۱۰٬۰۷۲
ویرایش
T.ramezani (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
T.ramezani (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب|نوحه خوان: | سینه زن ها:}} | {{ب|'''نوحه خوان:''' | '''سینه زن ها:'''}} | ||
{{ب| ای شیعیان یاری کنید | شال عزا گردن کنید }} | |||
{{ب| امشب عزاداری کنید | شال عزا گردن کنید }} | |||
{{ب| بهر حسین تشنه لب | شال عزا گردن کنید }} | |||
{{ب| امشب عزاداری کنید | شال عزا گردن کنید }} | |||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
'''جوش زنی:''' جوش زنی نوعی سینه زنی است که بیشتر در مناطق کرمان، سیستان و یزد رایج است. در زابل در بعضی از شب ها روزهای خاص مانند تاسوعا و عاشورا، پیش از حرکت هیئت ها، عزاداران با حلقه زدن در محوطه حسینیه و با دهل زدن با سبکی خاص و هماهنگ، اشعاری را در مظلومیت و مصائب سالار شهیدان می خوانند و همراه با آن، اقدام به جوش و خروش می کنند. در پایان مراسم نیز با لعن و نفرین بر یزید و یزیدیان و عاملان و قاتلان اباعبدالله الحسین (ع) و یاران شهیدش، مراسم جوش گرفتن را به پایان می رسانند. | '''جوش زنی:''' جوش زنی نوعی سینه زنی است که بیشتر در مناطق کرمان، سیستان و یزد رایج است. در زابل در بعضی از شب ها روزهای خاص مانند تاسوعا و عاشورا، پیش از حرکت هیئت ها، عزاداران با حلقه زدن در محوطه حسینیه و با دهل زدن با سبکی خاص و هماهنگ، اشعاری را در مظلومیت و مصائب سالار شهیدان می خوانند و همراه با آن، اقدام به جوش و خروش می کنند. در پایان مراسم نیز با لعن و نفرین بر یزید و یزیدیان و عاملان و قاتلان اباعبدالله الحسین (ع) و یاران شهیدش، مراسم جوش گرفتن را به پایان می رسانند. | ||
خط ۶۸: | خط ۶۱: | ||
در شهر بابک از شب پنجم محرم، عزادارن حسینی (ع) سینه زنی را آغاز می کردند و به اصطلاح محلی جوش می زدند؛ به این ترتیب که دو ساعت قبل از شروع روضه، عده ای از مردان و جوانان، در حالی که دست چپ را روی شانه هم گذاشته بودند، دایره وار، در اطراف ستونی که میان حسینیه قرار داشت و نامش چهل چراغ بود می چرخیدند و با دست راست به سینه خود می زدند و فردی خوش صدا به عنوان «پیشخوان» در حلقه سینه زنان می لیستاد و شروع به خواندن اشعار می کرد نمونه ای از نوحه جوش زنی در زیر ذکر شده است: | در شهر بابک از شب پنجم محرم، عزادارن حسینی (ع) سینه زنی را آغاز می کردند و به اصطلاح محلی جوش می زدند؛ به این ترتیب که دو ساعت قبل از شروع روضه، عده ای از مردان و جوانان، در حالی که دست چپ را روی شانه هم گذاشته بودند، دایره وار، در اطراف ستونی که میان حسینیه قرار داشت و نامش چهل چراغ بود می چرخیدند و با دست راست به سینه خود می زدند و فردی خوش صدا به عنوان «پیشخوان» در حلقه سینه زنان می لیستاد و شروع به خواندن اشعار می کرد نمونه ای از نوحه جوش زنی در زیر ذکر شده است: | ||
{ | |||
| | {{شعر}} | ||
{{ب| '''پیش خوان:''' | '''سینه زنان:'''}} | |||
{{ب| حسینم سر ندارد یا محمد | حسینم وای حسینم }} | |||
