصفی می‌یابد.<ref>ابن قولویه، 167، 181؛ مجلسی، 14/ 182، 45/ 206-207، 210؛ برای روایتی مشابه از سُدّی و ابن سیرین، نک : طبری، 25 /124؛ مفید، الارشاد، 2/ 132 .</ref> در این میان، از آنجا که گروهی از روایات مربوط به قتل یحیی بن زکریا، پیامبر بشارت‌دهنده به عیسی بن مریم، در برخی موارد همچون جدا شدن سر از بدن، نهاده شدن سر بریده در طشت، 40 روز گریستن خورشید، و به کارگیری اصطلاح سیدالشهداء برای وی<ref>مثلاً نک : ثعلبی، 340-342 .</ref>، مشابهت‌هایی را با شهادت امام حسین (ع) در بر دارد، اسباب بروز دسته‌ای از روایات را فراهم آورده است. در این گروه روایات، با کنار هم گذاری نام امام حسین (ع) و یحیی بن زکریا، نه تنها مفاهیم یاد شده در قرآن کریم<ref>نک : مریم/ 19/7 .</ref> به هر دوی این بزرگواران منسوب شده، بلکه آمده است که آسمان تنها برای این دو شهید 40 روز گریست.<ref>نک : ابن قولویه، 181-183؛ مفید، همانجا؛ عمادالدین طبری، محمد، 74؛ ابن کثیر، همانجا؛ مجلسی، 13/ 104-105؛ قس: دخان/44/ 29 .</ref>


اندیشه‌ای که در آن، مفهوم به کمال رسیدن و آماده شدن برای گذر از این جهان به نوعی در روایات بازتاب یافته، در واقعۀ شهادت امام حسین (ع)، با موضوع الحاق سر آن بزرگوار به بدن وی در چهلمین روز شهادت ایشان قابل انطباق است. ابوریحان بیرونی آشکارا بیان داشته است که 20 صفر، روزی است که سر آن امام به بدن ایشان ملحق، و همراه با آن به خاک سپرده شد.<ref>ص 331.</ref> این موضوع را با توضیح بیشتری در برخی از آثار ابن طاووس می‌توان بازجست. وی به موضوعی دربارۀ سفر امام چهارم به همراه دیگر افراد اهل بیت، از شام به مدینه<ref>قس: عمادالدین طبری، حسن، 2/ 291.</ref> اشاره کرده که با کسب مجوزی، در میانۀ راه، مسیر خود را به سمت کربلا تغییر داده، و در روز 20 صفر که مصادف با اربعین امام حسین (ع) است، بدان وادی رسیده، و سر آن بزرگوار را به بدن ایشان ملحق کرده‌اند.<ref>ابن طاووس، اللهوف...، 86، اقبال...، 588.</ref> با این همه، در بیشتر منابع، آورده شدن سر بریدۀ امام و الحاق آن به بدن وی، توسط نعمان بن بشیر و به دستور یزید بن معاویه اعلام شده است.<ref>مثلاً نک : ابن نما، 106-107؛ برای خروج اسیران از شام، نک : کفعمی، 489، حاشیۀ 510.</ref> موضوع الحاق سر به بدن امام در چهلمین روز شهادت آن حضرت، موضوعی است که در سده‌های بعد هم برخی از نویسندگان بیان کرده‌اند.<ref>مثلاً نک : حمدالله مستوفی، 265؛ خواندمیر، 1/ 60؛ کاشفی، 391.</ref> اما کسانی، به ویژه میرزا حسین نوری، حضور اسیران در 20 صفر 61 بر مزار امام حسین (ع) و دیگر شهیدان کربلا، و نیز دیدار با جابر بن عبدالله را<ref>نک : ادامۀ مقاله.</ref> به سختی نقد کرده، و با بیان دلایلی احتمال وقوع این امر را ناممکن دانسته‌اند.<ref>ص 143 بب ؛ قمی، 516 بب ؛ برای ردی بر این نقد، نک : قاضی طباطبایی، سراسر کتاب.</ref>


==آداب و زیارت==
ابن طاووس در ادامۀ تبیین موضوع اربعین امام حسین (ع)، با به کارگیری برشی روایی، به بیان حضور جابر بن عبدالله انصاری بر مزار آن حضرت اشاره می‌کند. بر این اساس، آن زمان که کاروان اسیران و در رأس آنها، امام زین‌العابدین (ع) به کربلا رسیدند، با جابر رو به رو شدند که در آن روز برای زیارت قبر امام حسین (ع) بدانجا آمده بوده است؛ پس همه با هم به عزاداری و نوحه‌سرایی پرداختند<ref>اللهوف، 86؛ قس: عمادالدین طبری، محمد، 74-75؛ نیز نک : امین، 4/ 47.</ref>؛ بدین ترتیب، ابن طاووس آنچه را که به زیارت قبر امام مربوط می‌شود، با روز اربعین در هم می‌تند. هر دو موضوع به کارگیری اصطلاح «زیارت اربعین»، و نیز حضور جابر، پیش از یادکرد ابن طاووس هم دارای پیشینه بوده است؛ بیرونی تصریح دارد که در زمان وی، 20 صفر را از آن‌رو که 40 کس از اهل بیت آن حضرت به زیارت قبر ایشان آمده‌اند، و نه مستقیماً به آن سبب که چهلمین روز شهادت ایشان بوده است، روز «زیارت اربعین» می‌نامند<ref>همانجا.</ref>، و شیخ مفید بخشی از المزار خود را به فضایل زیارت اربعین اختصاص داده است.<ref>ص 53.</ref> از سوی دیگر، حضور جابر بر مزار آن حضرت با بسیاری از اسناد و مدارک پیش از ابن طاووس، همچون عمادالدین محمد طبری<ref>ص 74.</ref> و با قدری تفاوت در بیان، توسط ابن نما<ref>ص 107.</ref> تأیید می‌شود. آنچه در اینجا رخ داده این است که مؤلف، چند موضوع را در کنار یکدیگر آورده است: حضور جابر برای زیارت قبر امام، تغییر مسیر اسیران به سمت کربلا و آوردن سر آن حضرت توسط اسیران بدانجا در همان روز، دیدار امام سجاد (ع) و جابر، و نیز موضوع زیارت اربعین. بدون توجه به نقدهای صورت گرفته بر این‌موضوعات و کنارهم آمدن‌ها، و یا اینکه موضوعات بیان شده توسط ابن طاووس دارای سابقه بوده، یا نه؛ واقعیت این است که این بیان و چینش، به عنوان یک نقطۀ عطف، از سویی سبب تثبیت روز 20 صفر به عنوان اربعین و چهلمین روز شهادت و روز زیارت قبر آن بزرگوار، و از سویی دیگر سبب جهت‌دهی و تدوین مفاهیمی همچون دعای زیارت اربعین گشت.<ref>مثلاً نک : کفعمی، 489-490.</ref> ابن طاووس ادعیۀ زیارت اربعین را از آغاز تا انجام، به همراه زیارت دیگر شهدا، که در آخر با وداع به پایان می‌رسد، با شرح و بسط آورده است.<ref>نک : مصباح...،286 بب‌ .</ref>


