مسلم بن عقیل: تفاوت میان نسخه‌ها

۳۹۲ بایت حذف‌شده ،  ‏۲۷ مارس ۲۰۱۸
جز
خط ۱۴۹: خط ۱۴۹:


==به شهادت رسیدن==
==به شهادت رسیدن==
به دستور ابن ‌زیاد، مسلم‌ را به بالای‌ کاخ دارالاماره‌ بردند. او به هنگام شهادت تکبیرگویان استغفار می‌کرد و بر پیامبر (ص) درود می‌فرستاد و می‌گفت: خداوندا! بین ما و قوم گمراه و فریب‌خورده داور باش. مسلم را مشرف به “خدائین“ <ref>ارشاد، ج2، ص62؛ تاریخ کوفه، ص301.</ref> گردن زدند. به‌ گونه‌ای‌ که‌ سرش‌ در میدان‌ افتاد و پس‌ از آن‌ پیکرش‌ را از بام‌، پایین‌ افکندند. <ref>الاخبار الطوال، ص241؛ ارشاد، ج2، ص62.</ref> بُکیر بن حُمران احمری <ref>انساب الاشراف، ج2، ص340؛ تاریخ طبری، ج5، ص377؛ مقاتل الطالبیین، ص109؛ البدایه و النهایه، ج8، ص157.</ref> یا بکر بن حُمران احمری <ref>ارشاد، ج2، ص63.</ref> و یا احمر بن بکیر، <ref>الاخبار الطوال، ص241.</ref> که بارها در جنگ مغلوب مسلم شده بود و خشم و کینه زیادی علیه مسلم در دل داشت، از طرف ابن ‌زیاد مأمور قتل مسلم شد. او سر مسلم‌ را از تن‌ جدا کرد و به نزد ابن زیاد برد. سرانجام‌ مسلم‌ با وضعی ‌دل‌خراش‌ به‌ شهادت‌ رسید. بدین‌گونه‌ دفتر زندگی‌ شرافت‌مندانه‌ مردی‌ بسته‌ شد که‌ جز پیروی‌ از فرمان‌ پیشوای‌ خویش‌، اندیشه‌ای‌ نداشت‌ و تا آخرین‌ لحظه‌ از اسلام‌ و ارزش‌های‌ الهی‌ آن‌ حمایت‌ کرد. او به‌ شهادت‌ رسید و در جوار رحمت‌ حق‌، حیات‌ ابدی‌ یافت‌. پس‌ از شهادت‌ مسلم‌، عبیدالله، هانی‌ را هم به‌ قتل‌ رساند و دستور داد ریسمان‌ به‌ پای‌ هر دو نعش‌ ببندند و در بازارهای‌ کوفه‌ بگردانند. <ref>البدایه و النهایه، ج8، ص157.</ref> آن‌گاه‌ جسد مطهر این‌ دو شهید را در محله‌ ”کناسِه“ <ref>نام محلی در کوفه که قبلاً حالت بازاری و تجاری داشته و موقعیت آن بین مسجد سهله و مسجد کوفه بوده است. افراد اعدامی را در آن مکان بر دار می‌کشیدند. امام علی (ع) در این محله لشکر خود را سامان داد و به جنگ صفین شتافت. امام حسن (ع) نیز پس از شهادت پدر، سپاه خود را در آنجا آماده کرد. عبیدالله بن زیاد هم کوفیان را در همین محل بسیج کرد و به جنگ امام حسین (ع) فرستاد. بدن مسلم و هانی را در این میدان به دار کشیدند. پیکر انقلابی شهید زید بن علی بن الحسین (ع) را نیز در همین مکان چهار سال به دار آویختند.</ref> به‌ دار بیاویزند و او نخستین هاشمی بود که به دار آویخته شد. <ref>تاریخ ابن خلدون، ج3، ص29.</ref> و نخستین شهید از خاندان امام حسین (ع) در نهضت کربلا بود. <ref>مقاتل الطالبیین، ص86.