مسلم بن عقیل: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۹۶ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۶ مارس ۲۰۱۸
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۴: خط ۳۴:
هم‌چنین گفته شده که او در جنگ صفین شرکت داشت و امیرالمؤمنین علی (ع) میمنه پیادگان لشکر خود را به او و عبدالله بن جعفر طیار سپرد. <ref>الفتوح، ج2، ص24.</ref>
هم‌چنین گفته شده که او در جنگ صفین شرکت داشت و امیرالمؤمنین علی (ع) میمنه پیادگان لشکر خود را به او و عبدالله بن جعفر طیار سپرد. <ref>الفتوح، ج2، ص24.</ref>
اگر مسلم در این دو واقعه حضور داشته است، پس تولد او در دهه دوم هجری بوده و این سخن که عقیل در زمان معاویه از شام کنیزی خریداری نمود، <ref>کتاب نسب قریش، ص84؛ مقاتل الطالبین، ص86؛ شرح نهج البلاغه، ج11، ص251-252. </ref> نمی‌تواند صحت داشته باشد و او در هنگام شهادت به سال 60 هجری باید حدود 40 سال داشته باشد. اگر چه در مورد او سن 35 سال <ref>لباب الانساب و الاعقاب، ج1، ص402.</ref> و 28 سال <ref>تنقیح المقال، ج3، ص187.</ref> نیز گفته شده است. عبدالرزاق مقرم در تحلیلی او را به هنگام شهادت 50 ساله می‌داند.  <ref>ر.ک : مسلم بن عقیل، ص342-344.</ref> اما به نظر می‌آید سن مسلم در هنگام شهادت بین 35-40 سال بوده و او در سال‌های 20-25 هجری متولد شده است.
اگر مسلم در این دو واقعه حضور داشته است، پس تولد او در دهه دوم هجری بوده و این سخن که عقیل در زمان معاویه از شام کنیزی خریداری نمود، <ref>کتاب نسب قریش، ص84؛ مقاتل الطالبین، ص86؛ شرح نهج البلاغه، ج11، ص251-252. </ref> نمی‌تواند صحت داشته باشد و او در هنگام شهادت به سال 60 هجری باید حدود 40 سال داشته باشد. اگر چه در مورد او سن 35 سال <ref>لباب الانساب و الاعقاب، ج1، ص402.</ref> و 28 سال <ref>تنقیح المقال، ج3، ص187.</ref> نیز گفته شده است. عبدالرزاق مقرم در تحلیلی او را به هنگام شهادت 50 ساله می‌داند.  <ref>ر.ک : مسلم بن عقیل، ص342-344.</ref> اما به نظر می‌آید سن مسلم در هنگام شهادت بین 35-40 سال بوده و او در سال‌های 20-25 هجری متولد شده است.
===خصوصیات===
مسلم مردی شجاع، <ref>انساب الاشراف، ج2، ص334؛ المعارف، ص204؛ الاعلام زرکلی، ج7، ص227.</ref> عالم و اهل رأی، <ref>الاعلام زرکلی، ج7، ص227.</ref> فداکار و پاک‌باز، مقید به احکام و اوامر الهی، شیفته و عاشق امام حسین (ع)‌ بود. امام حسین (ع)‌ او را اعلم ناس می‌دانست. <ref>الکامل فی التاریخ، ج4، ص43.</ref>
===فرزندان===
در شمار و نام فرزندان مسلم اختلاف است: خلیفه بن خیاط، ذهبی و ابن عماد حنبلی از دو پسر با نام‌های عبدالله و عبدالرحمن نام می‌برند که هر دو در کربلا به شهادت رسیدند. <ref>تاریخ خلیفه بن خیاط، ص145؛ تاریخ الاسلام، حوادث و وفیات 61-80، ص21؛ شذرات الذهب، ج1، ص273.</ref> ابن قتیبه و بلاذری از چهار پسر با نام‌های عبدالله، علی، مسلم و عبدالعزیز نام می‌برند. عبدالله و علی که مادرشان رقیه دختر امیرالمؤمنین علی (ع) بود، در کربلا به شهادت رسیدند. <ref>المعارف، ص204؛ انساب الاشراف، ج2، ص328.</ref> طبری نیز از سه فرزند با نام‌های عبدالله، علی و زینب صغری نام می‌برد. <ref>تاریخ طبری، ج5، ص469.