۹٬۵۴۶
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات اصحاب امام حسین (ع) | {{جعبه اطلاعات اصحاب امام حسین (ع) | ||
| عنوان = | | عنوان = | ||
خط ۹: | خط ۷: | ||
| لقب = | | لقب = | ||
| نسب = | | نسب = | ||
| خویشاوندان سرشناس =فرزند امام حسن (ع) | | خویشاوندان سرشناس =فرزند امام حسن (ع) | ||
| تاریخ تولد = | | تاریخ تولد = | ||
| شهر تولد = | | شهر تولد = | ||
خط ۲۴: | خط ۲۲: | ||
| آثار = | | آثار = | ||
| نقش های برجسته = از یاران امام حسین (ع) | | نقش های برجسته = از یاران امام حسین (ع) | ||
}} | }}'''قاسم بن حسن بن علی بن ابی طالب،''' فرزند امام حسن (ع) و از یاران [[حسین|امام حسین(ع)]] است که در روز [[عاشورا]] در [[کربلا]] به [[شهادت]] رسید. | ||
==زندگینامه== | ==زندگینامه== | ||
قاسم | قاسم فرزند امام حسن(ع) و مادرش کنیزی از ناحیه روم <ref>لباب الانساب و الالقاب و الاعقاب، بیهقی، ابوالحسن علی بن زید (ابن فندق)، به تصحیح سیدمهدی رجایی اصفهانی، قم: کتابخانه آیت الله مرعشی، ۱۴۱۰ﻫ ق. ، ج۱، ص۳۴۲.</ref> به نام بقیله <ref>الطبقات الکبری، این سعد کاتب واقدی، محمد، چاپ احسان عباس، بیروت: دارصادر، ۱۴۰۵ه ق.، ج۵، ص۱؛ تذکره الخواص فی خصائص الائمه، سبط ابن جوزی، ابوالفرج عبدالرحمن، مکتبه النینوی الحدیثه.، ج۲، ص۷۰.</ref> است که بنا به نقل ابن سعد مادر ابوبکر و عبدالله نیز بود. <ref>الطبقات الکبری، این سعد کاتب واقدی، محمد، چاپ احسان عباس، بیروت: دارصادر، ۱۴۰۵ه ق.، همانجا.</ref> از تاریخ ولادت و سن قاسم اطلاع دقیقی در دست نیست. منابع متقدم بدون تعیین میزان سن، از او به عنوان غلام یاد کردهاند. <ref>وقعه الطف، ابومخنف لوط بن یحیی، چاپ محمدهادی یوسفی غروی. ، ص۲۴۳؛ الطبقات الکبری، این سعد کاتب واقدی، محمد، چاپ احسان عباس، بیروت: دارصادر، ۱۴۰۵ ه ق. ج5، ص1؛ تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمد بن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲– ۱۳۸۷ ﻫ ق / ۱۹۶۲ – ۱۹۶۷ م.، ج۵، ص۴۴۷؛ مقاتل الطالبیین، اصفهانی، ابوالفرج علی بن حسین، ترجمۀ هاشم رسولی محلاتی، تهران: کتابفروشی صدوق. ، ص۸۷ ؛ ارشاد القلوب، دیلمی، ابوم محمد حسن بن ابی الحسن، تهران: مرکز نشر کتاب، ۱۳۷۵ ﻫ ق.، ج۲، ص۲۳۹.</ref> در مآخذ و مطالعات جدید از قاسم به عنوان نوجوان یاد شده است. در برخی مطالعات جدید سال تولد قاسم ۴۷ هجری ذکر شده و او را در قیام عاشورا نوجوانی ۱۴-۱۵ ساله دانستهاند. <ref>آینه داران آفتاب، سنگری، محمد رضا، تهران : شرکت چاپ و نشر بین الملل، ۱۳۸۸ ش.، ج۲، ص۱۲۰۱.</ref> با این حساب او در زمان شهادت پدر به سال ۴۹ هجری <ref> تاریخ الیعقوبی، یعقوبی، احمد بن اسحاق ( ابن واضح)، بیروت: دار صادر، ۱۳۷۹ ﻫ ق / ۱۹۶۰ م.، ج۲، ص۲۲۵؛ الکافی، کلینی، محمدبن یعقوب، به کوشش علی اکبر غفاری، تهران: ۱۳۹۱ ه ق.، ج۲، ص۴۶۱؛ المعارف، ابن قتیبه، عبدالله، به کوشش ثروت عکاشه، قاهره، ۱۹۶۰ م. ، ص۹۲.</ref> کودکی ۲ ساله بوده که تحت تکفل عمویش امام حسین (ع) قرار گرفت. تاریخ زندگانی این نوجوان جزء دقایقی از آن که مربوط به روز عاشورا میشود، روشن نیست و در آثار و منابع تاریخی متقدم داستان شهادت قاسم تقریبا بهطور یکسان گزارش شده است. | ||
