تعزیه خوانی: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۹۱ بایت اضافه‌شده ،  ‏۹ فوریهٔ ۲۰۲۰
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۳۲: خط ۱۳۲:




در زمان رونق و شکوفایی تعزیه‌ خوانی در دورۀ قاجار، تعزیه‌ گردانان بزرگ و برجسته‌ای می‌زیستند که بیشتر آنها ادیب و شاعر و خود مقتل‌ نویس و تعزیه‌ ساز بودند. از تعزیه‌ گردانان نام‌ آور آن دوره خواجه حسینعلی‌ خان، معاصر فتحعلی‌ شاه و محمد شاه، میرزا محمدتقی و برادر زاده‌اش میرزا محمدباقر، و سید مصطفى میر عزا را می‌توان نام برد. میرزا محمدتقی اهل اصفهان و از تعزیه‌ گردانان اوایل عهد ناصری در تکیۀ دولت بود. ناصرالدین شاه به او لقب معین‌ البکا اعطا کرد. پس از او، میرزا باقر، معین‌ البکای تکیۀ دولت‌ شد. از آن زمان به بعد میرزا محمدتقی میان تعزیه‌ خوانان به «معین‌ البکای بزرگ» مشهور شد. سید مصطفى میر عزا از تعزیه‌ گردانان هنرمند و شاعر اهل کاشان بود که بعدها به تهران آمد. او در دورۀ ناصرالدین شاه و مظفر‌الدین شاه زندگی می‌کرد. پس از او پسرش سید کاظم میر غم جای او را گرفت که در عهد محمدعلی‌ شاه تعزیه‌ گردانی می‌کرد (بیضایی، نمایش، 141-142؛ ملک‌پور، 1/ 229؛ بلوکباشی، تعزیه‌ خوانی، حدیث، 136؛ برای شرح زندگی این تعزیه‌ گردانان، نک: شهیدی، 707- 714).
در زمان رونق و شکوفایی تعزیه‌ خوانی در دورۀ قاجار، تعزیه‌ گردانان بزرگ و برجسته‌ای می‌زیستند که بیشتر آنها ادیب و شاعر و خود مقتل‌ نویس و تعزیه‌ ساز بودند. از تعزیه‌ گردانان نام‌ آور آن دوره خواجه حسینعلی‌ خان، معاصر فتحعلی‌ شاه و محمد شاه، میرزا محمدتقی و برادر زاده‌اش میرزا محمدباقر، و سید مصطفى میر عزا را می‌توان نام برد. میرزا محمدتقی اهل اصفهان و از تعزیه‌ گردانان اوایل عهد ناصری در تکیۀ دولت بود. ناصرالدین شاه به او لقب معین‌ البکا اعطا کرد. پس از او، میرزا باقر، معین‌ البکای تکیۀ دولت‌ شد. از آن زمان به بعد میرزا محمدتقی میان تعزیه‌ خوانان به «معین‌ البکای بزرگ» مشهور شد. سید مصطفى میر عزا از تعزیه‌ گردانان هنرمند و شاعر اهل کاشان بود که بعدها به تهران آمد. او در دورۀ ناصرالدین شاه و مظفر‌الدین شاه زندگی می‌کرد. پس از او پسرش سید کاظم میر غم جای او را گرفت که در عهد محمدعلی‌ شاه تعزیه‌ گردانی می‌کرد.<ref>بیضایی، نمایش، 141-142؛ ملک‌پور، 1/ 229؛ بلوکباشی، تعزیه‌ خوانی، حدیث، 136؛ برای شرح زندگی این تعزیه‌ گردانان، نک: شهیدی، 707- 714.</ref>


این تعزیه‌ گردانان با هنرمندی و مهارت نسخه‌های هر مجلس تعزیه را بنا بر طبع و ذوق خود تصحیح و تنظیم می‌کردند. گاهی نیز اشعاری به جای اشعار سست به متن نسخه‌ها می‌افزودند، یا از آنها می‌کاستند. هر یک از این تعزیه‌ گردانان تعزیه‌هایی نیز سروده‌اند که در مجموعۀ تعزیه‌ نامه‌ها با تخلص سراینده آمده، یا به نام آنها شهرت یافته است. مثلاً دو نسخه از تعزیۀ «بازار شام» در دست است که بیضایی یکی از آنها را از ساخته‌های میر عزا، و دیگری را ساختۀ میرزا محمدتقی دانسته، اما شهیدی این دو را بیشتر تدوینگر و ویراستار نسخه‌ها انگاشته است (برای اطلاعات بیشتر، نک: شهیدی، 511، 526، 710-711؛ بیضایی، «بازیابی...»، 23).
این تعزیه‌ گردانان با هنرمندی و مهارت نسخه‌های هر مجلس تعزیه را بنا بر طبع و ذوق خود تصحیح و تنظیم می‌کردند. گاهی نیز اشعاری به جای اشعار سست به متن نسخه‌ها می‌افزودند، یا از آنها می‌کاستند. هر یک از این تعزیه‌ گردانان تعزیه‌هایی نیز سروده‌اند که در مجموعۀ تعزیه‌ نامه‌ها با تخلص سراینده آمده، یا به نام آنها شهرت یافته است. مثلاً دو نسخه از تعزیۀ «بازار شام» در دست است که بیضایی یکی از آنها را از ساخته‌های میر عزا، و دیگری را ساختۀ میرزا محمدتقی دانسته، اما شهیدی این دو را بیشتر تدوینگر و ویراستار نسخه‌ها انگاشته است.<ref>برای اطلاعات بیشتر، نک: شهیدی، 511، 526، 710-711؛ بیضایی، «بازیابی...»، 23.</ref>


