اصغر عرب (1300 ه. ش) از شاعران معاصر ایرانی است
اصغر عرب
|
زادروز
|
1300 ه.ش
|
محل زندگی
|
شیراز
|
پیشه
|
شاعر
|
کتابها
|
«زلزله»، «گلزار عشق»، مجموعهی «پیوندهای زرین»،ترجمهی منظوم فارسی دعاهای «کمیل»، «زیارت عاشورا»، «ندبه»، «وارث» و «جامعه کبیره»،
|
تخلص
|
خرد
|
حاج اصغر عرب متخلّص به «خرد» درسال 1300 ه.ش در شیراز چشم به جهان گشود. او عضو فعّال حزب برادران بود و با روزنامههای ارگان آن حزب به نامهای «شفق» و «آئین برادری» و «همه» همکاری داشت و خود روزنامهای به نام «مرد بازار» منتشر میکرد. او شعر میگوید و بیشتر اشعارش مضامین مذهبی دارد و تاکنون چندین دفتر از اشعار خود را به نامهای «زلزله»، «گلزار عشق»، ترجمه منظوم فارسی دعاهای «کمیل»، «زیارت عاشورا»، «ندبه»، «وارث» و «جامعه کبیره»، انتشار داده و مجموعه «پیوندهای زرین» او شامل تضمینهای غزلیات سعدی و حافظ است.[۱]
لالهگون دشت غم از خون خدا میبینم |
|
این عجب بین که چه نوری ز کجا میبینم |
عجبی نیست که شد کربُ بلا کعبهی عشق |
|
در خرابات مغان نور خدا میبینم |
ملک الحاج تو در خانه و من کربُ بلا |
|
خانه میبینی و من خانه خدا میبینم |
کوی جانبازی و عشق است که خاک در آن |
|
قبلهی حاجب و محراب دعا میبینم |
ای حسین آنچه ز کار تو شده عالم گیر |
|
با که گویم که در این پرده چهها میبینم |
اثرات جهش و جنبش تو در دنیا |
|
فکر دور است همانا که خطا میبینم |
دین و آزادی و مردی اگر امروز بجاست |
|
این همه از نظر لطف شما میبینم |
بوی مشک است ز خون دادن مردان خدا |
|
آنچه من هر سحر از باد صبا میبینم |
منتظر باش رسد منتقم دادستان |
|
که من این مسأله بیچون و چرا میبینم |
ای «خرد» ذکر مصیبت ز دل حافظ گوی |
|
که من او را ز محبان خدا میبینم |
تو ای ماه بنی هاشم به هرجا جلوه بنمایی |
|
دری باشد که از رحمت به روی خلق بگشایی |
سروش رحمتی انور هدایی، فضل رحمانی |
|
تو از هر در که باز آیی بدین خوبی و زیبایی |
به صحرای شهادت دریم خون، روز جان بازی |
|
تو زیبا رو چنان خوبی که زیبایی بیارایی |
علی با چهرهی ایزد نمایی میشود پیدا |
|
در آن معرض که چون یوسف جمال از پرده بنمایی |
به مردیّ و دلیریّ و جوانمردیّ و جان بازی |
|
مرا در رویت از حیرت فروبستهست گویایی |
تو خورشید شهیدانی و شمع بزم آزادی |
|
که همچون آفتاب از جام و حور از حلّه پیدایی |
از این در، رانیم یا خوانیم هرگز نخواهم شد |
|
که گر تلخ است، شیرین است از آن لب هرچه فرمایی |
به طوفان الم غرقم، بیا مشکل گشایی کن |
|
چو پایابم برفت از دست دانستم که دریایی |
«خرد» در وصف بو فاضل ز «سعدی» شکر آورد |
|
مسلّم نیست طوطی را در ایّامت شکر خایی [۲] |
- ↑ سیمای شاعران فارس در هزار سال؛ ج 2، ص 918.
- ↑ مصراع دوم ابیات این غزل از سعدی تضمین شده است.
شاعران |
---|
قرن اول | |
---|
قرن دوم | |
---|
قرن سوم | |
---|
قرن چهارم | |
---|
قرن پنجم | |
---|
قرن ششم | |
---|
قرن هفتم | |
---|
قرن هشتم | |
---|
قرن نهم | |
---|
قرن دهم | |
---|
قرن یازدهم | |
---|
قرن دوازدهم | |
---|
قرن سیزدهم | |
---|
قرن چهاردهم | |
---|
قرن پانزدهم | |
---|