عبد اللّه بن زبیر اسدی‌

از ویکی حسین
پرش به ناوبری پرش به جستجو

عبدالله بن زبیر اسدی شعرای شیعی بود.

عبد اللّه بن زبیر اسدی‌
زادروز کوفه
مرگ سال 75 ه. ق.
پیشه شاعر

زندگینامه[ویرایش | ویرایش مبدأ]

عبد اللّه بن زبیر بن اشیم اسدی از خاندان بنی اسد بود که در کوفه به دنیا آمد. [۱] مرزبانی در «معجم الشعراء» و شیخ سماوی در «ابصار العین» و ابو الفرج اصفهانی در «الاغانی» اشعاری از او ذکر کرده‌اند. از اشعار به دست آمده می‌توان پاره‌ای رویدادهای زمان او و هم‌چنین شخصیت فردی، اجتماعی، سیاسی و ادبی وی را روشن ساخت. اشعار او در سه موضوع مدح، رثا و هجو خلاصه می‌شود.

عبد اللّه مرثیه‌ای در مورد مسلم بن عقیل و هانی بن عروه سروده که طبری و ابن طاووس آن را نقل کرده‌اند. [۲] عبد اللّه به سال 75 ه. ق. در سفر به ری که به دستور حجّاج بن یوسف ثقفی انجام شد، درگذشت. [۳]

نمونه اشعار[ویرایش | ویرایش مبدأ]

1- اذا کنت لا تدرین ما الموت فانظری‌إلی هانی بالسوق و ابن عقیل

2- إلی بطل قد هشّم السیف وجهه‌و آخر یهوی من طمار قتیل

3- أصابها أمر الامیر فأصبحاأحادیث من یسری بکل سبیل

4- تری جسدا قد غیر الموت لونه‌و نضح دم قد سال کلّ مسیل

5- أیرکب اسماء الهمالیج آمناو قد طلبته مذحج بذحول

6- تطیف حوالیه مراد و کلهم‌علی رقبة من سائل و مسول

7- فان انتم لم تثأروا بأخیکم‌فکونوا بغایا أرضیت بقلیل [۴]


1- اگر نمی‌دانی مرگ چیست! به جسد هانی و مسلم بن عقیل در میان بازار کوفه بنگر!

2- بدان پهلوانی بنگر که شمشیر چهره‌ی او را خرد کرده است. (هانی) و به دلاوری دیگر که جنازه‌اش آغشته به خون از بالای قصر فرو افتاده است. (مسلم)

3- دستور حاکم (ابن زیاد) آن دو را به این سرنوشت دچار ساخت که سرگذشتشان ورد زبان مردم در هر کوی و برزن شده و به صحراها و بیابانها به ارمغان می‌برند (آنان افسانه‌ی رهگذران شده‌اند).

4- پیکر بی‌سری را خواهی دید که مرگ رنگش را دگرگون ساخته است و خونهایی نیز که چون سیل روان گشته است.

5- آیا اسماء پسر خارجه (که با چند تن دیگر هانی را به دربار ابن زیاد بردند) آسوده و آزاد سوار بر اسبها شود با اینکه قبیله‌ی مذحج خون هانی را از او خواهانند؟

6- و قبیله‌ی مراد (که با هانی از یک تیره بودند) به دور اسماء گردش کنند و مراقب و چشم به راه اویند و از یکدیگر پرسش کنند و در جستجوی وی باشند.

7- اگر شما (ای قبیله مذحج و مراد) انتقام خون برادرتان را نگیرید راستی زنان زناکاری هستید که به اندکی از مال راضی شده‌اید؟!

منابع[ویرایش | ویرایش مبدأ]

پی نوشت[ویرایش | ویرایش مبدأ]

  1. الاغانی؛ ج 14، ص 236.
  2. تاریخ طبری؛ ج 2، ص 266.
  3. تاریخ مدینة دمشق؛ (تراجم حرف عین)؛ ص 512.
  4. ادب الطف؛ ج 1، ص 143.