عبدالله بن یقطر: تفاوت میان نسخه‌ها

پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز
خط ۲۸: خط ۲۸:


==نقش پیش از واقعه کربلا==
==نقش پیش از واقعه کربلا==
عبدالله همراه با امام حسین (ع) از مدینه به مکه و از آنجا نیز همراه کاروان امام حسین (ع) به سمت کوفه حرکت کرد. او از فرستادگان امام حسین (ع) و حامل‌ پیامی‌ برای‌ [[مسلم بن عقیل|مسلم ‌بن‌ عقیل]] به کوفه بود و رهسپار آن دیار شد. اما توسط [[حصین‌ بن نمیر تمیمی|حصین بن نمیر]] در نزدیکی قادسیه دستگیر شد. او را نزد عبیدالله بن زیاد بردند و چون اسرار نامه امام حسین (ع) را فاش نکرد، عبیدالله نیز دستور داد او را از بالای قصر به زمین افکندند و استخوان‌هایش خُرد شد. هنوز رمقی در بدن داشت که عبدالملک بن عمیر لخمی با ضربتی او را کشت. <ref>ر.ک : انساب الاشراف، ج3، ص169؛ تاریخ طبری، ج5، ص397؛ انصار الحسین (ع)، ص136-137.</ref>
عبدالله همراه با امام حسین (ع) از مدینه به مکه و از آنجا نیز همراه کاروان امام حسین (ع) به سمت کوفه حرکت کرد. او از فرستادگان امام حسین (ع) و حامل‌ پیامی‌ برای‌ [[مسلم بن عقیل|مسلم بن عقیل]] به کوفه بود و رهسپار آن دیار شد. اما توسط [[حصین‌ بن نمیر تمیمی|حصین بن نمیر]] در نزدیکی قادسیه دستگیر شد. او را نزد عبیدالله بن زیاد بردند و چون اسرار نامه امام حسین (ع) را فاش نکرد، عبیدالله نیز دستور داد او را از بالای قصر به زمین افکندند و استخوان‌هایش خُرد شد. هنوز رمقی در بدن داشت که عبدالملک بن عمیر لخمی با ضربتی او را کشت. <ref>ر.ک : انساب الاشراف، ج3، ص169؛ تاریخ طبری، ج5، ص397؛ انصار الحسین (ع)، ص136-137.</ref>
برخی نیز نوشته‌اند عبدالله سفیر مسلم برای امام حسین (ع) بود تا تحول و انحطاط کوفه را خبر دهد که توسط‌ مالک‌ بن‌ یربوع‌ تمیمی‌ دستگیر و به‌ عبیدالله بن زیاد تحویل‌ داده‌ شد. در کوفه‌ وی‌ را از بالای‌ قصر دارالاماره‌ به‌ پایین‌ پرتاب‌ کردند. وقتی‌ بالای‌ قصر رسید، از همان‌ جا بر عبیدالله بن زیاد و پدرش‌ لعنت‌ کرد. پس‌ از آن‌که ‌او را پایین‌ انداختند، هنوز رمقی‌ در تنش‌ مانده‌ بود که توسط‌ عبدالملک‌ بن‌ عمیر لخمی‌، سر از تنش‌ جدا شد. <ref>الفتوح، ج5، ص45.</ref>
برخی نیز نوشته‌اند عبدالله سفیر مسلم برای امام حسین (ع) بود تا تحول و انحطاط کوفه را خبر دهد که توسط‌ مالک‌ بن‌ یربوع‌ تمیمی‌ دستگیر و به‌ عبیدالله بن زیاد تحویل‌ داده‌ شد. در کوفه‌ وی‌ را از بالای‌ قصر دارالاماره‌ به‌ پایین‌ پرتاب‌ کردند. وقتی‌ بالای‌ قصر رسید، از همان‌ جا بر عبیدالله بن زیاد و پدرش‌ لعنت‌ کرد. پس‌ از آن‌که ‌او را پایین‌ انداختند، هنوز رمقی‌ در تنش‌ مانده‌ بود که توسط‌ عبدالملک‌ بن‌ عمیر لخمی‌، سر از تنش‌ جدا شد. <ref>الفتوح، ج5، ص45.</ref>
در زیارت رجبیه به وی سلام داده شده است: ”السَّلامُ عَلَی عَبدِاللهِ بنِ یقطُر رَضیعِ الحُسین عَلیهِ السَّلام“
در زیارت رجبیه به وی سلام داده شده است: ”السَّلامُ عَلَی عَبدِاللهِ بنِ یقطُر رَضیعِ الحُسین عَلیهِ السَّلام“

منوی ناوبری