فردوسی: تفاوت میان نسخهها
T.ramezani (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۱۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
فردوسی | '''فردوسی''' (۳۲۹ ه. ق-۴۱۱ ه. ق) بزرگترین حماسهسرای تاریخ ایران و یکی از برجستهترین شاعران جهان شمرده میشود. | ||
{{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده | |||
| نام = حکیم ابوالقاسم فردوسی طوسی | |||
| تصویر = فردوسی.jpg | |||
| توضیح تصویر = | |||
| نام اصلی = | |||
| زمینه فعالیت = شعر | |||
| ملیت =ایرانی | |||
| تاریخ تولد = دههی سوم قرن چهارم هجری به سال ۳۲۹ ه.ق | |||
| محل تولد = «فاز» یا «پاز» طوس | |||
| والد = | |||
| تاریخ مرگ = ۴۱۱ ه.ق | |||
| محل مرگ = طوس | |||
| علت مرگ = | |||
| محل زندگی = | |||
| مختصات محل زندگی = | |||
| مدفن = طوس | |||
|در زمان حکومت = محمود غزنوی | |||
|اتفاقات مهم = | |||
| نام دیگر = | |||
|لقب = | |||
|بنیانگذار = | |||
| پیشه = | |||
| سالهای نویسندگی = | |||
|سبک نوشتاری = | |||
|کتابها = | |||
|مقالهها = | |||
|نمایشنامهها = | |||
|فیلمنامهها = | |||
|دیوان اشعار = شاهنامه | |||
|تخلص = | |||
|فیلم(های) ساخته بر اساس اثر(ها)= | |||
| همسر = | |||
| شریک زندگی = | |||
| فرزندان = | |||
|تحصیلات = | |||
|دانشگاه = | |||
|حوزه = | |||
|شاگرد = | |||
|استاد = | |||
|علت شهرت = | |||
| تأثیرگذاشته بر = | |||
| تأثیرپذیرفته از = | |||
| وبگاه = | |||
|گفتاورد = | |||
|امضا = | |||
}} | |||
==زندگینامه== | |||
فردوسی معروف به حکیم ابوالقاسم فردوسی طوسی در دههی سوم قرن چهارم هجری سال ۳۲۹ ه. ق برابر با سال درگذشت رودکی در «فاز» یا «پاز» طوس متولد شد. پدر وی از دهقانان طوس بود. فردوسی به سال ۳۶۵ ه. ق به سن ۳۵ سالگی نظم شاهنامه را آغاز کرد و پس از ۳۵ سال یعنی در ۷۰ سالگی به سال ۴۰۰ ه. ق آن را به پایان رسانید. | |||
شاهنامه شامل سرگذشت پادشاهان سلسلههای داستانی (پیشدادی و کیانی) و سلسلهی تاریخی ساسانی است و در باب سلسلهی اشکانی فقط چند بیت دارد. مأخذ عمدهی شاهنامهی فردوسی، شاهنامهی منثور ابومنصوری است که در اواسط قرن چهارم هجری به حکم ابومنصور محمدبن عبدالرزاق طوسی فرمانروای طوس تدوین شد و علاوه بر آن، روایات مختلف شفاهی و کتبی به دست فردوسی افتاد و وی مجموع آنها را در شاهکار جاوید خود جای داد. وزن شاهنامه بحر متقارب «وزن حماسههای ایران» است. فردوسی معانی دقیق و مطالب عالی فلسفی و اجتماعی و اخلاقی را در طی داستانهای خود آورده است. وی پس از ختم شاهنامه آن را از طوس به غزنین برد و به سلطان محمود غزنوی تقدیم کرد. فردوسی پس از مسافرت به این شهر برخلاف انتظار خود مورد توجه و محبت پادشاه غزنوی قرار نگرفت و با آنکه بنابر روایات، سلطان محمود تعهد کرده بود که در برابر هر بیت یک دینار بدو دهد، به جای دینار درهم داد. این کار مایهی خشم فردوسی گشت، چنان که بنا بر همان روایات همهی دراهم محمود را به حمامی و فقاعی<ref>به معنی شراب فروش برگرفته از فرهنگ دهخدا</ref> بخشید. | |||
اما دلایل اختلاف و کدورت فردوسی و محمود از این قرار بود: | |||
۱- اختلاف مذهبی میان فردوسی که به مذهب تشیع و محمود که به تسنن معتقد بود و هر دو در عقیدهی خود راسخ بودند.این معنی از هجو نامهای که فردوسی برای سلطان محمود سروده است به خوبی برمیآید. | |||