</ref> مقرم شمار فرزندان مسلم را، پنج پسر و یک دختر به نام‏‌های عبدالله، علی، محمد، عبدالرحمن، عبدالعزیز و حمیده می‌داند و می‌نویسد: دو تن از آنان در کربلا به شهادت رسیدند و دو تن در کوفه شهید شدند و از سرنوشت فرزند پنجم او اثری بر جای نمانده است. <ref>مقتل الحسین مقرم، ص511.</ref> دختر مسلم نیز با پسر عمویش عبدالله بن محمد بن عقیل ازدواج کرد. <ref>ر.ک : الطبقات الکبری، ح5، ص392؛ تاریخ طبری، ج5، ص469؛ مقتل الحسین مقرم، همانجا.</ref>
در اینکه عبدالله در کربلا به شهادت رسید، شکی نیست. <ref>تاریخ خلیفه بن خیاط، ص145؛ المعارف، ص204؛ تاریخ طبری، ج5، ص469؛ تاریخ الاسلام، حوادث و وفیات 61-80، ص21؛ شذرات الذهب، ج1، ص273؛ مقاتل الطالبیین، ص97.</ref> اما در اسم فرزند دوم او که در کربلا به شهادت رسید، اختلاف است و بنا به نقلی علی، <ref>المعارف، ص204؛ انساب الاشراف، ج2، ص328.</ref> محمد <ref>مقاتل الطالبیین، ص97.</ref> و یا عبدالرحمن <ref>تاریخ خلیفه بن خیاط، ص145؛ تاریخ اسلام، حوادث و وفیات 61-80، ص21؛ شذرات الذهب، ج1، ص273.</ref> است که به احتمال قوی نام او محمد می‌باشد. <ref>ر.ک : بخش چهارم، شهدای بنی ‌هاشم، دو فرزند مسلم بن عقیل: محمد و عبدالله.</ref> از مسلم نسلی باقی نمانده است.
==قبل از نهضت امام حسین (ع)==
==قبل از نهضت امام حسین (ع)==
از زندگانی مسلم بن عقیل تا نهضت امام حسین (ع) اطلاع چندان در دست نیست، اما نقش او در حوادث کوفه، قبل از نهضت امام چشمگیر است.
از زندگانی مسلم بن عقیل تا نهضت امام حسین (ع) اطلاع چندان در دست نیست، اما نقش او در حوادث کوفه، قبل از نهضت امام چشمگیر است.
خط ۱۵۳: خط ۱۵۸:
==به شهادت رسیدن==
==به شهادت رسیدن==
به دستور ابن ‌زیاد، مسلم‌ را به بالای‌ کاخ دارالاماره‌ بردند. او به هنگام شهادت تکبیرگویان استغفار می‌کرد و بر پیامبر (ص) درود می‌فرستاد و می‌گفت: خداوندا! بین ما و قوم گمراه و فریب‌خورده داور باش. مسلم را مشرف به “خدائین“ <ref>ارشاد، ج2، ص62؛ تاریخ کوفه، ص301.</ref> گردن زدند. به‌ گونه‌ای‌ که‌ سرش‌ در میدان‌ افتاد و پس‌ از آن‌ پیکرش‌ را از بام‌، پایین‌ افکندند. <ref>الاخبار الطوال، ص241؛ ارشاد، ج2، ص62.</ref> بُکیر بن حُمران احمری <ref>انساب الاشراف، ج2، ص340؛ تاریخ طبری، ج5، ص377؛ مقاتل الطالبیین، ص109؛ البدایه و النهایه، ج8، ص157.</ref> یا بکر بن حُمران احمری <ref>ارشاد، ج2، ص63.</ref> و یا احمر بن بکیر، <ref>الاخبار الطوال، ص241.</ref> که بارها در جنگ مغلوب مسلم شده بود و خشم و کینه زیادی علیه مسلم در دل داشت، از طرف ابن ‌زیاد مأمور قتل مسلم شد. او سر مسلم‌ را از تن‌ جدا کرد و به نزد ابن زیاد برد. سرانجام‌ مسلم‌ با وضعی ‌دل‌خراش‌ به‌ شهادت‌ رسید. بدین‌گونه‌ دفتر زندگی‌ شرافت‌مندانه‌ مردی‌ بسته‌ شد که‌ جز پیروی‌ از فرمان‌ پیشوای‌ خویش‌، اندیشه‌ای‌ نداشت‌ و تا آخرین‌ لحظه‌ از اسلام‌ و ارزش‌های‌ الهی‌ آن‌ حمایت‌ کرد. او به‌ شهادت‌ رسید و در جوار رحمت‌ حق‌، حیات‌ ابدی‌ یافت‌. پس‌ از شهادت‌ مسلم‌، عبیدالله، هانی‌ را هم به‌ قتل‌ رساند و دستور داد ریسمان‌ به‌ پای‌ هر دو نعش‌ ببندند و در بازارهای‌ کوفه‌ بگردانند. <ref>البدایه و النهایه، ج8، ص157.