شیخ صالح تمیمی
شیخ صالح تمیمی از شعرای شیعه قرن سیزدهم است.
شیخ صالح تمیمی | |
---|---|
زادروز | 1218 ه. ق کاظمیّه |
مرگ | 1261 ه. ق کاظمیّه |
جایگاه خاکسپاری | کاظمیّه |
لقب | ابو تمام قرن سیزدهم هجری |
پیشه | شاعر |
کتابها | «شرک العقول فی غریب المنقول» که تاریخی سندی است، «الاخبار المستفادة من منادمة الشاهزاده»، «درر النحور فی مدائح الملک منصور» و «دیوان شعر» |
فرزندان | شیخ کاظم تمیمی |
زندگینامه
ابو سعید، شیخ صالح بن درویش بن علی بن محمّد حسین بن زین العابدین کاظمی نجفی حلّی بغدادی معروف به شیخ صالح تمیمی در سال 1218 ه. ق در کاظمیّه به دنیا آمد. ابو سعید از شعرای شیعه در کاظمین بود. وی پس از مقدمات فنون ادب در اوائل عمر خویش پدرش را از دست داد و در سایهی جدّش شیخ علی تربیت یافت و فنون شعر را از وی فراگرفت و نیز با وی به نجف هجرت نمود و به حوزهی درس علمای نجف منجمله سید مهدی بحر العلوم ملحق گردید و به جهت مشاعره با علامه بحر العلوم از اعضای فعال «انجمن پنجشنبه» نجف گردید. وی ترقی علمی و ادبی شایانی یافت و از بزرگان شعر و ادب به حساب آمد و حتی او را «ابو تمام قرن سیزدهم هجری» میخوانند.
ابو سعید در سال 1241 هجری از نجف به حلّه هجرت کرد. او علاوه بر شاعری اطلاعات وسیعی در نسبشناسی و قصص عرب داشت و اشعار بسیاری از عصر جاهلی و اسلامی را از حفظ داشت.
او به سال 1261 (ه. ق) در همان شهر کاظمیه وفات یافته و در آنجا دفن شده است.
آثار
شیخ صالح دارای مؤلفات بسیاری است. از مشهورترین آنها کتاب «شرک العقول فی غریب المنقول» که تاریخی سندی است و حوادث مابین سالهای 1200 تا 1240 قمری را که شامل جنگها و حوادث عصر خویش است را نگاشته است. کتاب «الاخبار المستفادة من منادمة الشاهزاده»، «درر النحور فی مدائح الملک منصور»، «دیوان شعر» که فرزندش شیخ کاظم تمیمی تدوین و طبع کرده است.
نمونه اشعار
وی اشعار بسیاری در مناقب امیر المؤمنین علی (ع) و رثای ابی عبد اللّه سید الشهداء سروده است که از شهرت خاصی برخوردار است. قسمتی از اشعار وی را سید محسن امین عاملی در اعیان الشیعه ضبط نموده است. [۱]
1- قساورة یوم القراع رماحهمتکفلن أرزاق النّسور القشاعم
2- مقلّدة عن عزمها بصوارملدی الروع أمضی من حدود الصوارم
3- أشّد نزالا من لیوث ضراغمو أجری نوالا من بحور خضارم
4- غدا ضاحکا هذا و ذا متبسّماسرورا و ماثغر المنون بباسم
5- و ما سمعت أذنی من الناس ذاهباإلی الموت تعلوه مسرة قادم
6- کأنهم یوم (الطّفوف) و للضباهنالک شغل شاغل بالجماجم [۲]
1- آنها در روز جنگ همانند شیرهایی بودند که تیرهایشان رزق کرکسهای بزرگ را تأمین میکرد.
2- در هنگام جنگ، عزم و ارادهای را همانند شمشیر به خود بسته بودند که (این اراده) از لبههای شمشیرهایشان تیزتر و استوارتر بود.
3- مبارزهی آنها با دشمنان از مبارزهی شیران خشمگین، سختتر و قدرت آنها در جنگ مانند دریاهای طوفانی بود.
4- چهرههای آنان خندان و متبسّم و شادمان بود. ولی مرگ با قیافهی خشمگین به سوی آنان میشتافت.
5- هیچگاه نشنیدهام که گروهی از مردم چنین شادمان به استقبال مرگ بروند، گویی که از مسافر عزیزی استقبال میکنند.
6- گویی آنان در روز طف با لبهی تیز شمشیرها به جدا کردن جمجمههای دشمن، سخت مشغول بودند.
1- رجال طلقوا الدنیا و من ذاصبا لطلاق کاعبة النهود
2- دعاهم نجل فاطمة بیومیشیب لذکره رأس الولید
3- کأنّ رماحهم تتلو إلی هملصدق الطعن أوفوا بالعقود
4- إذا ما هز عسال تصابواکما یصبی إلی هزّ القدود
5- فلیس یصافح الحوراء الّافتی یهوی مصافحة الحدید [۳]
1- آنها مردانی بودند که دنیا را طلاق دادند. غیر از آنها چه کسی میتواند دختری زیباروی را طلاق دهد؟
2- پسر فاطمه (س) آنها را برای روزی فراخواند که یاد آن، طفل را پیر میکند.
3- چون با خلوص نیّت میجنگیدند گویی نیزهها به آنها میگفتند: به عهدتان وفا کنید.
4- حرکت نیزهها در نظر آنان همانند رقص زیبارویان بود.
5- با حوریان بهشتی کسی مصافحه و دیدار نمیکند مگر جوانمردی که با آهن (شمشیر و نیزه) مصافحه نماید.
1- فلهفی، لمولای الحسین و قد غدافریدا وحیدا فی وطیس الملاحم
2- یری قومه صرعی و ینظر نسوةتجلببن جلباب البکا و المآتم
3- یکرّ علیهم مثلما کرّ حیدرعلی أهل بدر و النّفیر المزاحم
4- و لمّا أراد اللّه إنفاذ أمرهبأطوع منقاد الی حکم حاکم
5- أتیح له سهم تبوّأ نحرهتبوّأ نحری لیته و غلاصمی
6- فهدّت عروش الدّین و انطمس الهدیو أصبح رکن الحقّ واهی الدّعائم
7- و أعظم خطب لا تقوم بحملهمتون الجبال الرّاسیات العظائم
8- عویل بنات المصطفی مذ أتی لهاجواد قتیل الطّف دامی القوائم [۴]
1- غم و اندوه من بر مولایم حسین (ع) که در کوران جنگ به تنهایی جنگید و به شهادت رسید.
2- امام (ع) خاندانش را میدید و زنان اهل بیتش را مینگریست در حالیکه چادر در گریه و ماتم به سر انداخته بودند.
3- امام (ع) بر دشمن هجوم برد. آنچنانکه پدرش علی (ع) در روز بدر پیدرپی بر دشمن یورش میبرد.
4- و خداوند میخواست که او را کشته ببیند و حسین (ع) به حکم الهی راضی بود.
5- و تیری بر حسین (ع) اصابت کرد، سپس با شمشیر سر از پیکر مقدّسش جدا کردند، که گوشت ما بین سر و گردنش نمودار شد. (سرش را از قفا بریدند.)
6- با شهادت او عرش پروردگار به لرزه درآمد و چراغ هدایت خاموش شد.
7- و کوههای استوار به لرزه درآمدند.
8- و زنان اهل بیت (ع) هنگامیکه اسب خونین امام (ع) به خیمهها بازگشت شیون سر دادند.