در حال ویرایش
سید حمیدرضا برقعی
(بخش)
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
هشدار:
شما وارد نشدهاید. نشانی آیپی شما برای عموم قابل مشاهده خواهد بود اگر هر تغییری ایجاد کنید. اگر
وارد شوید
یا
یک حساب کاربری بسازید
، ویرایشهایتان به نام کاربریتان نسبت داده خواهد شد، همراه با مزایای دیگر.
بررسی ضدهرزنگاری. این قسمت را پر
نکنید
!
===یا حبیب الباکین === {{شعر}} {{ب| نوشتم اول خط بسمه تعالی سر | بلند مرتبه پیکر بلند بالا سر }} {{ب| فقط به [[تربت]] اعلات سجده خواهم کرد | که بنده تو نخواهد گذاشت هر جا سر }} {{ب| قسم به معنی «لایمکن الفرار» از عشق | که پر شده است جهان از [[حسین]] سرتاسر }} {{ب| نگاه کن به زمین! ما رأیت الا تن | به آسمان بنگر! ما رأیت الا سر }} {{ب| سری که گفت من از اشتیاق لبریزم | به سر سرای خداوند میروم با سر }} {{ب| هر آنچه رنگ تعلق، مباد بر بدنم | مباد جامه مبادا کفن مبادا سر }} {{ب| همان سری که یحب الجمال محوش بود | جمیل بود جمیلاً بدن جمیلاً سر }} {{ب| سری که با خودش آورد بهترینها را | که یک به یک همه بودند سروران را سر }} {{ب|[[زهیر بن قین| زهیر]] گفت حسینا! بخواه از ما جان | [[حبیب بن مظاهر|حبیب]] گفت حبیبا! بگیر از ما سر }} {{ب| سپس به معرکه عابس «اجننی» گویان | درید پیرهن از شوق و زد به صحرا سر }} {{ب| بنازم [[ام وهب]] را به پاره تن گفت: | برو به معرکه با سر ولی میا با سر }} {{ب| خوشا به حال غلامش، به آرزوش رسید | گذاشت لحظه آخر به پای مولا سر }} {{ب| در این قصیده ولی آنکه حسن مطلع شد | همان سری است که برده برای [[لیلا]] سر }} {{ب| سری که احمد و محمود بود سر تا پا | همان سری که خداوند بود پا تا سر }} {{ب| پسر به کوری چشمان فتنه کاری کرد | پر از علی شود آغوش دشت، سرتاسر }} {{ب| امام غرق به خون بود و زیر لب میگفت: | به پیشگاه تو آوردهام خدایا سر }} {{ب| میان خاک کلام خدا مقطعه شد | میان خاک الف لام میم طاها سر }} {{ب| حروف اطهر قرآن و نعل تازه اسب | چه خوب شد که نبوده است بر بدنها سر }} {{ب| تنش به معرکه سرگرم فضل و بخشش بود | به هر که هر چه دلش خواست داد، حتی سر }} {{ب| نبرد تن به تن آفتاب و پیکر او | ادامه داشت ادامه سه روز... اما سر }} {{ب| جدا شده است و سر از نیزهها درآورده است | جدا شده است و نیافتاده است از پا سر }} {{ب| صدای آیه کهف الرقیم میآید | بخوان! بخوان و مرا زنده کن مسیحا سر }} {{ب| بسوزد آن همه مسجد، بمیرد آن اسلام | که آفتاب درآورد از کلیسا سر }} {{ب| چقدر زخم که با یک نسیم وا میشد | نسیم آمد و بر نیزه شد شکوفا سر }} {{ب| [[زینب (س)|عقیله]] غصه و درد و گلایه را به که گفت | به چوب، چوبه محمل نه با زبان با سر }} {{ب| دلم هوای حرم کرده است میدانی | دلم هوای دو رکعت نماز بالا سر }} {{پایان شعر}}{{شعر}} {{ب| با اشکهاش دفتر خود را نمور کرد | ذهنش ز [[روضه|روضههای]] مجسم عبور کرد }} {{ب| در خود تمام [[مرثیه|مرثیهها]] را مرور کرد | شاعر بساط سینه زدن را که جور کرد }} {{ب| احساس کرد از همه عالم جدا شده است | در بیتهاش مجلس ماتم به پا شده است }} {{ب| در اوج روضه خوب دلش را که غم گرفت | وقتی که میز و دفتر و خودکار دم گرفت }} {{ب| وقتش رسیده