</ref> آن‌گاه‌ جسد مطهر این‌ دو شهید را در محله‌ ”کناسِه“ <ref>نام محلی در کوفه که قبلاً حالت بازاری و تجاری داشته و موقعیت آن بین مسجد سهله و مسجد کوفه بوده است. افراد اعدامی را در آن مکان بر دار می‌کشیدند. امام علی (ع) در این محله لشکر خود را سامان داد و به جنگ صفین شتافت. امام حسن (ع) نیز پس از شهادت پدر، سپاه خود را در آنجا آماده کرد. عبیدالله بن زیاد هم کوفیان را در همین محل بسیج کرد و به جنگ امام حسین (ع) فرستاد. بدن مسلم و هانی را در این میدان به دار کشیدند. پیکر انقلابی شهید زید بن علی بن الحسین (ع) را نیز در همین مکان چهار سال به دار آویختند.</ref> به‌ دار بیاویزند و او نخستین هاشمی بود که به دار آویخته شد. <ref>تاریخ ابن خلدون، ج3، ص29.</ref> و نخستین شهید از خاندان امام حسین (ع) در نهضت کربلا بود. <ref>مقاتل الطالبیین، ص86.</ref> ‌سپس‌ سر این‌ دو شهید را توسط هانی بن ابی حیه همدانی و زبیر بن اَروَج تمیمی به نزد‌ یزید فرستاد <ref>انساب الاشراف، ج2، ص341-342؛ تاریخ طبری، ج5، ص380.</ref> و گزارش‌ کار را چنین‌ ارائه‌ نمود: ”اما بعد، ستایش‌ خدای‌ را که‌ حق‌ امیرالمؤمنین‌ را گرفت‌ و او را از دشمن،‌ آسوده‌ خاطر ساخت‌. به ‌امیرالمؤمنین‌ خبر می‌دهم‌ که‌ مسلم‌ بن عقیل‌ به‌ خانه‌ هانی‌ بن عروه‌ رفت‌ و من‌ با قراردادن‌ مأموران‌ مخفی‌ و خدعه ‌و فریب‌ توانستم‌ آن‌ دو را از خانه‌ بیرون‌ آورده‌ و گردن‌ بزنم‌ و سرهای‌ آنان را بوسیله‌ هانی‌ بن ابی ‌حیه‌ و زبیر بن ‌اروج‌ تمیمی‌ که‌ از سرسپردگان‌ وفادارند، برای‌ تو فرستادم‌. از این‌ دو نفر درباره‌ مسلم‌ و هانی‌ هرچه‌ می‌خواهی ‌سؤال‌ کن‌ که‌ هر دو بصیر و راست‌گو و اهل‌ ورع‌ هستند. والسلام“ <ref>ر.ک : انساب الاشراف، ج2، ص339؛ الاخبار الطوال، ص241؛ تاریخ طبری، ج5، ص376؛ الفتوح، ج5، ص56.</ref>
به دستور ابن ‌زیاد، مسلم‌ را به بالای‌ کاخ دارالاماره‌ بردند. او به هنگام شهادت تکبیرگویان استغفار می‌کرد و بر پیامبر (ص) درود می‌فرستاد و می‌گفت: خداوندا! بین ما و قوم گمراه و فریب‌خورده داور باش. مسلم را مشرف به “خدائین“ <ref>ارشاد، ج2، ص62؛ تاریخ کوفه، ص301.</ref> گردن زدند. به‌ گونه‌ای‌ که‌ سرش‌ در میدان‌ افتاد و پس‌ از آن‌ پیکرش‌ را از بام‌، پایین‌ افکندند. <ref>الاخبار الطوال، ص241؛ ارشاد، ج2، ص62.</ref> بُکیر بن حُمران احمری <ref>انساب الاشراف، ج2، ص340؛ تاریخ طبری، ج5، ص377؛ مقاتل الطالبیین، ص109؛ البدایه و النهایه، ج8، ص157.</ref> یا بکر بن حُمران احمری <ref>ارشاد، ج2، ص63.</ref> و یا احمر بن بکیر، <ref>الاخبار الطوال، ص241.</ref> که بارها در جنگ مغلوب مسلم شده بود و خشم و کینه زیادی علیه مسلم در دل داشت، از طرف ابن ‌زیاد مأمور قتل مسلم شد. او سر مسلم‌ را از تن‌ جدا کرد و به نزد ابن زیاد برد. سرانجام‌ مسلم‌ با وضعی ‌دل‌خراش‌ به‌ شهادت‌ رسید. بدین‌گونه‌ دفتر زندگی‌ شرافت‌مندانه‌ مردی‌ بسته‌ شد که‌ جز پیروی‌ از فرمان‌ پیشوای‌ خویش‌، اندیشه‌ای‌ نداشت‌ و تا آخرین‌ لحظه‌ از اسلام‌ و ارزش‌های‌ الهی‌ آن‌ حمایت‌ کرد. او به‌ شهادت‌ رسید و در جوار رحمت‌ حق‌، حیات‌ ابدی‌ یافت‌. پس‌ از شهادت‌ مسلم‌، عبیدالله، هانی‌ را هم به‌ قتل‌ رساند و دستور داد ریسمان‌ به‌ پای‌ هر دو نعش‌ ببندند و در بازارهای‌ کوفه‌ بگردانند. <ref>البدایه و النهایه، ج8، ص157.