{{وسط|
<gallery widths="300px" heights="300px" perrow="4">
پرونده:اربعین 2.jpg|بندانگشتی|بین الحرمین
پرونده:اربعین 3.jpg|بندانگشتی|پیاده روی اربعین
پرونده:اربعین 6.jpg|بندانگشتی|پیاده روی اربعین- بین الحرمین
پرونده:اربعین 4.jpg|
پرونده:اربعین 5.jpg|
</gallery>
}}


از مهم‌ترین آداب زیارت مرقد امام حسین (ع) است. در منابع شیعی، برای این زیارت، ثواب و ارزش فراوانی ذکر شده است. از جمله در روایتی از امام عسکری (ع)، زیارت اربعین به عنوان یکی از پنج نشانه مؤمن دانسته شده است. در برخی منابع حدیثی (از جمله مصباح المتهجد و تهذیب الاحکام)، زیارت‌نامه‌ای خطاب به امام حسین (ع) به نام «زیارت اربعین» و نیز روایاتی (از جمله از امام صادق (ع)) در تأیید آن آمده است. این زیارت، از جهت دارا بودن مضامینی چون بیان اهداف امام حسین (ع) دارای اهمیت است. پیاده‌روی اربعین از جمله آیین‌های بزرگ شیعیان است که از چند روز مانده به اربعین از مبدأ شهرهای مختلف عراق به ویژه نجف آغاز می‌شود و طی آن میلیون‌ها نفر پس از روزها پیاده‌روی، خود را در اربعین به کربلا می‌رسانند.<ref>مظاهری، محسن حسام، «فرهنگ سوگ شیعی»، 1395، تهران: خیمه، ص 43-42.</ref>


آنچه به عنوان زیارت اربعین از زمان بیرونی بیان شده، و در روایتی از امام حسن عسکری (ع) هم به آن به مثابۀ یکی از 5 ویژگی مؤمن اشاره شده است<ref>همان، 286؛ نیشابوری، همانجا.</ref>، در دوره‌های متأخر به عنوان یکی از روزهای خاص عزاداری امام حسین (ع)، حتى با به کارگیری اصطلاح جا افتادۀ «اربعین حسینی»<ref>مثلاً نک : حسینی جلالی، 16.</ref>، با برخی آداب و رسوم ازجمله قرائت دعای زیارت اربعین همراه گشته است.<ref>نک : کفعمی، همانجا؛ نیز اوبن، 183.</ref> به عنوان یکی از آیین‌های مذهبی در میان شیعیان از هر بومی، باید گفت که برای چنین روزی، از یکی-دو شب قبل، روضه‌خوانی آغاز می‌شود که بیشتر با نذورات و تشکیل مجالسی برای پاسداشت آن روز ادامه می‌یابد.<ref>نک : گزارش‌های...، 1/ 284 بب ؛ بلوکباشی، 21، 27.</ref> اجرای تعزیه، شبیه‌خوانی، برپایی دسته‌های عزاداری و نوحه‌خوانی و به‌ویژه انبوهی نذورات در این روز مرسوم است.<ref>مثلاً نک : مردم‌نگاری...، 27، 59، 90؛ امینیان، 85؛ ضمیر، 197- 198؛ پورکاظم، 202.</ref>


در این حدود زمانی، مردم برپایۀ گونه اعتقادات و میزان اهتمام خود، با حضور در بقاع متبرکه و «دخیل بستن» به بزرگان دین و ائمۀ اطهار، برای رفع نیازها و مشکلات خود دعا می‌کنند.<ref>نک : سپهر، 2/ 63، 72-73.</ref>


_
==پیوند به بیرون==


عیسی بن مریم، در برخی موارد همچون جدا شدن سر از بدن، نهاده شدن سر بریده در طشت، ۴۰ روز گریستن خورشید، و به کار گیری اصطلاح سیدالشهداء برای وی (مثلا نک : ثعلبی، ۳۴۰- ۳۴۲)، مشابهتهایی را با شهادت امام حسین (ع) در بر دارد، اسباب بروز دسته ای از روایات را فراهم آورده است. در این گروه روایات، با کنار هم گذاری نام امام حسین (ع) و یحیی بن زکریا، نه تنها مفاهیم یاد شده در قران کریم (نک: مریم /۷/۱۹) به هر دوی این بزرگواران منسوب شده، بلکه آمده است که آسمان تنها برای این دو شهید ۴۰ روز گریست (نک: ابن قولویه،
*[https://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/11035 منبع مقاله: دائرة المعارف بزرگ اسلامی]
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/4167120 منبع مقاله: فرهنگ سوگ شیعی]