==نقش در واقعه کربلا== | ==نقش در واقعه کربلا== | ||
قاسم | قاسم بعد از ظهر [[عاشورا]] پس از شهادت [[علی اکبر (ع)]] <ref>وقعه الطف، ابومخنف لوط بن یحیی، چاپ محمدهادی یوسفی غروی. ، ص۲۴۳؛ امالی، صدوق (ابن بابویه)، ابوجعفر محمد بن علی، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، بیروت: ۱۹۹۰ م. صدوق، ص۱۳۸؛ اللهوف فی قتلی الطفوف (مقتل الحسین)، ابن طاووس، علی بن موسی بن محمد، نجف: مکتبه الحیدریه، ۱۳۸۵ ﻫ ق. ، ص۵۰.</ref> و به روایتی پس از شهادت [[آل عقیل|خاندان عقیل]] و [[جعفر فرزند على فرزند ابى طالب (ع)|جعفر بن علی (ع)]]، <ref>انساب الاشراف، بلاذری، احمد بن یحیی، احمد بن محمد، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق: ۱۹۹۶ – ۲۰۰۰ م.، ج۲، ص۴۹۸؛ ارشاد القلوب، دیلمی، ابوم محمد حسن بن ابی الحسن، تهران: مرکز نشر کتاب، ۱۳۷۵ ﻫ ق.، ص۲۳۹؛ الکامل الکامل فی التاریخ، ابن اثیر، عزّالدین علی بن احمد بن ابی الکرم، تحقیق مکتبة اتراث، بیروت: ۱۳۸۵- ۱۳۸۶ ه ق.، ج۴، ص۷۵؛مناقب آل ابی طالب، ابن شهرآشوب مازندرانی، ابوجعفر رشیدالدین محمدبن علی، قم: انتشارات علامه. ، ج۴، ص۳۴.</ref> با اذن عمویش به میدان رفت. روایت شده که [[حسین بن علی|امام حسین (ع)]] در ابتدا به او اجازه جهاد نداد، اما با اصرار قاسم در حالی که میگریست، موافقت نمود. <ref>منتهی الآمال، قمی، شیخ عباس، تهران: انتشارات فراروی، ۱۳۸۱ ش. ، ص۲۶؛ مقتل الحسین خوارزمی، خوارزمی، حسین، به کوشش الشیخ محمد السماوی، نجف: مطبعه الزهراء، ۱۳۶۷ ﻫ ق. ، ص۳۱.</ref> او در حالی که چنین رجز میخواند، جنگید:<ref>الفتوح، ابن اعثم کوفی، احمد، حیدرآباد دکن: ۱۳۹۵ ه ق/ ۱۹۷۵ م.، ج۵، ص۱۱۳؛ فرهنگ جامع سخنان امام حسین (ع) ترجمه موسوعة کلمات الامام الحسین (ع)، گروه حدیث پژوهشکده باقرالعلوم (ع)، به کوشش علی مؤیدی و دیگران. قم: نشر مشرقین، ۱۳۸۱ ش.، ص۵۱۹.</ref> | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{م| اِنْ تُنْکروُنی فَاَنَا ابْنُ الْحَسَن }} | {{م| اِنْ تُنْکروُنی فَاَنَا ابْنُ الْحَسَن }} | ||
خط ۴۲: | خط ۳۷: | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
اگر مرا نمیشناسید من شاخهای از حسن هستم که او فرزند پیامبر برگزیده و امین خدا است. | اگر مرا نمیشناسید من شاخهای از حسن هستم که او فرزند پیامبر برگزیده و امین خدا است. این حسین است که همانند اسیر در میان گروهی از مردم به گروگان گرفته شده است. خدا آنان را از باران رحمتش سیراب نکند. | ||
===شهادت=== | |||
