۱۰٬۰۷۲
ویرایش
T.ramezani (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
T.ramezani (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۷۴: | خط ۷۴: | ||
==اشعار== | ==اشعار== | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب| باد بر دامنِ فرات افتاد، گریه آبها | {{ب| باد بر دامنِ فرات افتاد، گریه آبها روانتر شد | ||
| تشنگی چنگ زد بیابان را، زخم شمشیرها | | تشنگی چنگ زد بیابان را، زخم شمشیرها گرانتر شد }} | ||
{{ب| آسمان در هجوم دلتنگی، | {{ب| آسمان در هجوم دلتنگی، صورتاش را به ابرها چسباند | ||
| دل هر سنگ را به درد آورد، | | دل هر سنگ را به درد آورد، نالههایی که بیامانتر شد }} | ||
{{ب| داغ | {{ب| داغ بیوقفه بر زمین بارید، لحظهها بیقرار جان دادند | ||
| ماه | | ماه کمکم به سمت میدان رفت، قدّ خورشید هی کمانتر شد! }} | ||
{{ب| رفت و با نیزه رد پایش را...، رفت و | {{ب| رفت و با نیزه رد پایش را...، رفت و یکباره چشمهایش را... | ||
| رفت و بانگ اخا!اخا!یش را...، رفت و | | رفت و بانگ اخا! اخا!یش را...، رفت و بیدست پهلوانتر شد! }} | ||
{{ب| خنجری قتلگاه را چرخاند، خون تمام قبیله را برداشت | {{ب| خنجری قتلگاه را چرخاند، خون تمام قبیله را برداشت | ||
| بغض پروردگار در هم ریخت چشم هر هفت آسمان، تر شد }} | | بغض پروردگار در هم ریخت چشم هر هفت آسمان، تر شد }} | ||
{{ب| کوفه با یک سپاه سردرگم، در تب | {{ب| کوفه با یک سپاه سردرگم، در تب روسیاهیاش جا ماند | ||
| | | جامهای خلیفه در مشتاش، لحظه تا لحظه شوکرانتر شد }} | ||
{{ب| گریههایم مرا کم آوردند، بار این شعر روی | {{ب| گریههایم مرا کم آوردند، بار این شعر روی دوشام ماند | ||
| | | هر چه بر پای واژه افتادم، دست خودکار ناتوانتر شد }} | ||
{{ب| عقل از اختیار بیرون رفت، عشق مثل همیشه تاوان داد | {{ب| عقل از اختیار بیرون رفت، عشق مثل همیشه تاوان داد | ||
| دشت در خون خود تپید اما، کربلا ماند و | | دشت در خون خود تپید اما، کربلا ماند و جاودانتر شد! }} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
خط ۹۷: | خط ۹۷: | ||
{{ب| جز عشق نخواهد غزل نابی از این دست | دل برده از این معرکه آدابی از این دست }} | {{ب| جز عشق نخواهد غزل نابی از این دست | دل برده از این معرکه آدابی از این دست }} | ||
{{ب| آه است که با سوز جگر ریخته در آب | هر بار که گرد آمده گردابی از این دست }} | {{ب| آه است که با سوز جگر ریخته در آب | هر بار که گرد آمده گردابی از این دست }} | ||
{{ب| خورشید برآورده سر از خاک و عجب نیست | از خاک اگر | {{ب| خورشید برآورده سر از خاک و عجب نیست | از خاک اگر سر زده مهتابی از این دست }} | ||
{{ب| حیف است که از (کوفه) | {{ب| حیف است که از (کوفه) بگیرند وفا را | پرورده اگر دامناش اصحابی از این دست <ref>مسلم بن عوسجه از معدود کوفیانی بود که به بیعت خود با امام حسین (ع) وفادار ماند.</ref> }} | ||
