۹٬۵۴۶
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
==زندگینامه== | ==زندگینامه== | ||
سید مصطفی در 3 سالگی مادرش را از دست داد و پس از آن، پدرش از زادگاهش هجرت کرد و به بروجرد رفت. پدر سید مصطفی در 9 سالگی او را به دست استادی به نام «سید مهدی صفوی پور» سپرد. او در سن 11 سالگی چنان در روضه خوانی و وعظ پیش رفت که عملاً بالای منبر قرار گرفت و به سخنرانی، روضه خوانی و موعظه پرداخت. مرشد سعیدی در 13 سالگی به قهوه خانه رفت و با «مرشد کرم اصفهانی» آشنا و مأنوس شد. «مرشد کرم» چنان زیبا نقل میگفت که او را شیفته حرکات موزون و کلام آهنگین خود نمود. وی از آن پس قدم در میدان شاهنامه گذارد و مدت سه سال با این بزرگوار دوره نقالی و منقبت خوانی را طی کرد. سید مصطفی در 14 سالگی به «نقال حنجره ارغوانی» ملقب شد. سید مصطفی در پانزده سالگی از بروجرد به ملایر رفت و چنان غوغایی برپا کرد که هنوز هم مردم ملایر از آن دوره یاد میکنند. در 16 سالگی نوشتن طومار شاهنامه را آغاز، اما چون امیدی به چاپ آن نداشت، نیمه کاره رها نمود. او در 17 سالگی به زادگاهش اراک رفت در آنجا استقبالی فراوان از او شد و دوباره نقالی را آغاز نمود. سال 41 به خرم آباد رفت و مدت نه سال در این شهر نقالی کرد. سید مصطفی پس از آن به دورود رفت و به مدت 2 سال در این شهر هم نقل میگفت و هم منبر میرفت. سپس به بروجرد بازگشت و از آنجا به روستای یکه دانگه -که پیشتر در آنجا منبر میرفت- کوچ کرد و تا به امروز در آنجا ساکن است. پس از دیداری مرشد که با دکتر جابر عناصری داشت، به سفارش ایشان نوشتن طومار شاهنامه را از نو آغاز کرد. | سید مصطفی در 3 سالگی مادرش را از دست داد و پس از آن، پدرش از زادگاهش هجرت کرد و به بروجرد رفت. پدر سید مصطفی در 9 سالگی او را به دست استادی به نام «سید مهدی صفوی پور» سپرد. او در سن 11 سالگی چنان در روضه خوانی و وعظ پیش رفت که عملاً بالای منبر قرار گرفت و به سخنرانی، روضه خوانی و موعظه پرداخت. مرشد سعیدی در 13 سالگی به قهوه خانه رفت و با «مرشد کرم اصفهانی» آشنا و مأنوس شد. «مرشد کرم» چنان زیبا نقل میگفت که او را شیفته حرکات موزون و کلام آهنگین خود نمود. وی از آن پس قدم در میدان شاهنامه گذارد و مدت سه سال با این بزرگوار دوره نقالی و منقبت خوانی را طی کرد. سید مصطفی در 14 سالگی به «نقال حنجره ارغوانی» ملقب شد. سید مصطفی در پانزده سالگی از بروجرد به ملایر رفت و چنان غوغایی برپا کرد که هنوز هم مردم ملایر از آن دوره یاد میکنند. در 16 سالگی نوشتن طومار شاهنامه را آغاز، اما چون امیدی به چاپ آن نداشت، نیمه کاره رها نمود. او در 17 سالگی به زادگاهش اراک رفت در آنجا استقبالی فراوان از او شد و دوباره نقالی را آغاز نمود. سال 41 به خرم آباد رفت و مدت نه سال در این شهر نقالی کرد. سید مصطفی پس از آن به دورود رفت و به مدت 2 سال در این شهر هم نقل میگفت و هم [[منبر]] میرفت. سپس به بروجرد بازگشت و از آنجا به روستای یکه دانگه -که پیشتر در آنجا منبر میرفت- کوچ کرد و تا به امروز در آنجا ساکن است. پس از دیداری مرشد که با دکتر جابر عناصری داشت، به سفارش ایشان نوشتن طومار شاهنامه را از نو آغاز کرد. | ||
==پیوند به بیرون== | ==پیوند به بیرون== |