۳٬۴۸۸
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''تعزیهخوانی'''، یا شبیهخوانی، شکلی سنتی از مجموعۀ | '''تعزیهخوانی'''، یا شبیهخوانی، شکلی سنتی از مجموعۀ نمایشهای آیینی-مذهبی برگرفته از رویدادهای تاریخی و حماسی حزنانگیز واقعۀ تاریخی کربلا و شهادت امام سوم شیعیان، حسین بن علی(ع) و بستگان و یاران او و مصایب خاندان پیامبر(ص) و برخی موضوعهای الحاقی انتقادی، هجوآمیز، شاد و گزنده. | ||
خاستگاه و پیشزمینه: عاشورا و واقعۀ کربلا خاستگاه زیباییها و الهامات برای ایرانیان شیعه در آفرینش هنرهای تجسمی و نمایشی بوده است. تأثیر فرهنگ عاشورا را میتوان در همۀ زوایای رفتارهای زندگیِ ادبی، هنری، اجتماعی و سیاسی مردم ایران و همۀ حوزههای تفکرات علمی-هنری، علمی-فرهنگی و دانشی-فناوری این جامعه مشاهده کرد. مجموعهای مراسم آیینی بر محور واقعۀ عاشورا پدید آمده که تاریخ فرهنگ مذهبی شیعیان ایران و جهان را با ارزشهایی معنوی انسجام بخشیده است. | خاستگاه و پیشزمینه: عاشورا و واقعۀ کربلا خاستگاه زیباییها و الهامات برای ایرانیان شیعه در آفرینش هنرهای تجسمی و نمایشی بوده است. تأثیر فرهنگ عاشورا را میتوان در همۀ زوایای رفتارهای زندگیِ ادبی، هنری، اجتماعی و سیاسی مردم ایران و همۀ حوزههای تفکرات علمی-هنری، علمی-فرهنگی و دانشی-فناوری این جامعه مشاهده کرد. مجموعهای مراسم آیینی بر محور واقعۀ عاشورا پدید آمده که تاریخ فرهنگ مذهبی شیعیان ایران و جهان را با ارزشهایی معنوی انسجام بخشیده است. | ||
خط ۹: | خط ۹: | ||
همانگونه که یونانیان از نمایش آیینی نیایش و بزرگداشت دیونیوس یاباکوس، خدای تاکستانها و باروری و شور و جذبۀ عارفانه، در ساختن نمایشهای کلاسیک تراژدی و کمدی خود بهره بردند، ایرانیان شیعه نیز در پدید آوردن شبیهخوانی و نمایش واقعههای مذهبی و حدیث مصایب رهبران دینی به سنت نمایشهای آیینی نیاکان خود چشم داشته، و از شیوۀ اجرای مناسک و آیینهای کهن و پارهای از عناصر اسطورهای و حماسی سازندۀ نمایشهای آیینی استفاده کردهاند (بلوکباشی، «فراز»، همانجا). به نوشتۀ سعید ابوالنقه، نویسندۀ مصری، ایرانیان با پیشزمینۀ هنر تئاتر که در جامعهشان داشتند، توانستند از شهادت امام حسین(ع) و اصحابش درامهای مذهبی بیافرینند، در صورتی که عربها هیچگاه به این اندیشه نیفتادند که از این وقایع -که در جامعۀ آنها روی داده- بهره بگیرند، زیرا در میانشان هنر نمایش، سنت نبوده است (ص 68-69). با دیدن تعزیه، به نظر بنجامین (ص 389)، میتوان منظرهای از نمایشنامههای درام و تراژدی را که یونانیان در چند هزار سال پیش در آمفیتئاترهای خود نمایش میدادند، در ذهن مجسم کرد، چون وصفی که آنها از تئاترهای کهن یونان کردهاند، کاملاً شبیه تکیۀ دولت در تهران است. | همانگونه که یونانیان از نمایش آیینی نیایش و بزرگداشت دیونیوس یاباکوس، خدای تاکستانها و باروری و شور و جذبۀ عارفانه، در ساختن نمایشهای کلاسیک تراژدی