کمال الدین حسین خوارزمی
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
کمال الدّین فرزند شیخ شهاب الدّین حسین از اولاد شیخ بزرگوار برهان الدّین قلیچ است. او از متأخران سلسلهی علیّهی همدانیه بوده و ظاهرا بعد از او کسی از این طایفه به مقام عالی ترقّی ننموده است.
مدح اهل بیت (ع):
امیر جمله مردان و صاحب ناموس | ولی شیر خدا کار ساز روز عبوس | |
شهی که در نظر همّتش حقیر بود | هزار ملک سلیمان و گنج دقیانوس [۱] | |
چو ذو الفقار گرفتی به کف به روز مصاف | به خاک تیره فکندی هزار تن ز رؤس | |
چنان به تارک هشام تیغ قهر براند | که شد ز فرق سر او دو نیم تا قربوس [۲] | |
نماز و روزه و حج و زکوة بیمهرش | به روز حشر همه زرق باشد و سالوس [۳] | |
کمال جلوهی طاووس را از آن چه زیان | که ابلهی بگزیند غراب [۴] بر طاووس | |
اگر به غیر علی (ع) التجا بری دانم | که روز حشر نیابی امان ز ضرب دبوس [۵] | |
رسول در شب اسری برون ز کون و مکان | طلوع نور علی دید در مکان جلوس | |
ثنا و مدحت او گفت در همه قرآن | هزار جای فزونتر مهیمن قدوس | |
کسی که مهر علی را به جان و دل نخرید | یقین که نسل یزید است و نطفهی جاموس [۶] | |
هزار لعنت حق بر یزید و قوم یزید | که دین ز دست بدادند از برای فلوس [۷] | |
برای منصب دنیا بر اهل بیت رسول | کشید تیغ یزید لعین و شمر نحوس [۸] | |
بهشت و حور برای موالیان علی است | حرام باد بر اعداش مال و عمر و عروس | |
مرا رسد که به تیغ محبّت حیدر | برآورم همگی مغز دشمنان چو سبوس | |
میان جمله محبّان آل پیغمبر (ص) | به مدحت اسد اللّه (ع) مینوازم کوس | |
مراست دین درست و تراست جهل و نفاق | که عود را نه بدابسته ز هیمهی سوس [۹] | |
ز بعد احمد و حیدر امام دانی کیست؟ | حسن بود به حقیقت حسین شاه فروس [۱۰] | |
ثنا و مدحت زین عباد به جان گویم | نه از برای زر و سیم این سرای فسوس | |
مکان علم و هنر با قرآن که در ره دین | ضمیر روشن او بود شرع را فانوس | |
امام جملهی آفاق جعفر صادق (ع) | که گشتهاند همه دشمنان او مأیوس | |
ثنا و مدحت کاظم (ع) به جان و دل گویم | نه مدح شاه و سلاطین ز راه زرق مجوس | |
دلا خرام بدان سرو بوستان رضا (ع) | شهید دانهی انگور در منازل طوس | |
حدیث آن تقی متقی (ع) شنیدستی | که او به چنگ حوادث چگونه بُد محبوس | |
ز بعد او به نقی (ع) التجا کن از دل و جان | که روز حشر نگردی ذلیل و بیناموس | |
قرین روضهی پرنور عسکری (ع) باشد | هر آن دعا که برآید به صبحدم ز نفوس | |
شوند غاشیه [۱۱] کش پیش مهدی هادی (ع) | هزار شاه جهاندار چون جم و کاوس | |
ترا ز دوستی آل مرتضی (ع) پرسند | به روز حشر، نه از عمرو و بکر و حرب بسوس [۱۲] | |
جوی محبّت اولاد مصطفی (ص) در دل | به نزد عقل به از تخت و تاج کیکاوس [۱۳] |
منابع
دانشنامهی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج 2، ص: 791-792.
پی نوشت
- ↑ دقیانوس: امپراتور روم معاصر اصحاب کهف.
- ↑ قربوس: کوههی زین.
- ↑ سالوس: تملّق، فریب و مکر.
- ↑ غراب: کلاغ.
- ↑ غراب: کلاغ.
- ↑ جاموس: گاومیش.
- ↑ فلوس: پول سیاه.
- ↑ نحوس: شوم و نامیمون.
- ↑ سوس: گیاه شیرین بیان.
- ↑ فروس: شیر بیشه.
- ↑ غاشیه: جامهای نگارین یا ساده که چون بزرگی از اسب پیاده میشد بر زمین میپوشیدند. غاشیه کشیدن کنایه از اطاعت کردن.
- ↑ بسوس: نام زنی است از عرب که به واسطه او جنگ عظیم میان دو قبیله واقع شد و از این جهت در شآمت و حماقت ضرب المثل شده است.
- ↑ مجالس المؤمنین؛ ج 2، ص 178.