۹٬۵۴۶
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
==زندگینامه== | ==زندگینامه== | ||
نام او را بشر بن عبدالله، بشیر بن عمر، <ref>برای تفصیل بیشتر رک : تسمیه من قتل مع الحسین من اهل بیته و شیعته، اسدی کوفی، فضیل بن زبیر، به کوشش محمدرضا حسینی جلالی، مجله تراثنا، سال اول شمارة | نام او را بشر بن عبدالله، بشیر بن عمر، <ref>برای تفصیل بیشتر رک : تسمیه من قتل مع الحسین من اهل بیته و شیعته، اسدی کوفی، فضیل بن زبیر، به کوشش محمدرضا حسینی جلالی، مجله تراثنا، سال اول شمارة 2، 24، 1405 ﻫ ق.، ص156؛ الاخبار الطول، دینوری، ابو حنیفه احمد بن داود، چاپ عبدالمنعم عامر، قاهره : 1960 م.، ص229؛ انساب الاشراف، بلاذری، احمد بن یحیی، احمد بن محمد، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق: 1996 – 2000 م.، ج3، ص159.</ref> بشر بن عمرو، بشر بن عمرو بن احدوث حضرمی کندی نیز نوشتهاند. <ref>ابصار العین فی انصار الحسین (ع)، محمد مهدی شمس الدین، ترجمه سید ناصر هاشم زاده، تهران: شرکت چاپ و نشر بین الملل، 1387 ش.، محمد مهدی شمس الدین، ترجمه سید ناصر هاشم زاده، تهران: شرکت چاپ و نشر بین الملل، 1387 ش. ص103. </ref> بشیر از اهالی حَضرَمَوت، از قبیله بنی کنده است. حضرمی قبیلهای از قحطانیه در ناحیه حضرموت است. سرزمین حضرموت به این سبب شناخته شده است که قبیلهای از بنی حضرمی، تیرهای از ظبی و آن هم تیرهای از یافع است که در ناحیه ای از یمن ساکن هستند.<ref>انصار الحسین (ع)، محمد مهدی شمس الدین، ترجمه سید ناصر هاشم زاده، تهران: شرکت چاپ و نشر بین الملل، 1387 ش.، محمد مهدی شمس الدین، ترجمه سید ناصر هاشم زاده، تهران: شرکت چاپ و نشر بین الملل، 1387 ش. ص88.</ref> | ||
بشیر از [[تابعین]] و از اصحاب امام علی(ع) بود. | بشیر از [[تابعین]] و از اصحاب امام علی(ع) بود. | ||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
در شب [[عاشورا|عاشورا]] برای بشیر حضرمی پیغامی آوردند که پسرت در مرز ری اسیر شده است. او گفت: خود را به پناه خدا میبرم، هیچ دوست نداشتم که او اسیر باشد و من زنده بمانم. ماجرا را به اطلاع امام حسین (ع) رساندند. امام حسین (ع) به او فرمود: «بیعت من از گردن تو برداشته شده، زود حرکت کن و برای رهایی فرزندت اقدام نما.» | در شب [[عاشورا|عاشورا]] برای بشیر حضرمی پیغامی آوردند که پسرت در مرز ری اسیر شده است. او گفت: خود را به پناه خدا میبرم، هیچ دوست نداشتم که او اسیر باشد و من زنده بمانم. ماجرا را به اطلاع امام حسین (ع) رساندند. امام حسین (ع) به او فرمود: «بیعت من از گردن تو برداشته شده، زود حرکت کن و برای رهایی فرزندت اقدام نما.» | ||
