حسین منى و انا من حسین (ع): تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «حسین«ع»از من است و من از حسینم.حدیثى که رسول خدا«ص»فرموده است و در کتب حدیثى...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
==ترجمه== | |||
[[حسین]](ع) از من است و من از حسینم. | |||
مفهوم بلند دیگرى که در این حدیث | ==مفهوم== | ||
این حدیثى از رسول خدا(ص) است که در کتب حدیثى شیعه و اهل سنّت آمدهاست. متن کامل آن چنین است: | |||
«حسین منّى و انا من حسین احبّ اللّه من احبّ حسینا و ابغض اللّه من ابغض حسینا، حسین سبط من الأسباط، لعن اللّه قاتله» <ref>احقاق الحق،قاضى نور الله تسترى،ج 11 ص 265،بحار الأنوار،ج 43 ص 261 ؛تاریخالاسلام،ذهبى،ج 5،ص 97.</ref> | |||
اینگونه تعبیر (من از اویم و او از من است) نشانۀ وحدت کامل فکرى، روحى، مرامى، جسمى و خطّمشى است و رسول خدا(ص) نیم قرن پیش از حادثۀ کربلا، خواسته قیام و نهضت حسینى را تداوم راه خویش بداند و دشمنان سیدالشهدا را که دست خود را به خون او آلودند، دشمنان و قاتلان خود به حساب آورد. چرا که خشم، رضا، جنگ، صلح، یارى یا جفا بر حسین(ع) همسان با خشم، رضا، جنگ، صلح، یارى و جفا بر پیامبر خداست. چرا که این دو، یک جان در دو بدن و یک فکر و مرام، در دو زمانند. <ref>به مقالۀ ارزشمند«حسین منى و انا من حسین»از:محمد باقر بهبودى در«یادنامۀ علامۀ امینى»،مقالۀ چهاردهم، ص 305 مراجعه کنید.</ref> | |||
این گونه بیان همبستگى کامل، ترسیم کنندۀ خط صحیح حرکت اجتماعى و دینى و مبارزاتى و سیاسى در طول تاریخ است. چنین نیست که از هم بودن این دو حجّتالهى، تنها پیوند جسمى و از نسل پیامبر بودن حسین(ع) را بگوید بلکه عمدهترین مفهوم، هم خطّى آن دوست. | |||
مفهوم بلند دیگرى که در این حدیث نهفته آن است که وجود پیامبر(ص) و آیین و مکتب او در وجود اباعبدالله(ع) تداوم یافته است، آن هم نه تنها تداوم جسمى،بلکه نگهبان دین پیامبر«ص»،امام حسین است و قیام و شهادت او سبب بقاى دین رسول خداست.سخن،تنها بار عاطفى ندارد بلکه بیانگر یک حقیقت اجتماعى و تاریخى است. | |||
{{ب| اگر که دین مصطفى هنوز در جهان بپاست | از آن سر بریدۀ تو هست و از نواى تو }} | {{ب| اگر که دین مصطفى هنوز در جهان بپاست | از آن سر بریدۀ تو هست و از نواى تو }} | ||
احیاگر دین | احیاگر دین پیامبر، نهضت حسینى بود خود اباعبدالله(ع) در خطبهاى که فلسفه و قیام خویش را بیان کرد اشاره فرمود که هدف حرکت در مسیر سیره پیامبر(ص) و على(ع) و امر به معروف و نهى از منکر است و اینگونه است که انحرافها زدوده شده و دین استوار و پابرجا مىماند. | ||
اینکه گفتهاند:«انّ الإسلام محمّدىّ الحدوث،حسینىّ البقاء» اشاره به همین احیاگرى دین پیامبر در سایۀ قیام عاشوراست. یعنى پیدایش اسلام محمّدى است و بقاى آن، حسینى! | |||
{{ب| گر جز به کشتنم نشود دین حق بلند | اى تیغها،بیایید بر فرق من فرود }} | {{ب| گر جز به کشتنم نشود دین حق بلند | اى تیغها،بیایید بر فرق من فرود }} | ||
این نکته در شعرى که از زبان حسین بن | این نکته در شعرى که از زبان حسین بن على(ع)سروده شدهاست (و حدیث و شعر امام نیست) اینگونه مطرح شدهاست: | ||
{{ب| ان کان دین محمّد لم یستقم | الاّ بقتلى یا سیوف خذینى <ref>ین شعر،بیتى از قصیدۀ بلند شاعر و [[خطیب]] کربلایى،مرحوم شیخ محسن ابو الحبّ(م 1305)است و آنچه مشهور است که از سرودههاى سید الشهداست،بىاصل است.ر.ک:«تراث کربلا»،سلمان هادى طعمه،ص 86.</ref> }} | |||
اگر دین محمد(ص) جز با کشته شدن من استوار نمىشود پس اى شمشیرها مرا دریابید! به تعبیر امام خمینى(ره)، «با زنده نگهداشتن او اسلام زنده مىشود. «انا من حسین» که روایت شده است که پیغمبر فرموده است، این معنایش، معنا این است که حسین مال من است و من هم از او زنده مىشوم.» <ref>صحیفۀ نور،ج 13 ص 158.</ref> | |||
==منابع== | |||
* [http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=654837&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author جواد محدثی، فرهنگ عاشورا، قم، معارف، ج1، ص 149-150.] | |||
==پی نوشت== | |||
<references /> | |||
[[رده:مفاهیم]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۱ آوریل ۲۰۲۱، ساعت ۰۹:۱۹
ترجمه[ویرایش | ویرایش مبدأ]
حسین(ع) از من است و من از حسینم.