در میان این چند تن میرزا محمدتقی بیش از دیگران در گسترش تعزیه‌ خوانی و اعمال شیوه‌های نو در اجرای تعزیه و دستکاری و تغییر متون تعزیه نقش داشته است. برخی این گسترش و تغییر را نوعی تحول و پیشرفت در سنت تعزیه‌ خوانی، و برخی دیگر بیرون آوردن از «حالت عوامانه» و «جنبۀ اعیانیت» دادن به آن (مستوفی، همانجا) و خلاصه دور کردن تعزیه‌ خوانی از جنبۀ مردمی آن و گرایش به اشرافیگری و ابتذال انگاشته‌اند. بیضایی (همانجا) دربارۀ نقش میر عزای کاشانی می‌نویسد: او «تعزیه‌ گردان و تعزیه‌ سرایی مقتدر بود» و «در اواخر عمر چند باری هم در تکیۀ دولت تهران تعزیه‌ گردانی کرد». میر عزا در سرودن اشعار تعزیه «نقاشی ماهر» بود و به «ارزش‌های شعری» اهمیت بسیار می‌داد و «کار تجسم و تصویر را بیشتر به بیان شعری واگذار» می‌کرد و «کمتر به حرکت نمایشی توجه داشت و کمبود حرکت را با استحکام شعر جبران» می‌کرد. تعزیۀ بازار شام نمونه‌ای از مهارت او در تعزیه‌ سرایی است که در میان «تعزیه‌ نامه‌ها تنها نمونۀ نوع خودش است».
در میان این چند تن میرزا محمدتقی بیش از دیگران در گسترش تعزیه‌ خوانی و اعمال شیوه‌های نو در اجرای تعزیه و دستکاری و تغییر متون تعزیه نقش داشته است. برخی این گسترش و تغییر را نوعی تحول و پیشرفت در سنت تعزیه‌ خوانی، و برخی دیگر بیرون آوردن از «حالت عوامانه» و «جنبۀ اعیانیت» دادن به آن (مستوفی، همانجا) و خلاصه دور کردن تعزیه‌ خوانی از جنبۀ مردمی آن و گرایش به اشرافیگری و ابتذال انگاشته‌اند. بیضایی<ref>همانجا</ref> دربارۀ نقش میر عزای کاشانی می‌نویسد: او «تعزیه‌ گردان و تعزیه‌ سرایی مقتدر بود» و «در اواخر عمر چند باری هم در تکیۀ دولت تهران تعزیه‌ گردانی کرد». میر عزا در سرودن اشعار تعزیه «نقاشی ماهر» بود و به «ارزش‌های شعری» اهمیت بسیار می‌داد و «کار تجسم و تصویر را بیشتر به بیان شعری واگذار» می‌کرد و «کمتر به حرکت نمایشی توجه داشت و کمبود حرکت را با استحکام شعر جبران» می‌کرد. تعزیۀ بازار شام نمونه‌ای از مهارت او در تعزیه‌ سرایی است که در میان «تعزیه‌ نامه‌ها تنها نمونۀ نوع خودش است».


به نظر همایونی این گروهِ «تعزیه‌ گردانان دربار ناصری از مردم بریده بودند و خود جزو عملۀ خلوت و سرگرمی دربار و دستگاه حکومت شده بودند». آنان «هر تعزیه را برای اجرا چنان می‌پرداخته و آماده می‌کرده‌اند و به اجرا در می‌آورده‌اند که پسند خاطر مهر مظاهر درباریان افتد». عمل این تعزیه‌ گردانان «تعزیه را از اصل و ذات و طبیعت مردمی خود که مذهبی و ملی بوده، به پدیده‌ای صرفاً اشرافی و درباری مبدل می‌ساخته است» (گفتارها، 64).
به نظر همایونی این گروهِ «تعزیه‌ گردانان دربار ناصری از مردم بریده بودند و خود جزو عملۀ خلوت و سرگرمی دربار و دستگاه حکومت شده بودند». آنان «هر تعزیه را برای اجرا چنان می‌پرداخته و آماده می‌کرده‌اند و به اجرا در می‌آورده‌اند که پسند خاطر مهر مظاهر درباریان افتد». عمل این تعزیه‌ گردانان «تعزیه را از اصل و ذات و طبیعت مردمی خود که مذهبی و ملی بوده، به پدیده‌ای صرفاً اشرافی و درباری مبدل می‌ساخته است».<ref>گفتارها، 64.</ref>


   
   
خط ۱۴۷: خط ۱۴۷:




بی تردید تعزیه‌ گردانان دورۀ قاجار، به‌ویژه دورۀ ناصری، افزون بر توسعۀ کیفی و کمی متن تعزیه‌ نامه‌ها و تلاش در نوآوری در شیوۀ اجرایی-نمایشی تعزیه‌ خوانی، تا توانستند به شکوه و جلال تعزیه‌ خوانی‌ها افزودند و این نمایش آیینی را باب طبع مشکل‌ پسند شاه و درباریان در آوردند. خوجکو در وصف یکی از مجالس تعزیه‌ خوانی در خانۀ میرزا ابوالحسن‌ خان ایلچی می‌نویسد: این لوکولوس، فرمانده سپاه روم ایرانی (مقصود تعزیه‌ گردان است) 80 تخته شال کشمیر رضایی و جواهرات، از جمله جواهرات عاریت گرفته شده از حرم شاه -که قیمتشان به نیم کرور (حدود 3 میلیون فرانک) می‌رسید- در برابر چشمان مردم به نمایش گذاشت. به نظر تهرانیان اهل تفنن، حتى جلال و شکوه اپرای بزرگ پاریس که مایۀ تحسین فرانسوی‌ها است، در برابر آن حقیر می‌نمود! اما این تجمل به سبب فقدان کامل آرایۀ صحنه به چشم نمی‌آمد (نک: مقدمه، 21-22).
بی تردید تعزیه‌ گردانان دورۀ قاجار، به‌ویژه دورۀ ناصری، افزون بر توسعۀ کیفی و کمی متن تعزیه‌ نامه‌ها و تلاش در نوآوری در شیوۀ اجرایی-نمایشی تعزیه‌ خوانی، تا توانستند به شکوه و جلال تعزیه‌ خوانی‌ها افزودند و این نمایش آیینی را باب طبع مشکل‌ پسند شاه و درباریان در آوردند. خوجکو در وصف یکی از مجالس تعزیه‌ خوانی در خانۀ میرزا ابوالحسن‌ خان ایلچی می‌نویسد: این لوکولوس، فرمانده سپاه روم ایرانی (مقصود تعزیه‌ گردان است) 80 تخته شال کشمیر رضایی و جواهرات، از جمله جواهرات عاریت گرفته شده از حرم شاه -که قیمتشان به نیم کرور (حدود 3 میلیون فرانک) می‌رسید- در برابر چشمان مردم به نمایش گذاشت. به نظر تهرانیان اهل تفنن، حتى جلال و شکوه اپرای بزرگ پاریس که مایۀ تحسین فرانسوی‌ها است، در برابر آن حقیر می‌نمود! اما این تجمل به سبب فقدان کامل آرایۀ صحنه به چشم نمی‌آمد.<ref>نک: مقدمه، 21-22.</ref>


