۹٬۵۴۶
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
==زندگینامه== | ==زندگینامه== | ||
زهیر بن قین بن قیس انماری، ملقب به بجلی منسوب به بجیله شاخهای از قبیله قحطانی یمنی است. <ref>الانساب، سمعانی، ابو سعد عبدالکریم بن محمد بن منصور التمیمی، تحقیق عبدالله عمر البارودی، بیروت: دارالکتب العلمیه، | زهیر بن قین بن قیس انماری، ملقب به بجلی منسوب به بجیله شاخهای از قبیله قحطانی یمنی است. <ref>الانساب، سمعانی، ابو سعد عبدالکریم بن محمد بن منصور التمیمی، تحقیق عبدالله عمر البارودی، بیروت: دارالکتب العلمیه، ۱۴۰۸ ﻫ ق.، ج۱، ص۲۸۴؛ معجم ما استعجم من اسماء البلاد و المواضع، بکری اندلسی، عبدالله بن عبدالعزیز، تحقیق مصطفی سقاء العهد الخلیفی للابحاث المغربیه، بیروت: ۱۴۰۳ ﻫ ق. ، بکری اندلسی، عبدالله بن عبدالعزیز، تحقیق مصطفی سقاء العهد الخلیفی للابحاث المغربیه، بیروت: ۱۴۰۳ ﻫ ق. ، ج۱، ص۶۳؛ جمهره انساب العرب، ابن حزم اندلسی، علی بن احمد، قاهره: دارالمعارف، ۱۳۸۲ ﻫ ق.، ص۳۸۸. </ref> انماری نیز منسوب به انمار بن اراش بن کهلان قحطانی است. او از زعمای قبیله بجیله بود <ref>ر.ک : . انساب الاشراف، بلاذری، احمد بن یحیی، احمد بن محمد، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق: ۱۹۹۶ – ۲۰۰۰ م.، ج۲، ص۴۷۰؛ الکامل فی التاریخ، ابن اثیر، عزّالدین علی بن احمد بن ابی الکرم، تحقیق مکتبة اتراث، بیروت: ۱۳۸۵- ۱۳۸۶ ه ق.، ج۳، ص۲۷۷؛ مع الرکب الحسین من المدینه الی المدینه، وقایع الطریق من مکه الی کربلا، طبسی، محمدجواد، قم: ۱۴۱۲ ﻫ ق. الحسینی من المدینه الی المدینه، ج۳، ص۲۱۰-۲۱۵.</ref> و در جنگهای مسلمانان به ویژه فتح بلنجر در زمان عثمان شرکت داشت و در آن جنگ فرماندهی سپاه اسلام را بر عهده داشت. <ref>ر.ک : تاریخ بلعمی، تکمله و ترجمه تاریخ طبری، بلعمی، ابو علی محمد بن محمد، تهران: انتشارات اداره کل نگارش وزارت فرهنگ، ۱۳۴۱ ش.، ج۵، ص۳۹۶؛ ارشاد القلوب، دیلمی، ابوم محمد حسن بن ابی الحسن، تهران: مرکز نشر کتاب، ۱۳۷۵ ﻫ ق.، ج۲، ص۷۳؛ معجم ما استعجم من اسماء البلاد و المواضع، بکری اندلسی، عبدالله بن عبدالعزیز، تحقیق مصطفی سقاء العهد الخلیفی للابحاث المغربیه، بیروت: ۱۴۰۳ ﻫ ق. ، بکری اندلسی، عبدالله بن عبدالعزیز، تحقیق مصطفی سقاء العهد الخلیفی للابحاث المغربیه، بیروت: ۱۴۰۳ ﻫ ق. ، ج۱، ص۲۷۶. </ref> | ||
==عدم تمایل رویارویی با امام حسین (ع)== | ==عدم تمایل رویارویی با امام حسین (ع)== | ||
زهیر بن قین بجلی همراه خانواده و برخی اطرافیانش در سال ۶۰ هجری به سفر حج رفته بود و در مسیر بازگشت از حج علیرغم میل باطنیاش و اینکه تمام سعی و کوشش کاروانیان این بود که با [[امام حسین (ع)|امام حسین (ع)]] مواجه نشوند، در روز ۲۱ ذی الحجه به گودالهای پر آب [[زرود]] که در نزدیکی [[خزیمیه|خزیمیه]] بود، به کاروان امام حسین (ع) رسید و در این نقطه دو کاروان در کنار هم به استراحت پرداختند. <ref> اللهوف فی قتلی الطفوف (مقتل الحسین)، ابن طاووس، علی بن موسی بن محمد، نجف: مکتبه الحیدریه، | زهیر بن قین بجلی همراه خانواده و برخی اطرافیانش در سال ۶۰ هجری به سفر حج رفته بود و در مسیر بازگشت از حج علیرغم میل باطنیاش و اینکه تمام سعی و کوشش کاروانیان این بود که با [[امام حسین (ع)|امام حسین (ع)]] مواجه نشوند، در روز ۲۱ ذی الحجه به گودالهای پر آب [[زرود]] که در نزدیکی [[خزیمیه|خزیمیه]] بود، به کاروان امام حسین (ع) رسید و در این نقطه دو کاروان در کنار هم به استراحت پرداختند. <ref> اللهوف فی قتلی الطفوف (مقتل الحسین)، ابن طاووس، علی بن موسی بن محمد، نجف: مکتبه الحیدریه، ۱۳۸۵ ﻫ ق. ، ص۳۱. </ref> | ||
زهیر که از طرفداران عثمان بود و با خاندان امام علی (ع) میانهای نداشت و کوشش میکرد تا با امام حسین (ع) دیدار نکند، مجبور به ملاقات با امام حسین (ع) شد و از همان روز سرنوشتش تغییر کرد. در این تغییر همسرش نقش اساسی داشت. | زهیر که از طرفداران عثمان بود و با خاندان امام علی (ع) میانهای نداشت و کوشش میکرد تا با امام حسین (ع) دیدار نکند، مجبور به ملاقات با امام حسین (ع) شد و از همان روز سرنوشتش تغییر کرد. در این تغییر همسرش نقش اساسی داشت. | ||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
عدهای از افراد قبیله فَزاره و بُجَیله داستان را اینگونه نقل کردهاند: ما با زهیر در سفر حج همراه بودیم و هنگام بازگشت از مکه، در زرود به کاروان امام حسین (ع) رسیدیم. هر دو کاروان برای استراحت در آن منزل اقامت گزیدند. ما تازه نشسته بودیم و غذا میخوردیم که نماینده امام حسین (ع) به سوی ما آمد. سلام کرد و خطاب به زهیر گفت: «من از جانب اباعبدالله آمدهام. ایشان از شما دعوت کردهاند که نزدشان بروید.» | عدهای از افراد قبیله فَزاره و بُجَیله داستان را اینگونه نقل کردهاند: ما با زهیر در سفر حج همراه بودیم و هنگام بازگشت از مکه، در زرود به کاروان امام حسین (ع) رسیدیم. هر دو کاروان برای استراحت در آن منزل اقامت گزیدند. ما تازه نشسته بودیم و غذا میخوردیم که نماینده امام حسین (ع) به سوی ما آمد. سلام کرد و خطاب به زهیر گفت: «من از جانب اباعبدالله آمدهام. ایشان از شما دعوت کردهاند که نزدشان بروید.» | ||
همه ما دست از غذا کشیدیم و متحیر شدیم و بهت و سکوت جمع ما را فرا گرفت. زهیر که از رویارویی با امام حسین (ع) کراهت داشت با اصرار همسرش دَلْهَم دختر عمرو <ref>الاخبار الطول، دینوری، ابو حنیفه احمد بن داود، چاپ عبدالمنعم عامر، قاهره : | همه ما دست از غذا کشیدیم و متحیر شدیم و بهت و سکوت جمع ما را فرا گرفت. زهیر که از رویارویی با امام حسین (ع) کراهت داشت با اصرار همسرش دَلْهَم دختر عمرو <ref>الاخبار الطول، دینوری، ابو حنیفه احمد بن داود، چاپ عبدالمنعم عامر، قاهره : ۱۹۶۰ م.، ص۲۴۶؛ قس مثیر الاحزان، ابن نما حلّی، نجم الدین محمد بن جعفر، نجف اشرف: منشورات المطیعه الحیدریه، ۱۳۶۹ ﻫ ق / ۱۹۵۰ م. ، ص۴۶؛ اللهوف فی قتلی الطفوف (مقتل الحسین)، ابن طاووس، علی بن موسی بن محمد، نجف: مکتبه الحیدریه، ۱۳۸۵ ﻫ ق. ، ص۳۱ دیلم بنت عمرو. </ref> به دیدار امام حسین (ع) رفت. دلهم به او گفت: «فرزند پیامبر خدا تو را میخواند، نمیروی؟ سبحان الله! برخیز و به خدمتش بشتاب و سخنانش رابشنو!» | ||