اما بشیر پاسخ داد: «اَکلَتْنی اِذَن السِّباعُ حَیا اِنْ فَارَقْتُکَ وَ اَساَلُ عَنک الرکبان و اَخذُ لَکَ مَعَ قَلّة الاعوان لا یکونُ هذا ابداً <ref>بحار الانوار الجامعه لدرر الائمه الاطهار (ع)، مجلسی، ملا محمد باقر، تهران: مکتبه الاسلامیه، | اما بشیر پاسخ داد: «اَکلَتْنی اِذَن السِّباعُ حَیا اِنْ فَارَقْتُکَ وَ اَساَلُ عَنک الرکبان و اَخذُ لَکَ مَعَ قَلّة الاعوان لا یکونُ هذا ابداً <ref>بحار الانوار الجامعه لدرر الائمه الاطهار (ع)، مجلسی، ملا محمد باقر، تهران: مکتبه الاسلامیه، 1362 ش.، ج44، ص394.</ref> اگر از شما جدا شوم، سزاوار آن است که درندگان بیابان مرا زنده زنده بدرند. اگر تو را با کمی یاران رها سازم و از تو برای رفتن مرکبی بخواهم و خود آسوده خاطر بازگردم. نه هرگز چنین نخواهد شد.» | ||
امام حسین (ع) فرمودند: «پس لااقل این پنج بُرد را که هزار دینار ارزش دارد، توسط فرزند دیگرت بفرست تا برای استخلاص برادرش اقدام کند. او بخشش امام حسین (ع) را پذیرفت و فرزند خود را مأمور رهایی برادرش نمود.» <ref>ترجمة الامام الحسین، | امام حسین (ع) فرمودند: «پس لااقل این پنج بُرد را که هزار دینار ارزش دارد، توسط فرزند دیگرت بفرست تا برای استخلاص برادرش اقدام کند. او بخشش امام حسین (ع) را پذیرفت و فرزند خود را مأمور رهایی برادرش نمود.» <ref>ترجمة الامام الحسین، ص71؛ مقاتل الطالبیین، اصفهانی، ابوالفرج علی بن حسین، ترجمۀ هاشم رسولی محلاتی، تهران: کتابفروشی صدوق. ، ص78. </ref> | ||
===شهادت=== | ===شهادت=== | ||
برخی بشیر را شهید حمله نخستین دانستهاند.<ref>ذخیرة الدارین، حائری شیرازی، سید عبدالحمید، نجف: مطبعه المرتضویه ، | برخی بشیر را شهید حمله نخستین دانستهاند.<ref>ذخیرة الدارین، حائری شیرازی، سید عبدالحمید، نجف: مطبعه المرتضویه ، 1345 ﻫ ق.</ref> اما درستتر آن است که جزء شهدای بعد از نماز ظهر عاشورا بوده است.<ref>تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمد بن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: 1382 – 1387 ﻫ ق / 1962 – 1967 م.، ج5، ص444. </ref> رجزی که به او منسوب است نیز نشاندهنده این مطلب است. | ||
بشیر بن عمرو حضرمی و [[سوید بن عمرو خثعمى|سُوَیدِ بن عَمرو]] آخرین اصحاب امام حسین (ع) بودند که تا آخرین لحظات باقی مانده و سپس به میدان رفتند. <ref>تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمد بن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: | بشیر بن عمرو حضرمی و [[سوید بن عمرو خثعمى|سُوَیدِ بن عَمرو]] آخرین اصحاب امام حسین (ع) بودند که تا آخرین لحظات باقی مانده و سپس به میدان رفتند. <ref>تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمد بن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: 1382– 1387 ﻫ ق / 1962 – 1967 م.، ج5، ص444.</ref> بشیر روز عاشورا و بعد از نماز ظهر با اذن امام حسین (ع) به میدان شتافت و در حالیکه چنین رجز میخواند:{{شعر}} | ||
{{م| الیوم یا نفس اُلاقی الرّحمن }} | {{م| الیوم یا نفس اُلاقی الرّحمن }} | ||
خط ۵۶: | خط ۵۶: | ||