</ref> ‌سپس‌ سر این‌ دو شهید را توسط هانی بن ابی حیه همدانی و زبیر بن اَروَج تمیمی به نزد‌ یزید فرستاد <ref>انساب الاشراف، ج2، ص341-342؛ تاریخ طبری، ج5، ص380.</ref> و گزارش‌ کار را چنین‌ ارائه‌ نمود: ”اما بعد، ستایش‌ خدای‌ را که‌ حق‌ امام علی (ع) را گرفت‌ و او را از دشمن،‌ آسوده‌ خاطر ساخت‌. به ‌امام علی (ع) خبر می‌دهم‌ که‌ مسلم‌ بن عقیل‌ به‌ خانه‌ هانی‌ بن عروه‌ رفت‌ و من‌ با قراردادن‌ مأموران‌ مخفی‌ و خدعه ‌و فریب‌ توانستم‌ آن‌ دو را از خانه‌ بیرون‌ آورده‌ و گردن‌ بزنم‌ و سرهای‌ آنان را بوسیله‌ هانی‌ بن ابی ‌حیه‌ و زبیر بن ‌اروج‌ تمیمی‌ که‌ از سرسپردگان‌ وفادارند، برای‌ تو فرستادم‌. از این‌ دو نفر درباره‌ مسلم‌ و هانی‌ هرچه‌ می‌خواهی ‌سؤال‌ کن‌ که‌ هر دو بصیر و راست‌گو و اهل‌ ورع‌ هستند. والسلام“ <ref>ر.ک : انساب الاشراف، ج2، ص339؛ الاخبار الطوال، ص241؛ تاریخ طبری، ج5، ص376؛ الفتوح، ج5، ص56.</ref>
به دستور ابن ‌زیاد، مسلم‌ بن عقیل را به بالای‌ کاخ دارالاماره‌ بردند. او به هنگام شهادت بر پیامبر (ص) درود می‌فرستاد و می‌گفت: خداوندا! بین ما و قوم گمراه و فریب‌خورده داور باش. مسلم بن عقیل را مشرف به “خدائین“ <ref>ارشاد، ج2، ص62؛ تاریخ کوفه، ص301.</ref> گردن زدند. به‌ گونه‌ای‌ که‌ سرش‌ در میدان‌ افتاد و پس‌ از آن‌ پیکرش‌ را از بام‌، پایین‌ افکندند. <ref>الاخبار الطوال، ص241؛ ارشاد، ج2، ص62.</ref> بُکیر بن حُمران احمری <ref>انساب الاشراف، ج2، ص340؛ تاریخ طبری، ج5، ص377؛ مقاتل الطالبیین، ص109؛ البدایه و النهایه، ج8، ص157.</ref> یا بکر بن حُمران احمری <ref>ارشاد، ج2، ص63.</ref> و یا احمر بن بکیر، <ref>الاخبار الطوال، ص241.</ref> که بارها در جنگ مغلوب مسلم شده بود و خشم و کینه زیادی علیه مسلم در دل داشت، از طرف عبیدالله بن ‌زیاد مأمور قتل مسلم بن عقیل شد. او سر مسلم‌ بن عقیل را از تن‌ جدا کرد و به نزد عبیدالله بن زیاد برد. سرانجام‌ مسلم‌ بن عقیل با وضعی ‌دل‌خراش‌ به‌ شهادت‌ رسید. پس‌ از شهادت‌ مسلم‌ بن عقیل، عبیدالله، هانی‌ بن عروه را هم به‌ قتل‌ رساند و دستور داد ریسمان‌ به‌ پای‌ هر دو نعش‌ ببندند و در بازارهای‌ کوفه‌ بگردانند. <ref>البدایه و النهایه، ج8، ص157.</ref> آن‌گاه‌ جسد مطهر این‌ دو شهید را در محله‌ ”کناسِه“ <ref>نام محلی در کوفه که قبلاً حالت بازاری و تجاری داشته و موقعیت آن بین مسجد سهله و مسجد کوفه بوده است. افراد اعدامی را در آن مکان بر دار می‌کشیدند. امام علی (ع) در این محله لشکر خود را سامان داد و به جنگ صفین شتافت. امام حسن (ع) نیز پس از شهادت پدر، سپاه خود را در آنجا آماده کرد. عبیدالله بن زیاد هم کوفیان را در همین محل بسیج کرد و به جنگ امام حسین (ع) فرستاد. بدن مسلم و هانی را در این میدان به دار کشیدند. پیکر انقلابی شهید زید بن علی بن الحسین (ع) را نیز در همین مکان چهار سال به دار آویختند.