[[حمید بن مسلم ازدی|حُمَید بن مسلم]] وقایعنگار کوفه در مورد چگونگی به میدان رفتن قاسم به طور مفصل مطالبی بیان کرده است. او میگوید: | |||
«نوجوانی از سوی خیمهها به طرف ما بیرون آمد که گویی صورتش پاره ماه بود. در دستش شمشیری بود و در برش پیراهنی و ازاری، در پایش نعلینی بود که بند یکتای آن گسیخته بود، فراموش نمیکنم که بند نعلین پای چپ بود. در این موقع [[عمرو بن سعد بن نفیل ازدی|عمرو بن سعد ازدی]] به من گفت: به خدا سوگند بر او میتازم و او را به قتل میرسانم. گفتم: سبحان الله! این چه کاری است که میخواهی بکنی؟ این گروهی که دور او را گرفتهاند، او را کافی است. گفت: به خدا سوگند بر او حمله میکنم. پس بر او تاخت و رو برنگردانید تا شمشیر بر فرق آن نوجوان فرود آورد که به صورت بر زمین افتاد و فریاد زد: ای عمو به فریادم برس! در این هنگام [[امام حسین (ع)]] که در کنار خیمه ایستاده و اسبش را به دست گرفته و منتظر بود با سرعت سوار اسب شد و مانند عقابی که از بلندای آسمان به زیر آید و از پی شکار رود، خود را به میدان رساند. صفها را شکافت و مانند شیر ژیان حمله کرد تا به ابن نفیل، قاتل قاسم رسید. ششمیری حواله عمرو نمود. عمرو دست خود را سپر کرد و دستش از فرق (بازو) جدا گردید. فریادی کشید و گریخت. تنی چند از سواران کوفه آمدند تا او را از دست امام حسین (ع) نجات دهند، ولی عمرو زیر پای اسبان کشته شد و دستش جدا گشت. چون غبار معرکه فرو نشست، دیدند که امام حسین (ع) بر بالین قاسم نشسته و او از درد، پاشنه پا بر زمین میساید و آخرین لحظات عمر خود را میگذراند. در همین حال امام حسین (ع) فرمود: دور باشند از رحمت خدا آنان که تو را کشتند. در قیامت کسی جزء جد تو خصم آنان نخواهد بود. به خدا بر عمویت دشوار است که تو او را بخوانی، اما جوابت ندهد یا جوابت بدهد ولی به تو سودی نرساند. امروز روزی است که مصائب عمویت پی در پی، دشمنش بسیار و یاورش اندک است. آنگاه یادگار برادرش را به سینه چسباند و همچنان که پاهایش به زمین کشیده میشد او را به طرف خیمهها برد و در میان کشتگان [[اهل بیت (ع)|اهل بیت]]<nowiki/>(ع) خود و در کنار فرزندش علی اکبر بر زمین نهاد.» <ref>ر.ک : وقعه الطف، ابومخنف لوط بن یحیی، چاپ محمدهادی یوسفی غروی. ، ص۲۴۳-۲۴۴؛ انساب الاشراف، بلاذری، احمد بن یحیی، احمد بن محمد، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق: ۱۹۹۶ – ۲۰۰۰ م.، ج۲، ص۴۹۸؛ تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمد بن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲ – ۱۳۸۷ ﻫ ق / ۱۹۶۲ – ۱۹۶۷ م.، ج۵، ص۴۷۷.</ref> | |||
در زیارت رجبیه از او نام برده شده و در زیارت ناحیه مقدسه به وی چنین سلام داده شده است: | == ذکر نام در زیارتنامه ها == | ||
