۹٬۵۴۶
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''علی اصغر فقیهی''' نویسنده، تاریخ پژوه و معلم ایرانی است. | '''علی اصغر فقیهی''' نویسنده، تاریخ پژوه و معلم ایرانی است. | ||
== زندگینامه == | ==زندگینامه== | ||
علی اصغر فقیهی در سال 1336ه. ق برابر با 1292ه.ش در خانوادهای روحانی در قم زاده شد. پدر او مرحوم شیخ ابوالحسن فقیهی از مدرسان حوزه علمیه قم و از شاگردان مرحوم آیت اللّه حاج شیخ عبدالکریم حائری بود. | علی اصغر فقیهی در سال 1336ه. ق برابر با 1292ه.ش در خانوادهای روحانی در قم زاده شد. پدر او مرحوم شیخ ابوالحسن فقیهی از مدرسان حوزه علمیه قم و از شاگردان مرحوم آیت اللّه حاج شیخ عبدالکریم حائری بود. | ||
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
هم نشینی و همکاری با مرحوم آیت اللّه شهید بهشتی از دیگر برگهای تاریخ زندگانی اوست. پس از تأسیس مدرسهی دین و دانش در قم، این همکاری و همدلی به نهایت خود رسید. | هم نشینی و همکاری با مرحوم آیت اللّه شهید بهشتی از دیگر برگهای تاریخ زندگانی اوست. پس از تأسیس مدرسهی دین و دانش در قم، این همکاری و همدلی به نهایت خود رسید. | ||
== آثار == | |||
آثار | |||
بیشترین شهرت استاد فقیهی شاید در همین زمینهی ادبیات باشد. گفتنی است، یکی از قدیمیترین کتابهای دستور در زمینهی املاء و انشاء نیز تألیف این استاد ادبیات میباشد. ترجمه متون عربی از جمله نهج البلاغه که اولین بار در سال 1374به چاپ رسید. | بیشترین شهرت استاد فقیهی شاید در همین زمینهی ادبیات باشد. گفتنی است، یکی از قدیمیترین کتابهای دستور در زمینهی املاء و انشاء نیز تألیف این استاد ادبیات میباشد. ترجمه متون عربی از جمله نهج البلاغه که اولین بار در سال 1374به چاپ رسید. | ||
خط ۲۳: | خط ۲۱: | ||
از دیگر آثار وی میتوان به موارد زیر اشاره کرد: | از دیگر آثار وی میتوان به موارد زیر اشاره کرد: | ||
* تاریخ و عقاید وهابیان | *تاریخ و عقاید وهابیان | ||
* تاریخ اسلام و جغرافیای کشورهای اسلامی | *تاریخ اسلام و جغرافیای کشورهای اسلامی | ||
* حج، آنطور که من رفتم | *حج، آنطور که من رفتم | ||
* عضدالدولهی دیلمی | *عضدالدولهی دیلمی | ||
* تاریخ مذهبی قم | *تاریخ مذهبی قم | ||
* تاریخ آل بویه | *تاریخ آل بویه | ||
== | ==دیدگاه در مورد تاریخچه عزاداری حضرت امام حسین (ع)== | ||
دراین مورد، کتابهای بسیاری با عنوان «[[مقتل]]» وجود دارد و هر اثر مکتوبی درباره واقعه [[کربلا]] را شامل میشود. به همین جهت هم هست که نویسندگان بسیاری از این «مقاتل»، شیعه نیستند. البته همیشه عنوان «مقتل» را به همراه ندارد، ولی درباره واقعه کربلاست. از جمله ی آثار ارزشمندی که به واقعه کربلا پرداخته، میتوان به «مقاتل الطالبین» ابوالفرج اصفهانی - که کتابی فوق العاده جالب است - و نیز «تاریخ طبری» اشاره کرد. | دراین مورد، کتابهای بسیاری با عنوان «[[مقتل]]» وجود دارد و هر اثر مکتوبی درباره واقعه [[کربلا]] را شامل میشود. به همین جهت هم هست که نویسندگان بسیاری از این «مقاتل»، شیعه نیستند. البته همیشه عنوان «مقتل» را به همراه ندارد، ولی درباره واقعه کربلاست. از جمله ی آثار ارزشمندی که به واقعه کربلا پرداخته، میتوان به «مقاتل الطالبین» ابوالفرج اصفهانی - که کتابی فوق العاده جالب است - و نیز «تاریخ طبری» اشاره کرد. | ||
