ابن تعاویذی‌: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی حسین
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(صفحه‌ای تازه حاوی «ابو الفتح، محمّد فرزند عبید اللّه بن عبد اللّه بغدادی معروف به «ابن تعاویذی»...» ایجاد کرد)
 
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{جعبه زندگینامه
| اندازه جعبه      =
| عنوان            = ابن تعاویذی
| نام              = سبط ابن تعاویذی
| زادروز            =[[11 اوت]] [[1125 (میلادی)|1125م]]/ [[10 رجب]] [[519 (قمری)|519ق]]
| زادگاه            = [[بغداد]]
| تاریخ مرگ        =[[4 دسامبر]] [[1187 (میلادی)|1187م]]/ [[2 شوال]] [[583 (قمری)|583ق]]
| مکان مرگ          =[[بغداد]]
| محل زندگی        =
| پیشه              = [[شاعر]] و [[نثرنویس]]
| آثار = دیوان. الحجة و الحجاب.
}}
ابو الفتح، محمّد فرزند عبید اللّه بن عبد اللّه بغدادی معروف به «ابن تعاویذی» و «سبط ابن تعاویذی» شاعر و نویسنده‌ی شیعی مذهب بغداد و مشهورترین شخصیّت در نظم و نثر زمان خود بود.
ابو الفتح، محمّد فرزند عبید اللّه بن عبد اللّه بغدادی معروف به «ابن تعاویذی» و «سبط ابن تعاویذی» شاعر و نویسنده‌ی شیعی مذهب بغداد و مشهورترین شخصیّت در نظم و نثر زمان خود بود.
ابن تعاویذی در واقع نیای مادریش ابو محمّد مبارک بن مبارک بود که در کرخ بغداد زاده شد و به پارسایی معروف بود و چون شاعر در دامان این نیا پرورش یافت به همو منسوب گردید. <ref> تاریخ ابن خلکان؛ ج 4، ص 466. الوافی؛ ج 4، ص 11.</ref> ابو الفتح در 10 رجب سال 519 ه ق در کرخ بغداد متولد شد.
ابن تعاویذی در واقع نیای مادریش ابو محمّد مبارک بن مبارک بود که در کرخ بغداد زاده شد و به پارسایی معروف بود و چون شاعر در دامان این نیا پرورش یافت به همو منسوب گردید. <ref> تاریخ ابن خلکان؛ ج 4، ص 466. الوافی؛ ج 4، ص 11.</ref> ابو الفتح در 10 رجب سال 519 ه ق در کرخ بغداد متولد شد.

نسخهٔ ‏۱۴ مهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۱۲:۲۵

ابن تعاویذی
سبط ابن تعاویذی
زادروز 11 اوت 1125م/ 10 رجب 519ق
بغداد
درگذشت 4 دسامبر 1187م/ 2 شوال 583ق
بغداد
پیشه شاعر و نثرنویس
آثار دیوان. الحجة و الحجاب.

ابو الفتح، محمّد فرزند عبید اللّه بن عبد اللّه بغدادی معروف به «ابن تعاویذی» و «سبط ابن تعاویذی» شاعر و نویسنده‌ی شیعی مذهب بغداد و مشهورترین شخصیّت در نظم و نثر زمان خود بود. ابن تعاویذی در واقع نیای مادریش ابو محمّد مبارک بن مبارک بود که در کرخ بغداد زاده شد و به پارسایی معروف بود و چون شاعر در دامان این نیا پرورش یافت به همو منسوب گردید. [۱] ابو الفتح در 10 رجب سال 519 ه ق در کرخ بغداد متولد شد.

پدرش که نوشتکین نام داشت از «ممالیک» ترک‌نژاد و مولای یکی از مشهورترین خاندان‌های عراق به نام «بنی مظفر» بود.

امّا شاعر بعدها که شهرتی فراهم آورد نام ترکی نوشتکین را به عبید اللّه تغییر داد. [۲] وی کاتب دیوان اقطاع در بغداد شد و در زمان خود، شاعر معروف عراق بود. و زمانی‌که عماد الدّین کاتب در عراق بود مدتی با او همنشینی داشته است و میانشان دوستی و هم‌عقیدتی برقرار بود این پیوند حتی پس از آنکه عماد الدّین به شام رفت هم چنان استوار ماند.

نویسندگان شیعه به حق او را پیرو آیین تشیّع پنداشته‌اند. [۳] شعری که برای مختار علوی فرستاد و نیز قصیده‌ی بسیار مفصلی (74 بیت) که در رثای امام حسین (ع) سرود، و تردیدی در این امر باقی نمی‌گذارد، و حتی در اواخر عمر زمانی که چشمان خود را از دست داده بود و بر بدبختی خویش می‌گریست نیز امامان شیعه را از خاطر نمی‌برد و ستمی که روزگار بر ایشان رواداشته است برمی‌شمرد.