بنا به نقلی دیگر هنگام عزیمت امام حسین (ع) به آخرین نبرد با دشمن بشیر و عمرو بن ابی مطاع دو تن از یاران آن حضرت هنوز زنده بودند. بشیر با ملاحظه تصمیم امام حسین (ع) برای ورود به جنگ بر آن شد تا بر امام حسین (ع) سبقت جوید. پس به میدان رفت و پیش از امام حسین (ع) به شهادت رسید. <ref>نهضت امام حسین (ع) و قیام کربلا، | بنا به نقلی دیگر هنگام عزیمت امام حسین (ع) به آخرین نبرد با دشمن بشیر و عمرو بن ابی مطاع دو تن از یاران آن حضرت هنوز زنده بودند. بشیر با ملاحظه تصمیم امام حسین (ع) برای ورود به جنگ بر آن شد تا بر امام حسین (ع) سبقت جوید. پس به میدان رفت و پیش از امام حسین (ع) به شهادت رسید. <ref>نهضت امام حسین (ع) و قیام کربلا، ص308. </ref> | ||
در [[زیارت رجبیه]] و [[زیارت ناحیه مقدسه]] به وی این چنین سلام داده شده است: | در [[زیارت رجبیه]] و [[زیارت ناحیه مقدسه]] به وی این چنین سلام داده شده است: | ||
السَّلامُ عَلَی بِشرِ اَو بَشیر بنِ عَمرو الحَضرَمِی شَکَرَاللهُ لَکَ قَولَکَ لِلحُسَینِ وَ قَد اَذِنَ لَکَ فِی الاِنصِرافِ: اَکلَتْنی اِذَن السِّباعُ حَیا اِنْ فَارَقْتُکَ وَ اَساَلُ عَنکَ الرُّکبانَ وَ اَخذُلَکَ مَعَ قِلَّةِ الاَعوانِ لا یکونُ هذا اَبَداً سلام بر بشیر بن عمرو حضرمی، سپاس خدا را از سخن تو به امام حسین (ع) آنگاه که اجازه رفتن به تو داد و تو گفتی: هر گاه از شما جدا شوم و برگردم، درندگان مرا زنده زنده بخورند و مرکب از شما بخواهم و شما را با کمی یاران واگذارم. هرگز این چنین نباشد. <ref>برای تفصیل بیشتر رک : تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمد بن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: | السَّلامُ عَلَی بِشرِ اَو بَشیر بنِ عَمرو الحَضرَمِی شَکَرَاللهُ لَکَ قَولَکَ لِلحُسَینِ وَ قَد اَذِنَ لَکَ فِی الاِنصِرافِ: اَکلَتْنی اِذَن السِّباعُ حَیا اِنْ فَارَقْتُکَ وَ اَساَلُ عَنکَ الرُّکبانَ وَ اَخذُلَکَ مَعَ قِلَّةِ الاَعوانِ لا یکونُ هذا اَبَداً سلام بر بشیر بن عمرو حضرمی، سپاس خدا را از سخن تو به امام حسین (ع) آنگاه که اجازه رفتن به تو داد و تو گفتی: هر گاه از شما جدا شوم و برگردم، درندگان مرا زنده زنده بخورند و مرکب از شما بخواهم و شما را با کمی یاران واگذارم. هرگز این چنین نباشد. <ref>برای تفصیل بیشتر رک : تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمد بن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: 1382 – 1387 ﻫ ق / 1962 – 1967 م.، ج5، ص444؛ اللهوف فی قتلی الطفوف (مقتل الحسین)، ابن طاووس، علی بن موسی بن محمد، نجف: مکتبه الحیدریه، 1385 ﻫ ق. ، ص39-40. </ref> | ||
==منبع== | ==منبع== | ||
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=2588126&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author مرضیه محمدزاده، شهیدان جاوید، نشر بصیرت، ص | *[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=2588126&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author مرضیه محمدزاده، شهیدان جاوید، نشر بصیرت، ص 388-390.] | ||
==پی نوشت== | ==پی نوشت== | ||
خط ۶۹: | خط ۶۹: | ||
[[رده: افراد]] | [[رده: افراد]] | ||
[[رده: شهیدان کربلا]] | [[رده: شهیدان کربلا]] | ||
[[en:Bashir b. Amr al-Kindi]] |