==آداب تعزیه‌ خوانی==
==آداب تعزیه‌ خوانی==
تعزیه‌ خوانی‌ها معمولاً روی سکو یا صفّۀ میان صحن تکیه‌ها، روی بام مسطح و برجستۀ آب انبار حسینیه‌ها، روی تختگاهی که از الوار و تیر چوبی روی حوض سراها، کاروانسراها و خانه‌ها می‌زدند، در صحن امامزاده‌ها، در فضای گورستان‌ها و در باغچه‌ یا جلوخان قهوه‌خانه‌های بزرگ اجرا می‌شد. این صحنه‌ها همه در فضای باز بودند و زمانی که محرم و صفر به زمستان و ماه‌های بارانی، یا به تابستان و فصل گرما می‌افتاد، برای دور نگهداشتن فضای تعزیه‌‌ خوانی از برف و باران و سرما و تابش آفتاب روز (در صورتی که تعزیه‌ خوانی در روز اجرا می‌شد) در محل تعزیه‌ خوانی چادر برمی‌افراشتند. این چادرها را از انواع کشمیرها و پارچه‌های گران‌ قیمت که مؤمنان می‌دادند، می‌دوختند و آنها را با پوست حیوانات که «به رویشان زره‌ها، خنجرها، سپرها و انواع اسلحه آویزان کرده» بودند، می‌آراستند (فلاندن، 101).
تعزیه‌ خوانی‌ها معمولاً روی سکو یا صفّۀ میان صحن تکیه‌ها، روی بام مسطح و برجستۀ آب انبار حسینیه‌ها، روی تختگاهی که از الوار و تیر چوبی روی حوض سراها، کاروانسراها و خانه‌ها می‌زدند، در صحن امامزاده‌ها، در فضای گورستان‌ها و در باغچه‌ یا جلوخان قهوه‌خانه‌های بزرگ اجرا می‌شد. این صحنه‌ها همه در فضای باز بودند و زمانی که محرم و صفر به زمستان و ماه‌های بارانی، یا به تابستان و فصل گرما می‌افتاد، برای دور نگهداشتن فضای تعزیه‌‌ خوانی از برف و باران و سرما و تابش آفتاب روز (در صورتی که تعزیه‌ خوانی در روز اجرا می‌شد) در محل تعزیه‌ خوانی چادر برمی‌افراشتند. این چادرها را از انواع کشمیرها و پارچه‌های گران‌ قیمت که مؤمنان می‌دادند، می‌دوختند و آنها را با پوست حیوانات که «به رویشان زره‌ها، خنجرها، سپرها و انواع اسلحه آویزان کرده» بودند، می‌آراستند.<ref>فلاندن، 101.</ref>


چگونگی اجرای تعزیه در تکیه‌ها، به‌ویژه تکیه‌های اعیانی و دولت، و حتى حیاط خانه‌های اشراف با اجرای تعزیه در تکیه‌های معمولی یا جاهای دیگر، و به اصطلاح معین‌ البکا در «تکایای رعیتی» که توسط مردم عامه برپا و اجرا می‌شد، فرق می‌کرد. بنجامین نخستین سفیر امریکا در ایران در زمان سلطنت ناصرالدین شاه در سال‌های 1300-1301ق/ 1882-1883م در 3 مجلس تعزیه‌ خوانی در روزهای پنجم و هفتم محرم در تکیۀ دولت شرکت ‌کرده، و مشاهداتش را به تفصیل از تعزیه‌ها شرح داده است (ص 382-404؛ برای وصف تعزیۀ «عروسی قاسم» در خانۀ یکی از وزیران مظفرالدین شاه به روایت اوستاش دولوری 1 -ایلچی فرانسه در دربار مظفرالدین شاه- که نام این وزیر را نمی‌دهد، نک: بلوکباشی، تعزیه‌ خوانی، حدیث، 125-134).
چگونگی اجرای تعزیه در تکیه‌ها، به‌ویژه تکیه‌های اعیانی و دولت، و حتى حیاط خانه‌های اشراف با اجرای تعزیه در تکیه‌های معمولی یا جاهای دیگر، و به اصطلاح معین‌ البکا در «تکایای رعیتی» که توسط مردم عامه برپا و اجرا می‌شد، فرق می‌کرد. بنجامین نخستین سفیر امریکا در ایران در زمان سلطنت ناصرالدین شاه در سال‌های 1300-1301ق/ 1882-1883م در 3 مجلس تعزیه‌ خوانی در روزهای پنجم و هفتم محرم در تکیۀ دولت شرکت ‌کرده، و مشاهداتش را به تفصیل از تعزیه‌ها شرح داده است.<ref>ص 382-404؛ برای وصف تعزیۀ «عروسی قاسم» در خانۀ یکی از وزیران مظفرالدین شاه به روایت اوستاش دولوری 1 -ایلچی فرانسه در دربار مظفرالدین شاه- که نام این وزیر را نمی‌دهد، نک: بلوکباشی، تعزیه‌ خوانی، حدیث، 125-134.</ref>


