خدیجه
فاطمه (س) دختر پیامبر اسلام و خدیجه کبری (س)، همسر امیرالمومنین (ع) و یکی از پنج تن آل عبا (اصحاب کساء) است. او نزد شیعیانِ دوازده امامی یکی از چهارده معصوم است و امام دوم و سوم شیعیان از فرزندان اویند. فاطمه، تنها زن همراه پیامبر (ص) در روز مباهله با نصارای نجران بود.
فاطمه | |
---|---|
نقش | معصوم • اصحاب کساء |
نام | فاطمه |
کنیه | ام ابیها • ام الائمه • ام الحسن • ام الحسین • ام المحسن |
زادروز | 20 جمادی الثانی، سال 5 بعثت |
زادگاه | مکه |
درگذشت | 3 جمادی الثانی، سال 11ق. |
مدفن | ناشناخته |
محل زندگی | مکه • مدینه |
لقب(ها) | زهرا • صدیقه • طاهره • راضیه • مرضیه • مبارکه • بتول • سیده نساء العالمین • کوثر |
پدر | پیامبر اسلام (ص) |
مادر | خدیجه |
همسر | امام علی (ع) |
فرزندان | حسن • حسین • محسن • زینب • ام کلثوم. |
طول عمر | از 18 تا 28 سال |
وی با ابوبکر بیعت نکرد و قاطعانه در مقابل او ایستاد. او در جریان غصب فدک و دفاع از خلافت امام علی (ع) خطبهای خواند که به فدکیه معروف است. فاطمه (س) اندکی پس از رحلت پیامبر (ص)، در روز سوم جمادی الثانی سال 11ق. در مدینه درگذشت و شبانه و مخفیانه دفن شد.
فاطمه (س) در شمار زنان بلیغ عرب است. ابن طیفور (متوفای 280ق.) خطبههای وی را در کتاب بلاغات النساء نقل کرده است. خطبه وی درباره فدک را خاندان ابوطالب به فرزندان خویش تعلیم میدادهاند.[۱]
نسب، کنیهها، لقبها
الگو:نقل قول چهار طبقه پدر فاطمه (س) پیامبر اسلام (ص)، و مادرش خدیجه دختر خُوَیلد بن أسد است.[۲]
از القاب او زهرا، صدیقه، طاهره، راضیه، مرضیه، مبارکه، بتول است که در بین آنها، زهرا از شهرت بیشتری برخوردار است که گاه با نام او همراه میآید (فاطمه زهرا) و یا به صورت ترکیب عربی «فاطمةُ الزهراء» میآید. زهرا که بیشتر از فاطمه متداول است، در لغت به معنای درخشنده، روشن است.[۳] بنا بر روایتی نام وی در آسمانها «منصوره» است.[۴]
فاطمه(س) دارای چند کنیه است که معروفترین آنها ام ابیها، ام الائمه، ام الحسن، ام الحسین و ام المحسن میباشد.[۵]
در مکه
فاطمه دختر پیامبر، از تولد تا زمان هجرت به مدینه (سال 13 بعثت) در مکه زندگی کرده است.
ولادت
در منابع شیعه و اهل سنت در مورد چگونگی انعقاد نطفه فاطمه روایاتی وجود دارد، که قائل هستند رسول خدا به دستور خدا چهل شب از خدیجه کناره گرفت و پس از 40 روز عبادت و روزهداری و سپس با رفتن به معراج و خوردن از طعام یا میوه بهشتی، نزد خدیجه آمد و نور فاطمه در وجود خدیجه قرار گرفت.[۶]
مکان تولد فاطمه، مکه و در خانه پیامبر (ص) بوده است. اما درباره تاریخ ولادتش در منابع شیعه و سنی، اختلاف نظر وجود دارد. اهل سنت ولادت وی را پنج سال پیش از بعثت رسول خدا (ص) و در سال تجدید بنای کعبه نوشتهاند.[۷] اما کلینی در کافی میگوید: ولادت فاطمه پنج سال پس از بعثت روی داد.[۸] یعقوبی مینویسد: سن فاطمه در هنگام وفات (شهادت) 23 سال بود.[۹] بنابراین، ولادت او باید در سال بعثت رسول خدا(ص) بوده باشد. این قول مطابق نظر شیخ طوسی است که سن فاطمه را هنگام ازدواج با علی (پنج ماه پس از هجرت) 13 سال میداند.[۱۰]
در تقویم شیعه روز 20 جمادیالثانی روز ولادت زهرا(س) است. این روز را امام خمینی روز زن نامید.[۱۱] و در تقویم ایرانیان به نام روز زن (همچنین روز مادر) ثبت شده است.[۱۲]
دوران کودکی
فاطمه (س)، در خانه پدرش رسول خدا (ص) و تحت تعلیم و تربیت دینی وی پرورش یافت.[۱۳] دوره کودکی او -که دوره نضج گرفتن اسلام و محدودیتهای ایجاد شده مشرکان بر مسلمانان است- دوره سراسر آزمایش و شکنجه برای مسلمانان است.[۱۴] در این دوره، محاصره اقتصادی و اجتماعی در درّه خشک و سوزان شعب ابی طالب اتفاق افتاد که با گرسنگی و تشنگی و رنج همراه بود. مرگ عزیزان فاطمه (س) نیز در این دوره بود: مادرش خدیجه (س) و همچنین عموی پیامبر (ص) ابوطالب به عنوان اصلیترین حامی پیامبر (ص) در سال دهم (عام الحزن) رخ داد.[۱۵] در همین دوره بود که به دلیل حمایتهای فاطمه (س) از پدرش و دلجوییهایش از وی، پیامبر (ص) به وی لقب "ام ابیها" داد که نشان از مقام و منزلت وی نزد پیامبر (ص) دارد.[۱۶]
هجرت به مدینه
در همین دوره هجرت مسلمانان از مکه به یثرب (مدینة النبی) صورت گرفت که این هجرت بعدها مبدأ تاریخ مسلمانان گردید.[۱۷] پس از اینکه پیامبر (ص) به مدینه رفت، خانوادهاش نیز عازم آنجا شدند. بلاذری مینویسد: زید بن حارثه و ابو رافع مأمور همراهی فاطمه (س) و ام کلثوم بودند.[۱۸] اما ابن هشام نوشته است عباس بن عبدالمطلب مأمور بردن او بود.[۱۹]
در مقابل این سندها یعقوبی که او نیز از تاریخ نویسان طبقه اول است، مینویسد: علی بن ابی طالب (ع) او را به مدینه آورد.[۲۰] روایتهای شیعی نوشته یعقوبی را تایید میکنند.[۲۱] از جمله اینها شیخ طوسی است که در امالی آورده است پیامبر (ص) در قباء مانده بود و داخل مدینه نمیشد و میگفت داخل شهر نمیشوم تا اینکه پسر عمویم (یعنی علی بن ابی طالب (ع)) و دخترم بیایند. طبق نوشته وی علاوه بر فاطمه (س)، مادر امام علی یعنی فاطمه دختر اسد و فاطمه دختر زبیر بن عبدالمطلب (و به قولی ضباعة دختر زبیر) نیز با همراهی امام علی (ع) هجرت کردهاند.[۲۲]
در هر حال، هنگامی که زهرا و ام کلثوم با سرپرست خود سوار شدند و کاروان آماده حرکت بود، حُوَیرِث بن نُقَیذ، از دشمنان محمد (ص) که پیوسته بدگوی او بود نزد آنان میآید و شتر آنان را آسیبی میزند. شتر میرمد و فاطمه و ام کلثوم بر زمین میافتند. ابن هشام و دیگر مورخان از آسیبی که فاطمه (س) از این صدمه دیده است نامی نبرده اند، لکن پیداست که دختر پیغمبر از این حادثه بیرنج نمانده است.[۲۳]
همسر و فرزندان
تاریخ بایگانی
خواستگاری