در مورد [[عزاداری]] باید عرض کنم که، تا اوایل قرن چهارم، روش معمول و مرسوم این بود که عدهای از شیعیان، جمع میشدند، شعر میخواندند و گریه میکردند؛ امّا در اوایل قرن چهار، جمعیتی پیدا شدند به نام «سلفیه» - که بنیانگذار همین وهابیت هستند - بنده در کتاب وهابیان مفصلا در این باره نوشتهام... گروهی از علمای اینان، که شعبهای از حنبلیها هستند، مدعی شدند که «بدعت» زیاد شده و ما باید این بدعتها را از بین ببریم و برای این کار هم باید به زمان سَلَف صالح باز گردیم. از نظر اینها، سلف صالح، یعنی صحابه پیغمبر و تابعین. به هرحال، یکی از اعتقادات سلفیه این بود که عزاداری برای [[حسین بن على (ع)|حضرت امام حسین (ع)]] درست نیست. همین طور، زیارت قبر حضرت امام حسین (ع). به طور کلی اینها معتقدند که اصلا سفربه منظور زیارت - مگر زیارت سه مسجد - درست نیست. | در مورد [[عزاداری]] باید عرض کنم که، تا اوایل قرن چهارم، روش معمول و مرسوم این بود که عدهای از شیعیان، جمع میشدند، شعر میخواندند و گریه میکردند؛ امّا در اوایل قرن چهار، جمعیتی پیدا شدند به نام «سلفیه» - که بنیانگذار همین وهابیت هستند - بنده در کتاب وهابیان مفصلا در این باره نوشتهام... گروهی از علمای اینان، که شعبهای از حنبلیها هستند، مدعی شدند که «بدعت» زیاد شده و ما باید این بدعتها را از بین ببریم و برای این کار هم باید به زمان سَلَف صالح باز گردیم. از نظر اینها، سلف صالح، یعنی صحابه پیغمبر و تابعین. به هرحال، یکی از اعتقادات سلفیه این بود که عزاداری برای [[حسین بن على (ع)|حضرت امام حسین (ع)]] درست نیست. همین طور، زیارت قبر حضرت امام حسین (ع). به طور کلی اینها معتقدند که اصلا سفربه منظور زیارت - مگر زیارت سه مسجد - درست نیست. | ||
یکی از علمای حنبلی که در رأس سلفیه آن روز قرار داشت، ابومحمّد بربهاری اشت که شرح حال و افکاری و آرای او را بنده در کتاب وهابیان آوردهام. این شخص، نخستین کسی است که عقاید سلفیه را جامه عمل پوشاند. وی که نه برای حضرت امام حسین (ع) عزاداری میکرد و نه برای زیارت قبر حضرت میرفت، به افرادش دستور داده بود که هر کجا و در هر راهی که به زوّار حضرت امام حسین (ع) برخورد کردند، آنها را بکشند. همین طور هر کس را که برای امام [[نوحه|نوحه]]<nowiki/>گری کند از میان بردارند. به این سبب در آن ایام هیچ کس نه جرأت رفتن به زیارت قبر امام را داشت و نه شهامت نوحهگری را، و اگر هم کسی میخواست به این امور دست بزند، در نهایت اختفا آن را انجام میداد. امّا هنگامی که آلبویه بر سریر قدرت، تکیه زدند - به ویژه در زمان عضدالدوله - مردم، دسته جمعی در کوچهها حرکت میکردند و نوحه میخواندند و سینه میزدند و به احتمال بسیار زیاد، شبیه واقعه روز [[عاشورا]] را هم درست میکردند. ولی چون در این زمان در بغداد، اکثریت غالب با اهل تسنن بود، دائما نزاع و اختلاف پیش میآمد و غالبا در هر عاشورا، گروهی زخمی و کشته میشدند. گاهی اوقات به