و کمدی خود بهره بردند، ایرانیان شیعه نیز در پدید آوردن شبیهخوانی و نمایش واقعههای مذهبی و حدیث مصایب رهبران دینی به سنت نمایشهای آیینی نیاکان خود چشم داشته، و از شیوۀ اجرای مناسک و آیینهای کهن و پارهای از عناصر اسطورهای و حماسی سازندۀ نمایشهای آیینی استفاده کردهاند (بلوکباشی، «فراز»، همانجا). به نوشتۀ سعید ابوالنقه، نویسندۀ مصری، ایرانیان با پیشزمینۀ هنر تئاتر که در جامعهشان داشتند، توانستند از شهادت امام حسین(ع) و اصحابش درامهای مذهبی بیافرینند، در صورتی که عربها هیچگاه به این اندیشه نیفتادند که از این وقایع -که در جامعۀ آنها روی داده- بهره بگیرند، زیرا در میانشان هنر نمایش، سنت نبوده است (ص 68-69). با دیدن تعزیه، به نظر بنجامین (ص 389)، میتوان منظرهای از نمایشنامههای درام و تراژدی را که یونانیان در چند هزار سال پیش در آمفیتئاترهای خود نمایش میدادند، در ذهن مجسم کرد، چون وصفی که آنها از تئاترهای کهن یونان کردهاند، کاملاً شبیه تکیۀ دولت در تهران است. | ||
تعزیهخوانی، رفتاری آیینی-مذهبی: رفتارهای آیینی مردم پدیدۀ فرهنگی کهنسالی است که عموماً با اسطورهها و شعائر مقدس دینی پیوند دارند. اینگونه رفتارها هرچه بیشتر به | تعزیهخوانی، رفتاری آیینی-مذهبی: رفتارهای آیینی مردم پدیدۀ فرهنگی کهنسالی است که عموماً با اسطورهها و شعائر مقدس دینی پیوند دارند. اینگونه رفتارها هرچه بیشتر به گذشته بازمیگردند، جوهر دینی-تقدسی و بنمایۀ اسطورهای-شعیرهای آنها نیرومندتر و پررنگتر میشوند. نمایشهای سنتی مبتنی بر واقعههای تاریخی-حماسی از نوع رفتارهایی است که در بیرون از ذهن و پندار مردم و در حیات اجتماعی-تاریخی جامعه رخ دادهاند و مردم جامعه در آن رویدادها یا شرکت داشتهاند، یا شاهد آنها بودهاند. بهتدریج در طول حیات نسلها، طبع ازلیگرای عامۀ مردم، این رویدادهای تاریخی را با مجموعهای از افسانهها، قصهها و باورها آمیخته، و به صورت سنتی آیینی-نمایشی درآورده است. | ||
در میان سنتهای ایرانی، تعزیهخوانی از اینگونه رفتارهای آیینی-نمایشی است که با ساخت و پرداختی تاریخی-دینی ریشه در مناسک آیین کهن دوانده، و مایه از اسطورهها و داستانهای ایرانی گرفته است. داستان واقعههای تاریخی-مذهبی هریک از مجالس تعزیه به صورتی خاص با اسطورهها و قصهها درمیآمیزد. اگر کسی از چگونگی واقعههای تاریخی مذهب تشیع آگاهی نداشته باشد، تمایز میان تاریخ و افسانه یا اسطوره در تعزیهخوانیها برای او دشوار خواهد بود. از اینرو ست که وقایع، داستانها و رخدادهای تاریخی تعزیهها برای عامۀ مردم گیرایی ویژه و اثری دلانگیز دارد (بلوکباشی، تعزیهخوانی، حدیث، 47-48). | در میان سنتهای ایرانی، تعزیهخوانی از اینگونه رفتارهای آیینی-نمایشی است که با ساخت و پرداختی تاریخی-دینی ریشه در مناسک آیین کهن دوانده، و مایه از اسطورهها و داستانهای ایرانی گرفته است. داستان واقعههای تاریخی-مذهبی هریک از مجالس تعزیه به صورتی خاص با اسطورهها و قصهها درمیآمیزد. اگر کسی از چگونگی واقعههای تاریخی مذهب تشیع آگاهی نداشته باشد، تمایز میان تاریخ و افسانه یا اسطوره در تعزیهخوانیها برای او دشوار خواهد بود. از اینرو ست که وقایع، داستانها و رخدادهای تاریخی تعزیهها برای عامۀ مردم گیرایی ویژه و اثری دلانگیز دارد (بلوکباشی، تعزیهخوانی، حدیث، 47-48). | ||
