جون بن حوی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی حسین
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۷: خط ۲۷:


==تبارشناسی==
==تبارشناسی==
شیخ مفید از او با عنوان جوین یاد کرده است.<ref>ارشاد القلوب، ج۲، ص۲۳۲.  </ref> طبری و برخی دیگر از [[جون]] به نام جوی نام می‌کنند.<ref>تاریخ الیعقوبی، ج۵، ص۳۵۴.  </ref> مقتل نویسان و سیره نویسان به دلیل مولی بودن وی نسب روشنی از او به دست نداده‌اند. او ابتدا غلام فضل بن عباس بود که امام علی(ع) او را از فضل خرید و به ابوذر غفاری بخشید تا در خدمت او باشد. هنگامی که عثمان، ابوذر را به ربذه تبعید کرد، او نیز همراهش بود. پس از وفات ابوذر در سال ۳۲ هجری، جون به مدینه برگشت و به امام علی(ع) پیوست و در خاندان او ماند.<ref name=":0" />
شیخ مفید از او با عنوان جوین یاد کرده است.<ref>ارشاد القلوب، ج2، ص232.  </ref> طبری و برخی دیگر از [[جون]] به نام جوی نام می‌کنند.<ref>تاریخ الیعقوبی، ج5، ص354.  </ref> مقتل نویسان و سیره نویسان به دلیل مولی بودن وی نسب روشنی از او به دست نداده‌اند. او ابتدا غلام فضل بن عباس بود که امام علی(ع) او را از فضل خرید و به ابوذر غفاری بخشید تا در خدمت او باشد. هنگامی که عثمان، ابوذر را به ربذه تبعید کرد، او نیز همراهش بود. پس از وفات ابوذر در سال 32 هجری، جون به مدینه برگشت و به امام علی(ع) پیوست و در خاندان او ماند.<ref name=":0" />
==نقش در واقعه کربلا==
==نقش در واقعه کربلا==
هنگامی که [[حسین بن على (ع)|امام حسین(ع)]] مدینه را به سمت مکه و سپس کربلا ترک کرد، او نیز از ملازمین حضرت بود. جون اسلحه‌شناس بود و در تعمیر و آماده‌سازی سلاح، مهارت داشت. [[زین العابدین «ع»|امام سجاد(ع)]] می‌فرماید: «شبی که بامداد آن پدرم کشته شد، من در بستر آرمیده بودم و عمه‌ام [[زینب (س)|زینب]] از من پرستاری می‌کرد. پدرم در خیمه اسلحه نشسته بود و به جُون که مشغول تعمیر و آماده‌سازی اسلحه بود، نگاه می‌کرد و با خود این اشعار را زمزمه می‌کرد:<ref name=":0">تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۱۸۰؛ تاریخ الیعقوبی، ج۵، ص۴۲۱؛ ارشاد القلوب، ج۲، ص۴۴۵؛ فرهنگ جامع سخنان امام حسین(ع) ترجمه موسوعة کلمات الامام الحسین(ع)، ص۴۵۳.</ref>{{شعر}}
هنگامی که [[حسین بن على (ع)|امام حسین(ع)]] مدینه را به سمت مکه و سپس کربلا ترک کرد، او نیز از ملازمین حضرت بود. جون اسلحه‌شناس بود و در تعمیر و آماده‌سازی سلاح، مهارت داشت. [[زین العابدین «ع»|امام سجاد(ع)]] می‌فرماید: «شبی که بامداد آن پدرم کشته شد، من در بستر آرمیده بودم و عمه‌ام [[زینب (س)|زینب]] از من پرستاری می‌کرد. پدرم در خیمه اسلحه نشسته بود و به جُون که مشغول تعمیر و آماده‌سازی اسلحه بود، نگاه می‌کرد و با خود این اشعار را زمزمه می‌کرد:<ref name=":0">تاریخ الیعقوبی، ج2، ص180؛ تاریخ الیعقوبی، ج5، ص421؛ ارشاد القلوب، ج2، ص445؛ فرهنگ جامع سخنان امام حسین(ع) ترجمه موسوعة کلمات الامام الحسین(ع)، ص453.</ref>{{شعر}}
{{م| یا دَهْرُ اُفٍّ لَکَ مِنْ خَلیلٍ }}
{{م| یا دَهْرُ اُفٍّ لَکَ مِنْ خَلیلٍ }}


خط ۵۹: خط ۵۹:
جون پس‌ از نبردی‌ سخت‌ به‌ [[شهادت|شهادت‌]] رسید. امام حسین(ع) خود را به ‌بالین‌ او رساند و چنین به درگاه خداوند عرض کرد:  
جون پس‌ از نبردی‌ سخت‌ به‌ [[شهادت|شهادت‌]] رسید. امام حسین(ع) خود را به ‌بالین‌ او رساند و چنین به درگاه خداوند عرض کرد:  