فاطمه (س) خواستگاران زیادی داشته است و بسیاری از بزرگان و یاران پیامبر (ص) از جمله عمر، ابوبکر، عبدالرحمن بن عوف و... از فاطمه (س) خواستگاری کردند که پیامبر (ص) نپذیرفت.[۲۴] و در پاسخ آنان گفت: فاطمه خردسال است و چون علی (ع) او را از پیامبر (ص) خواستگاری کرد، پذیرفت.[۲۵] و به فاطمه فرمود: زوّجتکِ أقدم الاُمة اسلاماً، تو را به همسری اولین مسلمان درآوردم.[۲۶] همچنین گروهی از مهاجران، فاطمه (س) را از پیامبر (ص) خواستگاری کردند.[۲۷] و پیامبر (ص) فرمود: کار ازدواج دخترم فاطمه با خداست نه دیگری، اگر او بخواهد و صلاح بداند، چنان خواهد کرد و من در انتظار قضای الهی هستم (انی انتظربها القضاء).[۲۸]
ازدواج
ازدواج فاطمه (س) با علی (ع) در سال دوم هجری [در مدینه][۲۹] صورت گرفت. کابین دختر پیغمبر 400 درهم یا اندکی بیشتر و یا کمتر بود که امام علی (ع)، یکی از وسایلش را فروخت و این پول را به دست آورد. بهای آنرا نزد پیغمبر آوردند. رسول خدا بیآنکه آن را بشمارد، اندکی از پول را به بلال داد و گفت: با این پول برای دخترم بوی خوش بخر! سپس مانده را به ابوبکر داد و گفت: با این پول آنچه را دخترم بدان نیازمند است آماده ساز. عمار یاسر و چند تن از یاران خود را با ابوبکر همراه کرد تا با صلاحدید او جهاز زهرا را آماده سازند. شیخ طوسی فهرست این وسایل را در کتاب امالی خود ذکر کرده است[۳۰]
نقل مکان به همسایگی پیامبر
چند روزی که از عروسی گذشت، دوری فاطمه برای پیامبر دشوار مینمود چرا که فاطمه سالهایی در کنار او بوده و یاد خدیجه را برای او زنده نگاه میداشت، از این رو، به فکر افتاد عروس و داماد را در خانه خود جای دهد. به خاطر مشکلات تهیه یک خانه جدید تصمیم گرفت عروس و داماد را در حجره خود جای دهد. ولی این کار نیز به دلیل سکونت سوده و عایشه دشوار مینمود. یکی از صحابه به نام حارثة بن نعمان از این قضیه آگاه شد و یکی از خانههای خود را که به پیامبر نزدیک بود در اختیار ایشان قرار داد و فاطمه و علی به آنجا منتقل شدند.[۳۱]
فرزندان
دختر پیغمبر را از علی (ع) فرزندانی است. دو پسر به نامهای حسن و حسین (ع) و دو دختر به نام زینب و ام کلثوم. هیچ یک از نویسندگان سیره و مؤلفان تاریخ در وجود این چهار فرزند تردیدی ندارد. امام حسن (ع) در نیمه ماه رمضان سال 3 هجری و امام حسین (ع) در شعبان سال 4 متولد شده است.[۳۲]
تذکره نویسان شیعه و گروهی از علمای سنت و جماعت فرزند پسر دیگری را برای دختر پیغمبر بنام مُحَسَّن نوشته اند. مصعب زبیری نویسنده کتاب نسب قریش که در 236ق مرده از مُحَسَّن نامی نبرده است. اما بلاذری (متوفای 279ق) مینویسد: فاطمه برای علی (ع)، حسن و حسین و مُحَسَّن را زاد. محسن در خردی در گذشت.[۳۳] و نیز مینویسد: چون مُحَسَّن متولد شد پیغمبر از فاطمه پرسید: او را چه نامیده اید؟ گفت: حَرب. فرمود: نام او مُحَسَّن است.[۳۴] علی بن احمد بن سعید اندلسی (384-456) مؤلف کتاب جمهرة انساب العرب نیز مینویسد: مُحَسَّن در خردسالی مرد.[۳۵]
محسن بن علی
شیخ مفید فرزندان علی (ع) را از فاطمه چنین میشمارد: حسن و حسین و زینب کبری و زینب صغری که کنیه او ام کلثوم است[۳۶] و در پایان این باب میافزاید: و از شیعیان گفتهاند که فاطمه پس از پیغمبر پسری را سقط کرد، هنگامی که او را در شکم داشت محسن نامید.[۳۷] طبری نوشته است: «گویند فاطمه را از علی پسری دیگر بنام مُحَسَّن بود که در خردی در گذشت.» در روایات شیعی و نیز بعض کتب اهل سنت آمده است که این فرزند بر اثر آسیبی که در روزهای پر گیر و دار پس از رحلت پیامبر(ص) بر دختر او وارد آمد سقط گردید.[۳۸]
ویژگیها رفتاری
به اعتقاد شیعیان فاطمه زهرا (س) تنها زن معصوم در بین بزرگان دین است. بنابراین رفتار او میتواند در بسیاری از موارد، الگو قرار گیرد.
قناعت و سادهزیستی
فاطمه (س) در پوشاک و خوراک به حداقل قناعت میکرد و بر خود سخت میگرفت و کارهای خانه را نیز به عهده دیگری نمیگذاشت، از کشیدن آب تا روفتن خانه، دستاس کردن ذرت یا گندم، نگاهداری کودک، همه را خود به عهده میگرفت. گاه با یکدست دستاس میکرد و با دست دیگری طفلش را میخواباند.[۳۹]
ابن سعد به سند خود از امام علی (ع) روایت میکند: روزی که زهرا را به زنی گرفتم، فرش ما پوست گوسفندی بود که شب بر آن میخوابیدیم و روز شتر آبکش خود را بر آن علف میخوراندیم و جز این شتر خدمتگزاری نداشتیم.[۴۰]
خانهداری
علی به مردی از بنی سعد میگوید: میخواهی داستانی از خود و فاطمه را برای تو بگویم: فاطمه محبوبترین کس در دیدهٔ پدرش بود. او در خانه من چندان با مشک آب کشید که بند مشک در سینه وی جای گذاشت و چندان دستاس کرد که کف دست او پینه بست و چندان خانه را روفت که جامهاش رنگ خاک گرفت.[۴۱]
فاطمه(س) در زندگی مشترک با علی(ع) کارهای داخل خانه و تهیه غذا و نان را به عهده گرفته بود و علی(ع) کارهای خارج از منزل و آوردن مواد سوختی و ضروریات زندگی را به عهده داشت.[۴۲]
همسرداری
در روایات آمده است پیامبر(ص) به خانه فاطمه(س) و علی(ع) آمد و با آنان مهربانی و محبت کرد و از فاطمه(س) پرسید: شوهرت را چگونه یافتی؟ فاطمه(س) پاسخ داد: بهترین شوهر است... سپس سفارش فاطمه(س) را به علی(ع) و سفارش علی(ع)را به فاطمه(س) کرد. علی(ع) فرمود: به خدا سوگند از آن روز به بعد تا فاطمه(س) زنده بود، کاری نکردم که او را به خشم آورد و بر هیچ کاری او را مجبور ننمودم و او نیز هیچگاه مرا به خشم نیاورده و در هیچ کاری نافرمانی مرا نکرد و بهراستی هر وقت به او نظر میکردم، غم و اندوهم برطرف میشد.[۴۳]
رابطه با پدر
