در حال ویرایش
ابن جبر المصری
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
هشدار:
شما وارد نشدهاید. نشانی آیپی شما برای عموم قابل مشاهده خواهد بود اگر هر تغییری ایجاد کنید. اگر
وارد شوید
یا
یک حساب کاربری بسازید
، ویرایشهایتان به نام کاربریتان نسبت داده خواهد شد، همراه با مزایای دیگر.
بررسی ضدهرزنگاری. این قسمت را پر
نکنید
!
پیشرفته
نویسههای ویژه
راهنما
عنوان
سطح ۲
سطح ۳
سطح ۴
سطح ۵
قالب
افزودن
لاتین
لاتین گسترشیافته
آوانگاری بینالمللی
نمادها
یونانی
یونانی قدیمی
سیریلیک
عربی
عربی گسترشیافته
عبری
بنگالی
تامیلی
تالوگو
سینهالی
دیواناگرى
گجراتی
تایلندی
لائو
خمر
بومی کانادا
رونی
Á
á
À
à
Â
â
Ä
ä
Ã
ã
Ǎ
ǎ
Ā
ā
Ă
ă
Ą
ą
Å
å
Ć
ć
Ĉ
ĉ
Ç
ç
Č
č
Ċ
ċ
Đ
đ
Ď
ď
É
é
È
è
Ê
ê
Ë
ë
Ě
ě
Ē
ē
Ĕ
ĕ
Ė
ė
Ę
ę
Ĝ
ĝ
Ģ
ģ
Ğ
ğ
Ġ
ġ
Ĥ
ĥ
Ħ
ħ
Í
í
Ì
ì
Î
î
Ï
ï
Ĩ
ĩ
Ǐ
ǐ
Ī
ī
Ĭ
ĭ
İ
ı
Į
į
Ĵ
ĵ
Ķ
ķ
Ĺ
ĺ
Ļ
ļ
Ľ
ľ
Ł
ł
Ń
ń
Ñ
ñ
Ņ
ņ
Ň
ň
Ó
ó
Ò
ò
Ô
ô
Ö
ö
Õ
õ
Ǒ
ǒ
Ō
ō
Ŏ
ŏ
Ǫ
ǫ
Ő
ő
Ŕ
ŕ
Ŗ
ŗ
Ř
ř
Ś
ś
Ŝ
ŝ
Ş
ş
Š
š
Ș
ș
Ț
ț
Ť
ť
Ú
ú
Ù
ù
Û
û
Ü
ü
Ũ
ũ
Ů
ů
Ǔ
ǔ
Ū
ū
ǖ
ǘ
ǚ
ǜ
Ŭ
ŭ
Ų
ų
Ű
ű
Ŵ
ŵ
Ý
ý
Ŷ
ŷ
Ÿ
ÿ
Ȳ
ȳ
Ź
ź
Ž
ž
Ż
ż
Æ
æ
Ǣ
ǣ
Ø
ø
Œ
œ
ß
Ð
ð
Þ
þ
Ə
ə
قالببندی
پیوندها
عنوانها
فهرستها
پروندهها
منابع
بحث
توضیح
آن چه مینویسید
آن چه به دست میآورید
مورب
''متن مورب''
متن مورب
پررنگ
'''متن پررنگ'''
متن پررنگ
پررنگ و مورب
'''''متن پررنگ و مورب'''''
متن پررنگ و مورب
{{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده | نام = ابن جبر المصری | تصویر = | توضیح تصویر = | نام اصلی = | زمینه فعالیت = | ملیت = | تاریخ تولد = 420 ه. ق. | محل تولد = مصر | والدین = | تاریخ مرگ = 487 ه. ق. | محل مرگ = | علت مرگ = | محل زندگی = | مختصات محل زندگی = | مدفن = |مذهب = |در زمان حکومت = خلیفهی فاطمی مستنصر باللّه |اتفاقات مهم = | نام دیگر = |لقب = |بنیانگذار = | پیشه = شاعر | سالهای نویسندگی = |سبک نوشتاری = |کتابها = |مقالهها = |نمایشنامهها = |فیلمنامهها = |دیوان اشعار = |تخلص = |فیلم ساخته بر اساس اثر= | همسر = | شریک زندگی = | فرزندان = |تحصیلات = |دانشگاه = |حوزه = |شاگرد = |استاد = |علت شهرت = | تأثیرگذاشته بر = | تأثیرپذیرفته از = | وبگاه = |گفتاورد = |امضا = }} '''ابن جبر المصری''' از شعرای دیار مصر است که در عهد خلیفهی فاطمی مستنصر باللّه میزیسته است. ==زندگینامه== ابن جبر المصری در سال ۴۲۰ ه. ق. متولد و به سال ۴۸۷ هجری درگذشته است. سیّد امین وی را شاعر آل محمّد (ص) میداند و مینویسد: «قصیدهاش در مدح [[اهل بیت (ع)|اهل بیت]] گواه شیعه بودن اوست». <ref>اعیان الشیعه؛ ج ۵، ص ۲۶۲.