«اَللّهُمّ‌َ بَیض‌ْ وَجْهَه‌ُ وَ طَیب‌ْ ریحَه‌ُ وَ احْشُرْه‌ُ مَع‌َ الاَبْرارِ وَ عَرِّف‌ْ بَینَه‌ُ وَ بَین‌َ مُحَمَّدٍ وَ آل‌ِمُحَمَّدٍ“ خدایا رویش‌ را سفید و بویش‌ را معطر کن‌ و با نیکان‌ محشورش‌ گردان‌ و بین‌ او و آل‌ محمد(ص) شناسایی‌ کامل‌ برقرار کن‌.» از امام‌ سجاد (ع) نقل‌ شده‌ که‌ فرمود: «بنی‌ اسد پس‌ از عاشورا، در میدان‌ جنگ‌ حاضر شده‌ و شهدا را دفن‌کردند، چون‌ به‌ جنازه‌ جون‌ نزدیک‌ شدند، بوی‌ مشک‌ از آن‌ برمی‌خاست. او در هنگام شهادت حدود ۶۵ سال سن داشت.»<ref name=":1">برای تفصیل بیشتر رک : تاریخ الیعقوبی، ج۵، ص۴۲۰-۴۲۱؛ مقتل الحسین خوارزمی، ج۲، ص۱۹؛ اسد الغابه فی معرفه الصحابه، ج۱، ص۳۷۰، الاصابه فی معرفه الصحابه، ج۱، ص۲۷۱؛ الاستیعاب فی معرفه الاصحاب، ج۱، ص۲۱۴؛ تنقیح المقال فی احوال الرجال، ج۱، ص۳۳۸؛اعیان الشیعه، ج۱، ص۶۱۱، ج۴، ص۲۹۷؛ رجال ابن داوود، ص۹۳؛ رجال طوسی، ص۷۲؛ اللهوف فی قتلی الطفوف (مقتل الحسین)، ص۴۷؛ وسیله الدارین فی انصار الحسین، ص۱۱۵؛ قاموس الرجال، ج۲، ص۷۵۷؛ نهایه الارب فی معرفه انساب العرب، ج۲۰، ص۴۳۶؛ الفرسان الهیجاء، محلاتی، ج۱، ص۷۸؛ معجم رجال الحدیث و تفصیل طبقات الرواه، ج۴، ص۱۷۵؛ نقد الرجال، ص۷۷؛ الحسین و السنه، ص۸۰؛ ۵. ابصار العین فی انصار الحسین (ع)، ص۱۰۵.</ref>  
«اَللّهُمّ‌َ بَیض‌ْ وَجْهَه‌ُ وَ طَیب‌ْ ریحَه‌ُ وَ احْشُرْه‌ُ مَع‌َ الاَبْرارِ وَ عَرِّف‌ْ بَینَه‌ُ وَ بَین‌َ مُحَمَّدٍ وَ آل‌ِمُحَمَّدٍ“ خدایا رویش‌ را سفید و بویش‌ را معطر کن‌ و با نیکان‌ محشورش‌ گردان‌ و بین‌ او و آل‌ محمد(ص) شناسایی‌ کامل‌ برقرار کن‌.» از امام‌ سجاد (ع) نقل‌ شده‌ که‌ فرمود: «بنی‌ اسد پس‌ از عاشورا، در میدان‌ جنگ‌ حاضر شده‌ و شهدا را دفن‌کردند، چون‌ به‌ جنازه‌ جون‌ نزدیک‌ شدند، بوی‌ مشک‌ از آن‌ برمی‌خاست. او در هنگام شهادت حدود 65 سال سن داشت.»<ref name=":1">برای تفصیل بیشتر رک : تاریخ الیعقوبی، ج5، ص420-421؛ مقتل الحسین خوارزمی، ج2، ص19؛ اسد الغابه فی معرفه الصحابه، ج1، ص370، الاصابه فی معرفه الصحابه، ج1، ص271؛ الاستیعاب فی معرفه الاصحاب، ج1، ص214؛ تنقیح المقال فی احوال الرجال، ج1، ص338؛اعیان الشیعه، ج1، ص611، ج4، ص297؛ رجال ابن داوود، ص93؛ رجال طوسی، ص72؛ اللهوف فی قتلی الطفوف (مقتل الحسین)، ص47؛ وسیله الدارین فی انصار الحسین، ص115؛ قاموس الرجال، ج2، ص757؛ نهایه الارب فی معرفه انساب العرب، ج20، ص436؛ الفرسان الهیجاء، محلاتی، ج1، ص78؛ معجم رجال الحدیث و تفصیل طبقات الرواه، ج4، ص175؛ نقد الرجال، ص77؛ الحسین و السنه، ص80؛ 5. ابصار العین فی انصار الحسین (ع)، ص105.</ref>  