در ایام عاشورا (دهۀ اول محرم) هر روز در تکیۀ دولت در دو نوبت تعزیه‌ خوانی ‌برگزار می‌کردند. روزها از ساعت دو بعد از ظهر تا نزدیک غروب، و شب‌ها دو ساعت از شب گذشته تا نیمه شب (معیر الممالک، 64). زنان شهر از صبح با قالیچه و غذای مختصر به تکیه می‌آمدند و جای می‌گرفتند و بیشتر آنها تا زمان تعزیه‌ خوانی شبانه در تکیه می‌ماندند (همو، 65). تعزیه‌هایی که در تکیۀ دولت در روز و شب می‌خواندند، با هم فرق داشت. تعزیه‌های روز به واقعه‌های اصلی یوم الطّف و شهادت شهیدان کربلا، و تعزیه‌های شب به «گوشه‌ها» یعنی موضوعات فرعی مربوط به مصائب خاندان پیامبر (ص)، داستان‌های اساطیری و حماسی و جز آنها اختصاص داشت. برنامۀ تعزیه‌ خوانی‌ها در 10 روز کم‌ و‌ بیش متناسب با جریان تاریخی حرکت امام حسین (ع) از مدینه در روز اول محرم تا شهادت او در روز عاشورا و بعد هم حرکت اسرا از کربلا به شام بود. ترتیب موضوع هر مجلس تعزیه، به ویژه مجالس شبانه، در دهۀ محرم در برخی تکیه‌ها با هم تفاوت داشت، مگر تعزیه‌های مربوط به چند روز آخر دهۀ محرم. ترتیب معمول مجالس تعزیه‌ خوانی در تکیه‌های بزرگ و رسمی و دولتی در بیشتر سال‌ها یکسان و بی تغییر بود ‌(برای صورت و عنوان هر‌یک از مجالس تعزیه‌ خوانی در 10 یا 13 روز محرم در تهران، نک: شهیدی، 185-186؛ باستان، شم 10، ص 16- 17؛ در سمنان، نک: پناهی سمنانی، 275- 276؛ برای عنوان شبیه‌هایی که در شب‌های ماه رمضان درمی‌آوردند، نک: عناصری، 60- 61).
در ایام عاشورا (دهۀ اول محرم) هر روز در تکیۀ دولت در دو نوبت تعزیه‌ خوانی ‌برگزار می‌کردند. روزها از ساعت دو بعد از ظهر تا نزدیک غروب، و شب‌ها دو ساعت از شب گذشته تا نیمه شب.<ref>معیر الممالک، 64.</ref> زنان شهر از صبح با قالیچه و غذای مختصر به تکیه می‌آمدند و جای می‌گرفتند و بیشتر آنها تا زمان تعزیه‌ خوانی شبانه در تکیه می‌ماندند.<ref>همو، 65.</ref> تعزیه‌هایی که در تکیۀ دولت در روز و شب می‌خواندند، با هم فرق داشت. تعزیه‌های روز به واقعه‌های اصلی یوم الطّف و شهادت شهیدان کربلا، و تعزیه‌های شب به «گوشه‌ها» یعنی موضوعات فرعی مربوط به مصائب خاندان پیامبر (ص)، داستان‌های اساطیری و حماسی و جز آنها اختصاص داشت. برنامۀ تعزیه‌ خوانی‌ها در 10 روز کم‌ و‌ بیش متناسب با جریان تاریخی حرکت امام حسین (ع) از مدینه در روز اول محرم تا شهادت او در روز عاشورا و بعد هم حرکت اسرا از کربلا به شام بود. ترتیب موضوع هر مجلس تعزیه، به ویژه مجالس شبانه، در دهۀ محرم در برخی تکیه‌ها با هم تفاوت داشت، مگر تعزیه‌های مربوط به چند روز آخر دهۀ محرم. ترتیب معمول مجالس تعزیه‌ خوانی در تکیه‌های بزرگ و رسمی و دولتی در بیشتر سال‌ها یکسان و بی تغییر بود.<ref>برای صورت و عنوان هر‌یک از مجالس تعزیه‌ خوانی در 10 یا 13 روز محرم در تهران، نک: شهیدی، 185-186؛ باستان، شم 10، ص 16- 17؛ در سمنان، نک: پناهی سمنانی، 275- 276؛ برای عنوان شبیه‌هایی که در شب‌های ماه رمضان درمی‌آوردند، نک: عناصری، 60- 61.</ref>


در تعزیه‌ها از مجموعه‌ای نشانه‌های رمزی و نمادین برای بیان مقصدی، یا تجسم مکانی، یا نشان دادن رفتاری خاص در معرفی حالات و اخلاق شخصیت‌های داستان بهره می‌گرفتند. مثلاً، از تشت آب و چند شاخۀ گیاه، شط فرات و نخلستان؛ چند بار دور زدن گرداگرد صحنه، پیمودن راه و فاصلۀ دراز و سفر طولانی؛ آرام یا به تاخت رفتن با اسب یا پیاده، رفتن از جایی به جایی دیگر؛ و چرخ زدن به دور خود، تغییر جا و محل را به بینندگان القا می‌کردند (بلوکباشی، تعزیه‌ خوانی، حدیث، 64- 65). چند عدد نی علامت نیزار و بیشۀ شیر، یک صندلی نمایانگر دربار یزید یا معاویه بود (جهانبگلو، شم 5، ص 6) و چند تا خشت روی زمین و چیدن چند شمع سیاه افروخته در دورادور آن، قبر پیامبر (ص) را در تعزیۀ «وفات پیغمبر (ص)» می‌نمود (باستان، همانجا).
در تعزیه‌ها از مجموعه‌ای نشانه‌های رمزی و نمادین برای بیان مقصدی، یا تجسم مکانی، یا نشان دادن رفتاری خاص در معرفی حالات و اخلاق شخصیت‌های داستان بهره می‌گرفتند. مثلاً، از تشت آب و چند شاخۀ گیاه، شط فرات و نخلستان؛ چند بار دور زدن گرداگرد صحنه، پیمودن راه و فاصلۀ دراز و سفر طولانی؛ آرام یا به تاخت رفتن با اسب یا پیاده، رفتن از جایی به جایی دیگر؛ و چرخ زدن به دور خود، تغییر جا و محل را به بینندگان القا می‌کردند.<ref>بلوکباشی، تعزیه‌ خوانی، حدیث، 64- 65.</ref> چند عدد نی علامت نیزار و بیشۀ شیر، یک صندلی نمایانگر دربار یزید یا معاویه بود<ref>جهانبگلو، شم 5، ص 6.</ref> و چند تا خشت روی زمین و چیدن چند شمع سیاه افروخته در دورادور آن، قبر پیامبر (ص) را در تعزیۀ «وفات پیغمبر (ص)» می‌نمود.<ref>باستان، همانجا.</ref>