دستور خلفا، برای جلوگیری از نزاع و کشتار، از انجام مراسم عزاداری ممانعت به عمل میآمد، لیکن شیعیان عموما کارشان را انجام میدادند و از خطر هم بیم و هراسی نداشتند؛ که این امر از ویژگیهای شیعیان است. | یکی از علمای حنبلی که در رأس سلفیه آن روز قرار داشت، ابومحمّد بربهاری اشت که شرح حال و افکاری و آرای او را بنده در کتاب وهابیان آوردهام. این شخص، نخستین کسی است که عقاید سلفیه را جامه عمل پوشاند. وی که نه برای حضرت امام حسین (ع) عزاداری میکرد و نه برای زیارت قبر حضرت میرفت، به افرادش دستور داده بود که هر کجا و در هر راهی که به زوّار حضرت امام حسین (ع) برخورد کردند، آنها را بکشند. همین طور هر کس را که برای امام [[نوحه|نوحه]]<nowiki/>گری کند از میان بردارند. به این سبب در آن ایام هیچ کس نه جرأت رفتن به زیارت قبر امام را داشت و نه شهامت نوحهگری را، و اگر هم کسی میخواست به این امور دست بزند، در نهایت اختفا آن را انجام میداد. امّا هنگامی که آلبویه بر سریر قدرت، تکیه زدند - به ویژه در زمان عضدالدوله - مردم، دسته جمعی در کوچهها حرکت میکردند و نوحه میخواندند و سینه میزدند و به احتمال بسیار زیاد، شبیه واقعه روز [[عاشورا]] را هم درست میکردند. ولی چون در این زمان در بغداد، اکثریت غالب با اهل تسنن بود، دائما نزاع و اختلاف پیش میآمد و غالبا در هر عاشورا، گروهی زخمی و کشته میشدند. گاهی اوقات به دستور خلفا، برای جلوگیری از نزاع و کشتار، از انجام مراسم عزاداری ممانعت به عمل میآمد، لیکن شیعیان عموما کارشان را انجام میدادند و از خطر هم بیم و هراسی نداشتند؛ که این امر از ویژگیهای شیعیان است. | ||
به هر صورت، مسلم است که قبل از آل بویه، عزاداری وجود داشته. ولی علنی نبوده و در اختفا صورت میگرفته است. بعدها ملاحسین واعظ کاشفی- صاحب «فتوت نامه سلطانی» که از نویسندگان کثیر التألیف است و در بسیاری از رشتهها کتاب دارد- «[[روضه الشهداء|روضة الشهدا]]» را نوشت که اثری است بسیار جگرسوز و اشعار آن هم به صورت نوحه و مناسب عزاداری است. این کتاب در آن ایام، علنی بوده؛ از این رو معلوم میشود موانعی که قبلا در این زمینه وجود داشته، به هنگام حکومت آل بویه از میان رفته بوده است. | به هر صورت، مسلم است که قبل از آل بویه، عزاداری وجود داشته. ولی علنی نبوده و در اختفا صورت میگرفته است. بعدها ملاحسین واعظ کاشفی- صاحب «فتوت نامه سلطانی» که از نویسندگان کثیر التألیف است و در بسیاری از رشتهها کتاب دارد- «[[روضه الشهداء|روضة الشهدا]]» را نوشت که اثری است بسیار جگرسوز و اشعار آن هم به صورت نوحه و مناسب عزاداری است. این کتاب در آن ایام، علنی بوده؛ از این رو معلوم میشود موانعی که قبلا در این زمینه وجود داشته، به هنگام حکومت آل بویه از میان رفته بوده است. | ||
خط ۴۵: | خط ۴۳: | ||
==منبع== | ==منبع== | ||
* درباره «او [[هیئت|هیئتی]] بود: توضیح المسائل نوشت»، خیمه، شماره 9، آذر 1382، ص 44 - 47. | *درباره «او [[هیئت|هیئتی]] بود: توضیح المسائل نوشت»، خیمه، شماره 9، آذر 1382، ص 44 - 47. | ||
[[رده:افراد]] | [[رده:افراد]] | ||
[[رده:پژوهشگران]] | [[رده:پژوهشگران]] |