</ref> این قصیده شامل ۱۰۲ بیت میباشد که اکثر ابیاتش در مدح امام علی (ع) است و از زیباترین قصاید میباشد. ==نمونه اشعار== '''مدح اهل بیت (ع):''' ۱- یا دار غادرنی جدید بلاکرثّ الجدید فهل رثیت لذاک؟! ۲- أم أنت عمّا أشتکیه من الهویعجماء مذ عجم الیلی مغناک؟! ۳- ضفناک نستقری الرسوم فلم نجدإلّا تباریح الهموم قراک ۴- و رسیس شوق تمتری زفراتهعبراتنا حتّی تبّل ثراک ۵- ما بال ربعک لا یبلّ؟ کأنّمایشکو الذی أنا من نحولی شاک ۶- طلّت طلولک دمع عینی مثلماسفکت دمی یوم الرّحیل دماک ۷- و أری قتیلک لا یدیه قاتلو فتور ألحاظ الظباء ظباک ۸- هیّجت لی إذ عجت ساکن لوعةبالساکنیک تشبّها ذاکراک ۹- لمّا وقنت مسلّما و کأنّماریّا الأحبّة سقت من ریّاک ۱۰- و کفت علیک سماء عینی صیّبااو کفّ صوب المزن عنک کفاک ۱۱- سقیا لعهدی و الهوی مقضیّةأو طاره قبل احتکام نواک ۱۲- و العیش غضّ و الشباب مطیّةللّهو غیر بطیئة الإدراک ۱۳- أیّام لا واش یطاع و لا هوییعصی فنقصی من عنک اذزرناک ۱۴- و شفیعنا شرخ الشبیبة کلّمارمنا القصاص من اقتناص مهاک ۱۵- و لئن أصارتک الخطوب إلی بلیو لحاک ریب صروفها فمحاک ۱۶- فلطالما قضّیت فیک مآربیو أبحت ریعان الشّباب حماک ۱۷- ما بین حور کالنجوم تزیّنتمنها القلائد للبدور حواکی ۱۸- هیف الحصور من القصور بدت لنامنها الأهلّة لامن الأفلاک ۱۹- یجمعن من مرح الشبیبة خفّة المعتزّلین و عفّة النّساک ۲۰- و یصدن صادیة القلوب بأعیننجل کصید الطیر بالأشراک ۲۱- من کلّ مخطفة الحشا تحکی الرشاجیدا و غصن البان لین حراک ۲۲- هیفاء ناطقة النطاق تشکّیامن ظلم صامتة البرین ضناک ۲۳- و کأنّما من ثغرها من نحرهادرّ تباکره بعود أراک ۲۴- عذب الرّضاب کأنّ حشولثاتهامسکا یعلّ به ذری المسواک ۲۵- تلک التی ملکت علی بدلّهاقلبی فکانت أعنف الملاک ۲۶- إنّ الصّبی یا نفس عزّ طلابهو نهتک عنه و اعظات نهاک ۲۷- و الشیب ضیف لا محالة مؤذنبرداک فاتّبعی سبیل هداک ۲۸- و تزوّدی من حبّ آل محمّدزادا متی أخلصته نجّاک ۲۹- فلنعم زاد للمعاد و عدّةللحشران علقت یداک بذاک ۳۰- و إلی الوصیّ مهمّ أمرک فوّضیتصلی بذاک الی قصیّ مناک ۳۱- و به ادرئی فی نحر کلّ ملمّةو إلیه فیها فاجعلی شکواک ۳۲- و بحبّة فتمسّکی أن تسلکیبالزیغ عنه مسالک الهلّاک ۳۳- لا تجهلی و هواه دأبک فاجعلیأبدا و هجر عداه هجر قلاک ۳۴- فسواء انحرف امرؤ عن حبّةأوبات