لباس و چکمۀ قرمز و آستین‌های بالا زده و خون‌ آلود معرّف شمر، یا یکی از قاتلان و دشمنان امامان؛ جامۀ ترمه و عمامه‌ای از پارچۀ قیمتی، معرّف خلفا و حکام غاصب؛ جامۀ بلند سبز رنگ، معرف امامان بود؛ پوشیدن پیراهن سفید رنگ و زره و کلاه‌خود بر روی جامۀ سبز، هنگام نبرد در صحنۀ جنگ را نشان می‌داد و پیراهن مشکی و پوشاندن صورت به طوری که فقط چشمان از آن بیرون باشد، معرف زنان تعزیه بود. شیطان کلاه بوقی بر سر و لباسی به شکل دلقکان می‌پوشید، و شبیه حضرت ایوب و حضرت سلیمان و کسانی که نقش ملایک مقرب را در زندگی پیامبران ایفا می‌کردند، جامۀ بلند سفید رنگ می‌پوشیدند (جهانبگلو، شم 6، ص 18).
لباس و چکمۀ قرمز و آستین‌های بالا زده و خون‌ آلود معرّف شمر، یا یکی از قاتلان و دشمنان امامان؛ جامۀ ترمه و عمامه‌ای از پارچۀ قیمتی، معرّف خلفا و حکام غاصب؛ جامۀ بلند سبز رنگ، معرف امامان بود؛ پوشیدن پیراهن سفید رنگ و زره و کلاه‌خود بر روی جامۀ سبز، هنگام نبرد در صحنۀ جنگ را نشان می‌داد و پیراهن مشکی و پوشاندن صورت به طوری که فقط چشمان از آن بیرون باشد، معرف زنان تعزیه بود. شیطان کلاه بوقی بر سر و لباسی به شکل دلقکان می‌پوشید، و شبیه حضرت ایوب و حضرت سلیمان و کسانی که نقش ملایک مقرب را در زندگی پیامبران ایفا می‌کردند، جامۀ بلند سفید رنگ می‌پوشیدند.<ref>جهانبگلو، شم 6، ص 18.</ref>


==تقسیم‌بندی تعزیه‌ها==
==تقسیم‌بندی تعزیه‌ها==
مجالس تعزیه را به لحاظ موضوع و محتوا می‌توان به دو دستۀ بزرگ تقسیم کرد:
مجالس تعزیه را به لحاظ موضوع و محتوا می‌توان به دو دستۀ بزرگ تقسیم کرد:


1. تعزیه‌هایی که واقعۀ کربلا و شهادت امام حسین (ع)، حضرت عباس و شهادت امامان و منسوبان آنها و مصائب خاندان پیامبر (ص) و به اسارت بردن آنها به دربار یزید بن معاویه، در شام را نمایش می‌دهند. این تعزیه‌ها که از مجالس اصلی و اولیه و بیشتر شرح حوادث کربلا هستند و حول موضوع شهادت می‌گردند، اصطلاحاً «واقعه» نامیده می‌شوند (ملک‌پور، 1/ 242-243)، در تعزیه‌های «شهادت امام حسین(ع)» و «شهادت حضرت عباس»، «آب» یکی از عناصر مهم شکل‌ دهندۀ هنر درام در واقعۀ شهادت آنها است. بستن راه دسترسی امام به آب از سوی اشقیا برجسته‌ترین عنصر تراژیک و انگیزۀ نیرومند نمایشی تعزیۀ شهادت را در این تعزیه‌های اصلی یا «واقعه‌» می‌سازد (برای نقش آب در تعزیه‌های شهادت حضرت عباس و حضرت علی اکبر، نک: همو، 1/ 232-234).
1. تعزیه‌هایی که واقعۀ کربلا و شهادت امام حسین (ع)، حضرت عباس و شهادت امامان و منسوبان آنها و مصائب خاندان پیامبر (ص) و به اسارت بردن آنها به دربار یزید بن معاویه، در شام را نمایش می‌دهند. این تعزیه‌ها که از مجالس اصلی و اولیه و بیشتر شرح حوادث کربلا هستند و حول موضوع شهادت می‌گردند، اصطلاحاً «واقعه» نامیده می‌شوند<ref>ملک‌پور، 1/ 242-243.</ref>، در تعزیه‌های «شهادت امام حسین(ع)» و «شهادت حضرت عباس»، «آب» یکی از عناصر مهم شکل‌ دهندۀ هنر درام در واقعۀ شهادت آنها است. بستن راه دسترسی امام به آب از سوی اشقیا برجسته‌ترین عنصر تراژیک و انگیزۀ نیرومند نمایشی تعزیۀ شهادت را در این تعزیه‌های اصلی یا «واقعه‌» می‌سازد.<ref>برای نقش آب در تعزیه‌های شهادت حضرت عباس و حضرت علی اکبر، نک: همو، 1/ 232-234.</ref>