خط ۵۷: | خط ۵۷: | ||
اولین سال تعزیهخوانی در تکیۀ دولت ظاهراً در محرم 1291 بوده است. پس از یک وقفۀ دوساله، اجرای تعزیهها تا مرگ ناصرالدین شاه در 1313ق، هرساله ادامه داشت و سال به سال میکوشیدند تا بر شکوه و و جلال آن بیفزایند (شهیدی، 183). تعزیهگردانان تکیۀ دولت میکوشیدند تا فضای صحنههای برخی از مجالس را پرهیجان و کم و بیش نزدیک به واقعیت نشان دهند. مثلاً، شبیه جبرائیل را لباس حریر میپوشاندند و بال و پر به او میآویختند و به هنگام فرود آمدن او از آسمان، او را با طنابی از بالای چادر یا بام خانۀ مجاور پایین میآوردند. یا مثلاً در تعزیۀ «بلقیس و سلیمان»، آوردن حجلۀ عروس از آسمان را توسط دیوان با فرود آوردن حجله با ریسمانهایی چند به زمین نشان میدادند (باستان، شم 9، ص 14). | اولین سال تعزیهخوانی در تکیۀ دولت ظاهراً در محرم 1291 بوده است. پس از یک وقفۀ دوساله، اجرای تعزیهها تا مرگ ناصرالدین شاه در 1313ق، هرساله ادامه داشت و سال به سال میکوشیدند تا بر شکوه و و جلال آن بیفزایند (شهیدی، 183). تعزیهگردانان تکیۀ دولت میکوشیدند تا فضای صحنههای برخی از مجالس را پرهیجان و کم و بیش نزدیک به واقعیت نشان دهند. مثلاً، شبیه جبرائیل را لباس حریر میپوشاندند و بال و پر به او میآویختند و به هنگام فرود آمدن او از آسمان، او را با طنابی از بالای چادر یا بام خانۀ مجاور پایین میآوردند. یا مثلاً در تعزیۀ «بلقیس و سلیمان»، آوردن حجلۀ عروس از آسمان را توسط دیوان با فرود آوردن حجله با ریسمانهایی چند به زمین نشان میدادند (باستان، شم 9، ص 14). | ||
بهطورکلی تعزیهخوانی در دربار ناصرالدین شاه و فرزندش مظفرالدین شاه «اسیر پیرایههای زرین ظاهری» در فرونشاندن «کیف و لذت و تنوعطلبی درباریان» شده بود. از اینرو، | بهطورکلی تعزیهخوانی در دربار ناصرالدین شاه و فرزندش مظفرالدین شاه «اسیر پیرایههای زرین ظاهری» در فرونشاندن «کیف و لذت و تنوعطلبی درباریان» شده بود. از اینرو، تعزیهخوانی بنابر دیدگاهی «از مسیر طبیعی خود» -که همانا زمینۀ بومی و مردمی آن بود- خارج شد (همایونی، گفتارها...، 45). همین تغییر مسیر نیز موجب دگرگونیهایی در این هنر سنتی شد و دیدگاهی نو در سنت تعزیهنامهنویسی و اجرای تعزیه پدید آورد و تعزیهخوانی را از شکل قدسیمآبانۀ سنتی اولیهاش درآورد و متحول کرد (نک : دنبالۀ مقاله). | ||
