در حال ویرایش
هادی منوری
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
هشدار:
شما وارد نشدهاید. نشانی آیپی شما برای عموم قابل مشاهده خواهد بود اگر هر تغییری ایجاد کنید. اگر
وارد شوید
یا
یک حساب کاربری بسازید
، ویرایشهایتان به نام کاربریتان نسبت داده خواهد شد، همراه با مزایای دیگر.
بررسی ضدهرزنگاری. این قسمت را پر
نکنید
!
پیشرفته
نویسههای ویژه
راهنما
عنوان
سطح ۲
سطح ۳
سطح ۴
سطح ۵
قالب
افزودن
لاتین
لاتین گسترشیافته
آوانگاری بینالمللی
نمادها
یونانی
یونانی قدیمی
سیریلیک
عربی
عربی گسترشیافته
عبری
بنگالی
تامیلی
تالوگو
سینهالی
دیواناگرى
گجراتی
تایلندی
لائو
خمر
بومی کانادا
رونی
Á
á
À
à
Â
â
Ä
ä
Ã
ã
Ǎ
ǎ
Ā
ā
Ă
ă
Ą
ą
Å
å
Ć
ć
Ĉ
ĉ
Ç
ç
Č
č
Ċ
ċ
Đ
đ
Ď
ď
É
é
È
è
Ê
ê
Ë
ë
Ě
ě
Ē
ē
Ĕ
ĕ
Ė
ė
Ę
ę
Ĝ
ĝ
Ģ
ģ
Ğ
ğ
Ġ
ġ
Ĥ
ĥ
Ħ
ħ
Í
í
Ì
ì
Î
î
Ï
ï
Ĩ
ĩ
Ǐ
ǐ
Ī
ī
Ĭ
ĭ
İ
ı
Į
į
Ĵ
ĵ
Ķ
ķ
Ĺ
ĺ
Ļ
ļ
Ľ
ľ
Ł
ł
Ń
ń
Ñ
ñ
Ņ
ņ
Ň
ň
Ó
ó
Ò
ò
Ô
ô
Ö
ö
Õ
õ
Ǒ
ǒ
Ō
ō
Ŏ
ŏ
Ǫ
ǫ
Ő
ő
Ŕ
ŕ
Ŗ
ŗ
Ř
ř
Ś
ś
Ŝ
ŝ
Ş
ş
Š
š
Ș
ș
Ț
ț
Ť
ť
Ú
ú
Ù
ù
Û
û
Ü
ü
Ũ
ũ
Ů
ů
Ǔ
ǔ
Ū
ū
ǖ
ǘ
ǚ
ǜ
Ŭ
ŭ
Ų
ų
Ű
ű
Ŵ
ŵ
Ý
ý
Ŷ
ŷ
Ÿ
ÿ
Ȳ
ȳ
Ź
ź
Ž
ž
Ż
ż
Æ
æ
Ǣ
ǣ
Ø
ø
Œ
œ
ß
Ð
ð
Þ
þ
Ə
ə
قالببندی
پیوندها
عنوانها
فهرستها
پروندهها
منابع
بحث
توضیح
آن چه مینویسید
آن چه به دست میآورید
مورب
''متن مورب''
متن مورب
پررنگ
'''متن پررنگ'''
متن پررنگ
پررنگ و مورب
'''''متن پررنگ و مورب'''''
متن پررنگ و مورب
'''هادی منوّری''' (١٣٤٤ ه. ش) شاعر و قصه سرای معاصر ایرانی است. {{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده | نام = هادی منوّری | تصویر = هادی منوری.jpg | توضیح تصویر = | نام اصلی = | زمینه فعالیت = | ملیت = | تاریخ تولد =١٣٤٤ ه.ش | محل تولد =مشهد | والدین = | تاریخ مرگ = | محل مرگ = | علت مرگ = | محل زندگی = | مختصات محل زندگی = | مدفن = |مذهب = |در زمان حکومت = |اتفاقات مهم = | نام دیگر = |لقب = |بنیانگذار = | پیشه = | سالهای نویسندگی = |سبک نوشتاری = |کتابها =«گزیدهی ادبیات معاصر شمارهی ١٣٣»، «دوباره شیعه شدم» و «قیامت حروف». |مقالهها = |نمایشنامهها = |فیلمنامهها = |دیوان اشعار = |تخلص = |فیلم ساخته بر اساس اثر = | همسر = | شریک زندگی = | فرزندان = |تحصیلات = |دانشگاه = |حوزه = |شاگرد = |استاد = |علت شهرت = | تأثیرگذاشته بر = | تأثیرپذیرفته از = | وبگاه = | imdb_id = | soure_id = | جوایز اسکار = | جوایز آفی = | جایزه اریل = | جوایز بافتا = | جوایز سزار = | جوایز امی = | filmfareawards = | جوایز جمینای = | جوایز گوی طلایی = | جوایز تمشک طلایی = | جوایز گویا = | جوایز گرمی = | جوایز ایفتا = | جوایز لورنس الیور = | naacpimageawards = | جوایز فیلم ملی = | جوایز ساگه = | جوایز تونی = | جوایز سیمرغ بلورین = | جوایز جشن سینمای ایران = | جوایز حافظ = | جوایز = |گفتاورد = |امضا = }} ==زندگینامه== هادی منوّری فرزند محمد به سال ١٣٤٤ ه. ش در مشهد متولد شد. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در آنجا گذراند و سپس وارد دانشکدهی علوم پزشکی دانشگاه گرگان شد و مدرک کاردانی در رشتهی پرستاری را اخذ نمود و پس از آن در رشته داروسازی دانشگاه مشهد به دریافت مدرک دکترای داروسازی نائل آمد. وی از سن ٢٤ سالگی شروع به سرودن اشعار نمود و شعرهای او به صورت پراکنده در نشریات مختلف، جنگهای ادبی و مجموعه شعرهای گردآوری شده انتشار یافته است. او سبک کلاسیک و شعر نو را برگزیده است. وی علاوه بر سرودن شعر در زمینه قصّهنویسی نیز فعال است. او ریاست شورای شعر ادارهی کل ارشاد اسلامی خراسان را در کارنامه فعالیت خود دارد. ==آثار== آثار او عبارتند از: «[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=602550&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author گزیدهی ادبیات معاصر شمارهی ١٣٣]»، «دوباره شیعه شدم»، «قیامت حروف». ==اشعار== ===[[علی اصغر (ع)|علی اصغر]]=== از گهواره تا بلوغ راهی است که پلک حادثهاش تند میکند به دستهای تشنه قنوتی است که پرندگان خدا بال میزنند نرمگاه حنجره را تیر میدود و شیر، از گلوی تشنه سرازیر میشود تا گهوارهی آسمان بچرخد این مرد ناگهان با فتح حنجرهاش تا خدا رسید ===[[تاسوعا]]=== بدون دست قشنگتر است بیصدا، بیحرکت سایههای فردی که نمیمیرد افتاده روی دستهای خودش و صدایش را مرتب کوتاه میکند برادر ... برادر ... حالا احساس خوبی دارد عروج را باور کرده است روز برای سفر قشنگ است و برای ماندن هراسناک شب بوی پیراهن فرشتهها دلمه میبندد و یکی شریان بریده را بند میزند برادر، برادر است ===قمر [[بنیهاشم|بنی هاشم]]=== دختران تشنه ماه را دف میزنند و کعبه ترک میخورد ماه از تلاطم گل خیس میشود و علقمه باوری است که به خشکی میرسد ماه در فرات نمیگنجد مشک را در خاک میتکاند تا هیبت چشمهایش همه را سیراب کند تپه ورق میخورد و دختران کعبه سیهپوش میشوند دریا حقیقتی است که تشنه میمیرد نوحه صدای شکستن است و فریاد، غرور دامنهداری است در گلو آتش از ثانیهها میگذرد و عشق مذاب تمام زمین را سیراب میکند علم بر آسمان سلام میکند و علمدار، با نگاه شکسته قدم برمیدارد ماه هنوز چرخ میزند زمین مبهوت آسمان کوتاه و مسجد از صدای علمدار پر رنگ میشود کسی لبهای تشنهاش را نوشید و فرات از خجالت آن آب، آب شد ===[[عاشورا]]=== تمام کعبه را دویده است سرش را به آسمان بلند میکند هفتاد عشق در آیینه چشمش خفته است و تمام رسالتش به پایان رسیده است ===[[ذو الجناح|ذو الجناح]]=== بیسوار میگردد و خیمهها در آتش خطبه میخوانند ===قمار اشک=== {{شعر}} {{ب| بسم اللّه میخوانم قنوت دیگر خود را|به پای حضرتت میافکنم امشب سر خود را }} {{ب| گلی رقصید و سقف آسمان در حیرتم گم شد|کمی از آب و خاک و عشق رستنگاه مردم شد }} {{ب| من از هنگامه میگفتم که پشت آسمان لرزید|زمین با باوری اندوهگین در دیدهام چرخید }} {{ب| خدا بر بندگانش عشق میبارد لبی تر کن|جنون سنگ را از خاک باران