۱۸۳-۱۸۱؛ مفید، همانجا؛ عمادالدین طبری، محمد، ۷۴؛ ابن کثیر، همانجا؛ مجلسی، ۱۰۴/۱۳ -۱۰۵؛ قس: دخان /۴۴/ ۲۹). اندیشه ای که در آن، مفهوم به کمال رسیدن و آماده شدن برای گذر از این جهان به نوعی در روایات بازتاب یافته، در واقعة شهادت امام حسین (ع)، با موضوع الحاق سر آن بزرگوار به بدن وی در چهلمین روز شهادت ایشان قابل انطباق است. ابوریحان بیرونی آشکارا بیان داشته است که ۲۰ صفر، روزی است که سر آن امام به بدن ایشان ملحق، و همراه با آن به خاک سپرده شد (ص ۳۳۱). این موضوع را با توضیح بیشتری در برخی از آثار ابن طاووس می توان باز جست. وی به موضوعی درباره سفر امام چهارم به همراه دیگر افراد اهل بیت، از شام به مدینه (قس: عمادالدین طبری، حسن، ۲۹۱/۲) اشاره کرده که با کسب مجوزی، در میانه راه، مسیر خود را به سمت کربلا تغییر داده، و در روز ۲۰ صفر که مصادف با اربعین امام حسین (ع) است، بدان وادی رسیده، و سر آن بزرگوار را به بدن ایشان ملحق کرده اند ابن طاووس، اللهوف...، ۸۶، اقبال...، ۵۸۸). با این همه، در بیشتر منابع، آورده شدن سر بریده امام و الحاق آن به بدن وی، توسط نعمان بن بشیر و به دستور یزید بن معاویه اعلام شده است (مثلا نک: ابن نما، ۱۰۶ ۱۰۷؛ برای خروج اسیران از شام، نک: کفعمی، ۴۸۹، حاشیه ۵۱۰). موضوع الحاق سر به بدن امام در چهلمین روز شهادت آن حضرت، موضوعی است که در سده های بعد هم برخی از نویسندگان بیان کرده اند (مثلا نک: حمدالله مستوفی، ۲۶۵؛ خواندمیر، ۶۰ / ۱ ؛ کاشفی، ۳۹۱). اما کسانی، به ویژه میرزا حسین نوری، حضور اسیران در ۲۰ صفر ۶۱ بر مزار امام حسین (ع) و دیگر شهیدان کربلا، و نیز دیدار با جابر بن عبدالله را (نک: ادامه مقاله) به سختی نقد کرده، و با بیان دلایلی احتمال وقوع این امر را ناممکن دانسته اند (ص ۱۴۳ به ؛ قمی، ۵۱۶ بی؛ برای ردی بر این نقد، نک: قاضی طباطبایی، سراسر کتاب).
==منابع==


ابن طاووس در ادامه تبیین موضوع اربعین امام حسین(ع)، با به کار گیری برشی روایی، به بیان حضور جابر بن عبدالله انصاری پر مزار آن حضرت اشاره می کند. بر این اساس، آن زمان که کاروان اسیران و در رأس آنها، امام زین العابدین (ع) به کربلا
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/2944254 ابن بابویه، محمد، کمال‌الدین و تمام النعمة، به کوشش علی‌اکبر غفاری، تهران، 1390ق.]
 
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/5382612 ابن جوزی، عبدالرحمان، المدهش، به کوشش مروان قبانی، بیروت، 1985م.]
اربعین ۲۰۵ رسیدند، با جابر رو به رو شدند که در آن روز برای زیارت قبر امام حسین (ع) بدانجا آمده بوده است؛ پس همه با هم به عزاداری و نوحه سرایی پرداختند ( اللهوف، ۸۶؛ قس: عمادالدین طبری، محمد، ۷۴-۷۵؛ نیز نک: امین، ۴۷ / ۴)؛ بدین ترتیب، ابن طاووس آنچه را که به زیارت قبر امام مربوط می شود، با روز اربعین در هم می تند. هر دو موضوع به کار گیری اصطلاح «زیارت اربعين»، و نیز حضور جابر، پیش از یاد کرد ابن طاووس هم دارای پیشینه بوده است؛ بیرونی تصریح دارد که در زمان وی، ۲۰ صفر را از آن رو که ۴۰ کس از اهل بیت آن حضرت (ع) به زیارت قبر ایشان آمده اند، و نه مستقیما به آن سبب که چهلمین روز شهادت ایشان بوده است، روز «زیارت اربعین» می نامند (همانجا)، و شیخ مفید بخشی از المزار خود را به فضایل زیارت اربعین اختصاص داده است (ص ۵۳). از سوی دیگر، حضور جابر بر مزار آن حضرت با بسیاری از اسناد و مدارک پیش از این
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/539601 ابن طاووس، علی، اقبال الاعمال، تهران، 1390ق.]
 
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/810402 همو، اللهوف فی قتل الطفوف، نجف، 1369ق/1950م.]
طاووس، همچون عمادالدین محمد طبری (ص ۷۴) و با قدری تفاوت در بیان، توسط این نما (ص ۱۰۷) تأیید می شود. آنچه در اینجا رخ داده این است که مؤلف، چند موضوع را در کنار یکدیگر آورده است: حضور جایر برای زیارت قبر امام (ع)، تغيير مسیر اسیران به سمت کربلا و آوردن سر آن حضرت توسط اسیران بدانجا در همان روز، دیدار امام سجاد(ع) و جابر، و نیز موضوع زیارت اربعین، بدون توجه به نقدهای صورت گرفته بر این موضوعات و کنار هم آمدنها، و یا اینکه موضوعات بیان شده توسط ابن طاووس دارای سابقه بوده، یا نه؛ واقعیت این است که این بیان و چینش، به عنوان یک نقطه عطف، از سویی سبب تثبیت روز ۲۰ صفر به عنوان اربعین و چهلمین روز شهادت و روز زیارت قبر آن بزرگوار، و از سویی دیگر سبب جهت دهی و تدوین مفاهیمی همچون دعای زیارت اربعین گشت (مثلا نک: کفعمی، ۴۸۹-۴۹۰). ابن طاووس ادعیه زیارت اربعین را از آغاز تا انجام، به همراه زیارت دیگر شهدا، که در آخر با وداع به پایان می رسد، با شرح و بسط آورده است (نک: مصباح، ۲۸۶ بب).
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/509970 همو، مصباح الزائر، قم، 1417ق.]
 