پس از جنگ اُحُد به زهرا خبر دادند پدرش در جنگ آسیب دیده است؛ سنگی به چهره او رسیده و چهرهاش را خونین ساخته است. او با دستهای از زنان برخاست و آب و خوردنی بر پشت خود برداشت و به رزمگاه رفت. زنان، مجروحان را آب میدادند و زخمهای آنان را میبستند و فاطمه جراحت پدر را شستشو میداد.[۴۴] خون بند نمیآمد. پاره بوریایی را سوزاند و خاکستر آن را بر زخم گذاشت تا جریان خون قطع شود.[۴۵] در این جنگ، حمزه عموی پیامبر(ص) و بیش از 70 تن از مسلمانان شهید شدند. پس از این واقعه، طبق نوشته واقدی، فاطمه(ع) هر دو یا سه روز خود را به قبرستان احد میرساند و بر مزار شهیدان میگریست و آنان را دعا میکرد.[۴۶]
عبادت
امام صادق(ع) از پدران خویش از حسن بن علی(ع) روایت میکند:
- مادرم شبهای جمعه را تا بامداد در محراب عبادت میایستاد.[۴۷]
حسن بصری از بزرگان اهل سنت میگوید: "در این امت، عابدتر از فاطمه(س) نیامده است، آنقدر به نماز و عبادت ایستاد که پاهایش ورم کرد."[۴۸]
تسبیحهایی که به نام تسبیحات حضرت زهرا(س) شهرت یافته و در کتابهای معتبر شیعه و سنی و دیگر اسناد روایت شده، نزد همه معروف است. آنان که خود را ملزم به سنت میدانند، این تسبیحها را پس از هر نماز میخوانند: «سی و چهار بار الله اکبر، سی و سه بار سبحان الله و سی و سه بار الحمد لله».[۴۹]
نیز سید بن طاووس در کتاب اقبال الاعمال دعاهایی از او روایت کرده است که پس از نمازهای ظهر، عصر، مغرب، عشا و نماز صبح به طور مرتب میخوانده است. همچنین دعاهای دیگری نیز از او نقل شده است که در مورد پارهای گرفتاریها خوانده میشود. کسانی که خود را موظف به خواندن ادعیه و ادای مستحبات میدانند، بدین دعاها آشنائی دارند.[۵۰]
از خود گذشتگی
از امام حسن بن علی نقل شده است که::مادرم شبهای جمعه را تا بامداد در محراب عبادت میایستاد و چون دست به دعا برمیداشت مردان و زنان با ایمان را دعا میکرد، اما درباره خود چیزی نمیگفت. روزی بدو گفتم: مادر! چرا برای خود نیز مانند دیگران دعای خیر نمیکنی؟ گفت:
- فرزندم همسایه، مقدم است.[۵۱]
نیز نقل شده است که فاطمه در شب عروسی خود وقتی با تقاضای زنی مستمند روبهرو شد، پیراهن نو خود را به او داد و خود به لباسی مستعمل اکتفا کرد.[۵۲]
پس از رحلت پیامبر (ص)
تصرف فدک از سوی حکومت
پس از فوت پیامبر(ص)، ابوبکر با به دست گرفتن قدرت دستور تصرف میراث (میراث در اینجا به معنای عام آن است. میراث به معنای عام به چیزی گفته میشود که از ناحیه پدر به فرزند برسد، ولو در زمان حیات پدر هم باشد.)[۵۳] وی را صادر کرد و چون فاطمه دختر پیامبر(ص) ادعا کرد که من دختر پیامبرم و مثل هر کسی که از پدر خویش ارث میبرد من نیز از پدرم ارث میبرم، ابوبکر گفت: «من از پیامبر(ص) شنیدهام که: ما پیامبران ارث نمیگذاریم و آنچه از خود باقی میگذاریم صدقه است.»
فاطمه از شنیدن این جمله در بهت و شگفتی فرورفت که چطور پیامبر(ص) چنین سخنی گفته است و من که وارث اویم خبر ندارم یا علی که نزدیکتر از همه شما بدو بوده است از آن خبر ندارد! این بود که فاطمه به شدت در مقابل خلیفه ایستادگی کرد به طوری که در مسجد پیامبر در اجتماع مهاجران و انصار به ایراد خطبه (خطبه فدکیه) پرداخت و با توجه به آیات قرآنی ارث، ابوبکر را محکوم کرد.
به تصریح علمای شیعه و برخی از علمای بزرگ اهل سنت، پیامبر(ص) در زمان حیات خود، با نزول آیه الگو:متن قرآن فدک را به فاطمه داده بود.[۵۴]
خشم فاطمه بر ابوبکر و عمر
تاریخ بایگانی
بنابر نقل صحیح بخاری پس از اینکه ابوبکر به فاطمه(س) گفت که پیامبر(ص) گفته است که ما پیامبران ارث نمیگذاریم و آنچه از ما باقی میماند صدقه است، فاطمه خشمگین شد و از ابوبکر رویگردان شد و تا هنگام مرگ فاطمه نیز این رویگردانی ادامه داشت.[۵۵]
ابن قتیبه می نویسد: پس از اینکه فاطمه از آنها خشمگین شد، عمر و ابوبکر برای خشنود کردن وی به در خانه آمدند و اذن ورود خواستند اما فاطمه بدانها اذن نداد. از این رو آنها پیش امام علی(ع) رفتند و از او کمک خواستند و حضرت آنها را به خانه نزد فاطمه برد؛ اما فاطمه روی خود را به دیوار کرد و سلام آن دو را بی پاسخ گذاشت. ابوبکر سخنانی گفت و پس از آن فاطمه(س) از آنها پرسید: آیا اگر حدیثی از پیامبر(ص) را به شما بگویم آن را می دانید و بدان عمل می کنید؟ گفتند: بله. فاطمه فرمود: شما را به خدا سوگند می دهم آیا شنیدید که رسول خدا می گوید: خشنودی فاطمه خشنودی من است، و خشم فاطمه خشم من است، پس هرکس فاطمه دخترم را دوست بدارد مرا دوست داشته است، و هرکس فاطمه را خشنود کند مرا خشنود کرده است، و هرکس فاطمه را خشمگین کند مرا خشمگین کرده است؟ گفتند: بله این را از رسول خدا(ص) شنیدیم. فاطمه گفت: پس همانا من خدا و فرشتگانش را گواه می گیرم که شما دو نفر مرا خشمگین کردید و خشنودم نکردید، و اگر پیامبر(ص) را ببینم از شما بدو شکایت می برم. در اینجا ابوبکر سخنانی گفت ولی فاطمه سخنانش را خطاب بدو ادامه داد که: به خدا سوگند پس از هر نمازی که می خوانم تو را نفرین می کنم.[۵۶]
خشم و ناراحتی فاطمه از این نظر اهمیت دارد که نه تنها شیعه بلکه خود اهل سنت از پیامبر(ص) روایت کردهاند که: فاطمه پاره تن من است و کسی که او را خشمگین کند مرا خشمگین کرده است.[۵۷] علاوه بر این، غاصبان فدک در اینجا با دردسر دیگری نیز مواجهند که آن نیز تکذیب مدعای فاطمه است. تکذیب این ادعا از این جهت برای تکذیب کنندگان مشکل ساز است که قرآن طبق نص آیه تطهیر، فاطمه را از هرگونه پلیدی مبرّا میداند.
تحلیلی درباره فدک
الگو:شیعه سید محمدباقر صدر در کتاب فدک فی التاریخ طرح مسأله فدک از سوی فاطمه (س) را یک حرکت سیاسی میداند،[۵۸] و معتقد است فدک رمز و سمبل یک هدف بزرگ و انقلابی همه جانبه علیه حاکمیت وقت است. حاکمیتی که اساس آن در سقیفه، توسط حزب سه نفری: ابوبکر، عمر و ابوعبیده جراح پی ریزی شده بود[۵۹] بنا به تحلیل صدر:[۶۰] حضرت زهرا(س) مبارزه خود را با حاکمیت در شش مرحله تجلی داده است:[۶۱]
- فرستادن نماینده پیش ابوبکر جهت مطالبه میراث (اعم از فدک و غیر آن)، و طرح فدک به عنوان ارث، قبل از طرح آن به عنوان نحله و بخشش.