</ref> آن‌گاه‌ جسد مطهر این‌ دو شهید را در محله‌ ”کناسِه“ <ref>نام محلی در کوفه که قبلاً حالت بازاری و تجاری داشته و موقعیت آن بین مسجد سهله و مسجد کوفه بوده است. افراد اعدامی را در آن مکان بر دار می‌کشیدند. امام علی (ع) در این محله لشکر خود را سامان داد و به جنگ صفین شتافت. امام حسن (ع) نیز پس از شهادت پدر، سپاه خود را در آنجا آماده کرد. عبیدالله بن زیاد هم کوفیان را در همین محل بسیج کرد و به جنگ امام حسین (ع) فرستاد. بدن مسلم و هانی را در این میدان به دار کشیدند. پیکر انقلابی شهید زید بن علی بن الحسین (ع) را نیز در همین مکان چهار سال به دار آویختند.</ref> به‌ دار بیاویزند و او نخستین هاشمی بود که به دار آویخته شد. <ref>تاریخ ابن خلدون، ج3، ص29.</ref> و نخستین شهید از خاندان امام حسین (ع) در نهضت کربلا بود. <ref>مقاتل الطالبیین، ص86.</ref> ‌سپس‌ سر این‌ دو شهید را توسط هانی بن ابی حیه همدانی و زبیر بن اَروَج تمیمی به نزد‌ یزید فرستاد <ref>انساب الاشراف، ج2، ص341-342؛ تاریخ طبری، ج5، ص380.</ref> و گزارش‌ کار را چنین‌ ارائه‌ نمود: ”اما بعد، ستایش‌ خدای‌ را که‌ حق‌ امیرالمؤمنین‌ را گرفت‌ و او را از دشمن،‌ آسوده‌ خاطر ساخت‌. به ‌امیرالمؤمنین‌ خبر می‌دهم‌ که‌ مسلم‌ بن عقیل‌ به‌ خانه‌ هانی‌ بن عروه‌ رفت‌ و من‌ با قراردادن‌ مأموران‌ مخفی‌ و خدعه ‌و فریب‌ توانستم‌ آن‌ دو را از خانه‌ بیرون‌ آورده‌ و گردن‌ بزنم‌ و سرهای‌ آنان را بوسیله‌ هانی‌ بن ابی ‌حیه‌ و زبیر بن ‌اروج‌ تمیمی‌ که‌ از سرسپردگان‌ وفادارند، برای‌ تو فرستادم‌. از این‌ دو نفر درباره‌ مسلم‌ و هانی‌ هرچه‌ می‌خواهی ‌سؤال‌ کن‌ که‌ هر دو بصیر و راست‌گو و اهل‌ ورع‌ هستند. والسلام“ <ref>ر.ک : انساب الاشراف، ج2، ص339؛ الاخبار الطوال، ص241؛ تاریخ طبری، ج5، ص376؛ الفتوح، ج5، ص56.</ref>
یزید سر این‌ دو شهید را بر دروازه‌ دمشق‌ آویخت <ref>انساب الاشراف، ج2، ص339.</ref> ‌و از قهر و غلبه‌ عبیدالله، خرسند شد و در نامه‌ای‌ از او سپاسگزاری‌ نمود. <ref>ر.ک : انساب الاشراف، ج2، ص339-342؛ الاخبار الطوال، ص241-242؛ تاریخ طبری، ج5، ص376-381؛ مقاتل الطالبیین، ص103-108.</ref>
یزید سر این‌ دو شهید را بر دروازه‌ دمشق‌ آویخت <ref>انساب الاشراف، ج2، ص339.</ref> ‌و از قهر و غلبه‌ عبیدالله، خرسند شد و در نامه‌ای‌ از او سپاسگزاری‌ نمود. <ref>ر.ک : انساب الاشراف، ج2، ص339-342؛ الاخبار الطوال، ص241-242؛ تاریخ طبری، ج5، ص376-381؛ مقاتل الطالبیین، ص103-108.</ref>
کشته شدن مسلم بن عقیل در روز سه‌ شنبه‌ سوم ذی‌حجه <ref>الاخبار الطوال، ص242؛ اللهوف، ص32.</ref> یا هشتم‌ ذی‌الحجه‌ <ref>تذکرة الخواص، ص139.</ref> و یا روز نهم ذی‌الحجه <ref>تاریخ طبری، ج5، ص381؛ مروج الذهب، ج3، ص256.</ref> اتفاق افتاد و امام حسین (ع)‌ در همان روز از مکه بیرون آمد. به نظر می‌رسد تاریخ دقیق شهادت، روز چهارشنبه‌ نهم ‌ذی‌الحجه ‌باشد.