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/5158083 ابن قولویه، جعفر، کامل الزیارات، قم، 1417ق.]
آنچه به عنوان زیارت اربعین از زمان بیرونی بیان شده، و در روایتی از امام حسن عسکری(ع) هم به آن به مثابه یکی از ۵ ویژگی مؤمن اشاره شده است (همان، ۲۸۶؛ نیشابوری، همانجا)، در دوره های متأخر به عنوان یکی از روزهای خاص عزاداری امام حسین (ع)، حتی با به کارگیری اصطلاح جاافتادة «اربعین حسینی» (مثلا نک: حسینی جلالی، ۱۶)، با برخی آداب و رسوم از جمله قرائت دعای زیارت اربعین همراه گشته است (نک: کفعمی، همانجا؛ نیز او بن، ۱۸۳). به عنوان یکی از آیینهای مذهبی در میان شیعیان از هر بومی، باید گفت که برای چنین روزی، از یکی دو شب قبل، روضه خوانی آغاز می شود که بیشتر با نذورات و تشکیل مجالسی برای پاسداشت آن روز ادامه می یابد
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/2982856 ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، بیروت، 1401ق.]
 
*[[مثیر الاحزان|ابن نما، جعفر، مثیر الاحزان، قم، 1406ق.]]
 
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/931195 ابوالسعود، محمد، تفسیر، بیروت، 1414ق/1994م.]
 
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/508739 ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، به کوشش سمیر جابر و دیگران، بیروت، 1407ق/1986م.]
 
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/550502 امین، محسن، اعیان الشیعة، به کوشش حسن امین، بیروت، 1403ق/1983م.]
 
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/587930 امینیان، سیف‌الله، «آیین‌ها و مراسم محرم در آران و بیدگل»، مجموعه مقالات نخستین همایش محرم و فرهنگ مردم ایران، تهران، 1379ش.]
 
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/2171481 اوبن، اوژن، ایران امروز، ترجمۀ علی اصغر سعیدی، تهران، 1362ش.]
 
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/637189 بلوکباشی، علی، نخل‌گردانی، تهران، 1380ش.]
 
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/520782 بیرونی، ابوریحان، الآثارالباقیة، به کوشش زاخاو، لایپزیگ، 1933م.]
 
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/516858 پورکاظم، کاظم، جامعه‌شناسی قبایل عرب خوزستان، تهران، 1375ش.]
 
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/933674 ثعالبی، عبدالرحمان، تفسیر، بیروت، 1418ق.]
 
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/4859568 ثعلبی، احمد، قصص الانبیاء، بیروت، المکتبة الثقافیة.]
_
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/563872 حسینی جلالی، محمدجواد، مقدمه بر مسند الرضا، داوود بن سلیمان غازی، قم، 1418ق.]
 
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/523833 حمدالله مستوفی، تاریخ گزیده، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، 1339ش.]
وجود حدیثی از رسول اکرم (ص) که در آن بر حفظ ۴۰ حديث توصیه شده، در رواج تدوین این گونه کتابها اثر بسزایی داشته است. این حدیث با مضمون «من حفظ على أمتی اربعین حدیث ...» با الفاظ گوناگونی در مجموعه ها و آثار حدیثی آمده است. این کتابها در زمینه های گوناگونی چون سیره و سنت رسول اکرم (ص)، مناقب علی (ع) و ائمه اطهار (ع)، اصول دین، فقه و تصوف بوده است. پارسی گویان با ذوق نیز گاه به نثر و گاه به نظم، به ویژه در زمینه حديثهای مورد توجه صوفیان، به فراهم آوردن نوشته هایی با عنوان «چهل حدیث» دست یازیده اند.*
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/545271 خواندمیر، غیاث‌الدین، حبیب‌السیر، تهران، 1333ش.]
 
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/501136 سپهر، عبدالحسین، یادداشت‌های ملک المورخین، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، 1368ش.]
مآخذ: ابن بابویه، محمد، ثواب الاعمال، به کوشش محمد مهدی حسن خرسان، نجف، ۱۳۹۴ق/۱۹۹۲م. ابن جوزی، عبد الرحمان، العلل المتناهية، به کوشش خليل میس، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م. ابن عبدالبر، یوسف، جامع بیان العلم و فضله، بیروت، ۱۴۰۴ق/۱۹۸۴م؛ آقابزرگ، الذریعة؛ ابونعیم اصفهانی، احمد، حلية الاولیاء، بیروت، ۱۳۸۷ق (۱۹۶۷م؛ حاجی خلیفه، کشف رودانی، محمد، صلة الخلق، به کوشش محمد حجی، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م؛ منزوی، خطي مشترک.
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/587930 ضمیر، آمانگلدی، «چایینه، رسم سنتی محرم در ایلام»، مجموعه مقالات نخستین همایش محرم و فرهنگ مردم ایران، تهران، 1379ش.]
 
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/872946 عمادالدین طبری، حسن، کامل بهایی، قم، 1367ق.]
بخش فقه و علوم قرآنی و حدیث
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/608944 عمادالدین طبری، محمد، بشارة المصطفى نجف،1383ق/1963م.]
 
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/513654 قاضی طباطبایی، محمدعلی، تحقیق دربارۀ اول اربعین حضرت سیدالشهداء(ع)، قم، 1368ش.]
۲۰۶ اربعین (نک: گزارشهای ۲۸۴ / ۱ به ؛ بلوکباشی، ۲۱، ۲۷). اجرای تعزیه، شبیه خوانی، برپایی دسته های عزاداری و نوحه خوانی و به ویژه انبوهی نذورات در این روز مرسوم است (مثلا نک: مردم نگاری.. ۲۷، ۵۹، ۹۰؛ امینیان، ۸۵، ضمیر، ۱۹۷ - ۱۹۸؛ پور کاظم، ۲۰۲).
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/1921377 قرآن کریم؛ قرطبی، محمد، تفسیر، به کوشش احمد عبدالعلیم بردونی، قاهره، 1372ق.]
 
