اربعین: تفاوت میان نسخه‌ها

۵٬۰۴۱ بایت اضافه‌شده ،  ‏۹ دسامبر ۲۰۱۹
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
'''اربعین''' در لغت به معنای چهلم و عدد 40 است. عدد 40 در تاریخ دینی جایگاه خاصی دارد؛ از جمله سجده چهل روزه حضرت آدم (ع) در کوه صفا، دعای چهل روزه بنی‌اسراییل و به نبوت رسیدن پیامبر اکرم (ص) در چهل سالگی.
اربعین [arbain]، چهلمین روز پس از شهادت امام حسین (ع) که نزد امامیه دارای ارزشی آیینی است و بر اساس اعتقادی نسبتا کهن، سر بریده آن امام در چنین روزی به بدن وی در کربلا الحاق گردید.


===عدد چهل در فرهنگ اسلامی===
جایگاه و ارزش فاصله زمانی ۴۰ روزه از هنگام وفات مؤمن، یکی از معتقدات و باورهای کهن نزد مسلمانان به شمار می آید که نشانه ها و بازتاب این اعتقاد را در طیف گسترده ای از مفاهیم گوناگون اندیشه اسلامی می توان مشاهده نمود. به نظر می رسد این جایگاه و ارزشمندی در دو سویه مختلف نمود و بروز یافته است: سوية نخست در بردارنده مفهومی ماورایی است که گونه ای از سیر تکاملی را به ذهن متبادر می کند؛ و سويه دوم بیانگر نمایش اندوهی از سوی کسان برای درگذشته است. قابل توجه آن است که با توجه به نقش تعیین کننده امام حسین (ع) و واقعه کربلا نزد شیعیان، اندیشه اربعین، با هر دو سویه آن، در اربعین آن امام بزرگوار نمودی جدی یافته، و نه تنها به روشنی نمایان است، بلکه خود بر سازنده سویه سومینی هم شده که در میان شیعیان به «زیارت اربعین» شهرت یافته است.
در فرهنگ اسلامی نیز عدد 40 ارزش خاصی دارد و در منابع اسلامی آداب، اعمال و برنامه‌های بسیاری با این عدد پیوند خورده است؛ از جمله چله‌نشینی و دعای برای 40 مومن در نماز شب.


همچنین شماری از کتاب‌ها که در آن‌ها به گونه‌ای 40 حدیث آمده است، "اربعین" خوانده می‌شود.
با نگاهی به برخی نشانه های بازمانده از پیشینه اندیشه «۴۰ روز» نزد مسلمانان، بررسی اربعین امام حسین (ع) و درک مفهوم آن نزد شیعیان روشن تر خواهد شد. شک نیست که عدد ۴۰ و چهلمین روز پس از واقعه ای به عنوان روزی معین دارای پیشینه ای بسیار کهن، و دارای نمونه های فراوان است، اما در اینجا آن ۴۰ روز که به موضوع مرگ مؤمن ارتباط می یابد،


===اربعین (عدد چهل) در فرهنگ شیعی===
مورد توجه قرار دارد. به عنوان یکی از شاخص ترین موارد ظهور و بروز سويه نخست این اندیشه می توان به برخی قصص روایی از جمله قصة هابیل و قابیل اشاره کرد.
در فرهنگ شیعی، به چهلمین روز شهادت امام حسین (ع)، "اربعین" گفته می‌شود که مصادف است با روز بیستم ماه صفر.


در برخی از تقویم‌های قدیمی و زیج‌های اسلامی ضمن معرفی روزهای مهم مذهبی به روز اربعین اشاره شده است. از جمله بیرونی در آثار الباقیه، گردیزی در زین الاخبار، حاسب طبری در در زیج مفرد و ابنشاطر در نزهة الناظر، ذیل عنوان "اعیاد المسلمین و ایمهم المشهوره" روز اربعین ذکر کرده‌اند.
در ناآگاهی قابیل نسبت به چگونگی به خاک سپاری هابيل، آمده است که او تا ۴۰ روز پس از کشتن برادر، نمی دانست با جسد بی جان او چه کند، تا آنکه در چهلمین روز، با مشاهدة


این روز همچنین یکی از مناسبت‌های اصلی برگزاری مراسم عزاداری تئسط شیعیان به شمار می‌رود. عزاداری اربعین، در کشور عرتق و به ویژه در شهر کربلا صورتی منحصر به فرد و ابعادی گسترده دارد. طبق برخی روایات، اربعین روز بازگشت سر امام حسینبه کربلا و دفن در کنار پیکر آن حضرت دانسته شده است.
پرندگان، رسم دفن کردن را آموخت (نک: ابو السعود، ۳/ ۲۸). | و در قصص حضرت عیسی (ع) آمده است که از زمان تصليب تا صعود آن حضرت ۴۰ روز به طول انجامید و وی پس از ۴۰ روز صعود کرد (نک: قلقشندی، ۴۵۴/۲). همچنین است کارنامه اعمال مؤمن که بر پایة روایات، ۴۰ روز پس از مرگ او، ضمن گشایش دروازه های آسمان برای وی، اعمال نیک او هم از آن دروازه ها گذر می کند (ابن جوزی، ۴۸۷/۱).


