۹٬۵۴۶
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
==همراهی با امام حسین(ع)== | ==همراهی با امام حسین(ع)== | ||
نافع بعد از [[شهادت]] [[مسلم بن عقیل|مسلم]] به همراه چهار تن از شیعیان [[کوفه]] به راهنمایی [[طرماح|طِرِمّاح بن عدی]] در [[عذیب الهجانات|عُذَیبِ الهِجانات]] به آن حضرت ملحق شد. بنا به نقل دیگر نافع به در منزلگاهی قبل تر به کاروان امام حسین (ع) ملحق شده بود اما در این منزل یکی از خدمتگزارانش، اسبش «کامل» را به او رساند. <ref>انساب الاشراف، بلاذری، احمد بن یحیی، احمد بن محمد، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق: | نافع بعد از [[شهادت]] [[مسلم بن عقیل|مسلم]] به همراه چهار تن از شیعیان [[کوفه]] به راهنمایی [[طرماح|طِرِمّاح بن عدی]] در [[عذیب الهجانات|عُذَیبِ الهِجانات]] به آن حضرت ملحق شد. بنا به نقل دیگر نافع به در منزلگاهی قبل تر به کاروان امام حسین (ع) ملحق شده بود اما در این منزل یکی از خدمتگزارانش، اسبش «کامل» را به او رساند. <ref>انساب الاشراف، بلاذری، احمد بن یحیی، احمد بن محمد، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق: 1996 – 2000 م.، ج3، ص171؛تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمد بن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: 1382 – 1387 ﻫ ق / 1962 – 1967 م.، ج5، ص403-404. </ref> | ||
==نقش در واقعه کربلا== | ==نقش در واقعه کربلا== | ||
در هنگام ورود به [[کربلا]] و پس از سخنان [[امام حسین(ع)]]، نافع بن هلال عرض کرد: «به خدا سوگند از ملاقات با پروردگارمان ناخشنود نیستیم. ما با نیت پاک و بینش خود ایستادهایم. دوستان تو را دوست میداریم و دشمنانت را دشمن.» <ref>اللهوف فی قتلی الطفوف (مقتل الحسین)، ابن طاووس، علی بن موسی بن محمد، نجف: مکتبه الحیدریه، | در هنگام ورود به [[کربلا]] و پس از سخنان [[امام حسین(ع)]]، نافع بن هلال عرض کرد: «به خدا سوگند از ملاقات با پروردگارمان ناخشنود نیستیم. ما با نیت پاک و بینش خود ایستادهایم. دوستان تو را دوست میداریم و دشمنانت را دشمن.» <ref>اللهوف فی قتلی الطفوف (مقتل الحسین)، ابن طاووس، علی بن موسی بن محمد، نجف: مکتبه الحیدریه، 1385 ﻫ ق. ، ص34-35. </ref> | ||
===کمک به تهیه آب=== | ===کمک به تهیه آب=== | ||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
عمرو و یارانش بر آنان حمله کردند و حضرت عباس (ع) و نافع دشمن را متفرق کردند و یارانشان مشکها را پر از آب کرده و به خیمهها رساندند. | عمرو و یارانش بر آنان حمله کردند و حضرت عباس (ع) و نافع دشمن را متفرق کردند و یارانشان مشکها را پر از آب کرده و به خیمهها رساندند. | ||
===اعلام حمایت در شب عاشورا=== | ===اعلام حمایت در شب عاشورا=== | ||
در شب عاشورا، نافع بن هلال، [[حبیب بن مظاهر|حبیب]] را از نگرانی [[زینب (س)]] درباره وفاداری یاران امام حسین (ع) آگاه ساخت. نافع بن هلال و حبیب، اصحاب امام حسین (ع) را گرد آوردند و همگی نزد امام حسین (ع) رفتند و اعلان کردند که تا آخرین قطره خون خود از خاندان پیامبر (ص) حمایت خواهند کرد. <ref>فرهنگ جامع سخنان امام حسین (ع) ترجمه موسوعة کلمات الامام الحسین (ع)، گروه حدیث پژوهشکده باقرالعلوم (ع)، به کوشش علی مؤیدی و دیگران. قم: نشر مشرقین، | در شب عاشورا، نافع بن هلال، [[حبیب بن مظاهر|حبیب]] را از نگرانی [[زینب (س)]] درباره وفاداری یاران امام حسین (ع) آگاه ساخت. نافع بن هلال و حبیب، اصحاب امام حسین (ع) را گرد آوردند و همگی نزد امام حسین (ع) رفتند و اعلان کردند که تا آخرین قطره خون خود از خاندان پیامبر (ص) حمایت خواهند کرد. <ref>فرهنگ جامع سخنان امام حسین (ع) ترجمه موسوعة کلمات الامام الحسین (ع)، گروه حدیث پژوهشکده باقرالعلوم (ع)، به کوشش علی مؤیدی و دیگران. قم: نشر مشرقین، 1381 ش.، ص407-408؛ معالی السبطین فی احوال الحسن و الحسین (ع)، ص319-320.</ref> | ||
===شهادت=== | ===شهادت=== | ||
