عاشق اصفهانی‌: تفاوت میان نسخه‌ها

پرش به ناوبری پرش به جستجو
۲۲۵ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۲ ژوئیهٔ ۲۰۲۰
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
'''آقا محمد عاشق اصفهانی''' از شعرای قرن دوازدهم هجری است.{{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده
'''آقا محمد عاشق اصفهانی''' (۱۱۱۱ ه. ق-۱۱۸۱ ه. ق) از شعرای قرن دوازدهم هجری است.{{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده
| نام                    = عاشق اصفهانی
| نام                    = عاشق اصفهانی
| تصویر                  =  
| تصویر                  =  
| توضیح تصویر            =  
| توضیح تصویر            =  
| نام اصلی              = آقا محمد عاشق اصفهانی
| نام اصلی              = آقامحمد عاشق اصفهانی
| زمینه فعالیت          =  
| زمینه فعالیت          =  
| ملیت                  =  
| ملیت                  =  
| تاریخ تولد            = سال 1111 ه. ق.
| تاریخ تولد            = سال ۱۱۱۱ ه. ق
| محل تولد                = اصفهان
| محل تولد                = اصفهان
| والدین                =   
| والدین                =   
| تاریخ مرگ              = 1181 ه. ق.
| تاریخ مرگ              = سال ۱۱۸۱ ه. ق
| محل مرگ                = اصفهان
| محل مرگ                = اصفهان
| علت مرگ                =  
| علت مرگ                =  
خط ۲۴: خط ۲۴:
| سال‌های نویسندگی        =  
| سال‌های نویسندگی        =  
|سبک نوشتاری            =
|سبک نوشتاری            =
|کتاب‌ها                =
|کتاب‌ها                =دیوان اشعار
|مقاله‌ها                =
|مقاله‌ها                =
|نمایشنامه‌ها            =
|نمایشنامه‌ها            =
خط ۴۷: خط ۴۷:
}}
}}
==زندگینامه==
==زندگینامه==
عاشق اصفهانی در سال 1111 ه ق. در اصفهان در بحبوحه‌ وقایع و مصائب در اصفهان مصادف با اوایل سلطنت شاه سلطان حسین صفوی متولد شد. او با پیشه‌ خیاطی روزگار می‌گذرانید و به قناعت و دیگر صفات نیک شهرت داشته است.  
'''آقامحمد''' عاشق اصفهانی در سال ۱۱۱۱ ه. ق در اصفهان در بحبوحه‌ وقایع و مصائب در اصفهان مصادف با اوایل سلطنت شاه سلطان حسین صفوی متولد شد. او با پیشه‌ خیاطی روزگار می‌گذرانید و به قناعت و دیگر صفات نیک شهرت داشته‌است.  


عاشق در اوان جوانی شروع به شعر و شاعری نمود که مصادف بود با حمله‌ی افاغنه، قتل و غارت و کشمکش‌های داخلی ایران. این دوران مردم ایران هیچگاه شب، خواب راحت و روز، آسایشی نداشتند و خیلی تسلّط روحی می‌خواست که با تمام این بدبختی‌ها اشخاصی بتوانند گرد دانش و ادب و ادبیات بگردند. پس از انقراض سلسله‌ی صفویه و ظهور سلسله‌ی افشاریه و روح جهانگیری نادر شاه افشار که تقریبا تمام مدّت سلطنتش صرف جهانگشایی و استقرار امنیّت بود هیچگاه مشوّق دانش و دانشمندان و هنرمندان نبود، و بعد از قتل نادر شاه افشار هم به علت ملوک الطوایفی و تشکیل دولت جدید «زندیه» در اغلب نقاط کشور جنگ و کشمکش بود و سلاطین این چند سلسله، فرصتی نداشتند که فضلا و بزرگان علم و دانش را در نقطه‌ای تمرکز داده و یا تشویقی از آنان بنمایند و در توسعه‌ی فرهنگ و ادب کوششی روا دارند و وضع عهد صفوی را رونق دهند. اما اهل ادب خود مجمع تشکیل می‌دادند تا آثار علمی و ادبی و هنری را به معرض استفاده عموم بگذارند.  
عاشق در اوان جوانی که مصادف بود با حمله‌ی افاغنه، قتل و غارت و کشمکش‌های داخلی ایران شروع به شعر و شاعری نمود. این دوران مردم ایران هیچگاه شب، خواب راحت و روز، آسایشی نداشتند و خیلی تسلّط روحی لازم بود که با تمام این بدبختی‌ها اشخاصی بتوانند گرد دانش، ادب و ادبیات بگردند. پس از انقراض سلسله‌ی صفویه و ظهور سلسله‌ی افشاریه و روح جهانگیری نادر شاه افشار که تقریبا تمام مدّت سلطنتش صرف جهانگشایی و استقرار امنیّت بود هیچگاه مشوّق دانش و دانشمندان و هنرمندان نبود و بعد از قتل نادر شاه افشار هم به علت ملوک‌الطوایفی و تشکیل دولت جدید «زندیه» در اغلب نقاط کشور جنگ و کشمکش بود و سلاطین این چند سلسله، فرصتی نداشتند که فضلا و بزرگان علم و دانش را در نقطه‌ای تمرکز داده و یا تشویقی از آنان بنمایند و در توسعه‌ی فرهنگ و ادب کوششی روا دارند و وضع عهد صفوی را رونق دهند. اما اهل ادب خود مجمع تشکیل می‌دادند تا آثار علمی، ادبی و هنری را به معرض استفاده عموم بگذارند.  