منطویا علی الإشراک ۳۵- و خذی البرائة من لظی ببراءمن شانئیه و امحضیه هواک ۳۶- و تجنّبی إن شئت أن لا تعطبیرأی ابن سلمی فیه و ابن صهاک ۳۷- و اذا تشابهت الامور فعوّلیفی کشف مشکلها علی مولاک ۳۸- خیر الرجال و خیر بعل نساءهاو الأصل الفرع التقّی الزاکی ۳۹- و تعوّذی بالزّهر من أولادهمن شرّ کلّ مضلّل أفّاک ۴۰- لا تعدلی عنهم و لا تستبدلیبهم فتحظی بالخسار هناک ۴۱- فهم مصابیح الدّجی لذوی الحجیو العروة الوثقی لذی استمساک ۴۲- و هم الأدلّة کالأهلّة نورهایجلو عمی المتحیّر الشکّاک ۴۳- و هم الصّراط المستقیم فأرغمیبهواهم أنف الذی یلحاک ۴۴- و هم الأئمّة لا إمام سواهمفدعی لتیم و غیرها دعواک ۴۵- یا امّة ضلّت سبیل رشادهاإنّ الذی استر شدته أغواک ۴۶- لئن ائتمنت علی البریّة خائناللنفس ضیّعها غداة رعاک ۴۷- أعطاک إذ وطّاک عشوة رأیهخدعا بحبل غرورها دلّاک ۴۸- فتبعته و سخیف دینک بعتهمغترّة بالنزر من دنیاک ۴۹- لقد اشتریت به الضّلالة بالهدیلمّا دعاک بمکره فدهاک ۵۰- و أطعتة و عصیت قول محمّدفیما بأمر وصیّه وصّاک ۵۱- خلّفت و استخلفت من لم یرضهللدین تابعة هوی هوّاک ۵۲- خلت اجتهادک للصّواب مؤدّیاهیهات ما أدّاک بل ارداک ۵۳- لقد إجتریت علی اجتراح عظیمةجعلت جهنّم فی غد مثواک ۵۴- و لقد شققت عصا النّبیّ محمّدو عققت من بعد النّبیّ أباک ۵۵- و غدرت بالعهد المؤکّد عقدهیوم «الغدیر» له فما عذراک ۵۶- فلتعلمنّ و قد رجعت به علی الأعقاب ناکصة له علی عقباک ۵۷- أعن الوصی عدلت عادلة بهمن لا یساوی منه شسع شراک؟! ۵۸- و لتسألنّ عن الولاء لحیدرو هو النعیم شقاک عنه ثناک ۵۹- قست المحیط بکلّ علم مشکلو عر مسالکه علی السلّاک ۶۰- بالمعتریه- کما حکی شیطانهو کفاه عنه بنفسه من حاکی ۶۱- و الضارب الهامات فی یوم الوغیضربا یقدّ به إلی الأوراک ۶۲- إذ صاح جبریل به متعجّبامن بأسه و حسامه البتّاک ۶۳- «لا سیف الّا ذو الفقار و لا فتّیالّا علیّ» فاتک الفتّاک ۶۴- بالهارب الفرّار من أقرانهو الحرب یذکیها قنا و مذاکی ۶۵- و القاطع اللیل البهیم تهجّدابفؤاد ذی روع و طرف باکی ۶۶- بالتارک الصّلوات کفرانا بهالو لا الریاء لطال ما راباک ۶۷- أبعد بهذا من قیاس فاسدلم تأت فیه امّة مأتاک ۶۸- أو ما شهدت له مواقف أذهبتعنک اعتراک الشک حین عراک؟! ۶۹- من معجزات لا یقوم بمثلهاالّا نبیّ أو وصیّ زاکی ۷۰- کالشمس إذ ردّت علیه ببابللقضاء فرض فائت الّا دراک ۷۱- و الریح إذ مرّت فقال لها: احملیطوعا ولی اللّه فوق قواک ۷۲- فجرت رجاء بالبساط مطیعةامر الإله حثیثة الایشاک ۷۳- حتّی إذا وافی الرقیم بصحبهلیزیل عنه مریة الشکّاک ۷۴- قال: السّلام علیکم فتبادروابالردّ بعد الصّمت و الإمساک ۷۵- عن غیره فبدت ضغاین صدر ذیحنق لستر نفاقة هتّاک ۷۶- و المیت حین دعا به من صرصرفأجابه و أبیت حین دعاک ۷۷- لا تدّعی ما لیس فیک فتندمیعند امتحان الصّدق من دعواک ۷۸- و الخفّ و الثعبان فیه آیةفتیقّظی یاویک من عمیاک ۷۹- و السّطل و المندیل حین أتی بهجبریل حسبک خدمة الإملاک ۸۰- و دفاع أعظم ما عراک بسیفهفی یوم کلّ کریهة و عراک ۸۱- و مقامه- ثبت الجنان- بخیبرو الخوف إذ ولّیت حشوحشاک ۸۲- و الباب حین دحی به عن حصنهمسبعین باعا فی فضا دکداک ۸۳- و الطائر المشوی نصّ ظاهرلو لا جحودک ما رأت عیناک ۸۴- و الصخرة الصمّا و قد شفّ الظمامنها النفوس دحی بها فسقاک ۸۵- و الماء حین طغی الفرات فأقبلواما بین باکیة إلیه و باکی ۸۶- قالوا: أغثنا یابن عمّ محمّدفالماء یؤذننا بوشک هلاک ۸۷- فأتی الفرات فقال: یا أرض ابلعیطوعا بأمر اللّه طاغی ماک ۸۸- فأغاضه حتّی بدت حصباؤهمن فوق راسخة من الأسماک ۸۹- ثمّ استعادوه فعاد بأمرهیجری علی قدر، ففیم مراک؟! ۹۰- مولاک راضیة و غضبی فاعلمیسیّان سخطک عنده و رضاک ۹۱- ای تیم تیّمک الهوی فأطعتهو عن البصیرة یا عدی عداک ۹۲- و منعت إرث المصطفی و تراثهو ولیته طلما، فمن ولّاک؟! ۹۳- و بسطت أیدی عبد شمس فاغتدتباظلم جاریة علی مغناک ۹۴- لا تحسبیک برئیة ممّا جریو اللّه ما قتل الحسین سواک ۹۵- یا آل أحمد کم یکابد فیکمکبدی خطوبا للقلوب نواکی ۹۶- کبدی بکم مقروحة و مدامعیمسفوحة وجودی فؤادی ذاکی ۹۷- و اذا ذکرت مصابکم قال الأسیلجفونی: اجتنبی لذیذ کراک ۹۸- و ابکی قتیلا بالطفوف لأجلهبکت السّماء دما فحقّ بکاک ۹۹- إن تبکهم فی الیوم تلقاهم غداعینی بوجه مسفر ضحّاک ۱۰۰- یا ربّ فاجعل حبّهم لی جنّةمن موبقات الظلم و الإشراک ۱۰۱- و اجبر بها الجبری ربّ و برّهمن ظالم لدمائهم سفّاک ۱۰۲- و بهم- إذا أعداء آل محمّدغلقت رهونهم- فجد بفکاک <ref>الغدیر؛ ج ۴، ص ۳۱۷- ۳۱۳. ادب الطف؛ ج ۲، ص ۳۲۲- ۳۲۸.</ref> ۱- ای کلبهی غم، چندان به پایت درنگ کردم که مصیبتهای فوت را کهنه کردم، آیا به ماتم نشستم؟ ۲- از آن روز که سروسامانت بهم ریخت، دیگر به شکوهی این عاشق بیدل، دل نسپردی. ۳- میهمانت شدم، از در و دیوار تمنّای مراد کردم، اما جز غم و اندوه بر سر خوانت ندیدم. ۴- دل مشتاقم چنان در سوز و گداز است که آه جانگدازم سیل اشک بر چهره روان سازد و سامانت را به گل نشاند. ۵- چیست که بوموبرت جانب خرّمی نگیرد؟ گویا بسان من از نزاری خود نالان است. ۶- بروبام درهم ریختهات سیلاب اشکم فنا کرد. چونانکه روز وداع بنان گلعذارت خون مرا مباح کردند. ۷- کشتهی راهت را خونبها نجویند، مژگان پریوشانت خنجر آبدار است. ۸- آن دم که به خاک درت پا نهادم، خاطرات وصلم زنده شد، سوز اشتیاقم شعلهور گشت. ۹- بهپا ایستادم و سلام دادم، گویا که نگاه جان پرور دوست از نگاه تو آبیاری شده است. ۱۰- از آسمان دیدگانم سیلاب حسرت روان است، دیگرت با ابر بهاران چهکار است؟ ۱۱- خوشا دوران وصل که کامم روا بود و هجران نامراد. ۱۲- زندگی شاداب و خرّم، توسن مراد در بساط عیش و کامرانی تازان، کسی به گردش نرسید. ۱۳- دهان سخنچین بسته، سلطان عشق فرمانروا، کام دل به هنگام زیارت روا بود. ۱۴- و چون از زیبارخان وحشی جویای وصال میگشتیم، شور جوانی شفیع درگاهشان بود. ۱۵- اگر حوادث روزگار تو را به نابودی کشاند، گردش زمانه به نیابت از تو آن را درهم میکوبد. ۱۶- به خدا که روزگاری دراز با عیش و عشرت سرکردم، مرغزار باصفایت را به زیر پا سپردم. ۱۷- در میان حوریان سیم تن که بسان اختران گردنبند زرّین بر سینه افشانده. ۱۸- لاغراندام، چون هلال تابان از کاخها سر برآورده. ۱۹- شور و شیدایی عشاق را با عفّت پارسایان به هم آمیخته. ۲۰- دلهای شیدازده را با دیدگان شهلا صید کرده چونانکه صیّاد، مرغ را با دام. ۲۱- باریکمیان، گردن بلورین، با اندامی نرم و کشیده، چون شاخ ارغوان. ۲۲- کمربند زرّین، مزیّن به یاقوت و نگین، شکوه آرد از ستم خلخال سیمین بر ساق و ساعد مرمرین. ۲۳- دندان چون درّ غلطان، مسواکی از چوب اراک بر کنار دهان. ۲۴- لعابش چون آب حیات آویزان، مشک و عبیر از کنارهی دندان با مسواک ریزان. ۲۵- همان پریچهری که با کرشمه و ناز دل از کفم ربود، اما مهری نیفزود. ۲۶- ای جان عزیز، دیگرت شور و شیدایی خریداری ندارد، عقل و خرد ناصح مشفقی است. ۲۷- پیری بر آستانهی در پیک مرگ است، از راه هدایت پیروی کن! ۲۸- از مهر آل رسول توشه برگیر، اخلاص در دوستی مایهی نجات است. ۲۹- بهترین توشهی معادت همین بس، هم ذخیرهی آخرت، گرت حاصل آید. ۳۰- سامان کارت به وصی گذار تا بر کرسی آرزوها برآئی. ۳۱- با یاد او به استقبال حوادث بشتاب، شکوهی روزگار خدمت او بر. ۳۲- به دستاویز مهرش چنگ برزن تا از گمرهی و سرگشتگی بر کنار مانی. ۳۳- راه جهالت مپوی، هوای او از سر منه، با دشمنانش ره آشتی مجوی. ۳۴- آنکه از راه مهرش به در شد، با مشرک کافر برابر شد. ۳۵- دوزخ سوزان شعلهور است «تولّی و تبرّی» برات آزادی