==زیارت اربعین==
نشانه هایی از آنچه به عنوان سویه دوم از آن یاد شد -و در شکل کلی آن در مفهوم «گریستن» نمودار می گردد- می توان در برخی روایات پی جست. در روايات قصة هابیل، گفته شده که حضرت آدم از زمان آگاهی یافتن از مرگ فرزند، به مدت ۴۰ روز در این اندوه گریست (ابن بابویه، ۲۱۴؛ مجلسی، ۴۴/۱۱، ۲۴۰). در همین راستا، دسته ای از روایات دیده میشوند که توجه آسمان و آسمانیان به مرگ مؤمن در آنها نمودار و بزرگ نمایی، و به گریستن ۴۰ روزه آسمان و زمین بر او اشاره شده است (قرطبی، ۱۴۰/۱۶؛ ابن کثیر، ۱۴۳/۴؛ ثعالبی، ۴/ ۱۳۹).
از مهمترین آداب این روز، زیارت مرقد امام حسین (ع) است. در منابع شیعی، برای این زیارت، ثواب و ارزش فراوانی ذکر شده است. از جمله روایاتی از امام حسن عسکری (ع)، زیارت اربعین به عنوان یکی از پنج نشانه مومن دانسته شده است. در برخی منابع حدیثی (از جمله مصباح المجتهد  و تهذیب الاحکام)، زیارت‌نامه‌ای خطاب به امام حسبن (ع)، به نام "زیارت اربعین" و نیز روایاتی (از جمله از امام صادق (ع)) در تایید آن آمده است. این زیارت، از جهت دارا بودن مضامینی چون بیان اهداف امام حسین (ع) دارای اهمیت است.  پیاده‌روی اربعین از جمله آیین‌های بزرگ شیعیان است که از چند روز مانده به اربعین از شهر مبدا شهرهای مختلف [[عراق]] به ویژه نجف آغاز می‌شود و طی آن میلیون‌ها نفر پس از روزها پیاده‌روی، خود را در اربعین به کربلا می‌رسانند.


===پایه‌‌گذاری زیارت اربعین===
۴۰ روز مصیبت کشی و عزاداری حضرت فاطمه (س) بر وفات پیامبر اسلام (ص)، به عنوان نمونه ای دیگر قابل اشاره است (نک: مجلسی، ۳۰۴/۲۸؛ قس: کتاب سلیم، ۸۷۰).
پایه‎گذاری سنت زیارت اربعین امام حسین (ع) را [[جابر بن عبد اللّه انصارى|جابربن عبدالله انصاری]] (؟-78 ق) -صحابی پیامبر اکرم (ص)- نسبت داده‌اند. مشهور است که در این روز جابر برای زیارت امام حسین (ع) وارد کربلا شد. همچنین گفته شده که در این روز، کاروان اهل بیت از شام به سوی مدینه مراجعت کردند. در برخی از مقاتل، از جمله [[لهوف]] و مثیر الاحزان، از رسیدن کاروان اهل بیت (ع) به کربلا در این روز و همزمان با جابر سخن گفته شده است. البته صحت این مطلب و زمان وقوع آن محل مناقشه جدی است. مخالفان، رفت و برگشت کاروان اسران به شام و کربلادر مدت 40 روز را، با توجه به رخدادهای بسیار در طول سفر، امری غیرمعقول و محال می‌دانند و نیز اشاره می‌کنند که اساسا راه [[شام]] به مدینه از کربلا نمی‌گذشته و این دو مقصد مسیرهای متفاوتی داشته‌اند. از جمله محدث نوری (1254-1320ق) در لولو و مرجان با ذکر دلایلی معتقد است اربعین روزی است که اسیران از شام به مقصد مدینه خارج شدند؛ و نه روزی که به مدینه رسیدند. برخی محققان و نویسندگان معاصر نیز برهمین رای اتفاق نظر دارند؛ از جمله محدث قمی، ابوالحسن شعرانی، سید جعفر شهیدی، محمد ابراهیم آیتی و مرتضی مطهری. در منابع تاریخی مهمی چون [[ابومخنف|مقتل الحسین ابومخنف]]، الارشاد، انساب الاشراف، اخبار الطول و طبقات الکبیر نیز اشاره‌ای به بازگشت اسرا به کربلا در بیستم صفر را معقول و ممکن می‌دانند. از جمله سیدمحمدعلی قاضی طباطبایی (1291-1358) در دفاع از این نظر کتابی با نام "تحقیق درباره اول اربعین حضرت سیدالشهدا (ع)" نگاشته شده است.


برخی نیز معتقدند ورود کاروان اهل بیت (ع) به کربلا، نه در اربعین اول، بلکه در دومین اربعین (80 روز پس از عاشورا) بوده است.
مکاشفه و دریافتی را هم که ابوالفرج اصفهانی درباره چهلمین روز پس از مرگ شاعری عرب، ابوصخر کثیر بن عبدالرحمان (د ۱۵۰ق/۷۶۷م) بدان اشاره می کند، می توان به نوعی در کنار همین دست روایات جای داد (نک: ۲۴/۹، ۴۷).