۲- اختلاف عقیدهی محمود و فردوسی بر سر مسایل نژادی و ملی. فردوسی محققا ایرانی وطنپرستی بوده و در شاهنامه نیز به حکم شرایط حماسهی ملی ناگزیر همواره دشمنان ایران را مانند تازیان و ترکان به بدی یاد کرده و بالعکس از ایرانیان همواره به نیکی سخن گفته است. | |||
۳-خست ذاتی محمود که فردوسی به آن اشاره کرده است، او را از دادن صلهی جزیلی که فردوسی توقع داشت مانع شد، چنان که صله و انعامی که در برابر رنج سی سالهی شاعر حقیر مینمود، به فردوسی داد که به قول شاعر به بهای فقاعی میارزید. بهر حال فردوسی به سال ۴۱۱ ه. ق تقریبا در سن ۸۰ سالگی بدرود حیات گفت. مدفن وی در طوس میباشد. و آرامگاهی که در سال ۱۳۱۳ ه. ش برای او ساختهاند در محل تقریبی مدفن اوست. | |||
در شهریور سال ۱۳۱۳ شمسی از خاورشناسان و دانشمندان کشورهای مختلف جهان دعوت به عمل آمد که در جشن هزارهی فردوسی شرکت کنند. نخستین جلسهی کنگرهی فردوسی به ریاست «حاج محتشم السلطنه» در تهران تشکیل شد که تا هفدهم شهریور ماه همان سال ادامه یافت. سپس هیأت میهمانان به اتفاق رضاشاه به مشهد رفتند و آرامگاه فردوسی را در ۲۰ مهر ماه همان سال باز گشایی نمودند. | |||
«نظامی عروضی» مینویسد که پس از مرگ فردوسی، جهل و غوغای عوام مانع تدفین جنازهی وی در گورستان شهر شد و او را «رافضی<ref>اهل سنت دوستداران حضرت علی(ع) و [[اهل بیت|اهل بیت(ع)]] او را رافضی می نامند. (ویکی شیعه)</ref>» خواندند. به ناچار جنازه را در باغی که کنار دروازهی شهر و متعلق به خود حکیم فردوسی بود به خاک سپردند.<ref> لغت نامه دهخدا.</ref>' | |||
==اشعار== | |||
به گفتار پیغمبرت راه | ===نعت رسول الله(ص) و آل مطهر او(ع)=== | ||
{{شعر}} | |||
{{ب| به گفتار پیغمبرت راه جوی|دل از تیرهگیها بدین آب شوی }} | |||
چه گفت آن خداوند تنزیل و | {{ب| چه گفت آن خداوند تنزیل و وحی|خداوند امر و خداوند نهی }} | ||
که من شهر علمم، علیم در | {{ب| که من شهر علمم، علیم در است|درست این سخن قول پیغمبر است }} | ||
گواهی دهم کاین سخن راز | {{ب| گواهی دهم کاین سخن راز اوست|تو گویی دو گوشم بر آواز اوست }} | ||
منم بندهی آل بیت نبی «ص» | {{ب| منم بندهی آل بیت نبی «ص»|ستایندهی خاک پای وصی }} | ||
حکیم، این جهان را چو دریا نهاد | {{ب| حکیم، این جهان را چو دریا نهاد|برانگیخته موج از او تند باد }} | ||
دو هفتاد کشتی در او | {{ب| دو هفتاد کشتی در او ساخته|همه بادبانها برانداخته }} | ||
یکی پهن کشتی بسان | {{ب| یکی پهن کشتی بسان عروس|بیاراسته همچو چشم خروس }} | ||
محمّد در او اندرون با | {{ب| محمّد در او اندرون با علی|همه اهل بیت نبی و ولی }} | ||
خردمند کز دور دریا بدید | {{ب| خردمند کز دور دریا بدید|کرانه نه پیدا و بن ناپدید }} | ||
بدانست اگر موج خواهد | {{ب| بدانست اگر موج خواهد زدن|کس از غرقه بیرون نخواهد شدن }} | ||
به دل گفت اگر با نبیّ و | {{ب| به دل گفت اگر با نبیّ و وصی|شوم غرقه، دارم دو یار وفی }} | ||
همانا که باشد مرا دستگیر | {{ب| همانا که باشد مرا دستگیر|خداوند تاج و لواو سریر }} | ||
اگر چشم داری به دیگر | {{ب| اگر چشم داری به دیگر سرای|به نزد نبیّ و وصی گیر جای }} | ||
گرت زین بد آید گناه من | {{ب| گرت زین بد آید گناه من است|چنین است و این رسم و راه منست }} | ||