ابن تعاویذی پیش از آنکه بینایی خود را از دست دهد به جمع‌آوری اشعار خویش همّت گماشت، و آنچه را که پس از نابینایی سرود، به نام «زیادات» بر آن‌ها افزود. [۴] وی دیوان خود را به نحوی خاص تنظیم کرده است. از این قرار که آن را، پس از مقدمه‌ای زیبا در چهار بخش نهاده:


1- مدح خلفای عباسی 2- مدح بزرگان 3- مدح خاندان بنی مظفر 4- رثا، غزل، هجو و معانی متفرقه‌ی دیگر. [۵]


کتاب دیگری به نام «الحجبة و الحجّاب» دارد که یاقوت حموی از آن نامبرده است. [۶]

شعر او سخت مورد تمجید معاصران و نویسندگان سده‌های بعد است و ابن خلکان در ستایش او گوید: «من معتقدم که از 200 سال پیش تاکنون کسی چون او نیامده است. [۷] بخش اعظم آثار ابن تعاویذی را قصاید مدح تشکیل می‌دهد و بقیه به مضامین گوناگون از رثا، غزل، هجو، عتاب و نیز ذکر نابینایی و پیری و گله از ستم روزگار اختصاص دارد.

ابن تعاویذی با شاعران هم‌طراز خویش چون ابله بغدادی و ابن معلم رقابت و مهاجاة داشت. این سه بی‌گمان نمایندگان واقعی شعر عراقی در سده‌های ششم هجری به‌شمار می‌آیند.

قصایدشان اساسا به سبک و قالب کهن است و مقطعات آنها به سبک شعرای قرن سوم هجری است. اما این شاعران گاهی از این اسلوبها کناره می‌گیرند و معانی تازه‌ای را که با زمان متناسب‌تر است جایگزین آنها می‌سازند به همین دلایل است که عبد السودانی آنان را «محافظه‌کاران نوآور» خوانده است.[۸]

وی در شوّال سال 584 ه ق درگذشت و او را در گورستان باب ابرز بغداد به خاک سپردند.

در قرن ششم در مضامین قصاید و مدح شاعران عصر دو عامل عمده به‌گونه‌ای چشمگیر جلوه‌گر است. نخست آنکه در آن روزگار، صلاح الدّین ایوبی بر مسیحیان صلیبی چیره گردیده و آوازه‌ی پیروزی‌های او در سراسر جهان اسلام طنین افکنده بود، به همین جهت، بیشتر شاعران مسلمان که از پیروزی اسلام بر آیین نصرانی شادمان بودند و در صلاح الدّین به چشم قهرمان می‌نگریستند، وی را مدح گفته‌اند. [۹] ابن تعاویذی نیز چندین قصیده به خدمت صلاح الدّین فرستاد. عامل دوم آن است که در زمان مستضی‌ء (566- 575 ق) به درخواست صلاح الدّین در مصر نیز خطبه به نام خلیفه‌ی بغداد خوانده شد. این امر و نیز قدرت نسبی مجددّی که دستگاه خلافت به دست آورده بود، شاعران را به سرودن قصایدی در تکریم و تعظیم خلفا و دستگاه خلافت برمی‌انگیخت و نوعی احساس غرور میهنی و سربلندی از اینکه سرانجام بغداد مرکز قدرت گردید در لابه‌لای اشعار پدیدار است. [۱۰]


1- و لو أکرمت دمعک یا شؤؤنی‌بکیت علی الامام الفاطمیّ

2- علی المقتول ظمآنا فجودی‌علی الظمآن بالدمع الرویّ

3- علی نجم الهدی السناری و بحز العلوم و ذروة الشرف العلیّ

4- علی الحامی بأطراف العوالی‌حمی الاسلام و البطل الکمیّ

5- علی أندی الانام یدا و وجهاو أرجحهم وقارا فی الندیّ

6- و خیر العالمین أبا و اماو أطهرهم ثری عرق زکیّ

7- لئن دفعوه ظلما عن حقوق الخلافة بالوشیج السمهری

8- فما دفعوه عن حسب کریم‌و لا ذادوه عن خلق رضیّ

9- لقد فصموا عری الاسلام عوداو بدا فی الحسین و فی علی

10- و یوم الطف قام لیوم بدربأخذ الثار من آل النبی

11- رموه عن قلوب قاسیات‌بأطراف الاسنة و القسمیّ

12- و أسری مقدما عمر بن سعدالیه بکل شیطان غویّ

13- فأنحوا بالصوارم مشرعات‌علی البرّ التقی ابن التقیّ

14- فها عطف البغاة علی الفتاه الحصان و لا علی الطفل الصبیّ

15- و لا بذلوا لخائفة أماناو لا سمحوا لظمآن بریّ

16- و لا سفروا لثاما عن حیاءو لا کرم و لا أنف حمیّ

17- فیا عصب الضلالة کیف جرتم‌عنادا عن صراطکم السویّ

18- و کیف عدلتم مولود حجر النبوة بالغوی ابن الغویّ

19- فالقیتم- و عهدکم قریب-وراء ظهورکم عهد النبیّ

20- و أبدیتم حقودکم و عدتم‌الی الدین القدیم الجاهلیّ

21- صلیتم حربه بغیا فانتم‌لنار اللّه أولی بالصلیّ

22- و حرمتم علیه الماء لؤماو إقبالا علی الخلق الدنیّ

23- و فی صفین عاندتم أباه‌و أعرضتم عن الحق الجلیّ

24- و خادعتم إمامکم خداعاأتیتم فیه بالأمر الفریّ

25- إماما کان ینصف فی القضایاو یأخذ للضعیف من القویّ

26- فجوزیتم لبغضکم علیاعذاب الخلد فی الدرک القصیّ

27- سأهدی للائمة من سلامی‌و غرّ مدئحی أزکی هدیّ

28- فذخری للمعاد ولاء قوم‌بهم عرف السعید من الشقیّ [۱۱]