اگر چه‌ چهره‌ مسلم‌ و هانی‌ با شمشیر خرد شد، اما کلمات‌ آنان‌ باقی‌ ماند، مثل‌ کلمات‌ همه‌ شهیدان‌ و کلمات‌ مقتدایش‌ امام حسین (ع)‌؛ ازطرف‌ دیگر این‌ موضع‌ ناپایدار و غیر قابل‌ اعتماد هواداران‌ سیاسی‌ امام‌ حسین‌ (ع) که‌ به‌ طور کلی‌ اهل‌ کوفه‌ نامیده ‌می‌شدند، دگر بار ضعف‌ نفس‌ آنان‌ را نشان‌ داد. اکنون‌ کاملاً مشخص‌ شد همه‌ کسانی‌ که‌ امام حسین (ع)‌ را به‌ کوفه‌ دعوت‌ کردند و سپس‌ آن‌ هجده‌ هزار نفری‌ که‌ با فرستاده‌اش‌ مسلم ‌بن عقیل‌ بیعت‌ نمودند، احساس‌ مذهبی‌ نداشتند، بلکه‌ به‌ دلایل‌ سیاسی‌، هوادار خاندان‌ پیامبر (ص) بودند.
===مهم‌ترین‌ خبر منفی‌ و ناگوار از وضعیت‌ کوفه‌===
خبر شهادت‌ مسلم‌ و هانی‌، مهم‌ترین‌ خبر منفی‌ و ناگوار از وضعیت‌ کوفه‌ بود. این‌ خبر تلخ‌ و تکان‌دهنده‌ می‌توانست‌ سرنوشت‌ سفر را عوض‌ کند. امام حسین (ع)‌ در میانه راه کوفه در منزلی به نام ثعلبیه، <ref>الکامل التاریخ، ج4، ص42.</ref> زباله‌، <ref>تاریخ طبری، ج5، ص395.</ref> قادسیه <ref>مروج الذهب، ج3، ص256.</ref> و یا قطقطانه <ref>تاریخ یعقوبی، ج2، ص243.</ref> ‌از شهادت آنان و وضعیت کوفه باخبر شد. گویند مردی از بنی ‌اسد <ref>تاریخ طبری، ج5، ص398.</ref> و یا حُرّ بن یزید ریاحی <ref>مروج الذهب، ج3، ص256.</ref> به او خبر داد.
==آگاه شدن امام حسین (ع) از خبر شهادت مسلم بن عقیل==
امام‌ سخت‌ ناراحت‌ و غمگین‌ شد. گویی‌ آتشی‌ در دلش‌ بر افروخته گردید‌ و جانش‌ را مشتعل‌ ساخت‌. به‌ قدری‌ از این ‌خبر شکننده‌ ناراحت‌ شد که‌ استرجاع‌ کرد و چندین‌ بار فرمود: “اِنّا للهِ وَ اِنّا اِلَیه‌ِ راجِعوُن‌َ وَ رَحْمَة‌ُ اللهِ عَلَیهِما“ ما از خدا هستیم‌ و به‌ سوی‌ او باز می‌گردیم‌. خداوند آن‌ دو را رحمت‌ کند. امام مرگش را فجیع خواند و ذکر کرد که زندگی بعد از او ارزشی ندارد. <ref>تاریخ طبری، ج5، ص398.</ref> امام‌ در شهادت‌ مسلم‌ به‌ فضایل ‌و جایگاه‌ او و تکالیف‌ خود و دیگر اصحاب‌ در پیشگاه‌ الهی‌ اشاره‌ کرده‌ و فرمود: آن‌چه‌ بر او بود، به‌ عمل‌ آورد و آن‌چه‌ بر ماست‌، مانده‌ است <ref>منتهی الامال، ص382 با اشاره به آیه 156 سوره بقره.</ref> امام‌ با بیان‌ این‌ عبارت‌، در واقع‌ در جهت‌ تسکین‌ خود و یاران‌ و ایجاد روحیه‌ حرکت‌ در راه‌ انجام‌ وظیفه‌ قدم‌ برداشت‌، چرا که‌ توجه‌ به‌ مسئولیت‌ها و تکالیف‌ می‌تواند انسان‌ را پذیرای ‌مصائب‌ و مشکلات‌ راه‌ گرداند و ضریب‌ تحمل‌ و پایداری‌ افراد را افزایش‌ دهد. در این‌ صورت‌ آنان‌ هرگز در برابر دشمنان‌ خدا دچار زبونی‌ نمی‌شدند، حقیقتی‌ که‌ آن‌ حضرت‌ مکرر به‌ آن‌ اشاره‌ کرده‌ بود.