{{ب| جنگاوری و زُهد، مرامِ (اسدی)هاست | با | {{ب| جنگاوری و زُهد، مرامِ (اسدی)هاست | با سیرهاش آمیخته القابی از این دست <ref>مسلم بن عوسجه اسدی از طایفه بنیاسد بود که در پاکی و دلاوری زبانزد بودند.</ref> }} | ||
{{ب| | {{ب| لبهای تَرَش بر لب کوثر به من آموخت | از دست نباید برود آبی از این دست }} | ||
{{ب| عمریست که خوابیده میان حرم دوست | ای کاش به ما هم برسد خوابی از این دست <ref>محل دفن این شهید بزرگوار در حرم حضرت سیدالشهداء (ع) است.</ref> }} | {{ب| عمریست که خوابیده میان حرم دوست | ای کاش به ما هم برسد خوابی از این دست <ref>محل دفن این شهید بزرگوار در حرم حضرت سیدالشهداء (ع) است.</ref> }} | ||
{{ب| خوابیده و زانو زده ارباب کنارش | عالم همگی نوکر اربابی از این دست... }} | {{ب| خوابیده و زانو زده ارباب کنارش | عالم همگی نوکر اربابی از این دست... }} | ||
خط ۱۰۷: | خط ۱۰۷: | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب| هیچ فرقی | {{ب| هیچ فرقی نمیکند تا کی، چشم دلدادگان به در باشد | ||
| | | بیگمان دل به راه باید داد، حکم معشوق اگر سفر باشد }} | ||
{{ب| میرود کاروان و آگاه است، مقصدش ( | {{ب| میرود کاروان و آگاه است، مقصدش (قربة الی الله) است | ||
| تیر دشمن که | | تیر دشمن که میرسد بایست، سینه دوستان سپر باشد }} | ||
{{ب| بین این کاروان قرار یکیست، دل هفتاد و چند یار یکیست | {{ب| بین این کاروان قرار یکیست، دل هفتاد و چند یار یکیست | ||
| گرچه در چهره این شبیه علی(ع) ، آن شبیه پیامبر(ص) | | گرچه در چهره این شبیه علی (ع)، آن شبیه پیامبر (ص) باشد }} | ||
{{ب| کوفه با لشکری سواره نظام، | {{ب| کوفه با لشکری سواره نظام، میشتابد به پیشواز امام | ||
| بلکه با | | بلکه با میزبانیاش یک عمر، در تمام عِراق سَر باشد! }} | ||
{{ب| ناگهان دست | {{ب| ناگهان دست میدهد در راه، شهر یکدست با عبیدالله | ||
| غیرت از دست | | غیرت از دست میدهد ناگاه، آنکه مشتاق سیم و زر باشد }} | ||
{{ب| | {{ب| میرسد لحظه مصاف اما، شرح این قصه در توانم نیست | ||
| «شور» وقتی که | | «شور» وقتی که بیکران بشود، «شعر» خوب است مختصر باشد }} | ||
{{ب| | {{ب| میروم پای بیتهایم را، بکشانم به دستههای عزا | ||
| نذر دارم که این غزل با من، چـارده قرن دربدر باشد }} | | نذر دارم که این غزل با من، چـارده قرن دربدر باشد }} | ||
{{ب| راه ما تا حسین(ع) | {{ب| راه ما تا حسین (ع) بسیار است، تا حسینیه گر چه راهی نیست | ||
| چشممان محو منبر است انگار، بلکه قدری | | چشممان محو منبر است انگار، بلکه قدری خلاصهتر باشد!! }} | ||
{{ب| | {{ب| بیگمان کربلا فقط غم نیست، کربلا نیمی از محّـرم نیست | ||
| یک جهان جان نداده تا امروز، بغض یک کوچه بارور باشد }} | | یک جهان جان نداده تا امروز، بغض یک کوچه بارور باشد }} | ||
{{ب| وای بر ما اگر ارادتمان، جز همین چند جمله چیزی نیست: | {{ب| وای بر ما اگر ارادتمان، جز همین چند جمله چیزی نیست: | ||
| | | نالههایی که با ریا بزنیـم، اشکهایی که بیاثر باشد... }} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
==منابع== | ==منابع== |
ویرایش