| حسینم سر ندارد یا محمد | {{ب| مگر مادر ندارد یا محمد | حسینم وای حسینم }} | ||
{{ب| امشب شب عزا بود | واویلا واویلا }} | |||
| مگر مادر ندارد یا محمد | {{ب| عزا به کربلا بود | واویلا واویلا }} | ||
{{ب| امشب جناب فاطمه | واویلا واویلا }} | |||
| امشب شب عزا بود | {{ب| با اضطراب و واهمه | واویلا واویلا }} | ||
{{ب| آید به دشت کربلا | واویلا واویلا }} | |||
| عزا به کربلا بود | {{ب| گوید حسین من چه شد | واویلا واویلا }} | ||
{{ب| نور دو عین من چه شد | واویلا واویلا }} | |||
| امشب جناب فاطمه | {{ب| امشب شب عزا بود | واویلا واویلا }} | ||
{{پایان شعر}} | |||
| با اضطراب و واهمه | |||
| آید به دشت کربلا | |||
| گوید حسین من چه شد | |||
| نور دو عین من چه شد | |||
| امشب شب عزا بود | |||
نوحه خوانی و سینه زنی تا زمانی که واعظان وارد مسجد می شدند، ادامه داشت. <ref>میمندی، بی نام، شهر بابک، کرمان، 1349.</ref> | نوحه خوانی و سینه زنی تا زمانی که واعظان وارد مسجد می شدند، ادامه داشت. <ref>میمندی، بی نام، شهر بابک، کرمان، 1349.</ref> | ||
خط ۹۷: | خط ۸۱: | ||
د رمهرجرد یزد، کودکان و نوجوانان با لباس های سیاه و سینه های چاک، زنجیر به دست به سر و سینه می زدند. یکی از نوجوانان با صدایی خوش آهنگ «تو جوشی خوانی» می کرد و نوحه زیر را می خواند: <ref>یزدی جنت آبادی، محمدرضا، به روایت از حسین یزدی جنت آبادی و علی محمد زارع، اردکان، یزد، 1347 و 1348.</ref> | د رمهرجرد یزد، کودکان و نوجوانان با لباس های سیاه و سینه های چاک، زنجیر به دست به سر و سینه می زدند. یکی از نوجوانان با صدایی خوش آهنگ «تو جوشی خوانی» می کرد و نوحه زیر را می خواند: <ref>یزدی جنت آبادی، محمدرضا، به روایت از حسین یزدی جنت آبادی و علی محمد زارع، اردکان، یزد، 1347 و 1348.</ref> | ||
{ | |||
| | {{شعر}} | ||
{{ب| '''توجوشی خوان:''' | '''کودکان:''' | |||
{{ب| دست عباس جدا شد | در کجا شد، کربلا شد }} | |||
| دست عباس جدا شد | {{ب| جسم قاسم چاک چاک شد | در کجا شد، کربلا شد }} | ||
{{ب| علی اکبر غرق خون شد | در کجا شد، کربلا شد }} | |||
| جسم قاسم چاک چاک شد | {{پایان شعر}} | ||
| علی اکبر غرق خون شد | |||
امروزه در مهدی آباد بهادران مهریز یزد، با فرارسیدن روز اول محرم، مردم برای نماز جماعت به مسجد صاحب الزمان (عج) می آیند و بعد از نماز، زیارت عاشورا می خوانند. پس از آن مراسم «جوش زنی» شروع می شود؛ به این صورت که مردان حاضر در مسجد در دو دسته به شکل دایره قرار می گیرند و هر فرد با دست چپ خود، لبه پایین پیراهن، کت با کمر فردکناری را می گیرد و با دست راست سینه می زند. | امروزه در مهدی آباد بهادران مهریز یزد، با فرارسیدن روز اول محرم، مردم برای نماز جماعت به مسجد صاحب الزمان (عج) می آیند و بعد از نماز، زیارت عاشورا می خوانند. پس از آن مراسم «جوش زنی» شروع می شود؛ به این صورت که مردان حاضر در مسجد در دو دسته به شکل دایره قرار می گیرند و هر فرد با دست چپ خود، لبه پایین پیراهن، کت با کمر فردکناری را می گیرد و با دست راست سینه می زند. |
ویرایش