کشته شدن مسلم بن عقیل در روز سه‌ شنبه‌ سوم ذی‌حجه <ref>الاخبار الطوال، ص242؛ اللهوف، ص32.</ref> یا هشتم‌ ذی‌الحجه‌ <ref>تذکرة الخواص، ص139.</ref> و یا روز نهم ذی‌الحجه <ref>تاریخ طبری، ج5، ص381؛ مروج الذهب، ج3، ص256.</ref> اتفاق افتاد و امام حسین (ع)‌ در همان روز از مکه بیرون امد. به نظر می‌رسد تاریخ دقیق شهادت، روز چهارشنبه‌ نهم ‌ذی‌الحجه ‌باشد.  
امام حسین (ع)‌ آن‌ شب‌ را در آنجا ماندند و به‌ یاد مسلم‌ اشک‌ ریختند و این‌ اشعار را زمزمه‌ می‌کردند: <ref>الفتوح، ج5، ص72.</ref>
{{پایان شعر}}
{{ب| وَ اِن‌ْ یکن‌ اْلاَبدان‌ُ لِلْمَوْت‌ِ اُنْشِأَت‌ | فَقَتْل‌ُ امرِی‌ءٍ بِالسَّیف‌ِ فِی‌ اللهِ اَفْضَل}}
{{پایان شعر}}
اگر پیکر انسان‌ها، برای‌ مرگ‌ آفریده‌ شده‌ است‌، پس‌ کشته‌ شدن‌ در راه‌ خدا به‌ وسیله‌ شمشیر ترجیح‌ دارد.


اگر چه‌ چهره‌ مسلم‌ و هانی‌ با شمشیر خرد شد، اما کلمات‌ آنان‌ باقی‌ ماند، مثل‌ کلمات‌ همه‌ شهیدان‌ و کلمات‌ مقتدایش‌ امام حسین (ع)‌؛ ازطرف‌ دیگر این‌ موضع‌ ناپایدار و غیر قابل‌ اعتماد هواداران‌ سیاسی‌ امام‌ حسین‌ (ع) که‌ به‌ طور کلی‌ اهل‌ کوفه‌ نامیده ‌می‌شدند، دگر بار ضعف‌ نفس‌ آنان‌ را نشان‌ داد. اکنون‌ کاملاً مشخص‌ شد همه‌ کسانی‌ که‌ امام حسین (ع)‌ را به‌ کوفه‌ دعوت‌ کردند و سپس‌ آن‌ هجده‌ هزار نفری‌ که‌ با فرستاده‌اش‌ مسلم ‌بن عقیل‌ بیعت‌ نمودند، احساس‌ مذهبی‌ نداشتند، بلکه‌ به‌ دلایل‌ سیاسی‌، هوادار خاندان‌ پیامبر بودند.  
شیخ طوسی، او را از اصحاب امام ‌حسن (ع) و امام حسین (ع)‌ می‌داند. <ref>رجال ابن داود، ص345.</ref>
==مدفن==
او را در کنار دارالاماره کوفه به خاک سپردند. <ref>تاریخ الکوفه، ص302.</ref> اکنون مزارش به مسجد معروف کوفه متصل است و در زاویه شرقی آن قرار دارد. آستانه مسلم بن عقیل هم اکنون یکی از مراکز مهم و زیارتگاه‌های شیعیان جهان می‌باشد.


خبر شهادت‌ مسلم‌ و هانی‌، مهم‌ترین‌ خبر منفی‌ و ناگوار از وضعیت‌ کوفه‌ بود. این‌ خبر تلخ‌ و تکان‌ دهنده‌ می‌توانست‌ سرنوشت‌ سفر را عوض‌ کند. امام حسین (ع)‌ در میانه راه کوفه در منزلی به نام ثعلبیه، <ref>الکامل التاریخ، ج4، ص42.</ref> زباله‌، <ref>تاریخ طبری، ج5، ص395.</ref> قادسیه <ref>مروج الذهب، ج3، ص256.</ref> و یا قطقطانه <ref>تاریخ یعقوبی، ج2، ص243.</ref> ‌از شهادت آنان و وضعیت کوفه با خبر شد. گویند مردی از بنی ‌اسد <ref>تاریخ طبری، ج5، ص398.</ref> و یا حُرّ بنیزید ریاحی <ref>مروج الذهب، ج3، ص256.</ref> به او خبر داد.