بعدها تعزیه‌نویسان به تدریج رویدادهای دیگری از سرگذشت زندگی پیامبران و امامان و شهادت و مرگ آنها و برخی داستان‌های اساطیری، حماسی، تاریخی، مذهبی و قصه‌های معمولی ایرانی‌-اسلامی را وارد تعزیه کردند و تعزیه‌هایی با موضوعات و مضامین تازه و جدا از تعزیه‌های اصلی یا «واقعه» ساختند (برای تفصیل این دسته از تعزیه‌ها و نمونه‌هایی از هر یک، نک: شهیدی، 259-262).
بعدها تعزیه‌نویسان به تدریج رویدادهای دیگری از سرگذشت زندگی پیامبران و امامان و شهادت و مرگ آنها و برخی داستان‌های اساطیری، حماسی، تاریخی، مذهبی و قصه‌های معمولی ایرانی‌-اسلامی را وارد تعزیه کردند و تعزیه‌هایی با موضوعات و مضامین تازه و جدا از تعزیه‌های اصلی یا «واقعه» ساختند.<ref>برای تفصیل این دسته از تعزیه‌ها و نمونه‌هایی از هر یک، نک: شهیدی، 259-262.</ref>


2. تعزیه‌های مختصرِ کوتاه‌ مدت که مضامین غم‌ انگیز، یا فرح زا و شاد و مضحک دارند. در گذشته این تعزیه‌ها را پیش از تعزیه‌های اصلی یا در ضمن و یا در پایان آنها می‌خواندند. این گونه تعزیه‌ها را اصطلاحاً تعزیه‌های «فرعی» یا «گوشه» می‌نامیدند (همو، 263-264، نیز 312-313).
2. تعزیه‌های مختصرِ کوتاه‌ مدت که مضامین غم‌ انگیز، یا فرح زا و شاد و مضحک دارند. در گذشته این تعزیه‌ها را پیش از تعزیه‌های اصلی یا در ضمن و یا در پایان آنها می‌خواندند. این گونه تعزیه‌ها را اصطلاحاً تعزیه‌های «فرعی» یا «گوشه» می‌نامیدند.<ref>همو، 263-264، نیز 312-313.</ref>


تعزیه‌های مستقلی مانند «عروسی حضرت سلیمان نبی و بلقیس»، «عروسی رفتن حضرت فاطمه(ع)» یا «عروس قریش»، «مبعوث شدن پیغمبر(ص)»، «طفلان زینب»، «درویش کابلی»، «چاه انداختن یوسف»، «شست بستن دیو»، «درّة الصدف»، «امیر تیمور»، «نامه آوردن قاصد از فاطمۀ صغرا» و «شیر پرده» در آغاز در زمرۀ تعزیه‌های فرعی یا گوشه بودند (بلوکباشی، «فراز»، 12، نیز، تعزیه‌ خوانی، حدیث، 161). از این گوشه‌ها معمولاً «درویش کابلی» را ضمن تعزیۀ «شهادت امام»، «عروسی حضرت سلیمان نبی و بلقیس» را در پیش از مجلس تعزیۀ «شهادت قاسم» و «طفلان زینب» را در ضمن «شهادت حضرت علی‌اکبر» می‌خواندند (شهیدی، 263-264).
تعزیه‌های مستقلی مانند «عروسی حضرت سلیمان نبی و بلقیس»، «عروسی رفتن حضرت فاطمه(ع)» یا «عروس قریش»، «مبعوث شدن پیغمبر(ص)»، «طفلان زینب»، «درویش کابلی»، «چاه انداختن یوسف»، «شست بستن دیو»، «درّة الصدف»، «امیر تیمور»، «نامه آوردن قاصد از فاطمۀ صغرا» و «شیر پرده» در آغاز در زمرۀ تعزیه‌های فرعی یا گوشه بودند.<ref>بلوکباشی، «فراز»، 12، نیز، تعزیه‌ خوانی، حدیث، 161.</ref> از این گوشه‌ها معمولاً «درویش کابلی» را ضمن تعزیۀ «شهادت امام»، «عروسی حضرت سلیمان نبی و بلقیس» را در پیش از مجلس تعزیۀ «شهادت قاسم» و «طفلان زینب» را در ضمن «شهادت حضرت علی‌اکبر» می‌خواندند.<ref>شهیدی، 263-264.</ref>


عبدالله مستوفی (1/ 288) در توضیح تعزیه‌ خوانی‌های اعیانی دورۀ ناصری از این دسته مجالس نمایشی یا شبیه‌های الحاقی با عنوان «حکایات نیمه تفریحی و نیمه اخلاقی» نام می‌برد و می‌گوید: تعزیه‌ خوانان در مقدمۀ هر مجلس تعزیه از این حکایات می‌خواندند و در آخر آن هم یکی از واقعات «یوم الطف» را برای حفظ شئون عزاداری به نمایش درمی‌آوردند (1/ 288). بیضایی اجرای این تعزیه‌های شاد و مضحک را برای تغییر ذائقه و گرداندن حال و هوای غم‌ افزای مجالس سوگواری و دلشاد کردن مردم عزادار می‌داند (نمایش، 162). این تعزیه‌های مضحک بیشتر در هجو و استهزای اشقیا و تجلیل و تحبیب اولیا بودند (ملک‌پور، 1/ 255، 257). به گزارشی از تعزیه‌ خوانی در مازندران، لودگی و مضحکه را که در بازی‌های بومی و عامیانه در آن خطه رایج بود، تعزیه‌ گردانان غیر بومی و بازیگران بومی مازندرانی به پاره‌ای از مجالس و تعزیه وارد کردند تا بدین‌ وسیله بارگاه یزید و اشقیا را به باد استهزا بگیرند و تحقیر کنند (نصری اشرفی، 107). فرخ غفاری گوشه‌ها در مجالس تعزیه‌ خوانی را تعزیه‌هایی با «محتوای سبک‌تر» و حتى یک نوع «کمیک‌ بازی» می‌داند که در آغاز تعزیه‌ها به شکل «پیش‌ پرده» اجرا می‌کردند (ص 3).
عبدالله مستوفی<ref>1/ 288.</ref> در توضیح تعزیه‌ خوانی‌های اعیانی دورۀ ناصری از این دسته مجالس نمایشی یا شبیه‌های الحاقی با عنوان «حکایات نیمه تفریحی و نیمه اخلاقی» نام می‌برد و می‌گوید: تعزیه‌ خوانان در مقدمۀ هر مجلس تعزیه از این حکایات می‌خواندند و در آخر آن هم یکی از واقعات «یوم الطف» را برای حفظ شئون عزاداری به نمایش درمی‌آوردند.<ref>1/ 288.</ref> بیضایی اجرای این تعزیه‌های شاد و مضحک را برای تغییر ذائقه و گرداندن حال و هوای غم‌ افزای مجالس سوگواری و دلشاد کردن مردم عزادار می‌داند.<ref>نمایش، 162.</ref> این تعزیه‌های مضحک بیشتر در هجو و استهزای اشقیا و تجلیل و تحبیب اولیا بودند.<ref>ملک‌پور، 1/ 255، 257.</ref> به گزارشی از تعزیه‌ خوانی در مازندران، لودگی و مضحکه را که در بازی‌های بومی و عامیانه در آن خطه رایج بود، تعزیه‌ گردانان غیر بومی و بازیگران بومی مازندرانی به پاره‌ای از مجالس و تعزیه وارد کردند تا بدین‌ وسیله بارگاه یزید و اشقیا را به باد استهزا بگیرند و تحقیر کنند.<ref>نصری اشرفی، 107.</ref> فرخ غفاری گوشه‌ها در مجالس تعزیه‌ خوانی را تعزیه‌هایی با «محتوای سبک‌تر» و حتى یک نوع «کمیک‌ بازی» می‌داند که در آغاز تعزیه‌ها به شکل «پیش‌ پرده» اجرا می‌کردند.<ref>ص 3.</ref>


