۱۰٬۰۷۲
ویرایش
T.ramezani (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
T.ramezani (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
{{ب| عمو به فدای تو شود جان سکینه|بنگر رخ زرد و لب عطشان سکینه}} | {{ب| عمو به فدای تو شود جان سکینه|بنگر رخ زرد و لب عطشان سکینه}} | ||
(افشاری) | (افشاری) | ||
{{زهرا حسینت آمده در کربلا مهمان|آورده همراه خود هفتاد و دو قربانی}} | {{ب|زهرا حسینت آمده در کربلا مهمان|آورده همراه خود هفتاد و دو قربانی}} | ||
(دشتی) | (دشتی) | ||
دسته های سقایی، | {{پایان شعر}} | ||
دسته های سقایی، هنگام عزاداری همراه با هیئت، مشکی از آب بر دوش جامی بر دست می گرفتند و به یاد لب تشنه شهدای کربلا به عزاداری آب می دادند. | |||
برخی نذر می کردد اگر خداوند به آنان فرزندی عطا کند یا فرزندشان شفا یابد، او را خادم اباعبدالله الحسین (ع) و عضو هیئت سقایان کنند. بنابراین در زمان معین -معمولاً هفت سالگی فرزندشان- مجلسی تدارک می دیدند و از سرپرست هیئت سقایی و سقایان دعوت می کردند تا در ان مجلس شرکت کنند و فرزندشان را کسوت سقایی بپوشانند و در صف خادمان امام حسین (ع) وارد سازند. | |||
سقایان پس از حاضر شدن در مجلس، ابتدا به ستایش خداوند و مدح و منقبت خوانی پیامبر (ص) و ائمه اطهار (ع) و سپس به ذکر و نوجه سرایی سقایی می پرداختند. در این هنگام کودک را به مجلس می آوردند و به دست سرپرست هیئت می سپردند. طبقی را هم که یک دست لباس سقایی در آن بود و در کنار آن ظرفی از گلاب و شیرینی قرار داشت، کنار سرپرست هیئت می گذاشتند و از او می خواستند فرزندشان را به کسوت سقایی امام حسین (ع) درآورد. او نیز قصیده زیر را که مخصوص سقا کردن افراد و پوشاندن لباس سقایی به قامت آن ها بود، با همراهی سقایان می خواند و لباس یا وسایل سقایی (کلاه ترمه، کشکول و ...) را به کودک می پوشاند. | |||
ویرایش