صبح عاشورا، نافع بن هلال جملی با اذن امام حسین (ع) به میدان شتافت. او در روز عاشورا، تیرهای زهرآگین به سوی دشمن میانداخت. <ref>نهایه الارب فی معرفه انساب العرب، قلقشندی، احمدبن علی، بیروت: | صبح عاشورا، نافع بن هلال جملی با اذن امام حسین (ع) به میدان شتافت. او در روز عاشورا، تیرهای زهرآگین به سوی دشمن میانداخت. <ref>نهایه الارب فی معرفه انساب العرب، قلقشندی، احمدبن علی، بیروت: 1405 ﻫ ق / 1984 م. ، ج7، ص189. </ref> ابو مخنف گوید: نافع نامش را بر روی تیرهای خود نوشته و آنها را مسموم نموده و پرتاب مینمود. هنگامی که تیرهایش تمام شد، شمشیر کشید و حمله کرد و چنین رجز خواند: <ref>ر.ک : وقعة الطف، ص221-222؛ ارشاد القلوب، دیلمی، ابوم محمد حسن بن ابی الحسن، تهران: مرکز نشر کتاب، 1375 ﻫ ق.، ج2، ص455؛البدایه و النهایه، ابن کثیر الدمشقی، عماد الدین اسماعیل بن عمر، قاهره: 1932 م.، ج8، ص183؛ منتهی الآمال، قمی، شیخ عباس، تهران: انتشارات فراروی، 1381 ش. ، قمی، شیخ عباس، تهران: انتشارات فراروی، 1381 ش. ، ج1، ص264. </ref>{{شعر}} | ||
{{م| اَنَا الهُزَبْرُ الْجَمَلی }} | {{م| اَنَا الهُزَبْرُ الْجَمَلی }} | ||
{{م| اَنَا الْغُلامُ الیمَنِیُّ الْجَمَلی }} | {{م| اَنَا الْغُلامُ الیمَنِیُّ الْجَمَلی }} | ||
خط ۶۹: | خط ۶۹: | ||
کوفیان با سنگ و تیر او را مورد ضربههای خود قرار دادند تا اینکه بازوهایش شکست و توسط [[شمر بن ذی الجوشن|شمر]] اسیر شد. او را به نزد عمر بن سعد بردند. ابن سعد بر او خرده گرفت که چرا خود را به این روز انداختی؟ نافع در حالی که خون از سر و رویش میریخت، پاسخ داد: «پروردگار من از هدف من آگاه است. من دوازده تن از شما را کشته و تعدادی را زخمی نمودهام و اینک نیز اگر بازوانم را از دست نمیدادم، شما نمیتوانستید مرا اسیر کنید.» وقتی شمر خواست گردنش را بزند، نافع گفت: «به خدا سوگند اگر تو مسلمان بودی، برای تو دشوار بود که پاسخ خون ما را در درگاه خداوند بدهی، ستایش خدای را که آرزوی (شهادت) ما را برای اجرا در دست بدترینِ خلق خود قرار داد. پس از آن شمر وی را به شهادت رساند. | کوفیان با سنگ و تیر او را مورد ضربههای خود قرار دادند تا اینکه بازوهایش شکست و توسط [[شمر بن ذی الجوشن|شمر]] اسیر شد. او را به نزد عمر بن سعد بردند. ابن سعد بر او خرده گرفت که چرا خود را به این روز انداختی؟ نافع در حالی که خون از سر و رویش میریخت، پاسخ داد: «پروردگار من از هدف من آگاه است. من دوازده تن از شما را کشته و تعدادی را زخمی نمودهام و اینک نیز اگر بازوانم را از دست نمیدادم، شما نمیتوانستید مرا اسیر کنید.» وقتی شمر خواست گردنش را بزند، نافع گفت: «به خدا سوگند اگر تو مسلمان بودی، برای تو دشوار بود که پاسخ خون ما را در درگاه خداوند بدهی، ستایش خدای را که آرزوی (شهادت) ما را برای اجرا در دست بدترینِ خلق خود قرار داد. پس از آن شمر وی را به شهادت رساند. | ||
او به هنگام شهادت حدود | او به هنگام شهادت حدود 45 سال سن داشت. <ref>ر.ک : وقعة الطف، ص70؛ انساب الاشراف، بلاذری، احمد بن یحیی، احمد بن محمد، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق: 1996 – 2000 م.، ج3، ص171؛تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمد بن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: 1382 – 1387 ﻫ ق / 1962 – 1967 م.، ج5، ص403-440.</ref> | ||
در [[زیارت رجبیه]] و [[زیارت ناحیه مقدسه]] به وی سلام داده شده است: ”السَّلامُ عَلَی نافِعِ بنِ هِلالِ بنِ البَجَلِی المُرادی“ | در [[زیارت رجبیه]] و [[زیارت ناحیه مقدسه]] به وی سلام داده شده است: ”السَّلامُ عَلَی نافِعِ بنِ هِلالِ بنِ البَجَلِی المُرادی“ | ||
==منبع== | ==منبع== | ||
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=2588126&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author مرضیه محمدزاده، شهیدان جاوید، نشر بصیرت، | *[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=2588126&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author مرضیه محمدزاده، شهیدان جاوید، نشر بصیرت، ص361-364.] | ||
==پی نوشت== | ==پی نوشت== | ||
خط ۸۲: | خط ۸۲: | ||
[[رده: شهدای صبح عاشورا]] | [[رده: شهدای صبح عاشورا]] | ||
<references /> | <references /> | ||
[[en:Nafi b. Hilal b. Jamil]] |