فضای تعصبات دینی-مذهبی در جامعۀ دورۀ ناصری به قدری سنگین بود که حتى مردی اهل فضل و قلم مانند محمد‌حسن‌ اعتماد السلطنه تغییر و تحول در روند سنتی تعزیه‌های مصائب (واقعه‌ها) و گنجاندن برخی تعزیه‌های شاد و مضحک به مجالس تعزیه را -که حاصل خلاقیت هنری برخی استادان هنرمند تعزیه‌ گردان و تعزیه‌ نویس بود- نپذیرفت و به نمایش درآوردن «عروسی رفتن حضرت فاطمه (ع)» در تکیۀ دولت در محرم 1299/ دسامبر 1881 را ورود نوعی «رذالت» در تعزیه‌ خوانی خواند و نوشت: «وقاحت به قدری شده بود و صدای خندۀ اهل حرم خانه طوری از بالا خانه‌ها به صحن تکیه می‌آمد» که به نقل بینندگان «از تماشاخانۀ مضحک فرنگستان با خنده‌تر بود» (نک: ص 145).
فضای تعصبات دینی-مذهبی در جامعۀ دورۀ ناصری به قدری سنگین بود که حتى مردی اهل فضل و قلم مانند محمد‌حسن‌ اعتماد السلطنه تغییر و تحول در روند سنتی تعزیه‌های مصائب (واقعه‌ها) و گنجاندن برخی تعزیه‌های شاد و مضحک به مجالس تعزیه را -که حاصل خلاقیت هنری برخی استادان هنرمند تعزیه‌ گردان و تعزیه‌ نویس بود- نپذیرفت و به نمایش درآوردن «عروسی رفتن حضرت فاطمه (ع)» در تکیۀ دولت در محرم 1299/ دسامبر 1881 را ورود نوعی «رذالت» در تعزیه‌ خوانی خواند و نوشت: «وقاحت به قدری شده بود و صدای خندۀ اهل حرم خانه طوری از بالا خانه‌ها به صحن تکیه می‌آمد» که به نقل بینندگان «از تماشاخانۀ مضحک فرنگستان با خنده‌تر بود».<ref>نک: ص 145.</ref>


به هر روی، این دسته شبیه‌ها یا تعزیه‌های فرعی حرکت و دیدگاهی نو در سنت تعزیه‌ نویسی و تعزیه‌ خوانی پدید آورد و تعزیه را از شکل آغازین و قدسی‌ مآبانۀ سنتی‌اش درآورد و متحول کرد. بکتاش در «پدیدار شناسی تعزیه» به درستی شبیه‌های خنده‌دار و نشاط‌ انگیزی مانند «عروسی رفتن فاطمۀ زهرا (ع)» و «شهادت یحیی بن زکریا» را زادۀ عوامل مذهبی و فرزند بلافصل آن، اما جدا از آن و با زمینۀ غیر مذهبی می‌داند و یکی را «تفسیر حزن‌ انگیز زندگی» و دیگری را «تفسیر طنز آمیز آن» معرفی می‌کند و می‌نویسد: «شبیه مضحک دروازه‌ای به سوی یک نمایش ایرانی آزاد از دین می‌گشود و با اصول نمایشی تعزیه از لحاظ معرفی و شناسایی اشخاص، زمان و مکان و تغییرات آن و کیفیت فاصله‌ها و رابطه‌های اجزا و پیوستگی و گسستگی تماشاچیان با نمایش، می‌رفت که تماشای جدیدی برپایۀ سادگی و پیراستگی عوامل انسانی صحنه با غنا و آراستگی تخیل‌ تماشاچیان خود به وجود آورد». به این طریق بود که «ظرفیت نمایشی تعزیه» در یک دوره از تاریخ تعزیه هم‌ زمان با تعزیه‌ خوانی‌ها در تکیۀ دولت و با ساختن و نمایش مجالس فرعی شاد، کمال و تمامیت یافت و «عامل کمدی و یا روایی در جهت‌ گیری کلی شبیه و یا در بافت اساسی آن وارد شد (همو، 5، 6، 12).
به هر روی، این دسته شبیه‌ها یا تعزیه‌های فرعی حرکت و دیدگاهی نو در سنت تعزیه‌ نویسی و تعزیه‌ خوانی پدید آورد و تعزیه را از شکل آغازین و قدسی‌ مآبانۀ سنتی‌اش درآورد و متحول کرد. بکتاش در «پدیدار شناسی تعزیه» به درستی شبیه‌های خنده‌دار و نشاط‌ انگیزی مانند «عروسی رفتن فاطمۀ زهرا (ع)» و «شهادت یحیی بن زکریا» را زادۀ عوامل مذهبی و فرزند بلافصل آن، اما جدا از آن و با زمینۀ غیر مذهبی می‌داند و یکی را «تفسیر حزن‌ انگیز زندگی» و دیگری را «تفسیر طنز آمیز آن» معرفی می‌کند و می‌نویسد: «شبیه مضحک دروازه‌ای به سوی یک نمایش ایرانی آزاد از دین می‌گشود و با اصول نمایشی تعزیه از لحاظ معرفی و شناسایی اشخاص، زمان و مکان و تغییرات آن و کیفیت فاصله‌ها و رابطه‌های اجزا و پیوستگی و گسستگی تماشاچیان با نمایش، می‌رفت که تماشای جدیدی برپایۀ سادگی و پیراستگی عوامل انسانی صحنه با غنا و آراستگی تخیل‌ تماشاچیان خود به وجود آورد». به این طریق بود که «ظرفیت نمایشی تعزیه» در یک دوره از تاریخ تعزیه هم‌ زمان با تعزیه‌ خوانی‌ها در تکیۀ دولت و با ساختن و نمایش مجالس فرعی شاد، کمال و تمامیت یافت و «عامل کمدی و یا روایی در جهت‌ گیری کلی شبیه و یا در بافت اساسی آن وارد شد.<ref>همو، 5، 6، 12.</ref>