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/892585 قلقشندی، احمد، صبح‌الاعشى، به کوشش یوسف علی طویل، دمشق، 1987م.]
در این حدود زمانی، مردم بر پایه گونه اعتقادات و میزان اهتمام خود، با حضور در بقاع متبرکه و «دخیل بستن» به بزرگان دین و ائمه اطهار، برای رفع نیازها و مشکلات خود دعا می کنند (نک: سپهر، ۶۳ / ۲ ، ۷۳۷۲). مآخذ: ابن بابویه، محمد، کمال الدین و تمام النعمة، به کوشش علی اکبر غفاری، تهران، ۱۳۹۰ق، ابن جوزی، عبدالرحمان، المدهش، به کوشش مروان قبانی، بیروت، ۱۹۸۵م. ابن طاووس، علی، اقبال الاعمال، تهران، ۱۳۹۰ق؛ همو، اللهوف في قتل الطفوف، نجف، ۱۳۶۹ق/۱۹۵۰م. همو، مصباح الزائر، قم، ۱۴۱۷ق؛ ابن قولویه، جعفر، کامل الزیارات، قم، ۱۴۱۷ق؛ ابن کثیر، تفسير القرآن العظيم، بیروت، ۱۴۰۱ق؛ ابن نما، جعفر، مثیر الاحزان، قم، ۱۴۰۶ق ابو السعود، محمد، تفسير، پیروت، ۱۴۱۴ق/۱۹۹۴م؛ ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، به کوشش سمير جابر و دیگران، بیروت، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۶م؛ امین، محسن، اعیان الشیعه، به کوشش حسن امین، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م؛ امینیان، سیف الله، «آیینها و مراسم محرم در آران و بیدگل»، مجموعه مقالات نخستین همایش محرم و فرهنگ مردم ایران، تهران، ۱۳۷۹ش؛ اوبن، اوژن، ایران امروز، ترجمه علی اصغر سعیدی، تهران، ۱۳۶۲ش؛ بلوکباشی، علی، نخل گردانی، تهران، ۱۳۸۰ش؛ بیرونی، ابوریحان، الآثار الباقية ، په کوشش زاخاو، لایپزیگ، ۱۹۳۳م؛ پور کاظم، کاظم، جامعه شناسی قبایل عرب خوزستان، تهران، ۱۳۷۵ ش؛ ثعالبی، عبدالرحمان، تفسیر، بیروت، ۱۴۱۸ق؛ ثعلبی، احمد، قصص الانبیاء، بیروت، المكتبة الثقافية؛ حسینی جلالی، محمد جواد، مقدمه بر مسند الرضا، داوود بن سليمان غازی، قم، ۱۴۱۸ق؛ حمدالله مستوفی، تاریخ گزیده، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، ۱۳۳۹ش؛ خواند میر، غیاث الدین، حبيب السير، تهران، ۱۳۳۳ ش؛ سپهر، عبد الحسين، یادداشتهای ملک المورخین، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، ۱۳۶۸ ش؛ ضمیر، آمان گلدی، «جایینه، رسم سنتی محرم در ایلام»، مجموعه مقالات نخستین همایش محرم و فرهنگ مردم ایران، تهران، ۱۳۷۹ ش؛ عماد الدین طبری، حسن، کامل بهایی، قم، ۱۳۶۷ق؛ عمادالدین طبری، محمد، بشارة المصطفی، نجف،۱۳۸۳ ق (۱۹۶۳م، قاضی طباطبایی، محمد علی، تحقیق درباره اول اربعین حضرت سیدالشهداء(ع)، قم، ۱۳۶۸ ش؛ قرآن کریم؛ قرطبی، محمد، تفسير، به کوشش احمد عبد العليم بردونی، قاهره، ۱۳۷۲ق؛ قلقشندی، احمد، صبح الاعشی، به کوشش يوسف على طویل، دمشق، ۱۹۸۷م؛ قمی، عباس، منتهى الآمال، تهران، انتشارات علمی؛ کاشفی، حسین، روضة الشهداء، به کوشش محمد رمضانی، تهران، ۱۳۴۱ ش؛ کتاب سلیم بن قیس کوفی، به کوشش محمد باقر انصاری، قم، ۱۴۱۵ق؛ کفعمی، ابراهیم. المصباح، تهران، ۱۳۲۱ق؛ گزارشهایی نظمیه از محلات تهران، به کوشش انسیه شیخ رضایی و شهلا آذری، تهران، ۱۳۷ ش؛ مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۳م مردم نگاری مراسم عزاداری ماه محرم در شهرستان بیرجند)، به کوشش احمد بر آبادی، تهران، ۱۳۸۰ش؛ مفید، محمد، الارشاد، قم، ۱۴۱۳ق؛ همو، المزار، قم، ۱۴۱۳ق؛ نوری، حسین، لؤلؤ و مرجان، به کوشش حسین استادولی، تهران، ۱۳۷۵ش؛ نیشابوری، محمد، روضة الواعظین، به کوشش محمدمهدی خرسان، نجف، ۱۳۸۶ق.|
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/5185544 قمی، عباس، منتهی الآمال، تهران، انتشارات علمی.]
 
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/5076482 کاشفی، حسین، روضة الشهداء، به کوشش محمد رمضانی، تهران، 1341ش.]
فرامرز حاج منوچهری
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/637478 کتاب سلیم بن قیس کوفی، به کوشش محمدباقر انصاری، قم، 1415ق.]
 
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/672983 کفعمی، ابراهیم، المصباح، تهران، 1321ق.]
[arbakes]، صورت یونانی و اژه ایرانی -Arbaka * به معنی جوان که نام چند تن از بزرگان و فرمانروایان ماد بوده است (مایر فر، 154/I؛ هینتس، 35). شکل مؤنث این نام در الواح ایلامی با روی تخت جمشید به صورت
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/582835 گزارش‌های نظمیه از محلات تهران، به کوشش انسیه شیخ رضایی و شهلا آذری، تهران، 1377ش.]
 
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/679575 مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، بیروت، 1403ق/1983م.]
Har - ba - a [ k ( ? ) - ]
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/2957230 مردم‌نگاری مراسم عزاداری ماه محرم (در شهرستان بیرجند)، به کوشش احمد برآبادی، تهران، 1380ش.]
 
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/547698 مفید، محمد، الارشاد، قم، 1413ق.]
ka آمده است (هالوک، 691).
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/871309 همو، المزار، قم، 1413ق.]
 