است. ۳۶- برحذر باش که بر خاک هلاک نیفتی، چون زادهی «سلمی و صهاک» با سالار مؤمنان درافتی. ۳۷- چون حق و باطل مشتبه ماند، بر حلّال مشکلات علی اعتماد کن. ۳۸- والاترین مردان جفت والاترین زنان، اصل و فرعی پاک، طیّب و طاهر. ۳۹- به دامن نسل پاکش پناه گیر و از شرّ دروغبافان گمراه، در امان باش. ۴۰- از در این خاندان سوی دیگر مپوی، و دیگران را انباز و همتا مگیر، خسارت دنیا و دین همین است. ۴۱- چراغهای تاریکی، هرکه خواهد راه یابد، دستاویزی محکم، هرکه خواهد چنگ یازد. ۴۲- رهبرانند و چون هلال تابان راه گمگشتان را نشان دهند. ۴۳- راه راست و درست، با مهر و ولایشان بینی دشمن به خاک بمال. ۴۴- پیشوایان که پیشوایی جز آنان نیست، بگذار «تیم» و «عدی» هرچه خواهند، بگویند. ۴۵- ای امت سرگشتهی گمراه، مرشد خامت به راه ضلالت کشید. ۴۶- خائنی که امین مردم شناختی، حقّ امانت ضایع و مهمل گذاشت. ۴۷ و ۴۸- از آن دم که زین بر پشت نهاد، به راه کجت برد و با لگام و نیرنگ و فریب مهارت کرد. ۴۹- دنبالش گرفتی، دین پوشالیت را فروختی، درهمی ناچیز از دنیای دون برگرفتی. ۵۰- فرمانش بردی، پس فرمان محمّد پشت سر نهادی و سفارش او را دربارهی وصی از خاطر بردی. ۵۱- آن را که رسول حق، صالح نشناخت، به رهبری برگزیدی و دنبال هوای نفست را گرفتی. ۵۲- پنداشتی انتخاب تو را به راه صواب کشاند، اما به خاکت نشاند. ۵۳- جرمی عظیم مرتکب گشتی، دوزخ سوزان را جایگاه خود ساختی. ۵۴- فرمان رسول را شکستی و بعد از رحلتش، پدر روحانیت را از خود راندی. ۵۵- به روز غدیر که پیمان استوار کرد، راه خیانت گرفتی، ندانم در پاسخ چه داری؟ ۵۶- پشت به حق دادی، با شتاب به سوی باطل تاختی، بهزودی سزای خود را میبینی. ۵۷- خدا را؛ از وصّی رسول رخ برتافتی، کسی را همتای او گرفتی که با کفش او هم برابر نبود. ۵۸- به خدا سوگند، مهر حیدر همان نعیم است که به روز جزا باز پرسند، اما شقاوت شما را از در این خاندان راند. ۵۹- آن را که در همهی علوم بینا و در همهی معضلات حلّال مشکلات بود. ۶۰- با کسی مقیاس گرفتی که به اعتراف او شیطان بر سر دوشش سوار بود. ۶۱- آن را که روز نبرد، تیغ بر فرق هرکس نهاد، تا کمر دریده شد. ۶۲- جبریل از صولت و سطوتش با شگفت فریاد برمیکشید. ۶۳- تیغی چون ذو الفقار نباشد و جوانمردی چون علی، دلیر دلیران. ۶۴- او را با ترسوی بزدلی مقیاس گرفتی، همانکه در غوغای جنگ همواره عار فرار را به جان میخرید. ۶۵- آن را که در دل شبها به تهجّد برمیخاست و با قلبی لرزان و چشمی گریان نماز و نیاز به پای میبرد. ۶۶- او را با کسی همتا گرفتی که در خلوت نماز فریضه را ترک میگفت و چه بسیارش آزمودند. ۶۷- اف باد بر این قیاس فاسد، که هیچ ملتی چنین بیمایه رسوایی به بار نیاورد. ۶۸- آیا موقعیت و مقامش نشناختی تا زنگار شک و ریبت از دل بشوید؟ ۶۹- آن معجزاتی که جز بر دست پیامبران و اوصیاء پاکشان جاری نگردد. ۷۰- و خورشید در سرزمین بابل بازگشت تا نماز عصرش به موقع ادا باشد؟ ۷۱- بادی برخاست، فرمودش، بشتاب و کارگزار حق را بر یال خود سوار کن. ۷۲- باد، هموار و نرم، بساط خیبری بر دوش گرفت، سریع و شتابان فرمان حق را مطیع شد. ۷۳- علی با همرهان، کنار کهف رقیم پا بر زمین نهاد، تا شک و ریب از دلها بزداید. ۷۴- فرمود: درود بر شما باد. اصحاب کهف، بلا درنگ پاسخ بازگفتند، با آنکه از پاسخ دیگران خموشی گرفتند. ۷۵- از اینجا بود که کینهها در سینهها شعلهور شد، از نفاق باطن پرده برکشیدند. ۷۶- باد صرصر که روح و روان نداشت، فرمانش به جان خرید، و تو امت ناپاک راه عصیان سپردی. ۷۷- دعوی ایمان مکن که گاه امتحان از دعوی خود پشیمان گردی. ۷۸- داستان مور و مار، خود، آیت حقی است، وای بر تو از خواب خرگوشی بیدار شو. ۷۹- سطل و مندیل که جبریل امین برای وضو آورد. بهبه از این خدمتکار والامقام. ۸۰- در معرکهی هیجا با شمشیرش به دفاع برخاست، غبار غم از چهرهها بشست. ۸۱- از پایداری و استقامتش در خیبر یاد کن، آن روز که از هراس راه فرار گرفتی. ۸۲- آن روز که دراز قلعهی خیبر برکند، هفتاد گز به دور افکند. ۸۳- «مرغ بریان» شاهد صدقی است، اگر حقایق مشهود را منکر نباشی. ۸۴- در راه صفین صخرهی کوهپیکر، یک تنه از خاک برکند و چشمهی آب گوارایت نوشاند. ۸۵- نهر فرات سر به طغیان برکشید، زن و مرد، گریان و نالان به خدمت دویدند. ۸۶- کای پسر عمّ رسول، خلق را دریاب که بر آستانهی هلاکت اندریم. ۸۷- نزدیک فرات شد و فرمود: «آب سرکش را به کام درکش و فرمان خدا را مطیع شو»! ۸۸- نهر فرات، آب خود در کام کشید، ریگها نمایان شد، ماهیان روی هم انباشته ماندند. ۸۹- دوبارهاش فرمان داد تا به حالت عادی بازگشت. تردیدت در کجاست؟ ۹۰- سرور و سالارتر اوست. چه خشنود باشی و یا خشمناک، رضا و خشم تو در برش یکسان است. ۹۱- ای «تیم» هوای نفست خوش آمد، طاعتش بردی. ای «عدی» از راه حق بهدر رفتی. ۹۲- ارث مصطفی را منکر شدی. با سیهکاری بر مسندش جا کردی، برگو فرمان خلافتت که نوشت؟ ۹۳- زادگان «عبد شمس» را بر کرسی امارت نشاندی. آنان در سیهکاری راه و رسمت پیش گرفتند. ۹۴- مپندار که از جرم و جنایتشان بری باشی. به حق سوگند [[حسین بن على (ع)|حسین]] را تو کشتی. ۹۵- ای خاندان احمد، تا چند جگر داغدارم در ماتم جانگدازتان در تبوتاب است. ۹۶- قلبم خونچکان. سیلاب اشکم ریزان. آتش دل در اشتعال است. ۹۷- هرگاه از ماتم شما یاد کنم، حسرت و اندوه بر دیدهام فریاد کشد: دیگرت خواب نوشین حرام است. ۹۸- بر کشتهی کربلا سیلاب ماتم روان کن که آسمان هم بر او خون گریست. ۹۹- اگر امروز در سوگ آنان اشک ماتم بریزی، فردای قیامت با چهرهی خرّم بهپا خیزی. ۱۰۰- ای خدای من، این مهری که به دل دارم، سپر بلایم ساز تا از سیهکاری و شرک در امان باشم. ۱۰۱- شکست «جبری» را ترمیم کن. از هر سیهکاری که خون آنان ریخت، بری گردان. ۱۰۲- از برکاتشان ز آتش نیرانم نجات بخش. آن روز که دشمنان در غل و زنجیر باشند. ==منابع== *دانشنامهی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج۱، ص:۲۵۴-۲۶۰. ==پی نوشت== [[رده:هنر]] [[رده:ادبیات]] [[رده:شاعران]] [[رده:شاعران عرب]] <references />{{شاعران}}
خلاصه:
لطفاً توجه داشتهباشید که همهٔ مشارکتها در ویکی حسین منتشرشده تحت Creative Commons Attribution 4.0 در نظر گرفتهمیشوند (برای جزئیات بیشتر
ویکی حسین:حق تکثیر
را ببینید). اگر نمیخواهید نوشتههایتان بیرحمانه ویرایش و توزیع شوند؛ بنابراین، آنها را اینجا ارائه نکنید.
شما همچنین به ما تعهد میکنید که خودتان این را نوشتهاید یا آن را از یک منبع با مالکیت عمومی یا مشابه آزاد آن برداشتهاید (برای جزئیات بیشتر
ویکی حسین:حق تکثیر
را ببینید).
کارهای دارای حق تکثیر را بدون اجازه ارائه نکنید!
لغو
راهنمای ویرایشکردن
(در پنجرهٔ تازه باز میشود)
الگو:*
(
ویرایش
)
الگو:Navbox
(
ویرایش
)
الگو:جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده
(
ویرایش
)
الگو:شاعران
(
ویرایش
)
پودمان:Arguments
(
ویرایش
)
پودمان:Navbar
(
ویرایش
)
پودمان:Navbar/configuration
(
ویرایش
)
پودمان:Navbar/styles.css
(
ویرایش
)
پودمان:Navbox
(
ویرایش
)
منوی ناوبری
ابزارهای شخصی
به سامانه وارد نشدید
بحث
مشارکتها
ورود
فضاهای نام
صفحه
بحث
فارسی
بازدیدها
خواندن
ویرایش
ویرایش مبدأ
نمایش تاریخچه
بیشتر
جستجو
ناوبری
صفحهٔ اصلی
تغییرات اخیر
مقالهٔ تصادفی
دربارهٔ ویکی حسین
تماس با ما
شیوهنامه
ابزارها
پیوندها به این صفحه
تغییرات مرتبط
بارگذاری پرونده
صفحههای ویژه
اطلاعات صفحه
پایگاههای دیگر
ویکی حج
ویکی پاسخ
تعداد مداخل
۳٬۵۵۲