- دخالت مستقیم و مذاکره تند با ابوبکر.
- ایراد خطابه معروف در مسجد النبی (ص) در روز دهم رحلت پیامبر(ص).
- ایراد خطابه قاطع برای زنان مهاجر و انصار در بستر بیماری.
- مذاکره کوتاه و غضب آلود با ابوبکر و عمر هنگامی که آنان به قصد عذرخواهی نزد آن حضرت آمده بودند، و اعلان مراتب غضب و ناراحتی خود از آنان.
- وصیت معروف آن حضرت مبنی بر عدم رضایت نسبت به شرکت و حضور مخالفان ایشان در مراسم تشییع و تدفین خود.
دکتر شهیدی در تحلیل خطبه فدکیه حضرت زهرا(س) می نویسد:
- روشن است که اساس گفته او را نادیده گرفته، سخن را به میراث کشاندند. حالی که او آن خطبه را برای گرفتن چند اصله خرما و چند من گندم نخواند. خاندانی که از گلوی خود می برند و گرسنگان را سیر می کنند، برای شکم فرزندانشان اشک نمی ریزند. آنچه او می خواست زنده نگاهداشتن سنت بود و برپا بودن عدالت. می ترسید جاهلیت که زیر پوشش مساوات اسلام خفته است سربرآورد و مفاخرتهای قبیله ای از نو زنده گردد. امروز بنی تیم پیش افتاد، فردا نوبت به بنی عدی برسد و از آن پس به خاندان بنی امیه و ابوسفیان که تا نیرو داشتند با اسلام جنگیدند و چون راهی دیگر پیش پای خود ندیدند به دل نه، که به زبان مسلمان شدند.[۶۲]
نویسنده اعلام النساء از علی بن مهنأ علوی نقل می کند که: وجه اینکه ابوبکر و عمر، فدک را از فاطمه گرفتند این بود که علی[ع] از درآمد آن تقویت نشود که بتواند در خلافت نزاع کند.[۶۳]
علت پیشقدم شدن فاطمه
سید محمد باقر صدر در کتاب فدک فی التاریخ معتقد است:[۶۴] "شروع قیام توسط حضرت زهرا(س) دارای دو عنصر مهم و مثبت بود:
- یکی جنبههای عاطفی قضیه، زیرا آن حضرت به دلیل دختر پیامبر بودن قدرت بیشتری نسبت به تحریک عواطف مردم و تجسم خاطرات دوران پیامبر(ص) داشت؛
- و دیگری جنبه سیاسی آن، زیرا اگر حضرت علی(ع) شروع کننده مبارزه بود، احتمال جنگ داخلی و شق عصای مسلمین و شروع مبارزه مسلحانه با حاکمیت وقت بسیار قوی بود."
به نظر میرسد علت این که حضرت علی(ع) پس از رسیدن به خلافت و قدرت، فدک را تعقیب نکرد، همین است که فدک سمبل مبارزه و دادن قدرت به دست اهلش بوده و بعد از رسیدن قدرت به اهلش دیگر نیازی به مبارزه بدان منظور نیست.
دوره رنج و ماتم
مرگ پدر، مظلوم شدن شوهر، از دست رفتن حق، و بالاتر از همه، دگرگونیهائی که پس از رسول خدا -به فاصلهای اندک- در سنت مسلمانی پدید گردید، روح و سپس جسم دختر پیغمبر را سخت آزرده ساخت. چنانکه تاریخ نشان میدهد، او پیش از مرگ پدرش بیماری جسمی نداشته و بیماری وی پس از این حادثهها آغاز شد.[۶۵]
هجوم به خانه
بنا بر گزارشهای موجود در منابع شیعه و اهل سنت، پس از رحلت پیامبر(ص) به خانه حضرت زهرا(س) هجوم بردند تا حضرت علی(ع) را مجبور به بیعت با ابوبکر کنند. چون با امتناع حضرت علی(ع) مواجه شدند متوسل به زور شده و درب خانه را به آتش کشیدند. حضرت زهرا(س) که پشت در بود در اثر آتش و فشار در مجروح شد و جنینش را سقط کرد.
بنا بر روایت ابوبصیر از امام صادق(ع)، بر اثر ضربت غلاف شمشیر قنفذ (غلام عمر) که به دستور ارباب خود این کار را کرد، محسن سقط شد و حضرت فاطمه(س) به شدت بیمار گردید و همین امر به شهادت ایشان انجامید.[۶۶] همچنین در روایات شیعه و اهل سنت از تهدید عمر به آتش زدن خانه[۶۷] و به آتش کشیدن درِ خانه،[۶۸] فشار دادن فاطمه(س) بین در و دیوار و کوبیدن در به حضرت،[۶۹] شکستن پهلوی حضرت(س)[۷۰] و لگد زدن به شکم فاطمه(س)[۷۱] یاد شده که هر یک ممکن است در به شهادت رساندن حضرت(س) مؤثر بوده باشد.[۷۲]
به گفته ابن ابی الحدید، وقتی عبدالله بن زبیر بنیهاشم را به آتش زدن تهدید کرد، عروه بن زبیر برای توجیه کار برادرش این کار برای عدم اختلاف مسلمانان جایز دانسته و ماجرای حمله عمر به بنیهاشم و اجبار به بیعت با ابوبکر را به عنوان شاهد خود ذکر کرده است.[۷۳]
بیت الاحزان
مطابق برخی گزارشها، پس از رحلت پیامبر اکرم (ص) و به دنبال تألّمات شدید روحی حضرت فاطمه (س) و نارضایتی از وضع موجود، امام علی (ع) مکانی را در قبرستان بقیع در بیرون مدینه، برای وی ساخت تا در آن به عزاداری در ماتم و فراق پدر خود بنشیند. این مکان به بیت الاحزان معروف شد. گفتهاند حضرت فاطمه روزها با حسن (ع) و حسین (ع) به بیت الاحزان میرفت و هنگام غروب، امیرالمؤمنین او را به خانه بر میگرداند. بنابر برخی روایات، پس از گذشت بیست و هفت روز از رحلت پیامبر (ص)، حضرت فاطمه (س) بر اثر بیماری، دیگر نتوانست به آن جا برود.[۷۴]
سخنان فاطمه در بستر بیماری
هنگامی که حضرت زهرا(س) در بستر بیماری بود عدهای از زنان به عیادت وی آمدند و از او پرسیدند: دختر پیغمبر چگونه ای؟ با بیماری چه میکنی؟ وی در پاسخ به این پرسش به تفصیل سخن میگوید:
- بخدا دنیای شما را دوست نمیدارم و از مردان شما بیزارم! درون و برونشان را آزمودم و از آنچه کردند ناخشنودم! چون تیغ زنگار خورده نابرّا، وگاه پیش روی واپسگرا، و خداوندان اندیشهای تیره و نارسایند. خشم خدا را به خود خریدند و در آتش دوزخ جاویدند.
- ناچار کار را بدانها واگذار، و ننگ عدالت کشی را بر ایشان بار کردم نفرین بر این مکاران و دور بُوَند از رحمت حق این ستمکاران.
