شیخ عبدالحسین جواهر: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۰۴: | خط ۱۰۴: | ||
[[رده:شاعران]] | [[رده:شاعران]] | ||
[[رده:شاعران عرب]] | [[رده:شاعران عرب]] | ||
<references /> | <references />{{شاعران}} |
نسخهٔ کنونی تا ۲۸ فوریهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۴:۲۰
شیخ عبدالحسین جواهر | |
---|---|
زادروز | 1281 ه. ق. نجف اشرف |
پدر و مادر | شیخ عبد علی |
مرگ | 1335 ه. ق. نجف اشرف |
پیشه | شاعر |
فرزندان | محمّد مهدی جواهری |
شیخ عبدالحسین جواهر از علما، شعرای و ادبای شیعه در قرن چهاردهم هجری است.
زندگینامه[ویرایش | ویرایش مبدأ]
شیخ عبد الحسین فرزند شیخ عبد علی و نوهی شیخ محمد حسن نجفی صاحب جواهر به سال 1281 ه. ق. در نجف اشرف به دنیا آمد. وی پدر محمّد مهدی جواهری- شاعر بزرگ و معروف معاصر عرب- است. پس از گذراندن دورهی مقدمات و مبادی علوم و ادبیات، سطوح عالی فقه و اصول را در محضر فقهای بزرگ عصر در نجف اشرف از جمله آقا رضا همدانی، شیخ محمد طه نجفی و آخوند خراسانی طی کرد و خود به تدریس فقه پرداخت.
جواهری از دوران جوانی نزد عالمان، ادیبان و شاعران بزرگ زمانش، حرمت و منزلت والایی داشت و شاعرانی چون سیّد حیدر حلّی- که بزرگترین شاعر عرب و شیعه در آن روزگار بود- اشعاری تحسینآمیز در تجلیل از علوّ طبع و مقام ادبی و علمی جواهری سرودهاند. او علاوه بر سرودن شعر، مجموعهی رسائل و نامههایی دارد که در قالب نظم و نثر برای بزرگان علم و ادب در جهان عرب نوشته است و بسیار شاعرانه و دلانگیز است و از شاهکارهای ادبی عرب محسوب میشود. اشعار جواهری در موضوعات گوناگونی از جمله مسائل اجتماعی، اخلاقی، دینی و مدح و مرثیهی اهل بیت (ع) میباشد. قصاید او در رثای امام حسین (ع) در نوع خود کمنظیر است. وی به سال 1335 ه. ق. در نجف اشرف درگذشت. [۱]
نمونه اشعار[ویرایش | ویرایش مبدأ]
1- حقّ أن تسکبی الدموع دماءیا جفونی أو أن تسیلی بکاء
2- زاد کرب البلاء بهم فکأنالقلب فیهم مشاهد کربلاء
3- شدّ ما قد لقی بها آل طهمن رزایا تهوّن الأرزاء
4- مزقتهم بها الحوادث حتیعاد أبناء أحمد أنباء
5- جمعت شملهم ضحی فعدا الخطب علیهم ففرقتهم مساء
6- و أبوا لذّة الحیاة بذلّو رأوا عزة الفناء بقاء
7- یتهادون تحت ظل العوالیکالنشاوی قد عاقروا الصهباء
8- أوجب المصطفی علیهم حقوقاأحسنوها دون الحسین أداء
9- و قضوا تشرب القنا السمر و البیضدماهم حول الفرات ظماء
10- یا بنفسی لهم وجوها یودّالبدر منها لو استمد السناء [۲]
1- حق این است که خون گریه کنم و اشکم را مانند سیل سرازیر نمایم.
2- ماتم و بلا در این واقعه اینقدر زیاد است که گویا دل مشاهد کربلاست.
3- سختیهایی که به آل طه رسیده، همهی سختیها در مقابلش هیچ است.
4- حوادث روزگار آنها را پراکنده ساخت تا اینکه اخبار فرزندان رسول اللّه (ص) به مردم رسید.
5- آنها گروهی بودند که در هنگام صبح جمع بودند ولی روزگار بر آنها گذشت و در هنگام شب پراکنده شدند.
6- لذّت زندگی را که با خواری همراه بود قبول نکردند و نابودی باعزّت را بقای خود یافتند.
7- آنها زیر سایهی بزرگمنشی، مستانه به سوی پروردگار خود شتافتند.
8- مصطفی (ص) حقوقی را بر آنان واجب کرد که هیچکس چون امام حسین (ع) نتوانست آن را ادا کند.
9- آنان خشنودی پروردگار سیرابشان ساخت در حالیکه در اطراف فرات خونشان در حال تشنگی به زمین ریخته شد.
10- به جان خودم سوگند که وجود آنان بهگونهای است که ماه شب چهارده از آنان طلب نور میکند.