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/3407444 نوری، حسین، لؤلؤ و مرجان، به کوشش حسین استادولی، تهران، 1375ش.]
سنگ نوشته های سارگن (۷۰۵۷۲۱قم) کهن ترین مدار کی است که این نام را ضبط کرده است. در این سنگ نوشته ها اربكو از شاهک نشین آژئسيه"، یکی از شاهکهایی است که در لشکر کشی به غرب ایران شکست خورد و از آن پس، سرزمینش خراج گزار دولت آشور شد (لاكنبيل، 105/II). مؤسس سلسلة ماد، بنا بر نوشته های هرودت (. I
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/505129 نیشابوری، محمد، روضة الواعظین، به کوشش محمدمهدی خرسان، نجف، 1386ق.]
 
/ 19 ff)، دیوکس، و بر طبق گزارش کتسیاس ( از طریق نوشته های ديودروس، . I / 429 ff)، اریکس بوده است. میان نوشته های این دو مورخ اختلافات زیادی به چشم می خورد، چنان که برخی از دانشمندان بخش اعظم مطالب کتسیاس را به طور کلی بر ساخته تلقی کرده اند (دیاکونف، ۲۴-۳۰).
 
اکنون ثابت شده است که دیوکس (دیاکو) - خلاف آنچه که هرودت گزارش داده - نه شاه سراسر ماد، که تنها شاهک سرزمین کوچکی در ماد بوده است. این احتمال نمی تواند دور از حقیقت پنداشته شود که اریکس، شاه همعصر او در ارنسية ماد، قدرتی تقریبا همتای او داشته است؛ چنان که به روایتی دیگر، آرفکسد - اربکس - پادشاه سراسر ماد، و پایتخت او اکباتانا بوده است «کتاب...»، 539). غیر از این، رویدادنامه سریانی
 
اربعین [arba ' in ]، عنوانی مشترک برای شماری از نوشته ها که در آنها به گونه های مختلف ۴۰ حدیث فراهم آمده است.
 
5. The Jerusalem...
 
4. Arphaxad
 
3. Deioces
 
2. Amasia
 
1. Arbaces
 
 
 
<br />


==پی‌نوشت==
[[رده:آیین‌ها]]
[[رده:آیین‌ها]]
[[en:Arba’een]]
<references />
[[رده:روزهای سوگواری شیعیان]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۵ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۵۴

آئین‌ها
زمان‌برگزاری: 20 صفر
مکان برگزاری: پیاده‌روی در کشور عراق

اربعین، چهلمین روز پس از شهادت امام حسین (ع) که نزد امامیه دارای ارزشی آیینی‌ است و بر اساس روایات، سر مبارک آن امام همام در چنین روزی به بدن ایشان در کربلا ملحق گردید.

پیشینه[ویرایش | ویرایش مبدأ]

جایگاه و ارزش فاصلۀ زمانی 40 روزه از هنگام وفات مؤمن، یکی از معتقدات و باورهای کهن نزد مسلمانان به‌شمار می‌آید که نشانه‌ها و بازتاب این اعتقاد را در طیف گسترده‌ای از مفاهیم گوناگون اندیشۀ اسلامی می‌توان مشاهده نمود. به نظر می‌رسد این جایگاه و ارزشمندی در دو سویۀ مختلف نمود و بروز یافته است: سویۀ نخست در بردارندۀ مفهومی ماورایی است که گونه‌ای از سیر تکاملی را به ذهن متبادر می‌کند؛ و سویۀ دوم بیانگر نمایش اندوهی از سوی کسان برای درگذشته است. قابل توجه آن است که با توجه به نقش تعیین کنندۀ امام حسین (ع) و واقعۀ کربلا نزد شیعیان، اندیشۀ اربعین، با هر دو سویۀ آن، در اربعین آن امام بزرگوار نمودی جدی یافته، و نه تنها به‌روشنی نمایان است، بلکه خود بر سازندۀ سویۀ سومینی هم شده که در میان شیعیان به «زیارت اربعین» شهرت یافته است.

با نگاهی به برخی نشانه‌های بازمانده از پیشینۀ اندیشۀ «40 روز» نزد مسلمانان، بررسی اربعین امام حسین (ع) و درک مفهوم آن نزد شیعیان روشن‌تر خواهد شد. شک نیست که عدد 40 و چهلمین روز پس از واقعه‌ای به عنوان روزی معین دارای پیشینه‌ای بسیار کهن، و دارای نمونه‌های فراوان است، اما در اینجا آن 40 روز که به موضوع مرگ مؤمن ارتباط می‌یابد، مورد توجه قرار دارد. به عنوان یکی از شاخص‌ترین موارد ظهور و بروز سویۀ نخست این اندیشه می‌توان به برخی قصص روایی ازجمله قصۀ هابیل و قابیل اشاره کرد.

در ناآگاهی قابیل نسبت به چگونگی به خاکسپاری هابیل، آمده است که او تا 40 روز پس از کشتن برادر، نمی‌دانست با جسد بی جان او چه کند، تا آنکه در چهلمین روز، با مشاهدۀ پرندگان، رسم دفن کردن را آموخت.[۱]

در قصص حضرت عیسی(ع) آمده است که از زمان تصلیب تا صعود آن حضرت 40 روز به طول انجامید و وی پس از 40 روز صعود کرد.[۲] همچنین است کارنامۀ اعمال مؤمن که برپایۀ روایات، 40 روز پس از مرگ او، ضمن گشایش دروازه‌های آسمان برای وی، اعمال نیک او هم از آن دروازه‌ها گذر می‌کند.[۳]

نشانه‌هایی از آنچه به عنوان سویۀ دوم از آن یاد شد -و در شکل کلی آن در مفهوم «گریستن» نمودارمی‌گردد- می‌توان در برخی روایات پی جست. در روایات قصۀ هابیل، گفته شده که حضرت آدم از زمان آگاهی یافتن از مرگ فرزند، به مدت 40 روز در این اندوه گریست.[۴] در همین راستا، دسته‌ای از روایات دیده می‌شوند که توجه آسمان و آسمانیان به مرگ مؤمن در آنها نمودار و بزرگ‌نمایی، و به گریستن 40 روزۀ آسمان و زمین بر او اشاره شده است.[۵]