==نام در زیارت‌نامه‌ها==
==نام در زیارت‌نامه‌ها==
خط ۶۶: خط ۶۶:
==منبع==
==منبع==


* [[مرضیه محمدزاده|مرضیه محمدزاده، شهیدان جاوید، نشر بصیرت، ص ۳۵۹-۳۶۱.]]
* [[مرضیه محمدزاده|مرضیه محمدزاده، شهیدان جاوید، نشر بصیرت، ص 359-361.]]


==پی نوشت==
==پی نوشت==
خط ۷۳: خط ۷۳:
[[رده: شهیدان کربلا]]
[[رده: شهیدان کربلا]]
[[رده: شهدای صبح عاشورا]]
[[رده: شهدای صبح عاشورا]]
<references />
[[en:Jawn b. Huway]]

نسخهٔ ‏۱۶ مارس ۲۰۲۱، ساعت ۱۵:۴۴

جَون بن حُوی مکنّی، اهالی نوبه سودان و مردی سالمند و سیاه‌پوست که جزء شهدای واقعه عاشورا است.

مزار یاران امام حسین(ع).jpg
اطلاعات اصحاب امام حسین (ع)
نام کامل جَون بن حُوی
نقش های برجسته از یاران امام حسین (ع)

تبارشناسی

شیخ مفید از او با عنوان جوین یاد کرده است.[۱] طبری و برخی دیگر از جون به نام جوی نام می‌کنند.[۲] مقتل نویسان و سیره نویسان به دلیل مولی بودن وی نسب روشنی از او به دست نداده‌اند. او ابتدا غلام فضل بن عباس بود که امام علی(ع) او را از فضل خرید و به ابوذر غفاری بخشید تا در خدمت او باشد. هنگامی که عثمان، ابوذر را به ربذه تبعید کرد، او نیز همراهش بود. پس از وفات ابوذر در سال 32 هجری، جون به مدینه برگشت و به امام علی(ع) پیوست و در خاندان او ماند.[۳]

نقش در واقعه کربلا

هنگامی که امام حسین(ع) مدینه را به سمت مکه و سپس کربلا ترک کرد، او نیز از ملازمین حضرت بود. جون اسلحه‌شناس بود و در تعمیر و آماده‌سازی سلاح، مهارت داشت. امام سجاد(ع) می‌فرماید: «شبی که بامداد آن پدرم کشته شد، من در بستر آرمیده بودم و عمه‌ام زینب از من پرستاری می‌کرد. پدرم در خیمه اسلحه نشسته بود و به جُون که مشغول تعمیر و آماده‌سازی اسلحه بود، نگاه می‌کرد و با خود این اشعار را زمزمه می‌کرد:[۳]

یا دَهْرُ اُفٍّ لَکَ مِنْ خَلیلٍ
مِنْ صاحِبٍ اَوْ طالِبٍ قَتیلٍ
وَ اِنَّمَا الاَمْرُ اِلَی الْجَلیلِ
وَ کَمْ لَکَ بالاِشْراقِ وَ الاَصیلِ
وَ الدَّهْرُ لا یقْنَعُ بِالْبَدیلِ
وَ کُلُّ حَی سالِکُ السَّبیلِ

آه از دوستی تو ای روزگار! چه بسا یاران و جویندگانی را که در بامداد و شامگاهت کشته نهادی. آری روزگار به جای آنان، دیگری را نپذیرد. راستی که پایان کار دست خدای شکوهمند است و هر زنده‌ای باید این راه را طی کند.»

روز عاشورا

جون در روز عاشورا و قبل از نماز ظهر به خدمت امام حسین(ع) رسید و از ایشان اذن جهاد طلبید. امام حسین(ع) او را از رفتن به میدان معاف کرد و ‌فرمود: «ای جون! تو در طلب عافیت و سلامتی متابعت از ما نمودی. امروز خود را مبتلا به بلای ما مکن و نیز تو از طرف من مأذونی که راه سلامت پیش گیری.» جون عرض کرد: «یابن رسول الله! من در ایام راحتی و خوشی در نعمت شما متنعم و خرسند بودم و در روز شدت و سختی از شما دست برنمی‌دارم. من‌ انسانی‌ سیاه‌، بدبو، بدون‌ سابقه‌ معروف‌ خانوادگی‌ هستم‌ و امیدوارم‌ به‌ افتخار شهادت‌ در رکاب‌ شما نائل‌ گردم‌ تا در بهشت‌ جای‌ گیرم‌ و شرافت‌ یابم‌ و رو سفید شوم‌. از شما جدا نمی‌شوم‌ تا خونم‌ با خون‌ شما آمیخته ‌شود.»[۴] امام‌ حسین (ع) به‌ او اذن‌ داد. جون‌ به‌ میدان آمد و در حالی‌ که رجز می‌خواند، به نبرد پرداخت‌:

رجزخوانی

کَیفَ تَرَی الکُفار ضَربَ الاَسوَدِ
اَذَبَّ عَنهُم بِاللِسانِ وَ الیدِ
بِالسَّیفِ ضَرباً عَن بَنی مُحَمَّدٍ
اَرجُو بِهِ الجَنَّهِ یومَ المَوردِ

چگونه کفار می‌نگرند به ضربت غلام سیاهی که با ضربت شمشیر از فرزندان حضرت محمد (ص) دفاع می‌کند.

هم‌چنین با دست و زبانم از آنان دفاع کرده و در آخرت بدین وسیله بهشت را آرزو دارم.[۴]

شهادت

جون پس‌ از نبردی‌ سخت‌ به‌ شهادت‌ رسید. امام حسین(ع) خود را به ‌بالین‌ او رساند و چنین به درگاه خداوند عرض کرد:

«اَللّهُمّ‌َ بَیض‌ْ وَجْهَه‌ُ وَ طَیب‌ْ ریحَه‌ُ وَ احْشُرْه‌ُ مَع‌َ الاَبْرارِ وَ عَرِّف‌ْ بَینَه‌ُ وَ بَین‌َ مُحَمَّدٍ وَ آل‌ِمُحَمَّدٍ“ خدایا رویش‌ را سفید و بویش‌ را معطر کن‌ و با نیکان‌ محشورش‌ گردان‌ و بین‌ او و آل‌ محمد(ص) شناسایی‌ کامل‌ برقرار کن‌.» از امام‌ سجاد (ع) نقل‌ شده‌ که‌ فرمود: «بنی‌ اسد پس‌ از عاشورا، در میدان‌ جنگ‌ حاضر شده‌ و شهدا را دفن‌کردند، چون‌ به‌ جنازه‌ جون‌ نزدیک‌ شدند، بوی‌ مشک‌ از آن‌ برمی‌خاست. او در هنگام شهادت حدود 65 سال سن داشت.»[۴]

نام در زیارت‌نامه‌ها

جون از جمله شهدای اصحاب است که نام وی در دو زیارت رجبیه و ناحیه مقدسه ذکر شده است: «السَّلامُ عَلَی جَونِ بنِ حُوَی مَولَی اَبی ذَرٍّ الغِفاری»

منبع

پی نوشت

  1. ارشاد القلوب، ج2، ص232.
  2. تاریخ الیعقوبی، ج5، ص354.
  3. ۳٫۰ ۳٫۱ تاریخ الیعقوبی، ج2، ص180؛ تاریخ الیعقوبی، ج5، ص421؛ ارشاد القلوب، ج2، ص445؛ فرهنگ جامع سخنان امام حسین(ع) ترجمه موسوعة کلمات الامام الحسین(ع)، ص453.
  4. ۴٫۰ ۴٫۱ ۴٫۲ برای تفصیل بیشتر رک : تاریخ الیعقوبی، ج5، ص420-421؛ مقتل الحسین خوارزمی، ج2، ص19؛ اسد الغابه فی معرفه الصحابه، ج1، ص370، الاصابه فی معرفه الصحابه، ج1، ص271؛ الاستیعاب فی معرفه الاصحاب، ج1، ص214؛ تنقیح المقال فی احوال الرجال، ج1، ص338؛اعیان الشیعه، ج1، ص611، ج4، ص297؛ رجال ابن داوود، ص93؛ رجال طوسی، ص72؛ اللهوف فی قتلی الطفوف (مقتل الحسین)، ص47؛ وسیله الدارین فی انصار الحسین، ص115؛ قاموس الرجال، ج2، ص757؛ نهایه الارب فی معرفه انساب العرب، ج20، ص436؛ الفرسان الهیجاء، محلاتی، ج1، ص78؛ معجم رجال الحدیث و تفصیل طبقات الرواه، ج4، ص175؛ نقد الرجال، ص77؛ الحسین و السنه، ص80؛ 5. ابصار العین فی انصار الحسین (ع)، ص105.