در [[زیارت رجبیه]] از او نام برده شده و در [[زیارت ناحیه مقدسه]] به وی چنین سلام داده شده است: «السَّلامُ عَلَی قاسِمِ ِبنِ الحَسَنِ بنِ عَلِی المَضروبِ عَلَی هامَتُهُ المَسلوبِ لامَتُهُ حینَ نادَی الحُسَینَ عَمَّهُ فَجَلی عَلَیهِ عَمُّهُ کَالصِّقرِ وَ هُوَ یفحَصُ بِرِجلِهِ التُّرابَ وَ الحُسَینُ یقولُ بُعداً لِقَومٍ قَتَلوکَ وَ مَن خَصمُهُم یومَ القِیامَةِ جَدُّکَ وَ اَبوکَ ثُمَّ قالَ: عَزَّ وَ اللهِ عَلَی عّمِّکَ أن تَدعوهُ فَلا یجیبُکَ اَو یجیبِکَ وَ اَنتَ قَتیلٌ جَدیلٌ فَلا ینفَعُکَ هذا وَ اللهِ یومٌ کَثُرَ واتِرُهُ وَ قَلَّ ناصِرُهُ جَعَلَنِی اللهُ مَعَکُما یومَ جَمعِکُما وَ بَوَّاَنِی مُبَوَّاَکُما وَ لَعَنَ اللهُ قاتِلَکَ عُمرََ بنَ سَعدِ بنِ نُفَیلٍ الاَزدِی وَأصلاهُ جَحیماً وَ أعَدَّ لَهُ عَذاباً ألیماً» | |||
سلام بر قاسم بن حسن، آنکه فرق سرش شکافته شد و فریاد و توانش از او گرفته شد. هنگامی که عمویش حسین را صدا زد، عمویش همچون پرندهای تیز پرواز و مانند بازی شکاری حاضر شد در حالی که قاسم با پایش خاک را زیرورو میکرد و در حال جان کندن بود. حسین فرمود: دور باشند از رحمت خدا آنان که تو را کشتند. در روز قیامت جدّ تو پیامبر اکرم (ص) و پدرت خصم آنان خواهند بود. سپس فرمود: به خدا سوگند بر عمویت سخت و ناگوار است که تو او را بخوانی، اما جوابت ندهد یا اجابتت کند در حالی که کشته شدهای و این اجابت هیچ سودی به تو نرساند. به خدا سوگند امروز روزی است که مصائب عمویت پیدرپی، دشمنش بسیار و یاورش اندک است. | سلام بر قاسم بن حسن، آنکه فرق سرش شکافته شد و فریاد و توانش از او گرفته شد. هنگامی که عمویش حسین را صدا زد، عمویش همچون پرندهای تیز پرواز و مانند بازی شکاری حاضر شد در حالی که قاسم با پایش خاک را زیرورو میکرد و در حال جان کندن بود. حسین فرمود: دور باشند از رحمت خدا آنان که تو را کشتند. در روز قیامت جدّ تو پیامبر اکرم (ص) و پدرت خصم آنان خواهند بود. سپس فرمود: به خدا سوگند بر عمویت سخت و ناگوار است که تو او را بخوانی، اما جوابت ندهد یا اجابتت کند در حالی که کشته شدهای و این اجابت هیچ سودی به تو نرساند. به خدا سوگند امروز روزی است که مصائب عمویت پیدرپی، دشمنش بسیار و یاورش اندک است. | ||
خداوند مرا در قیامت همراه شما قرار دهد و در جایگاه شما مرا نیز مکانی عطا کند. خداوند قاتل تو عمرو بن سعد بن نفیل ازدی را لعنت کند و به دوزخ دراندازد و عذاب دردناکی را برایش مهیا کند. | خداوند مرا در قیامت همراه شما قرار دهد و در جایگاه شما مرا نیز مکانی عطا کند. خداوند قاتل تو عمرو بن سعد بن نفیل ازدی را لعنت کند و به دوزخ دراندازد و عذاب دردناکی را برایش مهیا کند. | ||
==منبع== | ==منبع== | ||
مرضیه محمدزاده، شهیدان جاوید، نشر بصیرت، ص | |||
* [http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=2588126&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author مرضیه محمدزاده، شهیدان جاوید، نشر بصیرت، ص ۴۳۱-۴۳۴.] | |||
==پی نوشت== | ==پی نوشت== | ||
[[رده: تاریخ]] | [[رده: تاریخ]] |