پیش از راه یافتن تجمل و زرق و برق در تعزیهخوانیهای درباری و دولتی، تودۀ مردم در تکیههای محلههای خود که قبلاً «تعزیههای عامیانۀ قدیمی خود را میخواندند، از حیث نسخه و تجمل به بزرگان تأسی جسته و هریک به فراخور توانایی اهل محل بیش و کم تجمل و شکوه را» در تعزیهخوانی وارد کردند، بهطوری که در «اواخر سلطنت ناصرالدین شاه تعزیهخوانی تجمل و تفریحش بیش از عزاداری شده» بود (مستوفی، همانجا). | پیش از راه یافتن تجمل و زرق و برق در تعزیهخوانیهای درباری و دولتی، تودۀ مردم در تکیههای محلههای خود که قبلاً «تعزیههای عامیانۀ قدیمی خود را میخواندند، از حیث نسخه و تجمل به بزرگان تأسی جسته و هریک به فراخور توانایی اهل محل بیش و کم تجمل و شکوه را» در تعزیهخوانی وارد کردند، بهطوری که در «اواخر سلطنت ناصرالدین شاه تعزیهخوانی تجمل و تفریحش بیش از عزاداری شده» بود (مستوفی، همانجا). | ||
تعزیهخوانان: تعزیهخوانها مانند روضهخوانان واقعهگو، از فراز | تعزیهخوانان: تعزیهخوانها مانند روضهخوانان واقعهگو، از فراز سکوی تکیه -که نقشی همانند منبر در مسجد دارد- تاریخ قدسی وقایع مذهبی و چگونگی مصایب اهل بیت پیامبر(ص) را با کمک کلمات و حرکات برای مردم روایت میکنند. وظیفۀ تعزیهخوان نقل تاریخ مذهبی و واقعۀ کربلا با زبان شعر و به شیوۀ نقالی و با حرکات سنجیدۀ نمایشی است. مردم آنچه را که از مصایب امام حسین(ع) و خاندانش در پای منبر روضهخوان شنیدهاند، با چشم خود در پای سکوی تعزیهخوانی میبینند و در ذهن مجسم میکنند (بلوکباشی، «تعزیهخوانی، سازگاری...»، 32، نیز نک : تعزیهخوانی، حدیث، 66). | ||
تعزیهخوانان بنابر نقشی که در مجالس گوناگون تعزیه برعهده میگیرند، به چند گروه تقسیم میشوند: عمدهترین تعزیهخوانان که نقشهای اصلی را در تعزیههای واقعه دارند «مؤالفخوان» یا «موافقخوان» و «مخالفخوان» یا «اشقیا خوان» خوانده میشوند. نقشهای دیگر به دو دسته تقسیم میشوند: «میانه حالخوان»، و تعزیهخوانهایی که در شبیه حیوانات، نقش ایفا میکنند. این نقشها در تعزیهها از اهمیت و اعتبار کمتری برخوردارند. در این مبحث به نقشهای مختلف در هریک از این دسته نقشآفرینان به اختصار میپردازیم: | تعزیهخوانان بنابر نقشی که در مجالس گوناگون تعزیه برعهده میگیرند، به چند گروه تقسیم میشوند: عمدهترین تعزیهخوانان که نقشهای اصلی را در تعزیههای واقعه دارند «مؤالفخوان» یا «موافقخوان» و «مخالفخوان» یا «اشقیا خوان» خوانده میشوند. نقشهای دیگر به دو دسته تقسیم میشوند: «میانه حالخوان»، و تعزیهخوانهایی که در شبیه حیوانات، نقش ایفا میکنند. این نقشها در تعزیهها از اهمیت و اعتبار کمتری برخوردارند. در این مبحث به نقشهای مختلف در هریک از این دسته نقشآفرینان به اختصار میپردازیم: | ||
خط ۱۱۹: | خط ۱۱۹: | ||