امام‌ سخت‌ ناراحت‌ وغمگین‌ شد. گویی‌ آتشی‌ در دلش‌ بر افروخته گردید‌ و جانش‌ را مشتعل‌ ساخت‌. به‌ قدری‌ از این ‌خبر شکننده‌ ناراحت‌ شد که‌ استرجاع‌ کرد و چندین‌ بار فرمود: “اِنّا للهِ وَ اِنّا اِلَیه‌ِ راجِعوُن‌َ  وَ رَحْمَة‌ُ اللهِ عَلَیهِما “ ما از خدا هستیم‌ و به‌ سوی‌ او باز می‌گردیم‌. خداوند آن‌ دو را رحمت‌ کند. امام مرگش را فجیع خواند و ذکر کرد که زندگی بعد از او ارزشی ندارد. <ref>تاریخ طبری، ج5، ص398.</ref> امام‌ در شهادت‌ مسلم‌ به‌ فضایل ‌و جایگاه‌ او و تکالیف‌ خود و دیگر اصحاب‌ در پیشگاه‌ الهی‌ اشاره‌ کرده‌ و فرمود: آن‌چه‌ بر او بود، به‌ عمل‌ آورد و آن‌چه‌ بر ماست‌، مانده‌ است <ref>منتهی الامال، ص382 با اشاره به آیه 156 سوره بقره.</ref> امام‌ با بیان‌ این‌ عبارت‌، در واقع‌ در جهت‌ تسکین‌ خود و یاران‌ و ایجاد روحیه‌ حرکت‌ در راه‌ انجام‌ وظیفه‌ قدم‌ برداشت‌، چرا که‌ توجه‌ به‌ مسئولیت‌ها و تکالیف‌ می‌تواند انسان‌ را پذیرای ‌مصایب‌ و مشکلات‌ راه‌ گرداند و ضریب‌ تحمل‌ و پایداری‌ افراد را افزایش‌ دهد. در این‌ صورت‌ آنان‌ هرگز در برابر دشمنان‌ خدا دچار زبونی‌ نمی‌شدند، حقیقتی‌ که‌ آن‌ حضرت‌ مکرر به‌ آن‌ اشاره‌ کرده‌ بود.


امام حسین (ع)‌ آن‌ شب‌ را در آنجا ماندند و به‌ یاد مسلم‌ اشک‌ ریختند و این‌ اشعار را زمزمه‌ می‌کردند: <ref>الفتوح، ج5، ص72.</ref>
{{پایان شعر}}
{{ب| وَ اِن‌ْ یکن‌ اْلاَبدان‌ُ لِلْمَوْت‌ِ اُنْشِأَت‌ | فَقَتْل‌ُ امرِی‌ءٍ بِالسَّیف‌ِ فِی‌ اللهِ اَفْضَل}}
{{پایان شعر}}
اگر پیکر انسان‌ها، برای‌ مرگ‌ آفریده‌ شده‌است‌، پس‌ کشته‌ شدن‌ در راه‌ خدا به‌ وسیله‌ شمشیر ترجیح‌ دارد.