بود به دستش قلم گرفت | مثل همیشه رخصتی از [[محتشم کاشانی|محتشم]] گرفت }} {{ب| باز این چه شورش است که در جان واژههاست | شاعر شکست خورده طوفان واژههاست }} {{ب| میرفت سوی روضه یک شاه کم سپاه | آیینهای ز فرط [[عطش]] میکشید آه }} {{ب| انبوه ابر نیزه و شمشیر بود و ماه | شاعر رسیده بود به گودال قتلگاه }} {{ب| فریاد زد که شعر مرا پر ستاره کن | مادر بیا به حال حسینت نظاره کن }} {{ب| بیاختیار شد قلمش را رها گذاشت | دستی ز غیب قافیه را [[کربلا]] گذاشت }} {{ب| یک بیت بعد، واژه لب تشنه را گذاشت | تن را جدا گذاشت و سر را جدا گذاشت }} {{ب| حس کرد پا به پاش جهان گریه میکند | دارد غروب [[محمود فرشچیان|فرشچیان]] گریه میکند }} {{ب| با این زبان چگونه بگویم چهها کشید | بر روی خاک و خون بدنی را رها کشید }} {{ب| او را چنان فنای خدا بیریا کشید | حتی براش جای کفن [[حصیر|بوریا]] کشید }} {{ب| در خون کشید قافیهها را، حروف را | از بس که گریه کرد تمام [[الملهوف على قتلى الطفوف|لهوف]] را }} {{ب| اما در اوج روضه کم آورد و رنگ باخت | بالا گرفت کار و سپس آسمان گداخت }} {{ب| این بند را جدای همه روی نیزه ساخت | خورشید سر بریده غروبی نمیشناخت }} {{ب| بر اوج نیزه گرم طلوعی دوباره بود | او کهکشان روشن هفده ستاره بود }} {{ب| خون جای واژه بر لبش آورد و بعد از آن | پیشانیاش پر از عرق سرد و بعد از آن }} {{ب| خود را میان معرکه حس کرد و بعد از آن | شاعر برید و تاب نیاورد و بعد از آن }} {{ب| در خلسهای عمیق خودش بود و هیچکس | شاعر کنار دفترش افتاد از نفس }} {{پایان شعر}}{{شعر}} {{ب| هنوز شوق تو بارانی از غزل دارد | نسیم یک سبد آیینه در بغل دارد }} {{ب| خوشا به حال خیالی که در حرم مانده | و هر چه خاطره دارد از آن محل دارد }} {{ب| به یاد چایی شیرین کربلاییها | لبم حلاوت «احلی من العسل» دارد }} {{ب| چه ساختار قشنگی شکسته است خدا | درون قالب [[قبر شش گوشه|شش گوشه]] یک غزل دارد }} {{ب| بگو چه شد که من اینقدر دوستت دارم؟ | بگو محبت ما ریشه در ازل دارد }} {{ب| غلامتان به من آموخت در میانه خون | که روسیاهی ما نیز راه حل دارد }} {{پایان شعر}}
خلاصه:
لطفاً توجه داشتهباشید که همهٔ مشارکتها در ویکی حسین منتشرشده تحت Creative Commons Attribution 4.0 در نظر گرفتهمیشوند (برای جزئیات بیشتر
ویکی حسین:حق تکثیر
را ببینید). اگر نمیخواهید نوشتههایتان بیرحمانه ویرایش و توزیع شوند؛ بنابراین، آنها را اینجا ارائه نکنید.
شما همچنین به ما تعهد میکنید که خودتان این را نوشتهاید یا آن را از یک منبع با مالکیت عمومی یا مشابه آزاد آن برداشتهاید (برای جزئیات بیشتر
ویکی حسین:حق تکثیر
را ببینید).
کارهای دارای حق تکثیر را بدون اجازه ارائه نکنید!
لغو
راهنمای ویرایشکردن
(در پنجرهٔ تازه باز میشود)
منوی ناوبری
ابزارهای شخصی
به سامانه وارد نشدید
بحث
مشارکتها
ورود
فضاهای نام
صفحه
بحث
فارسی
بازدیدها
خواندن
ویرایش
ویرایش مبدأ
نمایش تاریخچه
بیشتر
جستجو
ناوبری
صفحهٔ اصلی
تغییرات اخیر
مقالهٔ تصادفی
دربارهٔ ویکی حسین
تماس با ما
شیوهنامه
ابزارها
پیوندها به این صفحه
تغییرات مرتبط
بارگذاری پرونده
صفحههای ویژه
اطلاعات صفحه
پایگاههای دیگر
ویکی حج
ویکی پاسخ
تعداد مداخل
۳٬۵۵۲