===متن زیارت اربعین===
گریستن که در نمونه ها بدان اشاره شد، به نوعی کاملا قابل توجه در روایات مربوط به شهادت امام حسین (ع) دیده می شود. در دسته ای از روایات از امام صادق (ع) که از سوی برخی یاران آن حضرت روایت شده، این موضوع به گونه هایی تقریبا یکسان آمده است که آسمان و زمین و خورشید ۴۰ روز به سختی و تیرگی برای شهادت امام حسین (ع) خون می گریند و کوهها نا آرام می شوند و فرشتگان ۴۰ روز بر آن شهید می گریند، و خورشید ۴۰ روز در طلوع و غروب سرخی غیرقابل وصفی می یابد (ابن قولویه، ۱۶۷، ۱۸۱؛ مجلسی، ۱۸۲/۱۴، ۲۰۷-۲۰۶/۴۵، ۲۱۰؛ برای روایتی مشابه از سُدّی و ابن سیرین، نک: طبری،۱۲۴/۲۵؛ مفید، الارشاد، ۱۳۲/۲). در این میان، از آنجا که گروهی از روایات مربوط به قتل یحیی بن زکریا، پیامبر بشارت دهنده به
شیخ طوسی در دو کتاب تهذیب و مصباح از صفوان جمّال روایت کرده است:


مولایم امام صادق (ع) درباره زیارت اربعین به من گفت:
هنگامی که قسمت قابل توجهی از روز برآمده، این زیارتنامه را بخوان:


{{نقل قول دوقلو تاشو
|تیتر=زیارت اربعین
| السَّلامُ عَلَی وَلِی اللَّهِ وَ حَبِیبِهِ السَّلامُ عَلَی خَلِیلِ اللَّهِ وَ نَجِیبِهِ السَّلامُ عَلَی صَفِی اللَّهِ وَ ابْنِ صَفِیهِ السَّلامُ عَلَی الْحُسَینِ الْمَظْلُومِ الشَّهِیدِ السَّلامُ عَلَی أَسِیرِ الْکرُبَاتِ وَ قَتِیلِ الْعَبَرَاتِ اللَّهُمَّ إِنِّی أَشْهَدُ أَنَّهُ وَلِیک وَ ابْنُ وَلِیک وَ صَفِیک وَ ابْنُ صَفِیک الْفَائِزُ بِکرَامَتِک أَکرَمْتَهُ بِالشَّهَادَةِ وَ حَبَوْتَهُ بِالسَّعَادَةِ وَ اجْتَبَیتَهُ بِطِیبِ الْوِلادَةِ وَ جَعَلْتَهُ سَیدا مِنَ السَّادَةِ وَ قَائِدا مِنَ الْقَادَةِ وَ ذَائِدا مِنَ الذَّادَةِ وَ أَعْطَیتَهُ مَوَارِیثَ الْأَنْبِیاءِ وَ جَعَلْتَهُ حُجَّةً عَلَی خَلْقِک مِنَ الْأَوْصِیاءِ فَأَعْذَرَ فِی الدُّعَاءِ وَ مَنَحَ النُّصْحَ وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِیک لِیسْتَنْقِذَ عِبَادَک مِنَ الْجَهَالَةِ وَ حَیرَةِ الضَّلالَةِ وَ قَدْ تَوَازَرَ عَلَیهِ مَنْ غَرَّتْهُ الدُّنْیا وَ بَاعَ حَظَّهُ بِالْأَرْذَلِ الْأَدْنَی وَ شَرَی آخِرَتَهُ بِالثَّمَنِ الْأَوْکسِ وَ تَغَطْرَسَ وَ تَرَدَّی فِی هَوَاهُ وَ أَسْخَطَک وَ أَسْخَطَ نَبِیک، وَ أَطَاعَ مِنْ عِبَادِک أَهْلَ الشِّقَاقِ وَ النِّفَاقِ وَ حَمَلَةَ الْأَوْزَارِ الْمُسْتَوْجِبِینَ النَّارَ [لِلنَّارِ] فَجَاهَدَهُمْ فِیک صَابِرا مُحْتَسِبا حَتَّی سُفِک فِی طَاعَتِک دَمُهُ وَ اسْتُبِیحَ حَرِیمُهُ اللَّهُمَّ فَالْعَنْهُمْ لَعْنا وَبِیلا وَ عَذِّبْهُمْ عَذَابا أَلِیما السَّلامُ عَلَیک یا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ السَّلامُ عَلَیک یا ابْنَ سَیدِ الْأَوْصِیاءِ أَشْهَدُ أَنَّک أَمِینُ اللَّهِ وَ ابْنُ أَمِینِهِ عِشْتَ سَعِیدا وَ مَضَیتَ حَمِیدا وَ مُتَّ فَقِیدا مَظْلُوما شَهِیدا وَ أَشْهَدُ أَنَّ اللَّهَ مُنْجِزٌ مَا وَعَدَک وَ مُهْلِک مَنْ خَذَلَک وَ مُعَذِّبٌ مَنْ قَتَلَک وَ أَشْهَدُ أَنَّک وَفَیتَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَ جَاهَدْتَ فِی سَبِیلِهِ حَتَّی أَتَاک الْیقِینُ فَلَعَنَ اللَّهُ مَنْ قَتَلَک وَ لَعَنَ اللَّهُ مَنْ ظَلَمَک وَ لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً سَمِعَتْ بِذَلِک فَرَضِیتْ بِهِ، اللَّهُمَّ إِنِّی أُشْهِدُک أَنِّی وَلِی لِمَنْ وَالاهُ وَ عَدُوٌّ لِمَنْ عَادَاهُ بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی یا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ أَشْهَدُ أَنَّک کنْتَ نُورا فِی الْأَصْلابِ الشَّامِخَةِ وَ الْأَرْحَامِ الْمُطَهَّرَةِ [الطَّاهِرَةِ] لَمْ تُنَجِّسْک الْجَاهِلِیةُ بِأَنْجَاسِهَا وَ لَمْ تُلْبِسْک الْمُدْلَهِمَّاتُ مِنْ ثِیابِهَا وَ أَشْهَدُ أَنَّک مِنْ دَعَائِمِ الدِّینِ وَ أَرْکانِ الْمُسْلِمِینَ وَ مَعْقِلِ الْمُؤْمِنِینَ وَ أَشْهَدُ أَنَّک الْإِمَامُ الْبَرُّ التَّقِی الرَّضِی الزَّکی الْهَادِی الْمَهْدِی وَ أَشْهَدُ أَنَّ الْأَئِمَّةَ مِنْ وُلْدِک کلِمَةُ التَّقْوَی وَ أَعْلامُ الْهُدَی وَ الْعُرْوَةُ الْوُثْقَی وَ الْحُجَّةُ عَلَی أَهْلِ الدُّنْیا وَ أَشْهَدُ أَنِّی بِکمْ مُؤْمِنٌ وَ بِإِیابِکمْ مُوقِنٌ بِشَرَائِعِ دِینِی وَ خَوَاتِیمِ عَمَلِی وَ قَلْبِی لِقَلْبِکمْ سِلْمٌ وَ أَمْرِی لِأَمْرِکمْ مُتَّبِعٌ وَ نُصْرَتِی لَکمْ مُعَدَّةٌ حَتَّی یأْذَنَ اللَّهُ لَکمْ فَمَعَکمْ مَعَکمْ لا مَعَ عَدُوِّکمْ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیکمْ وَ عَلَی أَرْوَاحِکمْ وَ أَجْسَادِکمْ [أَجْسَامِکمْ] وَ شَاهِدِکمْ وَ غَائِبِکمْ وَ ظَاهِرِکمْ وَ بَاطِنِکمْ آمِینَ رَبَّ الْعَالَمِینَ.| سلام بر ولی خدا و حبیبش، سلام بر دوست خدا و برگزیده او، سلام بر بنده برگزیده خدا و فرزند برگزیده‌اش،سلام بر حسین مظلوم شهید،سلام بر آن دچار گرفتاریها و کشته اشکها،خدایا من گواهی می‌دهم که حسین ولی تو و فرزند ولی تو،و فرزند برگزیده توست حسینی که به کرامتت رسیده،او را به شهادت گرامی داشتی،و به خوشبختی اختصاصش دادی،و به پاکی ولادت برگزیدی،و او را آقایی از آقایان،و پیشروی از پیشرویان،و مدافعی از مدافعان حق قرار دادی،و میراثهای پیامبران را به او عطا فرمودی،و او را از میان جانشینان حجّت بر بندگانت قرار دادی،و در دعوتش جای عذری باقی نگذاشت،و از خیرخواهی دریغ نورزید،و جانش را در راه تو بذل کرد،تا بندگانت را از جهالت و سرگردانی گمراهی برهاند،در حالی که بر علیه او به کمک هم برخاستند،کسانیکه دنیا مغرورشان کرد،و بهره واقعی خود را به فرومایهتر و پستتر چیز فروختند،و و آخرتشان را به کمترین بها به گردونه فروش گذاشتند،تکبّر کردند و خود را در دامن هوای نفس انداختند،تو را و پیامبرت را به خشم آوردند، و اطاعت کردند از میان بندگانت،اهل شکافافکنی و نفاق و بارکشان گناهان سنگین،و سزواران آتش را پس با آنان درباره تو صابرانه و به حساب تو جهاد کرد،تا در طاعت تو خونش ریخته شد و حریمش مباح گشت خدایا آنان را لعنت کن لعنتی سنگین،و عذابشان کن عذابی دردناک،سلام بر تو‌ای فرزند رسول خدا،سلام بر تو‌ای فرزند سرور جانشینان،شهادت میدهم که تو امین خدا و فرزند امین اویی،خوشبخت زیستی،و ستوده درگذشتی،و از دنیا رفتی گم گشته،و مظلوم و شهید،گواهی میدهم که خدا وفاکننده است آنچه را به تو وعده داده،و نابودکننده کسانی را که از یاریات دریغ ورزیدند،و عذاب کننده کسانی را که تو را کشتند،و گواهی میدهم که تو به عهد خدا وفا کردید و در راهش به به جهاد برخاستی تا مرگ فرا رسید،پس خدا لعنت کند کسانی را که تو را کشتند،و به تو ستم کردند،و این جریان را شنیدند و به آن خشنود شدند، خدای من تو را شاهد میگیرم که من دوستم با آنانکه او را دوست دارند،و دشمن با آنان که با او دشمنند،پدر و مادرم فدایت‌ای فرزند رسول خدا،گواهی میدهم که تو در صلبهای بلندمرتبه و رحمهای پاک نوری بودی،جاهلیت با ناپاکی هایش تو را آلوده نکرد،و از جامههای تیره و تارش به تو نپوشاند،و گواهی میدهم که تو از ستون‌های دین،و پایههای مسلمانان،و پناهگاه مردم مؤمنی،و گواهی می‌دهم که پیشوای نیکوکار، با تقوا، راضی به مقدرات حق، پاکیزه،هدایت کننده،و هدایت شدهای،و گواهی میدهم که امامان از فرزندانت،اصل تقوا،و نشانههای هدایت،و دستگیره محکم،و حجّت بر اهل دنیا هستند و گواهی می‌دهم که من به یقین مؤمن به شمایم،و به بازگشتتان یقین دارم،براساس قوانین دینم،و عواقب عملم،و قبلم با قلبتان در صلح،و کارم پیرو کارتان،و یاری ام برای شما آماده است، تا خدا به شما اجازه دهد،پس با شمایم نه با دشمنانتان،درودهای خدا بر شما،و بر ارواح و پیکرهایتان،و بر حاضر و غایبتان،و بر ظاهر و باطنتان،آمین‌ای پروردگار جهانیان.}}