عاشق نیز با شاعران هم عصر خود در اصفهان چون آذر بیگدلی، هاتف اصفهانی و صباحی کاشانی انجمن شعری داشته و به احتمال، ریاست آن نیز بر عهده‌ی او بوده است. در آن زمان سعی به بازگشت به سبک عراقی بود زیرا از ابتدای تسلّط مغول در ایران شعرا سبک ساده عراقی را رها کرده و سبک هندی، اختیار نموده بودند. شعرای پیشگام در این مرحله از اهمّیتی ویژه برخوردارند، که عاشق اصفهانی از جمله‌ی این شاعران است، که اشعارش حاکی از روانی و سلاست بیان و سلامت گفتار می‌باشد و این خود خدمتی در راه اصلاح شعر فارسی بوده است. به تبعیّت از این انجمن و بازگشت شعرا به سبک عراقی، عده‌ای از نویسندگان بزرگ زمان شیوه‌ی معمول نثر فارسی که آن هم دچار انحطاط شده بود را کنار گذاشتند و تحوّلی در نثر فارسی پدید آوردند و ساده‌نویسی را رواج دادند. بهر حال او شاعری است که رنج عشق و حرمان را چشیده و همواره سوز و گداز خود را با الفاظی ساده بیان می‌کند و به همین دلیل تخلّص خود را صادقانه «عاشق» اختیار کرده است.
عاشق نیز با شاعران هم عصر خود در اصفهان چون آذر بیگدلی، هاتف اصفهانی و صباحی کاشانی انجمن شعری داشت و به احتمال، ریاست آن نیز بر عهده‌ی او بوده‌است. در آن زمان سعی به بازگشت به سبک عراقی بود زیرا از ابتدای تسلّط مغول در ایران شعرا سبک ساده عراقی را رها کرده و سبک هندی، اختیار نموده‌بودند. شعرای پیشگام در این مرحله از اهمّیتی ویژه برخوردارند، که عاشق اصفهانی از جمله‌ی این شاعران است، که اشعارش حاکی از روانی و سلاست بیان و سلامت گفتار می‌باشد و این خود خدمتی در راه اصلاح شعر فارسی بوده است.  


عاشق اساسا شغل خود را شاعری قرار نداد، و از این راه ابدا تحصیل معاش ننمود و با شغل خیّاطی امرار معاش می‌کرد. وی و هم‌چنین گوشه‌ی انزوا را اختیار کرده و با نهایت فقر و کمال استغنا به سر می‌برده است. وفات او به سال 1181 ه. ق. در سن هفتاد سالگی در زادگاهش بود. <ref>مجمع الفصحاء؛ ج ص 346. الذریعه؛ ج ص 672. آتشکده‌ی آذر؛ ص 404. مقدمه دیوان عاشق اصفهانی با تخلیص.</ref>
به تبعیّت از این انجمن و بازگشت شعرا به سبک عراقی، عده‌ای از نویسندگان بزرگ زمان شیوه‌ی معمول نثر فارسی که آن هم دچار انحطاط شده‌بود را کنار گذاشتند و تحوّلی در نثر فارسی پدید آوردند و ساده‌نویسی را رواج دادند. بهر حال او شاعری است که رنج عشق و حرمان را چشیده و همواره سوز و گداز خود را با الفاظی ساده بیان می‌کند و به همین دلیل تخلّص خود را صادقانه «عاشق» اختیار کرده‌است.
 