در میان خیل تعزیهخوانان خوشصدا کسانی بودند که شعرخوانی در مجالس تعزیه را با آوازخوانی در مجالس طرب به هم آمیخته بودند و به موقع در هر دو جا مجلسآرایی میکردند. جعفر شهری برخی از تعزیهخوانان خوشصدا را از «تیرۀ یزیدی»، و آنها را «تعزیهخوان روز و مطرب شب» معرفی میکند و چنین مینویسد: این تعزیهخوانها پس از پایان ماههای سوگواری، شبها مطرب مجالس بزم و شادی و رو حوضی بودند. امامخوانها، عباسخوانها و شبیه حبیب بن مظاهر از «تیرۀ یزیدی» بودند که در نمایشهای روحوضی در نقش حاجیآقا و جمشیدخان و نوکر در میآمدند و علیاکبر خوانها و قاسمخوانهای این گروه تعزیهخوان نیز در نقش منیژهخانم و دختر حاجیآقا و حاکم، پیراهن زنانه میپوشیدند و آرایش میکردند و دلربا میرقصیدند. از تعزیهخوانهای بنام احمد مرمری در نقش علیاکبر، و علیدلربا در نقش قاسم و بعدها در نقش علیاکبر در کار تئاتر و مطربی هنرنماییها میکردند و در زنانهپوشی و رقص هنرمندی تمام مینمودند. مرکز هنرنمایی آنها قهوهخانۀ امامزاده سید ولی و امامزاده زید و قهوهخانۀ میدان سیداسماعیل بود. نقشهای دوگانۀ این دسته از تعزیهخوانها موجب پدید آمدن و سر زبان افتادن این ضربالمثل «نه به آن زینب و کلثوم شدنت، نه به این داریه و دنبک زدنت» در میان عامۀ مردم شده بود (5/539-540). | در میان خیل تعزیهخوانان خوشصدا کسانی بودند که شعرخوانی در مجالس تعزیه را با آوازخوانی در مجالس طرب به هم آمیخته بودند و به موقع در هر دو جا مجلسآرایی میکردند. جعفر شهری برخی از تعزیهخوانان خوشصدا را از «تیرۀ یزیدی»، و آنها را «تعزیهخوان روز و مطرب شب» معرفی میکند و چنین مینویسد: این تعزیهخوانها پس از پایان ماههای سوگواری، شبها مطرب مجالس بزم و شادی و رو حوضی بودند. امامخوانها، عباسخوانها و شبیه حبیب بن مظاهر از «تیرۀ یزیدی» بودند که در نمایشهای روحوضی در نقش حاجیآقا و جمشیدخان و نوکر در میآمدند و علیاکبر خوانها و قاسمخوانهای این گروه تعزیهخوان نیز در نقش منیژهخانم و دختر حاجیآقا و حاکم، پیراهن زنانه میپوشیدند و آرایش میکردند و دلربا میرقصیدند. از تعزیهخوانهای بنام احمد مرمری در نقش علیاکبر، و علیدلربا در نقش قاسم و بعدها در نقش علیاکبر در کار تئاتر و مطربی هنرنماییها میکردند و در زنانهپوشی و رقص هنرمندی تمام مینمودند. مرکز هنرنمایی آنها قهوهخانۀ امامزاده سید ولی و امامزاده زید و قهوهخانۀ میدان سیداسماعیل بود. نقشهای دوگانۀ این دسته از تعزیهخوانها موجب پدید آمدن و سر زبان افتادن این ضربالمثل «نه به آن زینب و کلثوم شدنت، نه به این داریه و دنبک زدنت» در میان عامۀ مردم شده بود (5/539-540). | ||
به نوشتۀ اوژن اوبن (ص 170-171) معینالبکا، تعزیهگردان | به نوشتۀ اوژن اوبن (ص 170-171) معینالبکا، تعزیهگردان تکیۀ دولت در دورۀ ناصری، هر ساله در ماه رمضان کسانی را برای تعزیهخوانی در تکیه از میان بهترین آوازهخوانان و مطربان در سراسر ایران انتخاب میکرد و آنها را با بستن قرارداد برای یک دورۀ 4 ماهه به کار میگرفت. شمار تعزیهخوانها با 10 تن معاون تعزیهگردان در 1325ق/1907م به 200 تن میرسیدند. | ||