1- ای احوال من! قدر اشکت را بدان زیراکه من برای امام فاطمی حسین بن علی (ع) می‌گریم.

2- بر کشته‌ی تشنه‌ای می‌گریم که با خون خود سیراب شد. (او تشنه به شهادت رسید.)

3- بر ستاره‌ی هدایت و دریای علم و مظهر شرافت و بلندمرتبه‌گی.

4 و 5- بر حمایت‌کننده‌ی اسلام و مظهر فداکاری و شجاعت و سخاوت، می‌گریم.

6- بر کسی که پدر و مادرش بهترین جهانیان و پاکترین انسانها بودند.

7 و 8- اگر او را ظالمانه از حقّ خلافت محروم کردند، امّا نتوانستند او را از کرامت و بزرگواری و خلق عظمیش دور سازند.

9- اسلامی که در دو دوره‌ی حیات خود آغاز خلافت علی (ع) و امامت امام حسین (ع) جز اسمی از او باقی نمانده بود توسط این دو بزرگوار زنده شد.

10- آنان به خونخواهی روز بدر، در طف از خاندان پیامبر اکرم (ص) انتقام گرفتند.

11- با قساوت قلب به سوی خاندان رسول اکرم (ص) تیر انداختند.

12- و عمر بن سعد که گمراهترین شیاطین بود، خاندان امام حسین (ع) را به اسارت گرفت.

13- آنان شمشیرهای خود را بر پاکترین و پرهیزکارترین افراد و پسر پرهیزکارترین وارد آوردند.

14- این ستمکاران حتی بر نوجوان و کودک شیرخوار نیز رحم نکردند.

15- و حتی به کسانی‌که ترسیده بودند، امان ندادند و به تشنگان اجازه‌ی نوشیدن آب را ندادند.

16- آنها ذرّه‌ای حیا و کرامت و جوانمردی نداشتند.

17- ای گروه گمراهان! چگونه عناد ورزیدید که شما را از راه راست منحرف کرد؟

18- و چگونه مولود خانه‌ی پیامبر (ص) را به مهلکه انداختید؟ در حالی‌که هنوز از زمان رسول خدا (ص) چیزی نگذشته بود.

19- در حالی‌که هنوز از زمان رسول خدا (ص) چیزی نگذشته بود.

20- شما کینه‌های جاهلی خود را آشکار کردید و نسبت به دین خدا دشمنی ورزیدید.

21- و ستمکارانه آتش جنگی را برافروختید که به سبب آن در آتش انتقام خدا گرفتار شدید.

22- با دنائت آب را بر او حرام کردید و بدین‌گونه جزء افراد پست قرار گرفتید.

23- در روز «صفین» نیز نسبت به پدرش دشمنی نمودید و از حقّی که آشکار بود روی برگردانیدید.

24- و نسبت به امامتان خدعه و نیرنگ ورزیدید و به موجب آن به ورطه‌ی دروغ و فریب افتادید.

25- امامی که در قضاوتهای خود بسیار منصف بود و حقّ ضعیف را از قوی می‌گرفت.

26- پس شما به سبب بغض خود نسبت به علی (ع) مستوجب عذاب جاودانه هستید.

27- من سلام و مدایح خود را به امامانی اهدا می‌کنم که بهترین راه هدایت هستند.

28- برای روز قیامت، ولایت آنان ذخیره‌ی من است زیرا به‌وسیله‌ی این ولایت سعید از شقی شناخته می‌شود.


منابع

دانشنامه‌ی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج‌1، ص:288-291.


پی نوشت

  1. تاریخ ابن خلکان؛ ج 4، ص 466. الوافی؛ ج 4، ص 11.
  2. تاریخ ابن خلکان ص 466.
  3. الغدیر؛ ج 5، ص 386. تأسیس الشیعه؛ ص 221.
  4. معجم الادبا؛ ج 18، ص 249.
  5. نک: نسخه‌ی سپهسالار، ص 546- 547.
  6. معجم الادبا؛ ج 18، ص 249.
  7. تاریخ ابن خلکان؛ ج 4، ص 466.
  8. الشعر العراقی فی قرن السادس الهجری؛ ص 59 و 63.
  9. همان؛ ص 90 و 91.
  10. همان، ص 92 و 93.
  11. ادب الطف؛ ج 3، ص 222- 225.