مسلم مردی شجاع، <ref>انساب الاشراف، ج2، ص334؛ المعارف، ص204؛ الاعلام زرکلی، ج7، ص227.</ref> عالم و اهل رأی، <ref>الاعلام زرکلی، ج7، ص227.</ref> فداکار و پاک‌باز، مقید به احکام و اوامر الهی، شیفته و عاشق امام حسین (ع)‌ بود. امام حسین (ع)‌ او را اعلم ناس می‌دانست. <ref>الکامل فی التاریخ، ج4، ص43.</ref>


شیخ طوسی، او را از اصحاب امام ‌حسن و امام حسین (ع)‌ می‌داند. <ref>رجال ابن داود، ص345.</ref>


فرزندان مسلم بن عقیل: در شمار و نام فرزندان مسلم اختلاف است: خلیفه بن خیاط، ذهبی و ابن عماد حنبلی از دو پسر با نام‌های عبدالله و عبدالرحمن نام می‌برند که هر دو در کربلا به شهادت رسیدند. <ref>تاریخ خلیفه بن خیاط، ص145؛ تاریخ الاسلام، حوادث و وفیات 61-80، ص21؛ شذرات الذهب، ج1، ص273.</ref> ابن قتیبه و بلاذری از چهار پسر با نام‌های عبدالله، علی، مسلم و عبدالعزیز نام می‌برند. عبدالله و علی که مادرشان رقیه دختر امیرالمؤمنین علی (ع) بود، در کربلا به شهادت رسیدند. <ref>المعارف، ص204؛ انساب الاشراف، ج2، ص328.</ref> طبری نیز از سه فرزند با نام‌های عبدالله, علی و زینب صغری نام می‌برد. <ref>تاریخ طبری، ج5، ص469.</ref> مقرم شمار فرزندان مسلم را، پنج پسر و یک دختر به نام‏های عبدالله، علی، محمد، عبدالرحمن، عبدالعزیز و حمیده می‌داند و می‌نویسد: دو تن از آنان در کربلا به شهادت رسیدند و دو تن در کوفه شهید شدند و از سرنوشت فرزند پنجم او اثری بر جای نمانده است. <ref>مقتل الحسین مقرم، ص511.</ref> دختر مسلم نیز با پسر عمویش عبدالله بن محمد بن عقیل ازدواج کرد. <ref>ر.ک : الطبقات الکبری، ح5، ص392؛ تاریخ طبری، ج5، ص469؛ مقتل الحسین مقرم، همانجا.</ref>


در این‌که عبدالله در کربلا به شهادت رسید، شکی نیست. <ref>تاریخ خلیفه بن خیاط، ص145؛ المعارف، ص204؛ تاریخ طبری، ج5، ص469؛ تاریخ الاسلام، حوادث و وفیات 61-80، ص21؛ شذرات الذهب، ج1، ص273؛ مقاتل الطالبیین، ص97.</ref> اما در اسم فرزند دوم او که در کربلا به شهادت رسید، اختلاف است و بن ا به نقلی علی، <ref>المعارف، ص204؛ انساب الاشراف، ج2، ص328.</ref> محمد <ref>مقاتل الطالبیین، ص97.</ref> و یا عبدالرحمن <ref>تاریخ خلیفه بن خیاط، ص145؛ تاریخ اسلام، حوادث و وفیات 61-80، ص21؛ شذرات الذهب، ج1، ص273.</ref> است که به احتمال قوی نام او محمد می‌باشد. <ref>ر.ک : بخش چهارم، شهدای بنی ‌هاشم، دو فرزند مسلم بن عقیل: محمد و عبدالله.</ref> از مسلم نسلی باقی نمانده است.


او را در کنار دارالاماره کوفه به خاک سپردند. <ref>تاریخ الکوفه، ص302.</ref> اکنون مزارش به مسجد معروف کوفه متصل است و در زاویه شرقی آن قرار دارد. آستانه مسلم بن عقیل هم اکنون یکی از مراکز مهم و زیارتگاه‌های شیعیان جهان می‌باشد.


برای مسلم بن عقیل زیارت نامه‌ای است که این‌گونه آغاز می‌شود: “اَلحَمدُلِلّهِ المَلِکِ الحَقِّ المُبینِ المُتَصاغِرِ لِعَظَمَتِهِ جَبابِرَةُ الطّاغینَ المُعتَرِفِ بِرُبُوبِیتِهِ جَمیعُ اَهلِ السَّمواتِ وَ الاَرَضینَ المُقِرِّ بِتَوحیدِهِ سائِرُ الخَلقِ اَجمَعینَ وَ صَلَّی اللهُ عَلی سَیدِ الاَنام وَ اَهلِ بَیتِهِ الکِرام صَلوةً تَقَرُّ بِها اَعینُهُم وَ یرغَمُ بِها اَنفُ شانِئِهِم مِنَ الجِنِّ وَ الاِنسِ اَجمَعینَ. . . “  
برای مسلم بن عقیل زیارت نامه‌ای است که این‌گونه آغاز می‌شود: “اَلحَمدُلِلّهِ المَلِکِ الحَقِّ المُبینِ المُتَصاغِرِ لِعَظَمَتِهِ جَبابِرَةُ الطّاغینَ المُعتَرِفِ بِرُبُوبِیتِهِ جَمیعُ اَهلِ السَّمواتِ وَ الاَرَضینَ المُقِرِّ بِتَوحیدِهِ سائِرُ الخَلقِ اَجمَعینَ وَ صَلَّی اللهُ عَلی سَیدِ الاَنام وَ اَهلِ بَیتِهِ الکِرام صَلوةً تَقَرُّ بِها اَعینُهُم وَ یرغَمُ بِها اَنفُ شانِئِهِم مِنَ الجِنِّ وَ الاِنسِ اَجمَعینَ. . . “  
۱۰٬۰۷۲

ویرایش