پس دو رکعت [[نماز]] می‌خوانی،و برای آنچه می‌خواهی دعا می‌کنی.


===مضمون زیارت===
فرازهای نخست این زیارت شامل سلام و درود به [[حسین بن على (ع)|امام حسین (ع)]] و اشاره به [[شهادت]] و مصیبت‌های ایشان است.


در فرازهای بعدی زائر به برخی از عقاید شیعه شهادت می‌دهد مثل ولایت ائمه (ع) و اینکه میراث نبوت نزد امام حسین (ع) است و ایشان حجت الهی بر مردم است.


این زیارتنامه فلسفه شهادت امام حسین (ع) را نجات بندگان خدا از جهالت و گمراهی معرفی می‌کند.


در جملات بعدی ویژگی‌های قاتلان [[امام حسین|سید الشهداء (ع)]] ذکر شده و مورد [[لعنت بر یزید|لعن]] قرار گرفته‌اند.
_


در فرازهای بعدی ضمن شمردن ویژگی‌های امام حسین (ع) مثل دوری از شرک و پاک‌زادگی، تأکید می‌شود که ایشان در راه خدا [[جهاد]] کرده و ایشان و فرزندانش حجت‌های الهی بر روزی زمین‌اند.
عیسی بن مریم، در برخی موارد همچون جدا شدن سر از بدن، نهاده شدن سر بریده در طشت، ۴۰ روز گریستن خورشید، و به کار گیری اصطلاح سیدالشهداء برای وی (مثلا نک : ثعلبی، ۳۴۰- ۳۴۲)، مشابهتهایی را با شهادت امام حسین (ع) در بر دارد، اسباب بروز دسته ای از روایات را فراهم آورده است. در این گروه روایات، با کنار هم گذاری نام امام حسین (ع) و یحیی بن زکریا، نه تنها مفاهیم یاد شده در قران کریم (نک: مریم /۷/۱۹) به هر دوی این بزرگواران منسوب شده، بلکه آمده است که آسمان تنها برای این دو شهید ۴۰ روز گریست (نک: ابن قولویه،


زائر در این زیارت خود را تسلیم دستورات ائمه اطهار (ع)، و نیز آماده یاری ایشان و مخالفت با دشمنانشان معرفی می‌کند.
۱۸۳-۱۸۱؛ مفید، همانجا؛ عمادالدین طبری، محمد، ۷۴؛ ابن کثیر، همانجا؛ مجلسی، ۱۰۴/۱۳ -۱۰۵؛ قس: دخان /۴۴/ ۲۹). اندیشه ای که در آن، مفهوم به کمال رسیدن و آماده شدن برای گذر از این جهان به نوعی در روایات بازتاب یافته، در واقعة شهادت امام حسین (ع)، با موضوع الحاق سر آن بزرگوار به بدن وی در چهلمین روز شهادت ایشان قابل انطباق است. ابوریحان بیرونی آشکارا بیان داشته است که ۲۰ صفر، روزی است که سر آن امام به بدن ایشان ملحق، و همراه با آن به خاک سپرده شد (ص ۳۳۱). این موضوع را با توضیح بیشتری در برخی از آثار ابن طاووس می توان باز جست. وی به موضوعی درباره سفر امام چهارم به همراه دیگر افراد اهل بیت، از شام به مدینه (قس: عمادالدین طبری، حسن، ۲۹۱/۲) اشاره کرده که با کسب مجوزی، در میانه راه، مسیر خود را به سمت کربلا تغییر داده، و در روز ۲۰ صفر که مصادف با اربعین امام حسین (ع) است، بدان وادی رسیده، و سر آن بزرگوار را به بدن ایشان ملحق کرده اند ابن طاووس، اللهوف...، ۸۶، اقبال...، ۵۸۸). با این همه، در بیشتر منابع، آورده شدن سر بریده امام و الحاق آن به بدن وی، توسط نعمان بن بشیر و به دستور یزید بن معاویه اعلام شده است (مثلا نک: ابن نما، ۱۰۶ ۱۰۷؛ برای خروج اسیران از شام، نک: کفعمی، ۴۸۹، حاشیه ۵۱۰). موضوع الحاق سر به بدن امام در چهلمین روز شهادت آن حضرت، موضوعی است که در سده های بعد هم برخی از نویسندگان بیان کرده اند (مثلا نک: حمدالله مستوفی، ۲۶۵؛ خواندمیر، ۶۰ / ۱ ؛ کاشفی، ۳۹۱). اما کسانی، به ویژه میرزا حسین نوری، حضور اسیران در ۲۰ صفر ۶۱ بر مزار امام حسین (ع) و دیگر شهیدان کربلا، و نیز دیدار با جابر بن عبدالله را (نک: ادامه مقاله) به سختی نقد کرده، و با بیان دلایلی احتمال وقوع این امر را ناممکن دانسته اند (ص ۱۴۳ به ؛ قمی، ۵۱۶ بی؛ برای ردی بر این نقد، نک: قاضی طباطبایی، سراسر کتاب).


