۹٬۵۴۶
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۹: | خط ۹: | ||
}}<div class="first-column-container">{{Featured Index | }}<div class="first-column-container">{{Featured Index | ||
| imagesize = 300px | | imagesize = 300px | ||
| text = [[ | | text = [[زهیر بن قین|زهیر بن قین بجلی]] همراه خانواده و برخی اطرافیانش در سال 60 هجری به سفر حج رفته بود و در مسیر بازگشت از حج علیرغم میل باطنیاش و اینکه تمام سعی و کوشش کاروانیان این بود که با امام حسین (ع) مواجه نشوند، در روز 21 ذی الحجه به گودالهای پر آب زرود که در نزدیکی خزیمیه بود، به کاروان امام حسین (ع) رسید و در این نقطه دو کاروان در کنار هم به استراحت پرداختند. | ||
زهیر که از طرفداران عثمان بود و با خاندان امام علی (ع) میانهای نداشت و کوشش میکرد تا با امام حسین (ع) دیدار نکند، مجبور به ملاقات با امام حسین (ع) شد و از همان روز سرنوشتش تغییر کرد. در این تغییر همسرش نقش اساسی داشت. | |||
عدهای از افراد قبیله فَزاره و بُجَیله داستان را اینگونه نقل کردهاند: ما با زهیر در سفر حج همراه بودیم و هنگام بازگشت از مکه، در زرود به کاروان امام حسین (ع) رسیدیم. هر دو کاروان برای استراحت در آن منزل اقامت گزیدند. ما تازه نشسته بودیم و غذا میخوردیم که نماینده امام حسین (ع) به سوی ما آمد. سلام کرد و خطاب به زهیر گفت: «من از جانب اباعبدالله آمدهام. ایشان از شما دعوت کردهاند که نزدشان بروید.» | |||
امام | همه ما دست از غذا کشیدیم و متحیر شدیم و بهت و سکوت جمع ما را فرا گرفت. زهیر که از رویارویی با امام حسین (ع) کراهت داشت با اصرار همسرش دَلْهَم دختر عمرو به دیدار امام حسین (ع) رفت. دلهم به او گفت: «فرزند پیامبر خدا تو را میخواند، نمیروی؟ سبحان الله! برخیز و به خدمتش بشتاب و سخنانش رابشنو!» | ||
زهیر برخاست و به نزد امام حسین (ع) رفت. | |||
[[ | [[زهیر بن قین|ادامه ...]] | ||
|image= | |image=مزار_یاران_امام_حسین(ع).jpg}}{{did you know | ||
| image =Tekye_dowlat1.jpg | | image =Tekye_dowlat1.jpg | ||
| imagesize = 330px | | imagesize = 330px |