- وای بر آنان. چرا نگذاشتند حق در مرکز خود قرار یابد؟ و خلافت بر پایههای نبوت استوار ماند؟ آنجا که فرود آمد نگاه جبرئیل امین است. و بر عهده علی که عالم به امور دنیا و دین است. به یقین کاری که کردند خسرانی مبین است. بخدا علی را نپسندیدند چون سوزش تیغ او را چشیدند و پایداری او را دیدند. دیدند که چگونه بر آنان میتازد و با دشمنان خدا نمیسازد.
- بخدا سوگند، اگر پای در میان مینهادند، و علی را بر کاری که پیغمبر به عهده او نهاد میگذاردند، آسان آسان ایشان را به راه راست میبرد. و حق هر یک را بدو میسپرد، چنانکه کسی زیانی نبیند و هر کس میوه آنچه کشته است بچیند. تشنگان عدالت از چشمه معدلت او سیر، و زبونان در پناه صولت او دلیر میگشتند. اگر چنین میکردند درهای رحمت از زمین و آسمان بروی آنان میگشود.اما نکردند و به زودی خدا به کیفر آنچه کردند آنان را عذاب خواهد فرمود. بیایید!و بشنوید!:
- شگفتا!روزگار چه بوالعجبها در پس پرده دارد و چه بازیچهها یکی از پس دیگری برون میآرد. راستی مردان شما چرا چنین کردند؟ و چه عذری آوردند؟ دوست نمایانی غدار. در حق دوستان ستمکار و سرانجام به کیفر ستمکاری خویش گرفتار. سر را گذاشته به دم چسبیدند. پی عامی رفتند و از عالم نپرسیدند. نفرین بر مردمی نادان که تبهکارند. و تبه کاری خود را نیکوکاری میپندارند.
- وای بر آنان. آیا آنکه مردم را به راه راست میخواند، سزاوار پیروی است، یا آنکه خود راه را نمیداند؟ در این باره چگونه داوری میکنید؟
- بخدایتان سوگند، آنچه نباید بکنند کردند. نواها ساز و فتنهها آغاز شد. حال، لَختی بپایند! تا به خود آیند، و ببینند چه آشوبی خیزد و چه خونها بریزد! شهد زندگی در کامها شرنگ و جهان پهناور بر همگان تنگ گردد. آن روز زیانکاران را باد در دست است و آیندگان به گناه رفتگان گرفتار و پای بست.
- اکنون آماده باشید!که گرد بلا انگیخته شد و تیغ خشم خدا از نیام انتقام آهیخته. شما را نگذارد تا دمار از روزگارتان بر آرد، آنگاه دریغ سودی ندارد. جمع شما را بپراکند و بیخ و بنتان را بر کند. دریغا که دیده حقیقت بین ندارید. بر ما هم تاوانی نیست که داشتن حق را ناخوش میدارید.[۷۵]
شهادت
متابع شیعه و سنی اتفاق دارند که فاطمه(س) در سال 11 هجری درگذشت. اما در مورد ماه و روز درگذشت وی اختلاف نظر است: برخی گفتهاند فاطمه(س) پس از پدرش 24 روز زیست و برخی تا 8 ماه را ذکر کردهاند. مشهور میان شیعیان این است که وی حدود 3 ماه پس از پدرش زیسته است[۷۶] که با توجه به رحلت پیامبر(ص)در 28 صفر، این تاریخ منطبق با 3 جمادی الثانی است.[۷۷]
با توجه به اختلاف نوشتهها درباره تاریخ ولادت فاطمه(س)، طبعاً درباره مدت عمر وی نیز دیدگاهها مختلف است، این مدت را از 18 تا 35 سال دانستهاند. اگر تاریخ ولادت وی جمادی الثانی سال 5 بعثت پیامبر(ص) بوده باشد و شهادتش 11 هجری باشد، فاصله میان این دو تاریخ 18 سال و اندی خواهد بود که در دو روایت معتبر امام باقر(ع) و امام صادق(ع) نقل شده است.[۷۸]
دفن شبانه
علمای شیعه متفقند که پیکر دختر پیغمبر را شبانه به خاک سپردند.[۷۹] در تاریخ یعقوبی آمده است که فاطمه شبانه دفن شد و هیچکس جز سلمان و ابوذر و به قولی عمار حاضر نبود.[۸۰] در امالی طوسی روایتی از امیرالمؤمنین(ع) نقل شده است که در مقابل پیشنهاد عمویش عباس بن عبدالمطلب برای برگزاری مراسم تشییع باشکوهی برای فاطمه(س)، پاسخ میگوید که خود فاطمه به من وصیت نموده است که مراسم تدفینش مخفیانه باشد.[۸۱]
ابن سعد (از علمای اهل سنت) نیز روایتهایی آورده است که فاطمه(س) را شبانه دفن کردند و علی(ع) او را به خاک سپرد.[۸۲] بلاذری نیز در دو روایت خود همین را نوشته است.[۸۳] بخاری نیز چنین مینویسد: «شوهرش شبانه او را به خاک سپرد و رخصت نداد تا ابوبکر بر جنازه او حاضر شود».[۸۴]
سخنان علی (ع) هنگام دفن
چون فاطمه(س) درگذشت امیرالمؤمنین او را پنهان به خاک سپرد و آثار قبر او را از میان برد. سپس رو به مزار پیغمبر کرد و گفت:
- ای پیغمبر خدا از من و از دخترت که بدیدن تو آمده و در کنار تو زیر خاک خفته است، بر تو درود باد! خدا چنین خواست که او زودتر از دیگران به تو بپیوندد. پس از او شکیبائی من به پایان رسیده و خویشتن داری من از دست رفته. اما آنچنان که در جدائی تو صبر را پیشه کردم، در مرگ دخترت نیز جز صبر چاره ندارم که شکیبائی بر مصیبت سنت است. ای پیغمبر خدا! تو بر روی سینه من جان دادی! تو را به دست خود در دل خاک سپردم! قرآن خبر داده است که پایان زندگی همه بازگشت به سوی خداست.
- اکنون امانت به صاحبش رسید، زهرا از دست من رفت و نزد تو آرمید.ای پیغمبر خدا! پس از او آسمان و زمین زشت مینماید، و هیچگاهاندوه دلم نمیگشاید. چشمانم بیخواب، و دل از سوز غم کباب است، تا خدا مرا در جوار تو ساکن گرداند.
- مرگ زهرا ضربتی بود که دل را خسته و غصهام را پیوسته گردانید. و چه زود جمع ما را به پریشانی کشانید. شکایت خود را به خدا میبرم و دخترت را به تو میسپارم! خواهد گفت که امتت پس از تو با وی چه ستمها کردند. آنچه خواهی از او بجو و هر چه خواهی بدو بگو! تا سرّ دل بر تو گشاید، و خونی که خورده است بیرون آید و خدا که بهترین داور است میان او و ستمکاران داوری نماید.
- سلامی که به تو میدهم بدرود است نه از ملالت، و از روی شوق است، نه کسالت. اگر میروم نه ملول و خسته جانم و اگر میمانم نه به وعده خدا بد گمانم. و چون شکیبایان را وعده داده است در انتظار پاداش او میمانم که هر چه هست از اوست و شکیبائی نیکوست.
- اگر بیم چیرگی ستمکاران نبود برای همیشه در کنار قبرت میماندم و در این مصیبت بزرگ، چون فرزند مرده جوی اشک از دیدگانم میراندم.