مفهوم[ویرایش | ویرایش مبدأ]
این حدیثى از رسول خدا(ص) است که در کتب حدیثى شیعه و اهل سنّت آمدهاست. متن کامل آن چنین است:
«حسین منّى و انا من حسین احبّ اللّه من احبّ حسینا و ابغض اللّه من ابغض حسینا، حسین سبط من الأسباط، لعن اللّه قاتله» [۱]
اینگونه تعبیر (من از اویم و او از من است) نشانۀ وحدت کامل فکرى، روحى، مرامى، جسمى و خطّمشى است و رسول خدا(ص) نیم قرن پیش از حادثۀ کربلا، خواسته قیام و نهضت حسینى را تداوم راه خویش بداند و دشمنان سیدالشهدا را که دست خود را به خون او آلودند، دشمنان و قاتلان خود به حساب آورد. چرا که خشم، رضا، جنگ، صلح، یارى یا جفا بر حسین(ع) همسان با خشم، رضا، جنگ، صلح، یارى و جفا بر پیامبر خداست. چرا که این دو، یک جان در دو بدن و یک فکر و مرام، در دو زمانند. [۲]
این گونه بیان همبستگى کامل، ترسیم کنندۀ خط صحیح حرکت اجتماعى و دینى و مبارزاتى و سیاسى در طول تاریخ است. چنین نیست که از هم بودن این دو حجّتالهى، تنها پیوند جسمى و از نسل پیامبر بودن حسین(ع) را بگوید بلکه عمدهترین مفهوم، هم خطّى آن دوست.
مفهوم بلند دیگرى که در این حدیث نهفته آن است که وجود پیامبر(ص) و آیین و مکتب او در وجود اباعبدالله(ع) تداوم یافته است، آن هم نه تنها تداوم جسمى،بلکه نگهبان دین پیامبر«ص»،امام حسین است و قیام و شهادت او سبب بقاى دین رسول خداست.سخن،تنها بار عاطفى ندارد بلکه بیانگر یک حقیقت اجتماعى و تاریخى است.
اگر که دین مصطفى هنوز در جهان بپاست از آن سر بریدۀ تو هست و از نواى تو
احیاگر دین پیامبر، نهضت حسینى بود خود اباعبدالله(ع) در خطبهاى که فلسفه و قیام خویش را بیان کرد اشاره فرمود که هدف حرکت در مسیر سیره پیامبر(ص) و على(ع) و امر به معروف و نهى از منکر است و اینگونه است که انحرافها زدوده شده و دین استوار و پابرجا مىماند.
اینکه گفتهاند:«انّ الإسلام محمّدىّ الحدوث،حسینىّ البقاء» اشاره به همین احیاگرى دین پیامبر در سایۀ قیام عاشوراست. یعنى پیدایش اسلام محمّدى است و بقاى آن، حسینى!
گر جز به کشتنم نشود دین حق بلند اى تیغها،بیایید بر فرق من فرود
این نکته در شعرى که از زبان حسین بن على(ع)سروده شدهاست (و حدیث و شعر امام نیست) اینگونه مطرح شدهاست:
ان کان دین محمّد لم یستقم الاّ بقتلى یا سیوف خذینى [۳]
اگر دین محمد(ص) جز با کشته شدن من استوار نمىشود پس اى شمشیرها مرا دریابید! به تعبیر امام خمینى(ره)، «با زنده نگهداشتن او اسلام زنده مىشود. «انا من حسین» که روایت شده است که پیغمبر فرموده است، این معنایش، معنا این است که حسین مال من است و من هم از او زنده مىشوم.» [۴]
منابع[ویرایش | ویرایش مبدأ]
پی نوشت[ویرایش | ویرایش مبدأ]
- ↑ احقاق الحق،قاضى نور الله تسترى،ج 11 ص 265،بحار الأنوار،ج 43 ص 261 ؛تاریخالاسلام،ذهبى،ج 5،ص 97.
- ↑ به مقالۀ ارزشمند«حسین منى و انا من حسین»از:محمد باقر بهبودى در«یادنامۀ علامۀ امینى»،مقالۀ چهاردهم، ص 305 مراجعه کنید.
- ↑ ین شعر،بیتى از قصیدۀ بلند شاعر و خطیب کربلایى،مرحوم شیخ محسن ابو الحبّ(م 1305)است و آنچه مشهور است که از سرودههاى سید الشهداست،بىاصل است.ر.ک:«تراث کربلا»،سلمان هادى طعمه،ص 86.
- ↑ صحیفۀ نور،ج 13 ص 158.