</ref> به‌ دار بیاویزند و او نخستین هاشمی بود که به دار آویخته شد. <ref>تاریخ ابن خلدون، ج3، ص29.</ref> و نخستین شهید از خاندان امام حسین (ع) در نهضت کربلا بود. <ref>مقاتل الطالبیین، ص86.</ref> ‌سپس‌ سر این‌ دو شهید را توسط هانی بن ابی حیه همدانی و زبیر بن اَروَج تمیمی به نزد‌ یزید فرستاد <ref>انساب الاشراف، ج2، ص341-342؛ تاریخ طبری، ج5، ص380.</ref> و گزارش‌ کار را چنین‌ ارائه‌ نمود: ”اما بعد، ستایش‌ خدای‌ را که‌ حق‌ را گرفت‌ و او را از دشمن،‌ آسوده‌ خاطر ساخت‌. به ‌امام علی (ع) خبر می‌دهم‌ که‌ مسلم‌ بن عقیل‌ به‌ خانه‌ هانی‌ بن عروه‌ رفت‌ و من‌ با قراردادن‌ مأموران‌ مخفی‌ و خدعه ‌و فریب‌ توانستم‌ آن‌ دو را از خانه‌ بیرون‌ آورده‌ و گردن‌ بزنم‌ و سرهای‌ آنان را بوسیله‌ هانی‌ بن ابی ‌حیه‌ و زبیر بن ‌اروج‌ تمیمی‌ که‌ از سرسپردگان‌ وفادارند، برای‌ تو فرستادم‌. از این‌ دو نفر درباره‌ مسلم‌ و هانی‌ هرچه‌ می‌خواهی ‌سؤال‌ کن‌ که‌ هر دو بصیر و راست‌گو و اهل‌ ورع‌ هستند. والسلام“ <ref>ر.ک : انساب الاشراف، ج2، ص339؛ الاخبار الطوال، ص241؛ تاریخ طبری، ج5، ص376؛ الفتوح، ج5، ص56.</ref>
یزید سر این‌ دو شهید را بر دروازه‌ دمشق‌ آویخت <ref>انساب الاشراف، ج2، ص339.</ref> ‌و از قهر و غلبه‌ عبیدالله، خرسند شد و در نامه‌ای‌ از او سپاسگزاری‌ نمود. <ref>ر.ک : انساب الاشراف، ج2، ص339-342؛ الاخبار الطوال، ص241-242؛ تاریخ طبری، ج5، ص376-381؛ مقاتل الطالبیین، ص103-108.</ref>
یزید سر این‌ دو شهید را بر دروازه‌ دمشق‌ آویخت <ref>انساب الاشراف، ج2، ص339.</ref> ‌و از قهر و غلبه‌ عبیدالله، خرسند شد و در نامه‌ای‌ از او سپاسگزاری‌ نمود. <ref>ر.ک : انساب الاشراف، ج2، ص339-342؛ الاخبار الطوال، ص241-242؛ تاریخ طبری، ج5، ص376-381؛ مقاتل الطالبیین، ص103-108.</ref>
کشته شدن مسلم بن عقیل در روز سه‌ شنبه‌ سوم ذی‌حجه <ref>الاخبار الطوال، ص242؛ اللهوف، ص32.</ref> یا هشتم‌ ذی‌الحجه‌ <ref>تذکرة الخواص، ص139.</ref> و یا روز نهم ذی‌الحجه <ref>تاریخ طبری، ج5، ص381؛ مروج الذهب، ج3، ص256.</ref> اتفاق افتاد و امام حسین (ع)‌ در همان روز از مکه بیرون آمد. به نظر می‌رسد تاریخ دقیق شهادت، روز چهارشنبه‌ نهم ‌ذی‌الحجه ‌باشد.  