- خدا گواهست که دخترت پنهانی به خاک میرود. هنوز روزی چند از مرگ تو نگذشته، و نام تو از زبانها نرفته، حق او را بردند و میراث او را خوردند. درد دل را با تو در میان میگذارم و دل را به یاد تو خوش میدارم که درود خدا بر تو باد و سلام و رضوان خدا بر فاطمه.[۸۵]
محل دفن فاطمه
با توجه به وصیت فاطمه (س) مبنی بر کفن و دفن شبانه، محل قبر او تا کنون مشخص نشده است. در متون حدیثی و تاریخی چند موضع به عنوان قبر ایشان نام برده شده است ولی در حال حاضر هیچ نقطهای به عنوان قبر فاطمه دختر پیامبر وجود ندارد. برخی از این مکانها عبارتند از
- خانه خود فاطمه (س)[۸۶]
- بین قبر پیامبر(ص) و منبر ایشان[۸۷]
- قبرستان بقیع در گوشهای از بقعه عقیل[۸۸]
- نقطهای نامشخص از بقیع[۸۹]
فضائل
سوره کوثر
به گفته نویسندگان تفسیر نمونه بسیاری از علمای شیعه مصداق کوثر در سوره کوثر را حضرت فاطمه دانستهاند. زیرا در سوره سخن از کسانی است که پیامبر را بدون نسل و ذریه میدانستند. در حالی که نسل پیامبر از دخترش فاطمه ادامه پیدا کرده و همان نسل است که امامت بر عهده او نهاده شده است.[۹۰]
حضور در مباهله
در ماجرای مباهله بین پیامبر اسلام(ص) و مسیحیان نجران، فاطمه یکی از چهار نفری بود که پیامبر با خود برد. مسلمانان حضور افراد در مباهله را نشانگر فضیلت و جایگاه این اشخاص میدانند. آیه 160 سوره آل عمران در همین مورد نازل شده است.[۹۱][۹۲]
غضب و رضایت الهی
- در منابع مختلف اهل سنت، از پیامبر(ص) نقل شده است که به فاطمه فرمود: همانا خدا بخاطر خشم تو خشم میکند و بخاطر خشنودی تو خشنود میشود (ان الله یغضب لغضبک ویرضی لرضاک).[۹۳]
- منابع اهل سنت از پیامبر(ص) نقل کردهاند که خطاب به فاطمه(س) فرمود: «ای فاطمه! آیا خشنود نمیشوی که سرور زنان جهان و سرور زنان این امت و سرور زنهای مؤمن باشی؟[۹۴] تعبیر «سرور زنان جهان/سیدة نساء العالمین» توسط امام علی(ع) نیز برای حضرت زهراء(س) در سخنانی که بر سر مزار وی به زبان آورده است، بکار رفته است.[۹۵]
عصمت
در مسند احمد ابن حنبل روایتهایی با این مضمون نقل شده است که پیامبر (ص)، مصداقهای آیه تطهیر
را بیان فرموده است: فاطمه، همسر و دو پسرش.[۹۶] همو در فضائل الصحابه، روایت میکند که پیامبر(ص) به مدت 6 ماه هنگام خروج برای نماز صبح، به در خانه فاطمه که میرسید صدا میکرد: ای اهل بیت! نماز! نماز! ای اهل بیت! «خدا فقط میخواهد آلودگی را از شما خاندان [پیامبر] بزداید و شما را پاک و پاکیزه گرداند».[۹۷]
از نظر شیعیان این آیه دلیلی قرآنی بر عصمت پنج تن یاد شده (که حضرت فاطمه(س) یکی از آنهاست) از همه زشتیها است.[۹۸]
محدَّثه
احادیث متعددی بر محدثه بودن حضرت فاطمه(س) دلالت دارد. در برخی روایات گزارش شده است که در آخرین روز زندگی رسول خدا(ص) برخی از فرشتگان با حضرت فاطمه(س) سخن گفتند. بر اساس این روایات، فاطمه(س) با عزرائیل -که اجازه ورود به منزل پیامبر(ص) را داشت- همسخن شد.[۹۹] اما شهرت آن حضرت به محدثه بودن، به سبب تحدیث پس از درگذشت رسول خدا(ص) است، که به صورت مصحف تدوین شد.[۱۰۰]
شیخ صدوق روایتی را از امام صادق(ع) نقل می کند که وجه محدثه نامیده شدن حضرت فاطمه(س) را فرودآمدن ملائکه بر او و سخن گفتنشان با او همچون حضرت مریم(س) دانسته است.[۱۰۱]
جستارهای وابسته
مطالعه بیشتر
- شهیدی، سیدجعفر، زندگانی فاطمه زهرا، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1363.
پانویس
- ↑ شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا، ص 123.
- ↑ شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا، ص 21.
- ↑ شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا، ص 33.
- ↑ معانی الأخبار، النص، ص: 396
- ↑ مجلسی، بحارالانوار، ج43، ص16؛ ابن شهرآشوب، مناقب، ج3، ص132؛ قمی، بیت الاحزان، ص12.
- ↑ محلاتی، زندگانی حضرت فاطمه ودختران آن حضرت، صص 8-7.
- ↑ آیتی، چکیده تاریخ پیامبر اسلام، ص35.
- ↑ کلینی، اصول کافی، ج1، ص530.
- ↑ احمد بن ابی یعقوب(ابن واضح یعقوبی)، تاریخ یعقوبی، ترجمه: محمدابراهیم آیتی، ج1، ص512.
- ↑ آیتی، چکیده تاریخ پیامبر اسلام، صص36-35. (به نقل از مصباح المتهجد، ص561).
- ↑ خمینی، صحیفه امام، ج14، ص316.
- ↑ مصوبه دبیرخانه شورای فرهنگ عمومی
- ↑ شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا، ص35. نیز ر.ک: [۱]
- ↑ شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا، صص39-36.
- ↑ شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا، صص45-39.
- ↑ شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا، صص 45-39.
- ↑ شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا، ص42.
- ↑ انساب الاشراف، ص414و269؛ به نقل شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا، ص42.
- ↑ ابن هشام، ج4، ص29؛ به نقل شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا، ص42.
- ↑ یعقوبی، تاریخ، ج2، ص31؛ به نقل شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا، ص43.
- ↑ شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا، ص43.
- ↑ الطوسی، الامالی، تحقیق و تصحیح: بهراد الجعفری، علی اکبر الغفاری، تهران: دارالکتب الاسلامیة، 1380ش، صص 694-695.
- ↑ ابن هشام، ج4، ص30؛ به نقل شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا، ص43-42.
- ↑ ابن سعد، طبقات، ح8، ص11.
- ↑ نسایی، سنن نسایی، ح6، ص62.
- ↑ شفیعی شاهرودی، سلسله موضوعات الغدیر علامه امینی، ج8(صدّیقه طاهره، فاطمه زهرا)، ص60.
- ↑ یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج2، ص310.
- ↑ قزوینی، فاطمة الزهراء از ولادت تا شهادت، ص191.
- ↑ آیتی، چکیده تاریخ پیامبر اسلام، ص35.
- ↑ امالی، ج 1، ص 39؛ به نقل شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا، صص 58-59.
- ↑ شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا، صص 73-72؛ نیز ر.ک: ابن سعد، طبقات، ج 8، صص 22-23.
- ↑ شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا، ص 242.
- ↑ انساب الاشراف، ص 402، به نقل شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا، ص 242.
- ↑ انساب الاشراف، ص 404، به نقل شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا، ص 242.
- ↑ جمهرة انساب العرب، ص 16، به نقل شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا، ص 243.
- ↑ ارشاد، ج 1، ص 355؛ به نقل شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا، ص 243.
- ↑ المفید، الارشاد، قم: سعید بن جبیر، 1428ق.، صص 270-271؛ نیز شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا، ص 243.
- ↑ ر.ک: الملل و النحل، ج 1، ص 77؛ به نقل شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا، ص 243.
- ↑ شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا، ص 84.
- ↑ ابن سعد، طبقات، ج 8، ص 14؛ به نقل شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا، ص 84.