بدین زادم و هم بدین | {{ب| بدین زادم و هم بدین بگذرم|چنان دان که خاک پی حیدرم }} | ||
ابا دیگران مر مرا کار | {{ب| ابا دیگران مر مرا کار نیست|جز این مر مرا هیچ گفتار نیست }} | ||
دلت گر به راه خطا مایل | {{ب| دلت گر به راه خطا مایل است|ترا دشمن اند در جهان همدل است }} | ||
هر آن کس که در دلش بغض | {{ب| هر آن کس که در دلش بغض علیست|از او خوارتر در جهان زار کیست }} | ||
{{ب| نباشد مگر بیپدر دشمنش|که یزدان به آتش بسوزد تنش }} | |||
{{ب| نگر تا نداری به بازی جهان|نه برگردی از نیک پی همرهان }} | |||
{{ب| از این در سخن چند رانم همی|همانا کرانش ندام همی<ref> مجالس المؤمنین؛ ج ۲، ص۵۹۳ به نقل از شاهنامه.</ref>}} | |||
{{پایان شعر}} | |||
==منابع== | ==منابع== | ||
دانشنامهی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج | *[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=700738&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author دانشنامهی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج ۲، ص: ۷۲۸-۷۲۹.] | ||
==پی نوشت== | ==پی نوشت== | ||
خط ۷۵: | خط ۱۲۳: | ||
[[رده:شاعران فارسی زبان]] | [[رده:شاعران فارسی زبان]] | ||
[[رده:شاعران متقدم]] | [[رده:شاعران متقدم]] | ||
<references />{{شاعران}} |
نسخهٔ کنونی تا ۷ فوریهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۹:۰۵
فردوسی (۳۲۹ ه. ق-۴۱۱ ه. ق) بزرگترین حماسهسرای تاریخ ایران و یکی از برجستهترین شاعران جهان شمرده میشود.
زندگینامه[ویرایش | ویرایش مبدأ]
فردوسی معروف به حکیم ابوالقاسم فردوسی طوسی در دههی سوم قرن چهارم هجری سال ۳۲۹ ه. ق برابر با سال درگذشت رودکی در «فاز» یا «پاز» طوس متولد شد. پدر وی از دهقانان طوس بود. فردوسی به سال ۳۶۵ ه. ق به سن ۳۵ سالگی نظم شاهنامه را آغاز کرد و پس از ۳۵ سال یعنی در ۷۰ سالگی به سال ۴۰۰ ه. ق آن را به پایان رسانید.
شاهنامه شامل سرگذشت پادشاهان سلسلههای داستانی (پیشدادی و کیانی) و سلسلهی تاریخی ساسانی است و در باب سلسلهی اشکانی فقط چند بیت دارد. مأخذ عمدهی شاهنامهی فردوسی، شاهنامهی منثور ابومنصوری است که در اواسط قرن چهارم هجری به حکم ابومنصور محمدبن عبدالرزاق طوسی فرمانروای طوس تدوین شد و علاوه بر آن، روایات مختلف شفاهی و کتبی به دست فردوسی افتاد و وی مجموع آنها را در شاهکار جاوید خود جای داد. وزن شاهنامه بحر متقارب «وزن حماسههای ایران» است. فردوسی معانی دقیق و مطالب عالی فلسفی و اجتماعی و اخلاقی را در طی داستانهای خود آورده است. وی پس از ختم شاهنامه آن را از طوس به غزنین برد و به سلطان محمود غزنوی تقدیم کرد. فردوسی پس از مسافرت به این شهر برخلاف انتظار خود مورد توجه و محبت پادشاه غزنوی قرار نگرفت و با آنکه بنابر روایات، سلطان محمود تعهد کرده بود که در برابر هر بیت یک دینار بدو دهد، به جای دینار درهم داد. این کار مایهی خشم فردوسی گشت، چنان که بنا بر همان روایات همهی دراهم محمود را به حمامی و فقاعی[۱] بخشید.
اما دلایل اختلاف و کدورت فردوسی و محمود از این قرار بود:
۱- اختلاف مذهبی میان فردوسی که به مذهب تشیع و محمود که به تسنن معتقد بود و هر دو در عقیدهی خود راسخ بودند.این معنی از هجو نامهای که فردوسی برای سلطان محمود سروده است به خوبی برمیآید.