کشته شدن مسلم بن عقیل در روز سه‌ شنبه‌ سوم ذی‌حجه <ref>الاخبار الطوال، ص242؛ اللهوف، ص32.</ref> یا هشتم‌ ذی‌الحجه‌ <ref>تذکرة الخواص، ص139.</ref> و یا روز نهم ذی‌الحجه <ref>تاریخ طبری، ج5، ص381؛ مروج الذهب، ج3، ص256.</ref> اتفاق افتاد و امام حسین (ع)‌ در همان روز از مکه بیرون آمد. به نظر می‌رسد تاریخ دقیق شهادت، روز چهارشنبه‌ نهم ‌ذی‌الحجه ‌باشد.  
خط ۱۵۵: خط ۱۵۵:
===مهم‌ترین‌ خبر منفی‌ و ناگوار از وضعیت‌ کوفه‌===
===مهم‌ترین‌ خبر منفی‌ و ناگوار از وضعیت‌ کوفه‌===
خبر شهادت‌ مسلم‌ و هانی‌، مهم‌ترین‌ خبر منفی‌ و ناگوار از وضعیت‌ کوفه‌ بود. این‌ خبر تلخ‌ و تکان‌دهنده‌ می‌توانست‌ سرنوشت‌ سفر را عوض‌ کند. امام حسین (ع)‌ در میانه راه کوفه در منزلی به نام ثعلبیه، <ref>الکامل التاریخ، ج4، ص42.</ref> زباله‌، <ref>تاریخ طبری، ج5، ص395.</ref> قادسیه <ref>مروج الذهب، ج3، ص256.</ref> و یا قطقطانه <ref>تاریخ یعقوبی، ج2، ص243.</ref> ‌از شهادت آنان و وضعیت کوفه باخبر شد. گویند مردی از بنی ‌اسد <ref>تاریخ طبری، ج5، ص398.</ref> و یا حُرّ بن یزید ریاحی <ref>مروج الذهب، ج3، ص256.</ref> به او خبر داد.
خبر شهادت‌ مسلم‌ و هانی‌، مهم‌ترین‌ خبر منفی‌ و ناگوار از وضعیت‌ کوفه‌ بود. این‌ خبر تلخ‌ و تکان‌دهنده‌ می‌توانست‌ سرنوشت‌ سفر را عوض‌ کند. امام حسین (ع)‌ در میانه راه کوفه در منزلی به نام ثعلبیه، <ref>الکامل التاریخ، ج4، ص42.</ref> زباله‌، <ref>تاریخ طبری، ج5، ص395.</ref> قادسیه <ref>مروج الذهب، ج3، ص256.</ref> و یا قطقطانه <ref>تاریخ یعقوبی، ج2، ص243.</ref> ‌از شهادت آنان و وضعیت کوفه باخبر شد. گویند مردی از بنی ‌اسد <ref>تاریخ طبری، ج5، ص398.</ref> و یا حُرّ بن یزید ریاحی <ref>مروج الذهب، ج3، ص256.</ref> به او خبر داد.