این زیارت را می‌توانید از [http://www.erfan.ir/farsi/mafatih267/ اینجا] بشنوید.
ابن طاووس در ادامه تبیین موضوع اربعین امام حسین(ع)، با به کار گیری برشی روایی، به بیان حضور جابر بن عبدالله انصاری پر مزار آن حضرت اشاره می کند. بر این اساس، آن زمان که کاروان اسیران و در رأس آنها، امام زین العابدین (ع) به کربلا


=جستارهای وابسته=
اربعین ۲۰۵ رسیدند، با جابر رو به رو شدند که در آن روز برای زیارت قبر امام حسین (ع) بدانجا آمده بوده است؛ پس همه با هم به عزاداری و نوحه سرایی پرداختند ( اللهوف، ۸۶؛ قس: عمادالدین طبری، محمد، ۷۴-۷۵؛ نیز نک: امین، ۴۷ / ۴)؛ بدین ترتیب، ابن طاووس آنچه را که به زیارت قبر امام مربوط می شود، با روز اربعین در هم می تند. هر دو موضوع به کار گیری اصطلاح «زیارت اربعين»، و نیز حضور جابر، پیش از یاد کرد ابن طاووس هم دارای پیشینه بوده است؛ بیرونی تصریح دارد که در زمان وی، ۲۰ صفر را از آن رو که ۴۰ کس از اهل بیت آن حضرت (ع) به زیارت قبر ایشان آمده اند، و نه مستقیما به آن سبب که چهلمین روز شهادت ایشان بوده است، روز «زیارت اربعین» می نامند (همانجا)، و شیخ مفید بخشی از المزار خود را به فضایل زیارت اربعین اختصاص داده است (ص ۵۳). از سوی دیگر، حضور جابر بر مزار آن حضرت با بسیاری از اسناد و مدارک پیش از این


*[[پیاده روی اربعین|پیاده‌ روی اربعین]]
طاووس، همچون عمادالدین محمد طبری (ص ۷۴) و با قدری تفاوت در بیان، توسط این نما (ص ۱۰۷) تأیید می شود. آنچه در اینجا رخ داده این است که مؤلف، چند موضوع را در کنار یکدیگر آورده است: حضور جایر برای زیارت قبر امام (ع)، تغيير مسیر اسیران به سمت کربلا و آوردن سر آن حضرت توسط اسیران بدانجا در همان روز، دیدار امام سجاد(ع) و جابر، و نیز موضوع زیارت اربعین، بدون توجه به نقدهای صورت گرفته بر این موضوعات و کنار هم آمدنها، و یا اینکه موضوعات بیان شده توسط ابن طاووس دارای سابقه بوده، یا نه؛ واقعیت این است که این بیان و چینش، به عنوان یک نقطه عطف، از سویی سبب تثبیت روز ۲۰ صفر به عنوان اربعین و چهلمین روز شهادت و روز زیارت قبر آن بزرگوار، و از سویی دیگر سبب جهت دهی و تدوین مفاهیمی همچون دعای زیارت اربعین گشت (مثلا نک: کفعمی، ۴۸۹-۴۹۰). ابن طاووس ادعیه زیارت اربعین را از آغاز تا انجام، به همراه زیارت دیگر شهدا، که در آخر با وداع به پایان می رسد، با شرح و بسط آورده است (نک: مصباح، ۲۸۶ بب).