40 روز مصیبت‌کشی و عزاداری حضرت فاطمه (س) بر وفات پیامبر اسلام (ص)، به عنوان نمونه‌ای دیگر قابل اشاره است.[۶]

مکاشفه و دریافتی را هم که ابوالفرج اصفهانی دربارۀ چهلمین روز پس از مرگ شاعری عرب، ابوصخر کثیر بن عبدالرحمان[۷] بدان اشاره می‌کند، می‌توان به نوعی در کنار همین دست روایات جای داد.[۸]

گریستن که در نمونه‌ها بدان اشاره شد، به نوعی کاملاً قابل توجه در روایات مربوط به شهادت امام حسین (ع) دیده می‌شود. در دسته‌ای از روایات از امام صادق (ع) که از سوی برخی یاران آن حضرت روایت شده، این موضوع به گونه‌هایی تقریباً یکسان آمده است که آسمان و زمین و خورشید 40 روز به سختی و تیرگی برای شهادت امام حسین (ع) خون می‌گریند و کوه‌ها ناآرام می‌شوند و فرشتگان 40 روز بر آن شهید می‌گریند، و خورشید 40 روز در طلوع و غروب سرخی غیرقابل وصفی می‌یابد.[۹] در این میان، از آنجا که گروهی از روایات مربوط به قتل یحیی بن زکریا، پیامبر بشارت‌دهنده به عیسی بن مریم، در برخی موارد همچون جدا شدن سر از بدن، نهاده شدن سر بریده در طشت، 40 روز گریستن خورشید، و به کارگیری اصطلاح سیدالشهداء برای وی[۱۰]، مشابهت‌هایی را با شهادت امام حسین (ع) در بر دارد، اسباب بروز دسته‌ای از روایات را فراهم آورده است. در این گروه روایات، با کنار هم گذاری نام امام حسین (ع) و یحیی بن زکریا، نه تنها مفاهیم یاد شده در قرآن کریم[۱۱] به هر دوی این بزرگواران منسوب شده، بلکه آمده است که آسمان تنها برای این دو شهید 40 روز گریست.[۱۲]

اندیشه‌ای که در آن، مفهوم به کمال رسیدن و آماده شدن برای گذر از این جهان به نوعی در روایات بازتاب یافته، در واقعۀ شهادت امام حسین (ع)، با موضوع الحاق سر آن بزرگوار به بدن وی در چهلمین روز شهادت ایشان قابل انطباق است. ابوریحان بیرونی آشکارا بیان داشته است که 20 صفر، روزی است که سر آن امام به بدن ایشان ملحق، و همراه با آن به خاک سپرده شد.[۱۳] این موضوع را با توضیح بیشتری در برخی از آثار ابن طاووس می‌توان بازجست. وی به موضوعی دربارۀ سفر امام چهارم به همراه دیگر افراد اهل بیت، از شام به مدینه[۱۴] اشاره کرده که با کسب مجوزی، در میانۀ راه، مسیر خود را به سمت کربلا تغییر داده، و در روز 20 صفر که مصادف با اربعین امام حسین (ع) است، بدان وادی رسیده، و سر آن بزرگوار را به بدن ایشان ملحق کرده‌اند.[۱۵] با این همه، در بیشتر منابع، آورده شدن سر بریدۀ امام و الحاق آن به بدن وی، توسط نعمان بن بشیر و به دستور یزید بن معاویه اعلام شده است.[۱۶] موضوع الحاق سر به بدن امام در چهلمین روز شهادت آن حضرت، موضوعی است که در سده‌های بعد هم برخی از نویسندگان بیان کرده‌اند.[۱۷] اما کسانی، به ویژه میرزا حسین نوری، حضور اسیران در 20 صفر 61 بر مزار امام حسین (ع) و دیگر شهیدان کربلا، و نیز دیدار با جابر بن عبدالله را[۱۸] به سختی نقد کرده، و با بیان دلایلی احتمال وقوع این امر را ناممکن دانسته‌اند.[۱۹]

آداب و زیارت[ویرایش | ویرایش مبدأ]

ابن طاووس در ادامۀ تبیین موضوع اربعین امام حسین (ع)، با به کارگیری برشی روایی، به بیان حضور جابر بن عبدالله انصاری بر مزار آن حضرت اشاره می‌کند. بر این اساس، آن زمان که کاروان اسیران و در رأس آنها، امام زین‌العابدین (ع) به کربلا رسیدند، با جابر رو به رو شدند که در آن روز برای زیارت قبر امام حسین (ع) بدانجا آمده بوده است؛ پس همه با هم به عزاداری و نوحه‌سرایی پرداختند[۲۰]؛ بدین ترتیب، ابن طاووس آنچه را که به زیارت قبر امام مربوط می‌شود، با روز اربعین در هم می‌تند. هر دو موضوع به کارگیری اصطلاح «زیارت اربعین»، و نیز حضور جابر، پیش از یادکرد ابن طاووس هم دارای پیشینه بوده است؛ بیرونی تصریح دارد که در زمان وی، 20 صفر را از آن‌رو که 40 کس از اهل بیت آن حضرت به زیارت قبر ایشان آمده‌اند، و نه مستقیماً به آن سبب که چهلمین روز شهادت ایشان بوده است، روز «زیارت اربعین» می‌نامند[۲۱]، و شیخ مفید بخشی از المزار خود را به فضایل زیارت اربعین اختصاص داده است.[۲۲] از سوی دیگر، حضور جابر بر مزار آن حضرت با بسیاری از اسناد و مدارک پیش از ابن طاووس، همچون عمادالدین محمد طبری[۲۳] و با قدری تفاوت در بیان، توسط ابن نما[۲۴] تأیید می‌شود. آنچه در اینجا رخ داده این است که مؤلف، چند موضوع را در کنار یکدیگر آورده است: حضور جابر برای زیارت قبر امام، تغییر مسیر اسیران به سمت کربلا و آوردن سر آن حضرت توسط اسیران بدانجا در همان روز، دیدار امام سجاد (ع) و جابر، و نیز موضوع زیارت اربعین. بدون توجه به نقدهای صورت گرفته بر این‌موضوعات و کنارهم آمدن‌ها، و یا اینکه موضوعات بیان شده توسط ابن طاووس دارای سابقه بوده، یا نه؛ واقعیت این است که این بیان و چینش، به عنوان یک نقطۀ عطف، از سویی سبب تثبیت روز 20 صفر به عنوان اربعین و چهلمین روز شهادت و روز زیارت قبر آن بزرگوار، و از سویی دیگر سبب جهت‌دهی و تدوین مفاهیمی همچون دعای زیارت اربعین گشت.[۲۵] ابن طاووس ادعیۀ زیارت اربعین را از آغاز تا انجام، به همراه زیارت دیگر شهدا، که در آخر با وداع به پایان می‌رسد، با شرح و بسط آورده است.[۲۶]