۲- اختلاف عقیدهی محمود و فردوسی بر سر مسایل نژادی و ملی. فردوسی محققا ایرانی وطنپرستی بوده و در شاهنامه نیز به حکم شرایط حماسهی ملی ناگزیر همواره دشمنان ایران را مانند تازیان و ترکان به بدی یاد کرده و بالعکس از ایرانیان همواره به نیکی سخن گفته است.
۳-خست ذاتی محمود که فردوسی به آن اشاره کرده است، او را از دادن صلهی جزیلی که فردوسی توقع داشت مانع شد، چنان که صله و انعامی که در برابر رنج سی سالهی شاعر حقیر مینمود، به فردوسی داد که به قول شاعر به بهای فقاعی میارزید. بهر حال فردوسی به سال ۴۱۱ ه. ق تقریبا در سن ۸۰ سالگی بدرود حیات گفت. مدفن وی در طوس میباشد. و آرامگاهی که در سال ۱۳۱۳ ه. ش برای او ساختهاند در محل تقریبی مدفن اوست.
در شهریور سال ۱۳۱۳ شمسی از خاورشناسان و دانشمندان کشورهای مختلف جهان دعوت به عمل آمد که در جشن هزارهی فردوسی شرکت کنند. نخستین جلسهی کنگرهی فردوسی به ریاست «حاج محتشم السلطنه» در تهران تشکیل شد که تا هفدهم شهریور ماه همان سال ادامه یافت. سپس هیأت میهمانان به اتفاق رضاشاه به مشهد رفتند و آرامگاه فردوسی را در ۲۰ مهر ماه همان سال باز گشایی نمودند.
«نظامی عروضی» مینویسد که پس از مرگ فردوسی، جهل و غوغای عوام مانع تدفین جنازهی وی در گورستان شهر شد و او را «رافضی[۲]» خواندند. به ناچار جنازه را در باغی که کنار دروازهی شهر و متعلق به خود حکیم فردوسی بود به خاک سپردند.[۳]'
اشعار[ویرایش | ویرایش مبدأ]
نعت رسول الله(ص) و آل مطهر او(ع)[ویرایش | ویرایش مبدأ]
به گفتار پیغمبرت راه جوی | دل از تیرهگیها بدین آب شوی | |
چه گفت آن خداوند تنزیل و وحی | خداوند امر و خداوند نهی | |
که من شهر علمم، علیم در است | درست این سخن قول پیغمبر است | |
گواهی دهم کاین سخن راز اوست | تو گویی دو گوشم بر آواز اوست | |
منم بندهی آل بیت نبی «ص» | ستایندهی خاک پای وصی | |
حکیم، این جهان را چو دریا نهاد | برانگیخته موج از او تند باد | |
دو هفتاد کشتی در او ساخته | همه بادبانها برانداخته | |
یکی پهن کشتی بسان عروس | بیاراسته همچو چشم خروس | |
محمّد در او اندرون با علی | همه اهل بیت نبی و ولی | |
خردمند کز دور دریا بدید | کرانه نه پیدا و بن ناپدید | |
بدانست اگر موج خواهد زدن | کس از غرقه بیرون نخواهد شدن | |
به دل گفت اگر با نبیّ و وصی | شوم غرقه، دارم دو یار وفی | |
همانا که باشد مرا دستگیر | خداوند تاج و لواو سریر | |
اگر چشم داری به دیگر سرای | به نزد نبیّ و وصی گیر جای | |
گرت زین بد آید گناه من است | چنین است و این رسم و راه منست | |
بدین زادم و هم بدین بگذرم | چنان دان که خاک پی حیدرم | |
ابا دیگران مر مرا کار نیست | جز این مر مرا هیچ گفتار نیست | |
دلت گر به راه خطا مایل است | ترا دشمن اند در جهان همدل است | |
هر آن کس که در دلش بغض علیست | از او خوارتر در جهان زار کیست | |
نباشد مگر بیپدر دشمنش | که یزدان به آتش بسوزد تنش | |
نگر تا نداری به بازی جهان | نه برگردی از نیک پی همرهان | |
از این در سخن چند رانم همی | همانا کرانش ندام همی[۴] |
منابع[ویرایش | ویرایش مبدأ]
پی نوشت[ویرایش | ویرایش مبدأ]
- ↑ به معنی شراب فروش برگرفته از فرهنگ دهخدا
- ↑ اهل سنت دوستداران حضرت علی(ع) و اهل بیت(ع) او را رافضی می نامند. (ویکی شیعه)
- ↑ لغت نامه دهخدا.
- ↑ مجالس المؤمنین؛ ج ۲، ص۵۹۳ به نقل از شاهنامه.