عاشق اساسا شغل خود را شاعری قرار نداد، و از این راه ابداً تحصیل معاش ننمود و با شغل خیّاطی امرار معاش می‌کرد. وی و هم‌چنین گوشه‌ی انزوا را اختیار کرده و با نهایت فقر و کمال استغنا به سر می‌برده‌است. وفات او به سال ۱۱۸۱ ه. ق. در سن هفتاد سالگی در زادگاهش بود.<ref>مجمع الفصحاء؛ ج ۲، ص ۳۴۶. الذریعه؛ ج ۹، ص ۶۷۲. آتشکده‌ی آذر؛ ص ۴۰۴. مقدمه دیوان عاشق اصفهانی با تخلیص.</ref>


==آثار==
==آثار==
آقا محمد از طرفداران رستاخیز ادبی و مخالف سبک شعر (فارسی- هندی) بود. این سبک در زمان سلاطین مغول در ایران معمول گردیده بود. شیوه شاعران قدیم خراسان و عراق را تجدید کرد (یعنی بازگشت به سبک سعدی و حافظ) و بر این قالب شعر می‌سرود. اشعارش در شیوه‌ی غزل‌سرایی طرزی دلپسند دارد زیرا فن اصلی او غزلسرایی است و در غزلهایش بیشتر مضامین عاشقانه دیده می‌شود.  
آقا محمد از طرفداران رستاخیز ادبی و مخالف سبک شعر (فارسی- هندی) بود. این سبک در زمان سلاطین مغول در ایران معمول گردیده‌بود. شیوه شاعران قدیم خراسان و عراق را تجدید کرد (یعنی بازگشت به سبک سعدی و [[حافظ]]) و بر این قالب شعر می‌سرود. اشعارش در شیوه‌ی غزل‌سرایی طرزی دلپسند دارد زیرا فن اصلی او غزلسرایی است و در غزلهایش بیشتر مضامین عاشقانه دیده می‌شود.  


دیوان شعر او شامل قصاید، غزلیات، قطعات و رباعیات می‌باشد. مضامین رباعیات او به رباعیات خیّام نزدیک است.
[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=813629&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author دیوان] شعر او شامل قصاید، غزلیات، قطعات و رباعیات می‌باشد. مضامین رباعیات او به رباعیات خیّام نزدیک است.


==اشعار==
==اشعار==


===ترکیب‌بند 1===
===ترکیب‌بند ۱===
{{شعر}}
{{شعر}}


خط ۸۷: خط ۸۹:
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}


===ترکیب بند 2===
===ترکیب بند ۲===
{{شعر}}
{{شعر}}


خط ۱۱۲: خط ۱۱۴:
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}


===ترکیب بند 3===
===ترکیب بند ۳===
{{شعر}}{{ب| نور دو چشم فاطمه و بوتراب کو؟|تاریک گشت هر دو جهان، آفتاب کو؟ }}
{{شعر}}{{ب| نور دو چشم فاطمه و بوتراب کو؟|تاریک گشت هر دو جهان، آفتاب کو؟ }}


خط ۱۳۴: خط ۱۳۶:
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}


===ترکیب بند 4===
===ترکیب بند ۴===
{{شعر}}{{ب| رخساره‌ای که بود به خوبی مه تمام‌|پوشیده کرد معرکه‌اش در ته غمام }}
{{شعر}}{{ب| رخساره‌ای که بود به خوبی مه تمام‌|پوشیده کرد معرکه‌اش در ته غمام }}