خورده باور کن }} {{ب| به باران غزلهای شما آبیتر از رودم|چه میشد زودتر میآمدم آن روز و میبودم }} {{ب| زبان شعله کم میآورد و در وقت گل گفتن|چرا از کعبه برگشتید در هنگامهی رفتن }} {{ب| به قربانگاه، هفتاد و دو تن خورشید آوردی|خدا را هر کسی میدید و میفهمید آوردی }} {{ب| نمیدانم جنون رنگ کبودی داشت یا قرمز|فقط میدانم از نسل تو باید گفت یا هرگز }} {{ب| شکوه آسمانت را ببار و قسمت ما کن|امیر عشق با لب تشنگان خود مدارا کن }} {{ب| چه میخواهی که در خون میکشی مردان دینت را|چرا بر خاکهای تشنه میسایی جبینت را }} {{ب| سرافرازی اگر شرط است سر را از زمین بردار|خداوندا غبار از چهرهی زیبای دین بردار }} {{ب| هزار اما و پرسش در دهانم نقش میبندد|بگو رازی که روی استخوانم نقش میبندد }} {{ب| قماری بود و عشقی بود و حالی بود میدانم|برای دست و دل شستن مجالی بود میدانم }} {{ب| چه خواهشها که با نوش لبی لبریزتر میشد|عطشهای ز لب افتاده ناپرهیزتر میشد }} {{ب| و لبها از عطش پر بود و آب از ترس میلرزید|زمین از این همه دریای خاک اندود میترسید }} {{ب| چه ترسی بود من افتاده بودم سرد در بستر|زمین از آسمان هر لحظه میافتاد بالاتر }} {{ب| و من افتاده بودم با لبی عطشان به پای تو|که ناپیدا شوم در جزر و مدّ ربّنای تو }} {{ب| دهل افتاده بود و من نمیدیدم دهلبان را|حریم افتاده بود و من نمیدیدم نگهبان را }} {{ب| نگاه ماه بر پیشانی سرخ عَلَم افتاد|هوا در ابر چرخی خورد و خورشید از قلم افتاد }} {{ب| عَلَم رقصید و خون عشق جاری تا فرات آمد|و مشکی تشنه لب از چشمهی آب حیات آمد }} {{ب| دو دست از پیکر عباس پشت علقمه گم شد|فرات آشفتهی آشفته از نفرین مردم شد }} {{ب| غرور مشک خالی شد ز چشم کودکان آن روز|تمام رودها خشکید زیر آسمان آن روز }} {{ب| یکی گفتا عزادار وفای آب شد دستی|یکی میگفت ای ماه از کدامین آسمان هستی؟! }} {{ب| چنان این دل به روی آسمانم اشک میریزد|که دریا از گلوی زخمی یک مشک میریزد }} {{ب| هوا بارانی عشق است چشم خویش را وا کن|بیا نازکتر از گل! با گلوی خود مدارا کن }} {{ب| کجا قنداقهی شش ماهه روی دست میرقصد|چه شیری خورده این کودک که مستمست میرقصد }} {{ب| صدای عشق خونین کرد این حلقوم زیبا را|رها شد از کمان تیری که میبوسید گلها را }} {{ب| «هوا سرخ است» زیر آسمان میگفت نامردی|«چرا این کودک شش ماهه را با خویش آوردی؟!» }} {{ب| چه اصغرها ز دستت آب نوشیدند میدانی؟|چه اکبرها که در راه تو کوشیدند میدانی؟ }} {{ب| علی اکبر رجز میخواند دست از خویش شستن را|دل از خود بریدن را، جنون برنگشتن را }} {{ب| علی اکبر! به لیلای جنون درس وفا دادی|اگر عاشق نبودی بوسه بر خنجر چرا دادی؟! }} {{ب| به لبخندی نگاهت را بپوشان چشمها خون شد|شبی لیلا تو را گم کرد و مجنونتر ز مجنون شد <ref>صبحدم با ستارگان سپیده؛ ص 206- 208.