==منابع==
آنچه به عنوان زیارت اربعین از زمان بیرونی بیان شده، و در روایتی از امام حسن عسکری(ع) هم به آن به مثابه یکی از ۵ ویژگی مؤمن اشاره شده است (همان، ۲۸۶؛ نیشابوری، همانجا)، در دوره های متأخر به عنوان یکی از روزهای خاص عزاداری امام حسین (ع)، حتی با به کارگیری اصطلاح جاافتادة «اربعین حسینی» (مثلا نک: حسینی جلالی، ۱۶)، با برخی آداب و رسوم از جمله قرائت دعای زیارت اربعین همراه گشته است (نک: کفعمی، همانجا؛ نیز او بن، ۱۸۳). به عنوان یکی از آیینهای مذهبی در میان شیعیان از هر بومی، باید گفت که برای چنین روزی، از یکی دو شب قبل، روضه خوانی آغاز می شود که بیشتر با نذورات و تشکیل مجالسی برای پاسداشت آن روز ادامه می یابد


*''[[فرهنگ سوگ شیعی|فرهنگ سوگ شیعی، محسن حسام مظاهری، نشر خیمه، ص 42-43]]''
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
_
 
وجود حدیثی از رسول اکرم (ص) که در آن بر حفظ ۴۰ حديث توصیه شده، در رواج تدوین این گونه کتابها اثر بسزایی داشته است. این حدیث با مضمون «من حفظ على أمتی اربعین حدیث ...» با الفاظ گوناگونی در مجموعه ها و آثار حدیثی آمده است. این کتابها در زمینه های گوناگونی چون سیره و سنت رسول اکرم (ص)، مناقب علی (ع) و ائمه اطهار (ع)، اصول دین، فقه و تصوف بوده است. پارسی گویان با ذوق نیز گاه به نثر و گاه به نظم، به ویژه در زمینه حديثهای مورد توجه صوفیان، به فراهم آوردن نوشته هایی با عنوان «چهل حدیث» دست یازیده اند.*
 
مآخذ: ابن بابویه، محمد، ثواب الاعمال، به کوشش محمد مهدی حسن خرسان، نجف، ۱۳۹۴ق/۱۹۹۲م. ابن جوزی، عبد الرحمان، العلل المتناهية، به کوشش خليل میس، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م. ابن عبدالبر، یوسف، جامع بیان العلم و فضله، بیروت، ۱۴۰۴ق/۱۹۸۴م؛ آقابزرگ، الذریعة؛ ابونعیم اصفهانی، احمد، حلية الاولیاء، بیروت، ۱۳۸۷ق (۱۹۶۷م؛ حاجی خلیفه، کشف رودانی، محمد، صلة الخلق، به کوشش محمد حجی، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م؛ منزوی، خطي مشترک.
 
بخش فقه و علوم قرآنی و حدیث
 
۲۰۶ اربعین (نک: گزارشهای ۲۸۴ / ۱ به ؛ بلوکباشی، ۲۱، ۲۷). اجرای تعزیه، شبیه خوانی، برپایی دسته های عزاداری و نوحه خوانی و به ویژه انبوهی نذورات در این روز مرسوم است (مثلا نک: مردم نگاری.. ۲۷، ۵۹، ۹۰؛ امینیان، ۸۵، ضمیر، ۱۹۷ - ۱۹۸؛ پور کاظم، ۲۰۲).
 