از مهم‌ترین آداب زیارت مرقد امام حسین (ع) است. در منابع شیعی، برای این زیارت، ثواب و ارزش فراوانی ذکر شده است. از جمله در روایتی از امام عسکری (ع)، زیارت اربعین به عنوان یکی از پنج نشانه مؤمن دانسته شده است. در برخی منابع حدیثی (از جمله مصباح المتهجد و تهذیب الاحکام)، زیارت‌نامه‌ای خطاب به امام حسین (ع) به نام «زیارت اربعین» و نیز روایاتی (از جمله از امام صادق (ع)) در تأیید آن آمده است. این زیارت، از جهت دارا بودن مضامینی چون بیان اهداف امام حسین (ع) دارای اهمیت است. پیاده‌روی اربعین از جمله آیین‌های بزرگ شیعیان است که از چند روز مانده به اربعین از مبدأ شهرهای مختلف عراق به ویژه نجف آغاز می‌شود و طی آن میلیون‌ها نفر پس از روزها پیاده‌روی، خود را در اربعین به کربلا می‌رسانند.[۲۷]

آنچه به عنوان زیارت اربعین از زمان بیرونی بیان شده، و در روایتی از امام حسن عسکری (ع) هم به آن به مثابۀ یکی از 5 ویژگی مؤمن اشاره شده است[۲۸]، در دوره‌های متأخر به عنوان یکی از روزهای خاص عزاداری امام حسین (ع)، حتى با به کارگیری اصطلاح جا افتادۀ «اربعین حسینی»[۲۹]، با برخی آداب و رسوم ازجمله قرائت دعای زیارت اربعین همراه گشته است.[۳۰] به عنوان یکی از آیین‌های مذهبی در میان شیعیان از هر بومی، باید گفت که برای چنین روزی، از یکی-دو شب قبل، روضه‌خوانی آغاز می‌شود که بیشتر با نذورات و تشکیل مجالسی برای پاسداشت آن روز ادامه می‌یابد.[۳۱] اجرای تعزیه، شبیه‌خوانی، برپایی دسته‌های عزاداری و نوحه‌خوانی و به‌ویژه انبوهی نذورات در این روز مرسوم است.[۳۲]

در این حدود زمانی، مردم برپایۀ گونه اعتقادات و میزان اهتمام خود، با حضور در بقاع متبرکه و «دخیل بستن» به بزرگان دین و ائمۀ اطهار، برای رفع نیازها و مشکلات خود دعا می‌کنند.[۳۳]

پیوند به بیرون[ویرایش | ویرایش مبدأ]

منابع[ویرایش | ویرایش مبدأ]

پی‌نوشت[ویرایش | ویرایش مبدأ]

  1. نک: ابوالسعود، 3/ 28.
  2. نک: قلقشندی، 2/ 454.
  3. ابن جوزی، 1/ 487.
  4. ابن بابویه، 214؛ مجلسی، 11 /44، 240.
  5. قرطبی، 16 /140؛ ابن کثیر، 4/ 143؛ ثعالبی، 4/ 139.
  6. نک : مجلسی، 28/ 304؛ قس: کتاب سلیم، 870.
  7. د 150ق/767م.
  8. نک: 9 /24، 47.
  9. ابن قولویه، 167، 181؛ مجلسی، 14/ 182، 45/ 206-207، 210؛ برای روایتی مشابه از سُدّی و ابن سیرین، نک : طبری، 25 /124؛ مفید، الارشاد، 2/ 132 .
  10. مثلاً نک : ثعلبی، 340-342 .
  11. نک : مریم/ 19/7 .
  12. نک : ابن قولویه، 181-183؛ مفید، همانجا؛ عمادالدین طبری، محمد، 74؛ ابن کثیر، همانجا؛ مجلسی، 13/ 104-105؛ قس: دخان/44/ 29 .
  13. ص 331.
  14. قس: عمادالدین طبری، حسن، 2/ 291.
  15. ابن طاووس، اللهوف...، 86، اقبال...، 588.
  16. مثلاً نک : ابن نما، 106-107؛ برای خروج اسیران از شام، نک : کفعمی، 489، حاشیۀ 510.
  17. مثلاً نک : حمدالله مستوفی، 265؛ خواندمیر، 1/ 60؛ کاشفی، 391.
  18. نک : ادامۀ مقاله.
  19. ص 143 بب ؛ قمی، 516 بب ؛ برای ردی بر این نقد، نک : قاضی طباطبایی، سراسر کتاب.
  20. اللهوف، 86؛ قس: عمادالدین طبری، محمد، 74-75؛ نیز نک : امین، 4/ 47.
  21. همانجا.
  22. ص 53.
  23. ص 74.
  24. ص 107.
  25. مثلاً نک : کفعمی، 489-490.
  26. نک : مصباح...،286 بب‌ .
  27. مظاهری، محسن حسام، «فرهنگ سوگ شیعی»، 1395، تهران: خیمه، ص 43-42.
  28. همان، 286؛ نیشابوری، همانجا.
  29. مثلاً نک : حسینی جلالی، 16.
  30. نک : کفعمی، همانجا؛ نیز اوبن، 183.
  31. نک : گزارش‌های...، 1/ 284 بب ؛ بلوکباشی، 21، 27.
  32. مثلاً نک : مردم‌نگاری...، 27، 59، 90؛ امینیان، 85؛ ضمیر، 197- 198؛ پورکاظم، 202.
  33. نک : سپهر، 2/ 63، 72-73.