اربعین حسینیه یا چهل حدیث حسینی: تفاوت میان نسخه‌ها

پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحه‌ای تازه حاوی «میرزا محمّد ارباب. چاپ اول: بیم، انتشارات اسوه، Y rvY . , + 423 ص، و زبری. نویسندهٔ...» ایجاد کرد)
 
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
میرزا محمّد ارباب. چاپ اول: بیم، انتشارات اسوه، Y rvY . , + 423 ص، و زبری.
میرزا محمّد ارباب. چاپ اول: بی‌م، انتشارات اسوه، 1372 و + 423 ص، وزیری.
نویسندهٔ کتاب از عالمان جامع معقول و منقول و از مؤ شسان حوزهٔ علمیهٔ قم است. او در این کتاب همواره خود را میرزا محمّد قمی خوانده (ص 44، 124، 196، 382)، و از کتابش با عنوان الاربعین الحسینیة یاد کرده است (ص 8، 124، 196). وی انگیزهٔ خود را از تألیف این کتاب آن دانسته که شاید مصداق حدیث «من حفظ علی امتی اربعین حدیثاً...» شود (ص 4). مضافاً اینکه میرسید محمّد باقر حسینی، متولی آستانهٔ حضرت معصومه، از مؤلف تقاضای فراهم کردن چنین کتابی کرده بود و او «به حسب اطاعت امر سامی» به تألیف آن پرداخت (ص 7). پایان تألیف کتاب، شعبان 1328 است (ص 382).
 
مؤلف در آغاز به موضوع و دامنهٔ مطالب کتاب چنین اشاره می کند: «حقیر ... چهل حدیت از اخبار متعلقهٔ به حضرت سید الشهداء - علیه التسلام - [را | ترجمه و شرح نمود؛ با اشاره به اعتقادات حقهٔ شیعهٔ اثنا عشریة درباب رجعت وبداء و برزخ وتطبیق معجزات و کرامات ائمّه بر قواعد متینهٔ صحیحه و رفع شبهات ملاحده و زنادقهٔ این زمان در جملهٔ مسائل دینیه و در احادیث معتبرهٔ امامیه، و کمتر تعرض نمود از نگاشتن و ترتیب واقعهٔ طف» (ص 7-8).
 
نویسنده نخست متن حدیث را آورده و سپس به ترجمه و شرح آن پرداخته و گاه اشعار فارسی و عربی خود را آورده است (ص 44- 45، 170 - 171، 294-296 و....)
نویسندهٔ کتاب از عالمان جامع معقول و منقول و از مؤسسان حوزهٔ علمیهٔ قم است. او در این کتاب همواره خود را میرزا محمّد قمی خوانده (ص 44، 124، 196، 382)، و از کتابش با عنوان الاربعین الحسینیة یاد کرده است (ص 8، 124، 196). وی انگیزهٔ خود را از تألیف این کتاب آن دانسته که شاید مصداق حدیث «من حفظ علی امتی اربعین حدیثاً...» شود (ص 4). مضافاً اینکه میر سیّد محمّد باقر حسینی، متولّی آستانهٔ حضرت معصومه، از مؤلّف تقاضای فراهم کردن چنین کتابی کرده بود و او «به حسب اطاعت امر سامی» به تألیف آن پرداخت (ص 7). پایان تألیف کتاب، شعبان 1328 است (ص 382).
اگر چه وی عهده دار شرح چهل حدیث شده است، برخی از آنها، از ائمهٔ طاهرین - ع - نست؛ از جمله حدیت 5 (ص 61) و 10 (ص 113) و 39 (ص 365). مؤلف، خود، در ذیل حدیت پنجم میگوید: «تقل از امام - ع - نشده و مانند نقل اهل تاریخ است» (ص 62). مضافاً اینکه وی همین مطلب تاریخی را مجعول شمرده است. پارهای مطالب کتاب بدین شرح است: گریستن بر امام حسین، زیارت قبر آن حضرت، فضیلت حضرت ابوالفضل، پیشگویی امام حسین دربارهٔ ابن سعد، تشابه امام حسین و حضرت یحیی، رفتار امام سجاد پس از شهادت پدر، رؤیاهای امام حسین، فواید تربت امام حسین، کسوف در روز عاشورا. مؤلف در لابلای کتاب، که خالی از مطالب انتقادی و اجتهادی نیست، از مسائل متعددی، چون رجعت (ص 87- 111)، بداء (ص 196 - 219) و رواج «اکاذیب» و «خرافات» در میان مرثیه خوانان (ص 9 و 243 و 302)، سخن گفته است. وی کتاب مقتل ابومخنف را مفقود شده میداند و کتابی را که اکنون به این نام موجود است، «مجهول الحال و غیر معلوم المؤلف» می شمارد که «اگر چه مشتمل بر بعض روایات ابی مخنف است، لیکن محل اعتماد اهل علم نیست» (ص 9). وی همچنین بارها به کتاب منتخب شیخ طریحی خرده گرفته که مسامحات فراوان در آن است (ص 9) و «روایت مختضه به آن کتاب اعتباری ندارد» (ص 64). در بارهٔ حدیث کساء نیز میگوید: «از احادیث متواترهٔ اسلام است... اما حدیث کسایی معروف در زمان ما در کتب معتبره نقل نشده و از خصائص منتخب شیخ طریحی است و خالی از اخلال در متن نباشد» (ص 243). دربارهٔ منقولاتی که به سرخی آسمان بر اثر شهادت امام حسین دلالت دارد، میگوید که شاید مقصود «حدوث حمرهٔ خاضه باشد» (ص 168) و «حمرت افق در طلوع و غروب، که از انعکاسی شعاع حادث شود، احتمال نرود که مراد علمای اعلام و مورّخین والا مقام باشد» (ص 169). همچنین دربارهٔ کسوف و خسوف بر اثر شهادت امام حسین میگوید: «نص صریحی در کسوف شمس و قمر در عاشورا در احادیث معصومین نیافتم» (ص 367). با وجود این، احتمال میدهد که شاید مقصود برخی احادیث، که در این باره نقل شده، «حدوث تیرگی و سرخی
 