با بررسی یک اعلان تعزیهخوانی در تکیۀ دولت در دوشنبۀ 3 محرم 1298 و توجه به اسامی شبیههایی که در تعزیههای «ورود اهل بیت به کربلا» و «شهادت حرّ» در این روز نقش ایفا میکردند، درخواهیم یافت که شبیهخوانهایی که معینالبکا برای نقشآفرینی در این دو مجلس انتخاب کرده بود، از شهرهای مختلف ایران دستچین شده بودند: تهران 5 تن، تفرش 3 تن، کن و قم و مازندران هر کدام دو تن، کاشان، کرمان، خراسان، یزد و شمیران هر کدام یک تن، و 5 تن نیز از شهرهایی نامشخص (برای صورت اعلان تکیۀ دولت، نک : شهیدی، 186- 187). | با بررسی یک اعلان تعزیهخوانی در تکیۀ دولت در دوشنبۀ 3 محرم 1298 و توجه به اسامی شبیههایی که در تعزیههای «ورود اهل بیت به کربلا» و «شهادت حرّ» در این روز نقش ایفا میکردند، درخواهیم یافت که شبیهخوانهایی که معینالبکا برای نقشآفرینی در این دو مجلس انتخاب کرده بود، از شهرهای مختلف ایران دستچین شده بودند: تهران 5 تن، تفرش 3 تن، کن و قم و مازندران هر کدام دو تن، کاشان، کرمان، خراسان، یزد و شمیران هر کدام یک تن، و 5 تن نیز از شهرهایی نامشخص (برای صورت اعلان تکیۀ دولت، نک : شهیدی، 186- 187). | ||
خط ۱۵۹: | خط ۱۵۹: | ||
1. تعزیههایی که واقعۀ کربلا و شهادت امام حسین(ع)، حضرت عباس و شهادت امامان و منسوبان آنها و مصایب خاندان پیامبر(ص) و به اسارت بردن آنها به دربار یزید بن معاویه، در شام را نمایش میدهند. این تعزیهها که از مجالس اصلی و اولیه و بیشتر شرح حوادث کربلا هستند و حول موضوع شهادت میگردند، اصطلاحاً «واقعه» نامیده میشوند (ملکپور، 1/242-243)، در تعزیههای «شهادت امام حسین(ع)» و «شهادت حضرت عباس»، «آب» یکی از عناصر مهم شکلدهندۀ هنر درام در واقعۀ شهادت آنها ست. بستن راه دسترسی امام به آب از سوی اشقیا برجستهترین عنصر تراژیک و انگیزۀ نیرومند نمایشی تعزیۀ شهادت را در این تعزیههای اصلی یا «واقعه» میسازد (برای نقش آب در تعزیههای شهادت حضرت عباس و حضرت علی اکبر، نک : همو، 1/232-234). | 1. تعزیههایی که واقعۀ کربلا و شهادت امام حسین(ع)، حضرت عباس و شهادت امامان و منسوبان آنها و مصایب خاندان پیامبر(ص) و به اسارت بردن آنها به دربار یزید بن معاویه، در شام را نمایش میدهند. این تعزیهها که از مجالس اصلی و اولیه و بیشتر شرح حوادث کربلا هستند و حول موضوع شهادت میگردند، اصطلاحاً «واقعه» نامیده میشوند (ملکپور، 1/242-243)، در تعزیههای «شهادت امام حسین(ع)» و «شهادت حضرت عباس»، «آب» یکی از عناصر مهم شکلدهندۀ هنر درام در واقعۀ شهادت آنها ست. بستن راه دسترسی امام به آب از سوی اشقیا برجستهترین عنصر تراژیک و انگیزۀ نیرومند نمایشی تعزیۀ شهادت را در این تعزیههای اصلی یا «واقعه» میسازد (برای نقش آب در تعزیههای شهادت حضرت عباس و حضرت علی اکبر، نک : همو، 1/232-234). | ||