==آگاه شدن امام حسین (ع) از خبر شهادت==
==آگاه شدن امام حسین (ع) از خبر شهادت==
امام‌ سخت‌ ناراحت‌ و غمگین‌ شد. گویی‌ آتشی‌ در دلش‌ بر افروخته گردید‌ و جانش‌ را مشتعل‌ ساخت‌. به‌ قدری‌ از این ‌خبر شکننده‌ ناراحت‌ شد که‌ استرجاع‌ کرد و چندین‌ بار فرمود: “اِنّا للهِ وَ اِنّا اِلَیه‌ِ راجِعوُن‌َ وَ رَحْمَة‌ُ اللهِ عَلَیهِما“ ما از خدا هستیم‌ و به‌ سوی‌ او باز می‌گردیم‌. خداوند آن‌ دو را رحمت‌ کند. امام مرگش را فجیع خواند و ذکر کرد که زندگی بعد از او ارزشی ندارد. <ref>تاریخ طبری، ج5، ص398.</ref> امام‌ در شهادت‌ مسلم‌ به‌ فضایل ‌و جایگاه‌ او و تکالیف‌ خود و دیگر اصحاب‌ در پیشگاه‌ الهی‌ اشاره‌ کرده‌ و فرمود: آن‌چه‌ بر او بود، به‌ عمل‌ آورد و آن‌چه‌ بر ماست‌، مانده‌ است <ref>منتهی الامال، ص382 با اشاره به آیه 156 سوره بقره.</ref> امام‌ با بیان‌ این‌ عبارت‌، در واقع‌ در جهت‌ تسکین‌ خود و یاران‌ و ایجاد روحیه‌ حرکت‌ در راه‌ انجام‌ وظیفه‌ قدم‌ برداشت‌، چرا که‌ توجه‌ به‌ مسئولیت‌ها و تکالیف‌ می‌تواند انسان‌ را پذیرای ‌مصائب‌ و مشکلات‌ راه‌ گرداند و ضریب‌ تحمل‌ و پایداری‌ افراد را افزایش‌ دهد. در این‌ صورت‌ آنان‌ هرگز در برابر دشمنان‌ خدا دچار زبونی‌ نمی‌شدند، حقیقتی‌ که‌ آن‌ حضرت‌ مکرر به‌ آن‌ اشاره‌ کرده‌ بود.
امام‌ سخت‌ ناراحت‌ و غمگین‌ شد. گویی‌ آتشی‌ در دلش‌ بر افروخته گردید‌ و جانش‌ را مشتعل‌ ساخت‌. به‌ قدری‌ از این ‌خبر شکننده‌ ناراحت‌ شد که‌ استرجاع‌ کرد و چندین‌ بار فرمود: “اِنّا للهِ وَ اِنّا اِلَیه‌ِ راجِعوُن‌َ وَ رَحْمَة‌ُ اللهِ عَلَیهِما“ ما از خدا هستیم‌ و به‌ سوی‌ او باز می‌گردیم‌. خداوند آن‌ دو را رحمت‌ کند. امام مرگش را فجیع خواند و ذکر کرد که زندگی بعد از او ارزشی ندارد. <ref>تاریخ طبری، ج5، ص398.</ref> امام‌ در شهادت‌ مسلم‌ به‌ فضایل ‌و جایگاه‌ او و تکالیف‌ خود و دیگر اصحاب‌ در پیشگاه‌ الهی‌ اشاره‌ کرده‌ و فرمود: آن‌چه‌ بر او بود، به‌ عمل‌ آورد و آن‌چه‌ بر ماست‌، مانده‌ است <ref>منتهی الامال، ص382 با اشاره به آیه 156 سوره بقره.</ref> امام‌ با بیان‌ این‌ عبارت‌، در واقع‌ در جهت‌ تسکین‌ خود و یاران‌ و ایجاد روحیه‌ حرکت‌ در راه‌ انجام‌ وظیفه‌ قدم‌ برداشت‌، چرا که‌ توجه‌ به‌ مسئولیت‌ها و تکالیف‌ می‌تواند انسان‌ را پذیرای ‌مصائب‌ و مشکلات‌ راه‌ گرداند و ضریب‌ تحمل‌ و پایداری‌ افراد را افزایش‌ دهد. در این‌ صورت‌ آنان‌ هرگز در برابر دشمنان‌ خدا دچار زبونی‌ نمی‌شدند، حقیقتی‌ که‌ آن‌ حضرت‌ مکرر به‌ آن‌ اشاره‌ کرده‌ بود.