رقیه دختر امام علی(ع)
رقیه دختر علی بن ابی طالب، در واقعه عاشورا حضور داشت و همراه کاروان اسرا از کربلا راهی شام شد.
رقیه | |
---|---|
نقش | همراه کاروان اسرای مربلا |
نام | رقیه |
کنیه | ام کلثوم صغری |
پدر | امام علی(ع) |
مادر | صهباء |
همسر(ان) | مسلم بن عقیل |
فرزند(ان) | عبدالله، علی و محمد و حمیده |
زندگینامهویرایش
رقیه مکنی به ام کلثوم صغری در سالهاى آخر عمر پیامبر خدا(ص) به دنیا آمد. مادرش صهباء مکنی به امحبیب دختر ربیعه تغلبیه است. رقیه با پسر عمویش، مسلم بن عقیل، سفیر امام حسین(ع) در کوفه ازدواج کرد و سه پسر به نامهای عبدالله، علی و محمد و دختری به نام حمیده از او متولد شد.[۱]
حضور در کربلاویرایش
رقیه به همراه فرزندان و برادران خود در سال ۶۱ هجرى از مدینه به کربلا آمد و از ملتزمان رکاب امام حسین(ع) بود. دو فرزندش عبدالله و محمد با اینکه سیزده و چهارده سال بیشتر نداشتند، در رکاب دایی خود به شهادت رسیدند.[۲]
ابن طاووس میگوید: چون حسین(ع) وداع کرد، ام کلثوم ندا سرداد و گفت: یا ابا عبدالله! وای بر ما بعد از مصیبت از دست دادن شما. امام(ع) هم ام کلثوم، زینب(س) و رباب را تسلی داد.[۳]
پس از عاشورا، در مدت اسارت نیز با سخنانش عترت رسول خدا را معرفى و ستمهاى حکام را افشا مىکرد. از جمله وقتى کاروان اسیران را به کوفه وارد کردند، در جمع انبوه حاضران، امّ کلثوم به مردم دستور سکوت داد. چون نفسها آرام گرفت و همه ساکت شدند به سخن پرداخت و کوفیان را به خاطر سستى در یارى امام حسین(ع) و آلودن دست به خون سیدالشهدا(ع) ملامت کرد.
سید ابن طاووس خطبه مستقلی را برای ایشان بیان کرده که آغازش چنین است:
«یا اهلَ الکوفةِ! سوأة لَکُم، ما لَکُم خَذَلتُم حُسَیناً وَ قَتَلتُمُوهَ وَ أنتهبتُم أموالَهُ وَ وَرَثتُمَوهُ وَ سبیتُم نِسأه و نکبتُموهُ، فتبّا لکُم و سُحقاً! وَیلَکُم أ تَدَرونَ اىُّ دَواه دهتکُم...»
«ای اهل کوفه! بدا به حالتان، چه شد شما را که از یاری برادرم حسین(ع) دست شستید و او را کشتید و دست به تاراج اموالش گشوده، آنها را به ارث بردید و زنانش را اسیر کرده، به مصیبتش کشاندید، نابود باشید. وای بر شما! چه جنایتی را مرتکب شده، چه گناهی را بر دوش خود بار کرده، چه خونها ریخته، چه زنان مکرمه را خرد کرده و اسیر نموده، چه جامگانی را از دختران به یغما بردید و چه اموالی را به غارت بردید؟ بهترین مردان بعد از پیامبر را کشتید. رحمت از دلهایتان رخت بربسته است. هان، حزب خدا غالب و حزب شیطان زیانکارند.»
و صداى گریۀ همه برخاست و زنان صورت خراشیدند و موى کندند.[۴]
در جریان اسارت، هنگامی که کوفیان برای اطفال غذا آوردند ام کلثوم فریاد زد و گفت:ای اهل کوفه صدقه بر ما(اهل بیت پیامبر) حرام است.[۵]
هنگام ورود به شام نیز شمر را طلبید و از او خواست که آنان را از دروازهاى وارد کنند که اجتماع کمترى باشد و سرهاى شهدا را دورتر نگهدارند تا مردم به تماشاى آنها پرداخته، کمتر به چهره اهل بیت پیامبر نگاه کنند. شمر دقیقا بر خلاف خواستۀ او عمل کرد و اسیران را از دروازۀ ساعات وارد دمشق کردند.[۶] در ایام حضور در دمشق نیز هرگز از بیان حقایق و افشاى جنایات امویان کوتاهى نکرد. پس از بازگشت اهل بیت به مدینه نیز، ام کلثوم از کسانى بود که گزارش این سفر خونین را به مردم مىداد. شعر معروف «مدینةُ جَدِّنا لا تَقَبَّلینا، فبِالحَسراتِ و الأحزانِ جِئنا» که هنگام ورود به مدینه خوانده شده از ام کلثوم است.[۷]
زمان وفات و نحوه آنویرایش
در باب زمان وفات ام کلثوم و چگونگی آن و محل دفن نیز اختلاف است و گزارشی موثق در منابع تاریخی موجود نیست.
منابعویرایش
پی نوشتویرایش
- ↑ المعارف، ص۲۰۴؛ انساب الاشراف، ج۲، ص ۳۲۸؛ اعلام الوری باعلام الهدی، ج۱، ص۳۹۷/
- ↑ المعارف، ص ۲۰۴؛ انساب الاشراف، ج۲، ص ۳۲۸؛ اعلام الورب باعلام الهدی، ج۱، ص ۳۹۷.
- ↑ ابن طاووس، لهوف، ص۸۲.
- ↑ اللهوف، ص ۱۵۴-۱۵۶.
- ↑ مجلسی، بحارالانوار، ج۴۵، ص۱۱۴.
- ↑ بحار الأنوار،ج ۴۵،ص ۱۱۲؛اعیان الشیعة،ج ۳،ص ۴۸۵.
- ↑ تمام شعر که ۳۸ بیت است در«عوالم»جلد امام حسین(ع)،ص ۴۲۳ آمده است.