خط ۱۵۶: خط ۱۵۸:
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}


===ترکیب بند 5===
===ترکیب بند ۵===
{{شعر}}{{ب| در کربلا زدند چون آل نبی قدم‌|صد شعله زد ز سینه‌ی کرّوبیان علَم }}
{{شعر}}{{ب| در کربلا زدند چون آل نبی قدم‌|صد شعله زد ز سینه‌ی کرّوبیان علَم }}


خط ۱۷۸: خط ۱۸۰:
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}


===ترکیب بند 6===
===ترکیب بند ۶===
{{شعر}}{{ب| در خون کشیده پیکر «دارای دین» ببین‌|از تن جدا فتاده سر نازنین ببین }}
{{شعر}}{{ب| در خون کشیده پیکر «دارای دین» ببین‌|از تن جدا فتاده سر نازنین ببین }}


خط ۲۰۰: خط ۲۰۲:
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}


===ترکیب بند 7===
===ترکیب بند ۷===
{{شعر}}{{ب| تابنده اختر فلک هشت و چار <ref>فلک هشت و چار: آسمانی که بروج دوازده‌گانه در آن قرار گرفته، و در اینجا کنایه از ائمه اطهار (علیهم السّلام) است، که دوازده نفرند. و امام حسین (علیه السّلام) اختر تابنده و درخشان این فلک است.</ref> حیف‌|آن نور هر دو دیده‌ی زهرا، هزار حیف }}
{{شعر}}{{ب| تابنده اختر فلک هشت و چار <ref>فلک هشت و چار: آسمانی که بروج دوازده‌گانه در آن قرار گرفته، و در اینجا کنایه از ائمه اطهار(ع) است، که دوازده نفرند. و امام حسین(ع) اختر تابنده و درخشان این فلک است.</ref> حیف‌|آن نور هر دو دیده‌ی زهرا، هزار حیف }}


{{ب| از روی زین به خاک در افتاد عاقبت‌|نور دو دیده‌ی شه دُلدُل سوار، <ref>دلدل: خارپشت بزرگ، موضوع مهم و امر عظیم. و نام استری که مقوقس امیر مصر، به پیامبر اکرم هدیه کرد و امیر المؤمنین بر آن سوار می‌شد.</ref> حیف }}
{{ب| از روی زین به خاک در افتاد عاقبت‌|نور دو دیده‌ی شه دُلدُل سوار، <ref>دلدل: خارپشت بزرگ، موضوع مهم و امر عظیم. و نام استری که مقوقس امیر مصر، به پیامبر اکرم(ص) هدیه کرد و امیرالمؤمنین(ع) بر آن سوار می‌شد.</ref> حیف }}


{{ب| رویی که بود روشنی آفتاب ازو|پوشید خاک معرکه‌اش در غبار، حیف }}
{{ب| رویی که بود روشنی آفتاب ازو|پوشید خاک معرکه‌اش در غبار، حیف }}
خط ۲۲۲: خط ۲۲۴:
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}


===ترکیب بند 8===
===ترکیب بند ۸===
{{شعر}}{{ب| رفت از میانه پادشه انس و جان، دریغ‌|بر باد رفت حاصل کون و مکان، دریغ }}
{{شعر}}{{ب| رفت از میانه پادشه انس و جان، دریغ‌|بر باد رفت حاصل کون و مکان، دریغ }}


{{ب| در گلشنی که داشت تماشا عنان خویش‌|از مطلق العنانیِ باد خزان، دریغ <ref>در گلشن اهل بیت پیامبر علیهم السّلام که تماشا، به احترام، عنان و زمام خود را نگاه می‌داشت، اینک باد خزانی، عنان رها کرده و گلها را به خاک می‌اندازد. در این بیت، «تماشا»، برای مبالغه، به جای «تماشا کننده» به کار رفته است.</ref> }}
{{ب| در گلشنی که داشت تماشا عنان خویش‌|از مطلق العنانیِ باد خزان، دریغ <ref>در گلشن اهل بیت پیامبر(ع) که تماشا، به احترام، عنان و زمام خود را نگاه می‌داشت، اینک باد خزانی، عنان رها کرده و گلها را به خاک می‌اندازد. در این بیت، «تماشا»، برای مبالغه، به جای «تماشا کننده» به کار رفته است.</ref> }}