- ↑ مسند احمد، ج 2، ص 329؛ به نقل شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا، ص 85.
- ↑ قزوینی، فاطمة الزهراء از ولادت تا شهادت، ص236؛ مجلسی، بحارالانوار، ج43، ص31(به نقل از تفسیرعیاشی).
- ↑ محلاتی، زندگانی حضرت فاطمه ودختران آن حضرت، صص70-69.
- ↑ مغازی، ص 249؛ و ر.ک: انساب الاشراف، ص 324. واقدی شمار زنان را 14 تن نوشته است. به نقل شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا، ص 78.
- ↑ مغازی، ص 250؛ به نقل شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا، ص 78.
- ↑ مغازی، ص 313؛ به نقل شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا، ص 79.
- ↑ کشف الغمة، ج 1، ص 468؛ به نقل شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا، ص 93.
- ↑ بحارالانوار، ج 43، ص 84.
- ↑ در بعض روایات شمار این تسبیحات به صورت دیگر آمده. آنچه نوشته شد فتوای مشهور است. شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا، ص 94.
- ↑ شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا، ص 94.
- ↑ کشف الغمة، ج 1، ص 468؛ به نقل شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا، ص 93.
- ↑ شوشتری، احقاق الحق، ج 10، ص 401
- ↑ ر.ک: منتظری، خطبه حضرت فاطمه زهرا علیها السلام و ماجرای فدک، ص 392.
- ↑ السیوطی، جلال الدین، الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج 4، قم: کتابخانه آیة الله مرعشی نجفی، 1404ق.، ص 177؛ نیز: حسکانی، عبید الله بن احمد، شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، تحقیق: محمد باقر محمودی، تهران: سازمان چاپ وانتشارات وزارت ارشاد اسلامی، 1411ق.، صص 438-442.
- ↑ صحیح البخاری، ج 4، ص 42.
- ↑ ابن قتیبه، الامامة و السیاسة، ج1، ص31؛ کحّاله، اعلام النساء، ج4، ص123-124.
- ↑ صحیح البخاری، ج 4، ص 210.
- ↑ ص 49؛ به نقل منتظری، خطبه حضرت فاطمه زهرا علیها السلام و ماجرای فدک، ص 395(پاورقی).
- ↑ ص 48 و 63؛ به نقل منتظری، خطبه حضرت فاطمه زهرا علیها السلام و ماجرای فدک، ص 395(پاورقی).
- ↑ ص 87؛ به نقل منتظری، خطبه حضرت فاطمه زهرا علیها السلام و ماجرای فدک، ص 395(پاورقی).
- ↑ ص 87؛ به نقل منتظری، خطبه حضرت فاطمه زهرا علیها السلام و ماجرای فدک، صص 396-395(پاورقی).
- ↑ شهیدی، علی از زبان علی، ص 37.
- ↑ کحّاله، اعلام النساء، ج4، ص124.
- ↑ ص 86؛ به نقل منتظری، خطبه حضرت فاطمه زهرا علیها السلام و ماجرای فدک، ص 396(پاورقی).
- ↑ شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا، صص 144-145.
- ↑ طبری امامی، دلائل الامامه، ص134؛ گنجی شافعی، کفایة الطالب فی مناقب علی بن ابی طالب(ع)، ص413؛ جوینی، فرائد السمطین، ج2، ص35؛ به نقل مقیمی حاجی، زندگینامه فاطمه(س)، ص61.
- ↑ طبری، تاریخ، ج2، ص443
- ↑ هلالی عامری، ص150؛ مسعودی، صص154-155
- ↑ مسعودی، ص146؛ صدوق معانی الاخبار، ص206
- ↑ هلالی عامری، ص153، 427؛ ر.ک: عاملی، ج2، صص350-351
- ↑ مفید، الاختصاص، ص185
- ↑ مقیمی حاجی، زندگینامه فاطمه(س)، ص61.
- ↑ شرح نهج البلاغة لابن أبی الحدید، ج20، ص 147
- ↑ محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج 43، ص 178ـ 177؛ محمدتقی سپهر، ناسخ التواریخ، ج 4؛ زندگانی حضرت فاطمه زهرا، ص 71؛ عبدالرزاق مقرم، وفاة الصدیقة الزهرا علیهاالسلام، ص 97.
- ↑ شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا، صص 149-153؛ الصدوق، معانی الاخبار، تصحیح و تعلیق: علی اکبر الغفاری، قم: مؤسسة النشر الاسلامی، 1379ش، صص 354-356؛ ابن طیفور، ابوالفضل احمد بن ابی طاهر، بلاغات النساء، تحقیق: یوسف البقاعی، بیروت: دار الاضواء، 1420ق/1999م.، صص 28-30.
- ↑ مقدسی، بازپژوهی تاریخ ولادت و شهادت معصومان(ع)، صص 157-156.
- ↑ مقدسی، بازپژوهی تاریخ ولادت و شهادت معصومان(ع)، ص 170.
- ↑ مقدسی، بازپژوهی تاریخ ولادت و شهادت معصومان(ع)، صص 174-173.
- ↑ شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا، ص 158.
- ↑ تاریخ یعقوبی، ترجمه محمدابراهیم آیتی، ج 1، تهران: علمی و فرهنگی، 1378، ص 512.
- ↑ الطوسی، الامالی، تحقیق و تصحیح: بهراد الجعفری، علی اکبر الغفاری، تهران: دارالکتب الاسلامیة، 1380ش.، ص 245.
- ↑ ابن سعد، طبقات، ج 8، صص 18-19؛ به نقل شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا، ص 158.
- ↑ انساب الاشراف، ص 405؛ به نقل شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا، ص 158.
- ↑ صحیح، ج 5، ص 177؛ به نقل شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا، ص 158.
- ↑ کلینی، اصول الکافی، ج 1، باب مولد الزهراء، طهران: المکتبة الاسلامیة، 1388ق، صص 382-381. این خطبه در نهج البلاغه، ترجمه سیدجعفر شهیدی، خطبه 202، صص 237-238 نیز آمده است که مختصرتر از روایت کافی است. در اینجا روایت اصول کافی طبق ترجمه دکتر شهیدی (شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا، صص 159-160) ذکر شده است.
- ↑ کلینی، اصول کافی، ج1، ص 461، حدیث 9.قرب الاسناد، ص 16
- ↑ ابن شهر آشوب، مناقب آل ابیطالب& ج 3، ص 365
- ↑ ابن سعد، طبقات، ج 8، ص 30
- ↑ مجلسی، بحار الانوار، ج 42، ص 212 به نقل از عیون المعجزات
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج 27، ص 375. ر.ک: طباطبایی، المیزان، ج20، ص370.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان، ج 2، ص 763
- ↑ قرطبی،الجامع لاحکام القرآن، ج 4، ص 104
- ↑ المستدرک علی الصحیحین: 167/3 ح 4730؛ اسد الغابة: 224/7؛ الاصابة: 378/4؛ تهذیب التهذیب: 469/12 رقم 2860؛ مجمع الزوائد: 203/9؛ ذخائر العقبی: ص 39؛ مقتل الحسین (ع) للخوارزمی: 52/1؛ تذکرة الخواص: ص 310؛ کفایة الطالب للکنجی: ص 364؛ الشرف المؤبّد: ص 125. به نقل از منتخب فضائل النبی و اهل بیته علیهم السلام من الصحاح الستة و غیرهما من الکتب المعتبرة عند اهل السنة، ص 263.
- ↑ المستدرک علی الصحیحین: 170/3 ح 4740؛ صحیح مسلم: 57/5 ذیل ح 99؛ أسد الغابة: 223/7 رقم 7175. به نقل از منتخب فضائل النبی و اهل بیته علیهم السلام من الصحاح الستة و غیرهما من الکتب المعتبرة عند اهل السنة، ص 265.