در این حدود زمانی، مردم بر پایه گونه اعتقادات و میزان اهتمام خود، با حضور در بقاع متبرکه و «دخیل بستن» به بزرگان دین و ائمه اطهار، برای رفع نیازها و مشکلات خود دعا می کنند (نک: سپهر، ۶۳ / ۲ ، ۷۳۷۲). مآخذ: ابن بابویه، محمد، کمال الدین و تمام النعمة، به کوشش علی اکبر غفاری، تهران، ۱۳۹۰ق، ابن جوزی، عبدالرحمان، المدهش، به کوشش مروان قبانی، بیروت، ۱۹۸۵م. ابن طاووس، علی، اقبال الاعمال، تهران، ۱۳۹۰ق؛ همو، اللهوف في قتل الطفوف، نجف، ۱۳۶۹ق/۱۹۵۰م. همو، مصباح الزائر، قم، ۱۴۱۷ق؛ ابن قولویه، جعفر، کامل الزیارات، قم، ۱۴۱۷ق؛ ابن کثیر، تفسير القرآن العظيم، بیروت، ۱۴۰۱ق؛ ابن نما، جعفر، مثیر الاحزان، قم، ۱۴۰۶ق ابو السعود، محمد، تفسير، پیروت، ۱۴۱۴ق/۱۹۹۴م؛ ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، به کوشش سمير جابر و دیگران، بیروت، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۶م؛ امین، محسن، اعیان الشیعه، به کوشش حسن امین، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م؛ امینیان، سیف الله، «آیینها و مراسم محرم در آران و بیدگل»، مجموعه مقالات نخستین همایش محرم و فرهنگ مردم ایران، تهران، ۱۳۷۹ش؛ اوبن، اوژن، ایران امروز، ترجمه علی اصغر سعیدی، تهران، ۱۳۶۲ش؛ بلوکباشی، علی، نخل گردانی، تهران، ۱۳۸۰ش؛ بیرونی، ابوریحان، الآثار الباقية ، په کوشش زاخاو، لایپزیگ، ۱۹۳۳م؛ پور کاظم، کاظم، جامعه شناسی قبایل عرب خوزستان، تهران، ۱۳۷۵ ش؛ ثعالبی، عبدالرحمان، تفسیر، بیروت، ۱۴۱۸ق؛ ثعلبی، احمد، قصص الانبیاء، بیروت، المكتبة الثقافية؛ حسینی جلالی، محمد جواد، مقدمه بر مسند الرضا، داوود بن سليمان غازی، قم، ۱۴۱۸ق؛ حمدالله مستوفی، تاریخ گزیده، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، ۱۳۳۹ش؛ خواند میر، غیاث الدین، حبيب السير، تهران، ۱۳۳۳ ش؛ سپهر، عبد الحسين، یادداشتهای ملک المورخین، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، ۱۳۶۸ ش؛ ضمیر، آمان گلدی، «جایینه، رسم سنتی محرم در ایلام»، مجموعه مقالات نخستین همایش محرم و فرهنگ مردم ایران، تهران، ۱۳۷۹ ش؛ عماد الدین طبری، حسن، کامل بهایی، قم، ۱۳۶۷ق؛ عمادالدین طبری، محمد، بشارة المصطفی، نجف،۱۳۸۳ ق (۱۹۶۳م، قاضی طباطبایی، محمد علی، تحقیق درباره اول اربعین حضرت سیدالشهداء(ع)، قم، ۱۳۶۸ ش؛ قرآن کریم؛ قرطبی، محمد، تفسير، به کوشش احمد عبد العليم بردونی، قاهره، ۱۳۷۲ق؛ قلقشندی، احمد، صبح الاعشی، به کوشش يوسف على طویل، دمشق، ۱۹۸۷م؛ قمی، عباس، منتهى الآمال، تهران، انتشارات علمی؛ کاشفی، حسین، روضة الشهداء، به کوشش محمد رمضانی، تهران، ۱۳۴۱ ش؛ کتاب سلیم بن قیس کوفی، به کوشش محمد باقر انصاری، قم، ۱۴۱۵ق؛ کفعمی، ابراهیم. المصباح، تهران، ۱۳۲۱ق؛ گزارشهایی نظمیه از محلات تهران، به کوشش انسیه شیخ رضایی و شهلا آذری، تهران، ۱۳۷ ش؛ مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۳م مردم نگاری مراسم عزاداری ماه محرم در شهرستان بیرجند)، به کوشش احمد بر آبادی، تهران، ۱۳۸۰ش؛ مفید، محمد، الارشاد، قم، ۱۴۱۳ق؛ همو، المزار، قم، ۱۴۱۳ق؛ نوری، حسین، لؤلؤ و مرجان، به کوشش حسین استادولی، تهران، ۱۳۷۵ش؛ نیشابوری، محمد، روضة الواعظین، به کوشش محمدمهدی خرسان، نجف، ۱۳۸۶ق.|
 
فرامرز حاج منوچهری
 
[arbakes]، صورت یونانی و اژه ایرانی -Arbaka * به معنی جوان که نام چند تن از بزرگان و فرمانروایان ماد بوده است (مایر فر، 154/I؛ هینتس، 35). شکل مؤنث این نام در الواح ایلامی با روی تخت جمشید به صورت
 
Har - ba - a [ k ( ? ) - ]
 
ka آمده است (هالوک، 691).
 
سنگ نوشته های سارگن (۷۰۵۷۲۱قم) کهن ترین مدار کی است که این نام را ضبط کرده است. در این سنگ نوشته ها اربكو از شاهک نشین آژئسيه"، یکی از شاهکهایی است که در لشکر کشی به غرب ایران شکست خورد و از آن پس، سرزمینش خراج گزار دولت آشور شد (لاكنبيل، 105/II). مؤسس سلسلة ماد، بنا بر نوشته های هرودت (. I
 
/ 19 ff)، دیوکس، و بر طبق گزارش کتسیاس ( از طریق نوشته های ديودروس، . I / 429 ff)، اریکس بوده است. میان نوشته های این دو مورخ اختلافات زیادی به چشم می خورد، چنان که برخی از دانشمندان بخش اعظم مطالب کتسیاس را به طور کلی بر ساخته تلقی کرده اند (دیاکونف، ۲۴-۳۰).
 
اکنون ثابت شده است که دیوکس (دیاکو) - خلاف آنچه که هرودت گزارش داده - نه شاه سراسر ماد، که تنها شاهک سرزمین کوچکی در ماد بوده است. این احتمال نمی تواند دور از حقیقت پنداشته شود که اریکس، شاه همعصر او در ارنسية ماد، قدرتی تقریبا همتای او داشته است؛ چنان که به روایتی دیگر، آرفکسد - اربکس - پادشاه سراسر ماد، و پایتخت او اکباتانا بوده است «کتاب...»، 539). غیر از این، رویدادنامه سریانی
 
اربعین [arba ' in ]، عنوانی مشترک برای شماری از نوشته ها که در آنها به گونه های مختلف ۴۰ حدیث فراهم آمده است.
 
5. The Jerusalem...
 
4. Arphaxad
 
3. Deioces
 
2. Amasia
 
1. Arbaces
 
 
 
<br />


[[رده:آیین‌ها]]
[[رده:آیین‌ها]]
۳٬۴۸۸

ویرایش