{{ب| از دست روزگار برون شد به رایگان‌|یکدانه گوهر صدف کن فکان، دریغ <ref> «کن فکان»، در لغت، یعنی: «شو، پس شد». و مأخوذ از آیاتی نظیر: «إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَیْئاً أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ». «کن فکان» کنایه از عالم امر و اراده‌ی نافذ الهی در خلق اشیاء و انجام هر کاری است. در این بیت، عالم امر، به صدفی تشبیه شده که امام حسین علیه السّلام گوهر این صدف است.</ref> }}
{{ب| از دست روزگار برون شد به رایگان‌|یکدانه گوهر صدف کن فکان، دریغ <ref> «کن فکان»، در لغت، یعنی: «شو، پس شد». و مأخوذ از آیاتی نظیر: «إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَیْئاً أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ». «کن فکان» کنایه از عالم امر و اراده‌ی نافذ الهی در خلق اشیاء و انجام هر کاری است. در این بیت، عالم امر، به صدفی تشبیه شده که امام حسین(ع) گوهر این صدف است.</ref> }}


{{ب| شد شهسوار قدس از این تیره خاکدان‌|با یک جهان ملال عنان بر عنان، دریغ }}
{{ب| شد شهسوار قدس از این تیره خاکدان‌|با یک جهان ملال عنان بر عنان، دریغ }}
خط ۲۴۴: خط ۲۴۶:
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}


===ترکیب بند 9===
===ترکیب بند ۹===
{{شعر}}{{ب| وقت است ماند از حرکت چرخ کج مدار|وین دود محو گردد و بنشیند این غبار }}
{{شعر}}{{ب| وقت است ماند از حرکت چرخ کج مدار|وین دود محو گردد و بنشیند این غبار }}


خط ۲۶۶: خط ۲۶۸:
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}


===ترکیب بند 10===
===ترکیب بند ۱۰===
{{شعر}}{{ب| گیرند اگر حساب تو در فتنه و فساد|دوزخ کم است بهر تو ای زاده‌ی زیاد }}
{{شعر}}{{ب| گیرند اگر حساب تو در فتنه و فساد|دوزخ کم است بهر تو ای زاده‌ی زیاد }}


خط ۲۸۹: خط ۲۹۱:




===ترکیب بند 11===
===ترکیب بند ۱۱===
{{شعر}}{{ب| هرکس ز پای تا سرِ این داستان گذشت‌|از جان خویش سیر شد و از جهان گذشت }}
{{شعر}}{{ب| هرکس ز پای تا سرِ این داستان گذشت‌|از جان خویش سیر شد و از جهان گذشت }}


خط ۳۱۱: خط ۳۱۳:
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}


===ترکیب بند 12===
===ترکیب بند ۱۲===
{{شعر}}{{ب| ای دل جهان ز گریه چو دریای خون نگر|دیدی درون سینه‌ی ما را برون نگر }}
{{شعر}}{{ب| ای دل جهان ز گریه چو دریای خون نگر|دیدی درون سینه‌ی ما را برون نگر }}


خط ۳۳۰: خط ۳۳۲:
{{ب| آمد محرّم و غم او شد یکی هزار|از دست چرخ گریه‌ی «عاشق» کنون نگر }}
{{ب| آمد محرّم و غم او شد یکی هزار|از دست چرخ گریه‌ی «عاشق» کنون نگر }}


{{ب| در این عزا به حلقه‌ی هر جمع گریه کن‌|بنشین به حلقه حلقه و چون شمع گریه کن <ref> دیوان عاشق اصفهانی؛ ص 495- 500.</ref> }}
{{ب| در این عزا به حلقه‌ی هر جمع گریه کن‌|بنشین به حلقه حلقه و چون شمع گریه کن <ref> دیوان عاشق اصفهانی؛ ص ۴۹۵-۵۰۰.</ref> }}
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}


خط ۳۳۶: خط ۳۳۸:
==منابع==
==منابع==


*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=700738&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author دانشنامه‌ی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج‌ ص: 838-843.]
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=700738&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author دانشنامه‌ی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج‌ ۲، ص: ۸۳۸-۸۴۳.]


==پی نوشت==
==پی نوشت==
checkuser
۲٬۳۶۳

ویرایش

منوی ناوبری