(rジ% مخصوصی باشد در جرم نیرین؛ نه آنکه کسوف و خسوف معهود مراد باشد» (ص).  
 
مؤلف در آغاز به موضوع و دامنهٔ مطالب کتاب چنین اشاره می‌کند: «حقیر ... چهل حدیث از اخبار متعلقهٔ به حضرت سیدالشهداء -علیه‌السلام- [را] ترجمه و شرح نمود؛ با اشاره به اعتقادات حقهٔ شیعهٔ اثنا عشریه درباب رجعت‌ وبداء و برزخ و تطبیق معجزات و کرامات ائمّه بر قواعد متینهٔ صحیحه و رفع شبهات ملاحده و زنادقهٔ این زمان در جملهٔ مسائل دینیه و در احادیث معتبرهٔ امامیه و کمتر تعرض نمود از نگاشتن و ترتیب واقعهٔ طف» (ص 7-8).
 
نویسنده نخست متن حدیث را آورده و سپس به ترجمه و شرح آن پرداخته و گاه اشعار فارسی و عربی خود را آورده است (ص 44- 45، 170-171، 294-296 و....).
 
 
اگر چه وی عهده‌دار شرح چهل حدیث شده است، برخی از آن‌ها، از ائمهٔ طاهرین -ع- نیست؛ از جمله حدیت 5 (ص 61) و 10 (ص 113) و 39 (ص 365). مؤلف، خود، در ذیل حدیت پنجم می‌گوید: «نقل از امام -ع- نشده و مانند نقل اهل تاریخ است» (ص 62). مضافاً اینکه وی همین مطلب تاریخی را مجعول شمرده است.  
 
 
پاره‌ای مطالب کتاب بدین شرح است: گریستن بر امام حسین، زیارت قبر آن حضرت، فضیلت حضرت ابوالفضل، پیش‌گویی امام حسین دربارهٔ ابن سعد، تشابه امام حسین و حضرت یحیی، رفتار امام سجاد پس از شهادت پدر، رؤیاهای امام حسین، فواید تربت امام حسین، کسوف در روز عاشورا.  
 
 
مؤلف در لابلای کتاب، که خالی از مطالب انتقادی و اجتهادی نیست، از مسائل متعددی، چون رجعت (ص 87-111)، بداء (ص 196-219) و رواج «اکاذیب» و «خرافات» در میان مرثیه‌خوانان (ص 9 و 243 و 302)، سخن گفته است. وی کتاب مقتل ابومخنف را مفقود شده می‌داند و کتابی را که اکنون به این نام موجود است، «مجهول‌الحال و غیرمعلوم المؤلّف» می‌شمارد که «اگرچه مشتمل بر بعض روایات ابی‌مخنف است، لیکن محل اعتماد اهل علم نیست» (ص 9). وی همچنین بارها به کتاب منتخب شیخ طریحی خرده گرفته که مسامحات فراوان در آن است (ص 9) و «روایت مختضه به آن کتاب اعتباری ندارد» (ص 64). دربارهٔ حدیث کساء نیز می‌گوید: «از احادیث متواترهٔ اسلام است... اما حدیث کسایی معروف در زمان ما در کتب معتبره نقل نشده و از خصائص منتخب شیخ طریحی است و خالی از اخلال در متن نباشد» (ص 243). دربارهٔ منقولاتی که به سرخی آسمان بر اثر شهادت امام حسین دلالت دارد، می‌گوید که شاید مقصود «حدوث حمرهٔ خاصّه باشد» (ص 168) و «حمرت افق در طلوع و غروب، که از انعکاسی شعاع حادث شود، احتمال نرود که مراد علمای اعلام و مورّخین والا مقام باشد» (ص 169). همچنین دربارهٔ کسوف و خسوف بر اثر شهادت امام حسین می‌گوید: «نص صریحی در کسوف شمس و قمر در عاشورا در احادیث معصومین نیافتم» (ص 367). با وجود این، احتمال می‌دهد که شاید مقصود برخی احادیث، که در این باره نقل شده، «حدوث تیرگی و سرخی مخصوصی باشد در جرم نیّرین؛ نه آنکه کسوف و خسوف معهود مراد باشد» (ص 366).  




۱۰٬۰۷۲

ویرایش

منوی ناوبری