</ref> }} {{پایان شعر}} ===دریای احساس=== {{شعر}} {{ب| یک ذو الفقار افتاده و حیدر ندارد|این پیشوای کیست مردم سر ندارد }} {{ب| افتاده روی خاک پیشانی خورشید|افلاک میسوزد اگر سر بر ندارد }} {{ب| ای آب مهر فاطمه تر کن زمین را|یک خشک لب افتاده و مادر ندارد }} {{ب| در پیچ و تاب علقمه عباس جاری است|اما دگر دستان آب آور ندارد }} {{ب| از اسب میافتد زمین، دریای احساس|امّا زمین خشکیده و باور ندارد }} {{ب| امروز میفهمم غریبی چیست آقا|یک ذو الفقار افتاده و حیدر ندارد }} {{پایان شعر}} ===زیبای رنگ=== اکبر! زیباییت را شروع کن که خدا ایستاده است کاکلت را رها کن که بادها به سوی گیسوان تو میوزد اکبر! زیباییت را خدا میداند و من زیبا، زیبا، زیبا چه با شکوه شدهای که لیلا برای دیدنت چشم میسوزاند بالا بلند از کدام آسمانی که زمین را بیقرار کردهای اکبر! نگاهت را بچرخ که منظومههای خشک مبهوت ماندهاند یالهای اسبش را به باد میدهد و لیلا در گیسوان پریشان گم میشود زیبایی در غبار میپیچد و خنجرها بوسههای هراسان را تکرار میکنند زیبایی رنگ میگیرد و خاک زیبا میشود <ref>رستاخیز لالهها؛ ص ۱۴۸- ۱۵۴.</ref> ==منابع== *[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=700738&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author دانشنامهی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج ۲، ص: ۱۶۰۷-۱۶۱۲.] ==پی نوشت== [[رده:ادبیات]] [[رده:شاعران]] [[رده:شاعران فارسی زبان]] [[رده:شاعران معاصر]] <references />{{شاعران}}
خلاصه:
لطفاً توجه داشتهباشید که همهٔ مشارکتها در ویکی حسین منتشرشده تحت Creative Commons Attribution 4.0 در نظر گرفتهمیشوند (برای جزئیات بیشتر
ویکی حسین:حق تکثیر
را ببینید). اگر نمیخواهید نوشتههایتان بیرحمانه ویرایش و توزیع شوند؛ بنابراین، آنها را اینجا ارائه نکنید.
شما همچنین به ما تعهد میکنید که خودتان این را نوشتهاید یا آن را از یک منبع با مالکیت عمومی یا مشابه آزاد آن برداشتهاید (برای جزئیات بیشتر
ویکی حسین:حق تکثیر
را ببینید).
کارهای دارای حق تکثیر را بدون اجازه ارائه نکنید!
لغو
راهنمای ویرایشکردن
(در پنجرهٔ تازه باز میشود)
الگو:*
(
ویرایش
)
الگو:Navbox
(
ویرایش
)
الگو:ب
(
ویرایش
)
الگو:جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده
(
ویرایش
)
الگو:شاعران
(
ویرایش
)
الگو:شعر
(
ویرایش
)
الگو:پایان شعر
(
ویرایش
)
الگو:گروه تصویر
(
ویرایش
)
پودمان:Arguments
(
ویرایش
)
پودمان:Navbar
(
ویرایش
)
پودمان:Navbar/configuration
(
ویرایش
)
پودمان:Navbar/styles.css
(
ویرایش
)
پودمان:Navbox
(
ویرایش
)
منوی ناوبری
ابزارهای شخصی
به سامانه وارد نشدید
بحث
مشارکتها
ورود
فضاهای نام
صفحه
بحث
فارسی
بازدیدها
خواندن
ویرایش
ویرایش مبدأ
نمایش تاریخچه
بیشتر
جستجو
ناوبری
صفحهٔ اصلی
تغییرات اخیر
مقالهٔ تصادفی
دربارهٔ ویکی حسین
تماس با ما
شیوهنامه
ابزارها
پیوندها به این صفحه
تغییرات مرتبط
بارگذاری پرونده
صفحههای ویژه
اطلاعات صفحه
پایگاههای دیگر
ویکی حج
ویکی پاسخ
تعداد مداخل
۳٬۵۵۲