پرویز ممنون شبیه «مالیات گرفتن جناب معین البکا» که آن را «تعزیۀ تعزیه‌ گردانان» می‌نامد، و تعزیه‌ نامۀ «تعزیۀ ناصرالدین شاه» را نمونه‌های برجسته و یگانۀ «تعزیه‌های مضحک» با مضمونی غیر مذهبی و در مسیر تحول به سوی پدید آمدن یک درام اصیل‌ ملی دانسته است. تعزیۀ «مالیات گرفتن...» در اواخر دورۀ قاجار و «تعزیۀ ناصرالدین شاه» پس از مرگ او نوشته شد و هر دو در مجموعۀ تعزیه‌ نامه‌های چرولی 1 (گردآورده میان سال‌های 1329- 1331ش) آمده است («معرفی...»، 8، 14، 17). عباس بنی‌ صدر در رسالۀ دکتری خود تعزیۀ «مالیات گرفتن...» را نوشتۀ معین البکای کاشانی (میر عزا) در هجو معین‌ البکای تهرانی (میرزا محمدباقر)، و فرخ غفاری آن را اثری مشخص در مخالفت و دشمنی با تعزیه و تعزیه‌ خوانی دانسته است (نک: غفاری، «دربارۀ...»، 140، 142).
پرویز ممنون شبیه «مالیات گرفتن جناب معین البکا» که آن را «تعزیۀ تعزیه‌ گردانان» می‌نامد، و تعزیه‌ نامۀ «تعزیۀ ناصرالدین شاه» را نمونه‌های برجسته و یگانۀ «تعزیه‌های مضحک» با مضمونی غیر مذهبی و در مسیر تحول به سوی پدید آمدن یک درام اصیل‌ ملی دانسته است. تعزیۀ «مالیات گرفتن...» در اواخر دورۀ قاجار و «تعزیۀ ناصرالدین شاه» پس از مرگ او نوشته شد و هر دو در مجموعۀ تعزیه‌ نامه‌های چرولی 1<ref>گردآورده میان سال‌های 1329- 1331ش.</ref> آمده است.<ref>«معرفی...»، 8، 14، 17.</ref> عباس بنی‌ صدر در رسالۀ دکتری خود تعزیۀ «مالیات گرفتن...» را نوشتۀ معین البکای کاشانی (میر عزا) در هجو معین‌ البکای تهرانی (میرزا محمدباقر)، و فرخ غفاری آن را اثری مشخص در مخالفت و دشمنی با تعزیه و تعزیه‌ خوانی دانسته است.<ref>نک: غفاری، «دربارۀ...»، 140، 142.</ref>


اندک اندک این‌گونه تعزیه‌های کوتاه تاریخی-افسانه‌ای نشاط‌انگیز و مضحک، یا غم‌ انگیز و حزن‌ آور که مقبول طبع‌ مردم بود، جایگاه و ارزش ویژه‌ای در سنت تعزیه‌ خوانی یافت. تعزیه‌ سازان با توجه به استقبال مردم از این گوشه‌ها و پیش‌ واقعه‌ها، متن آنها را گسترش دادند و شاخ و برگ‌هایی به داستان‌های آنها افزودند و بسیاری از آنها را به صورت تعزیه‌ای مستقل درآوردند.
اندک اندک این‌گونه تعزیه‌های کوتاه تاریخی-افسانه‌ای نشاط‌انگیز و مضحک، یا غم‌ انگیز و حزن‌ آور که مقبول طبع‌ مردم بود، جایگاه و ارزش ویژه‌ای در سنت تعزیه‌ خوانی یافت. تعزیه‌ سازان با توجه به استقبال مردم از این گوشه‌ها و پیش‌ واقعه‌ها، متن آنها را گسترش دادند و شاخ و برگ‌هایی به داستان‌های آنها افزودند و بسیاری از آنها را به صورت تعزیه‌ای مستقل درآوردند.
خط ۱۸۳: خط ۱۸۳:
   
   


یکی از تعزیه‌ خوانی‌های بزرگ روز عاشورا با صدها تن سپاهی و سیاهی لشکر در فضای باز، خوزستان، آرشیو گروه مردم‌ شناسی دفتر پژوهش‌های فرهنگی
یکی از تعزیه‌ خوانی‌های بزرگ روز عاشورا با صدها تن سپاهی و سیاهی لشکر در فضای باز، خوزستان، آرشیو گروه مردم‌ شناسی دفتر پژوهش‌های فرهنگی  
 
 


==پیوند تعزیه‌ با مذهب==
==پیوند تعزیه‌ با مذهب==
خط ۳۱۲: خط ۳۱۳:


==پی‌نوشت==
==پی‌نوشت==
<references />
۳٬۴۸۸

ویرایش