زهیر برخاست و به نزد امام حسین (ع) رفت. | زهیر برخاست و به نزد امام حسین (ع) رفت. | ||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
به همسرش نیز گفت: «من تو را طلاق دادم. همراه برادرت به خانه برگرد!» | به همسرش نیز گفت: «من تو را طلاق دادم. همراه برادرت به خانه برگرد!» | ||
همسرش برایش دعا کرد و گفت: «خداوند برایت خیر بخواهد. در روز قیامت نزد جدّ حسین(ع)، پیامبر (ص) مرا نیز یاد کن.» <ref>مثیر الاحزان، ابن نما حلّی، نجم الدین محمد بن جعفر، نجف اشرف: منشورات المطیعه الحیدریه، | همسرش برایش دعا کرد و گفت: «خداوند برایت خیر بخواهد. در روز قیامت نزد جدّ حسین(ع)، پیامبر (ص) مرا نیز یاد کن.» <ref>مثیر الاحزان، ابن نما حلّی، نجم الدین محمد بن جعفر، نجف اشرف: منشورات المطیعه الحیدریه، ۱۳۶۹ ﻫ ق / ۱۹۵۰ م. ، ص۴۶؛ اللهوف فی قتلی الطفوف (مقتل الحسین)، ابن طاووس، علی بن موسی بن محمد، نجف: مکتبه الحیدریه، ۱۳۸۵ ﻫ ق. ، ص۳۱. </ref> | ||
آنگاه زهیر به همراهانش تعریف کرد: «سالها پیش در زمان عثمان، ما در یکی از سرزمینهای خزر به نام ”بَلَنْجَر“ به جنگ دریایی رفته بودیم و با کفار میجنگیدیم. خدای متعال ما را بر دشمنان پیروزی داد و غنایم فراوان به دست آوردیم و بسیار خوشحال شدیم. سلمان باهلی یا سلمان فارسی به ما گفت: آیا از این فتح و این همه غنایم خشنودید؟ پاسخ دادیم: آری، گفت: آن هنگام که جنگ در رکاب آل محمد را درک میکنید و در راه او با دشمنان مبارزه مینمایید، باید از این لحظه نیز شادتر و مسرورتر باشید. امام حسین (ع) این جمله سلمان را به یاد من انداخت. من اکنون شیعه حسین شدهام.» <ref>تاریخ بلعمی، تکمله و ترجمه تاریخ طبری، بلعمی، ابو علی محمد بن محمد، تهران: انتشارات اداره کل نگارش وزارت فرهنگ، | آنگاه زهیر به همراهانش تعریف کرد: «سالها پیش در زمان عثمان، ما در یکی از سرزمینهای خزر به نام ”بَلَنْجَر“ به جنگ دریایی رفته بودیم و با کفار میجنگیدیم. خدای متعال ما را بر دشمنان پیروزی داد و غنایم فراوان به دست آوردیم و بسیار خوشحال شدیم. سلمان باهلی یا سلمان فارسی به ما گفت: آیا از این فتح و این همه غنایم خشنودید؟ پاسخ دادیم: آری، گفت: آن هنگام که جنگ در رکاب آل محمد را درک میکنید و در راه او با دشمنان مبارزه مینمایید، باید از این لحظه نیز شادتر و مسرورتر باشید. امام حسین (ع) این جمله سلمان را به یاد من انداخت. من اکنون شیعه حسین شدهام.» <ref>تاریخ بلعمی، تکمله و ترجمه تاریخ طبری، بلعمی، ابو علی محمد بن محمد، تهران: انتشارات اداره کل نگارش وزارت فرهنگ، ۱۳۴۱ ش.، ج۵، ص۳۹۶. </ref> | ||
==نقش در واقعه کربلا== | ==نقش در واقعه کربلا== | ||