- ↑ کلینی، اصول الکافی، ج 1، باب مولد الزهراء، طهران: المکتبة الاسلامیة، 1388ق، صص 382-381.
- ↑ مسند احمد، ج 1، ص 331؛ مسند احمد، ج 4، ص 107؛ مسند احمد، ج 6، ص 292.
- ↑ احمد ابن حنبل، فضائل الصحابة، ج 2، تحقیق: وصی الله بن محمدعباس، مکة: جامعة ام القری، 1403ق/1983م، ص 761.
- ↑ الطبرسی، تفسیر مجمع البیان، ج8، ص158.
- ↑ ابن شهرآشوب، ج3، ص116؛ مجلسی، ج22، صص527-528؛ به نقل از رحمانستایش، محدثه بودن فاطمه(س)، ص60.
- ↑ رحمانستایش، محدثه بودن فاطمه(س)، ص60.
- ↑ الصدوق، علل الشرائع، ج1، ص182.
منابع
- قرآن کریم، ترجمه: محمد مهدی فولادوند، تهران: نشر دار القرآن الکریم، 1376ش.
- آیتی، محمدابراهیم، چکیدۀ تاریخ پیامبر اسلام(ص)، (به کوشش: ابوالقاسم گرجی، تلخیص: جعفر شریعتمداری)، مشهد / تهران: بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی و سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها (سمت)، 1378ش.
- ابن حنبل، احمد، مسند احمد، ج 6_1، بیروت، دار صادر، بیتا.
- ابن طیفور، ابوالفضل احمد بن ابی طاهر، بلاغات النساء، تحقیق: یوسف البقاعی، بیروت: دار الاضواء، 1420ق/1999م.
- ابن قتیبه دینوری، الامامة والسیاسة، تحقیق علی شیری، قم: شریف رضی، 1413ق/1371ش.
- ابن أبی الحدید، عبد الحمید بن هبه الله، شرح نهج البلاغة لابن أبی الحدید، محقق ابراهیم، محمد ابوالفضل، مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، قم، 1404 ق، چاپ اول.
- احمد بن ابی یعقوب (ابن واضح یعقوبی)، تاریخ یعقوبی، ج1، ترجمه: محمدابراهیم آیتی، تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، 1378ش.
- اربلی، ابی الحسن علی بن عیسی بن ابی الفتح، کشف الغمّه فی معرفة الائمّه، ج 2_1، قم: مرکز الطباعة والنشر للمجمع العالمی لاهل البیت (ع)، 1426ق.
- اقبال لاهوری، کلیات اشعار فارسی، شامل غزلیات، اسرار خودی، رمز بیخودی، گلشن راز جدید بندگی نامه، پیام مشرق، افکار، نقش فرنگ، جاویدنامه، پس چه باید کرد، مسافر و ارمغان حجاز، مقدمه و حواشی از محمود علمی (م. درویش)، بیجا: سازمان انتشارات جاویدان، 1366ش.
- خمینی، روحالله، صحیفه امام، تهران: موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، 1378.
- صحیح البخاری، ج 4، دارالفکر للطباعة والنشر و التوزیع، 1401ق/1981م.
- الصدوق، معانی الاخبار، تصحیح و تعلیق: علی اکبر الغفاری، قم: مؤسسة النشر الاسلامی، 1379ش.
- الصدوق، علل الشرائع، تقدیم: السیدمحمدصادق بحرالعلوم، النجف الاشرف: المکتبة الحیدریة، 1385ق-1966م.
- طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1417ق.
- الطوسی، الامالی، تحقیق و تصحیح: بهراد الجعفری، علی اکبر الغفاری، تهران: دارالکتب الاسلامیة، 1380ش.
- سنائی غزنوی، حکیم ابوالمجد مجدود بن آدم، دیوان، با مقدمه و حواشی و فهرست، به سعی مدرس رضوی، بیجا: انتشارات ابن سینا، بیتا.
- رسولی محلاتی، سید هاشم، زندگانی حضرت فاطمه(س) و دختران آن حضرت، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چ 8، 1379ش.
- رحمانستایش، محمدکاظم، محدثه بودن فاطمه (س)، در دانشنامه فاطمی (س)، ج2، تهران: پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، 1393.
- جوینی، ابراهیم بن محمد خراسانی، فرائد السمطین، تحقیق: محمدباقر محمودی، بیروت: مؤسسة المحمودی للطباعة والنشر، 1398ق.
- شفیعی شاهرودی، محمدحسن، سلسله موضوعات الغدیر علامه امینی، ج8 (صدّیقه طاهره فاطمه زهرا)، قم: موسسه میراث نبوت، 1389ش/1432ق.
- شیخ صدوق،محمد بن علی، معانی الأخبار، محقق علی اکبر غفاری، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین قم، قم، 1403ق.
- شهیدی، سید جعفر، زندگانی فاطمه زهرا (س)، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1363ش.
- شهیدی، سید جعفر، علی از زبان علی، یا، زندگانی امیر مؤمنان علی علیهالسلام، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1379.
- طبری امامی، محمد بن جریر، دلائل الامامه، قم: مؤسسة البعثة، 1413ق.
- الطبرسی، تفسیر مجمع البیان، تقدیم: السید محسن الامین العاملی، تحقیق و تعلیق: لجنة من العلماء والمحققین الاخصائیین، بیروت: مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، 1415ق-1995م.
- عاملی، سید جعفر مرتضی، رنجهای حضرت زهرا (س)، ترجمه: محمد سپهری، قم: انتشارات تهذیب، 1382ش.
- قزوینی، سید محمد کاظم، فاطمة الزهراء از ولادت تا شهادت، ترجمه: علی کرمی، قم: نشر مرتضی، 1380ش.
- کحاله، عمر رضا، اعلام النساء فی عالمی العرب و الاسلام، ج4، بیروت: مؤسسة الرسالة، الطبعة العاشرة، 1412ق/1991م.
- کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، بیروت: دارالتعارف للمطبوعات، 1419ق.
- گنجی شافعی، محمدبن یوسف، کفایة الطالب فی مناقب علی بن ابی طالب (ع)، النجف الاشرف: مطبعة الغری، 1356ق.
- مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج 43، بیروت: دار احیاء التراث العربی، 1403ق/1983م.
- مقدسی، یدالله، بازپژوهی تاریخ ولادت و شهادت معصومان (ع)، قم: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، 1391.
- مقیمی حاجی، ابوالقاسم، زندگینامه فاطمه (س)، در دانشنامه فاطمی (س)، ج1، تهران: پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، 1393.
- منتخب فضائل النبی و اهل بیته علیهم السلام من الصحاح الستة و غیرهما من الکتب المعتبرة عند اهل السنة، انتخاب و تحقیق: مرکز الغدیر للدرسات الاسلامیة، بیروت: الغدیر، 1423ق/2002م.
- منتظری، حسینعلی، خطبه حضرت فاطمه زهرا علیها السلام و ماجرای فدک، تهران: مؤسسه فرهنگی خرد آوا، 1387.
الگو:حضرت فاطمه(س) الگو:کتابشناسی حضرت فاطمه (س) الگو:معصومان الگو:زنان اهل بیت الگو:صحابه الگو:پیامبر اسلام الگو:راویان زن شیعه الگو:زنان تاثیرگذار از نگاه شیعه tr:Hz. Fatıma Zehra (s.a) ur:حضرت فاطمہ زہرا سلام اللہ علیہا es:Hazrat Fátima az-Zahra (La Paz sea con ella) id:Fatimah binti Muhammad Sa