بعدها تعزیهنویسان به تدریج رویدادهای دیگری از سرگذشت زندگی پیامبران و امامان و شهادت و مرگ آنها و برخی داستانهای اساطیری، حماسی، تاریخی، مذهبی و قصههای معمولی | بعدها تعزیهنویسان به تدریج رویدادهای دیگری از سرگذشت زندگی پیامبران و امامان و شهادت و مرگ آنها و برخی داستانهای اساطیری، حماسی، تاریخی، مذهبی و قصههای معمولی ایرانی- اسلامی را وارد تعزیه کردند و تعزیههایی با موضوعات و مضامین تازه و جدا از تعزیههای اصلی یا «واقعه» ساختند (برای تفصیل این دسته از تعزیهها و نمونههایی از هر یک، نک : شهیدی، 259-262). | ||
2. تعزیههای مختصرِ کوتاهمدت که مضامین غمانگیز، یا فرحزا و شاد و مضحک دارند. در گذشته این تعزیهها را پیش از تعزیههای اصلی یا در ضمن و یا در پایان آنها میخواندند. این گونه تعزیهها را اصطلاحاً تعزیههای «فرعی» یا «گوشه» مینامیدند (همو، 263-264، نیز 312-313). | 2. تعزیههای مختصرِ کوتاهمدت که مضامین غمانگیز، یا فرحزا و شاد و مضحک دارند. در گذشته این تعزیهها را پیش از تعزیههای اصلی یا در ضمن و یا در پایان آنها میخواندند. این گونه تعزیهها را اصطلاحاً تعزیههای «فرعی» یا «گوشه» مینامیدند (همو، 263-264، نیز 312-313). | ||
خط ۲۰۳: | خط ۲۰۳: | ||
به هر روی موسیقی ما، به نظر روحالله خالقی (همانجا) از راه آواز در تعزیهخوانی حفظ شد و استمرار یافت و «خوانندگانی از مکتب تعزیه درآمدند که در فن آوازخوانی به مقام هنرمندی رسیدند». همین خوانندگان نیز موسیقی ملی ایران را از نابودی رهانیدند. | به هر روی موسیقی ما، به نظر روحالله خالقی (همانجا) از راه آواز در تعزیهخوانی حفظ شد و استمرار یافت و «خوانندگانی از مکتب تعزیه درآمدند که در فن آوازخوانی به مقام هنرمندی رسیدند». همین خوانندگان نیز موسیقی ملی ایران را از نابودی رهانیدند. | ||
فراز و فرود تعزیهخوانی: تعزیهخوانی در جامعۀ دورۀ ناصری و چند دهه پس از آن به اوج شکوفایی و درخشندگی خود رسید و جذابیت بسیاری در میان مردم یافت. در آن دوره، از سویی دربار و حکومت و اعیان و اشراف از تعزیهخوانی حمایت میکردند و هر ساله در تکیهها و خانههای خود تعزیههایی با شکوه و جلال برپا میکردند؛ و از سویی دیگر عامۀ مردم -که رکن اصلی حامیان و مشوقان مجالس تعزیهخوانی | فراز و فرود تعزیهخوانی: تعزیهخوانی در جامعۀ دورۀ ناصری و چند دهه پس از آن به اوج شکوفایی و درخشندگی خود رسید و جذابیت بسیاری در میان مردم یافت. در آن دوره، از سویی دربار و حکومت و اعیان و اشراف از تعزیهخوانی حمایت میکردند و هر ساله در تکیهها و خانههای خود تعزیههایی با شکوه و جلال برپا میکردند؛ و از سویی دیگر عامۀ مردم -که رکن اصلی حامیان و مشوقان مجالس تعزیهخوانی بودند- تعزیهخوانی را بخشی از مراسم عزاداری در ایام سوگواری حسینی میپنداشتند و در برپایی آن کوتاهی نمیکردند (بلوکباشی، «تعزیهخوانی، سازگاری»، 35-36). در دورۀ قاجار، دورهای که ایران به سبب تعلل حکمرانانش کموبیش مسیر انحطاط و زوال اجتماعی-فرهنگی را میگذراند، بنابر نظری، مردم تعزیهخوانی را شکوه بخشیدند، چرا که به قهرمانان واقعی و عظمت اخلاقی، دستکم بر روی صحنه، احساس نیاز میکردند. مردم میکوشیدند تا با مشارکت در تعزیهخوانیها تا حدی از هرزگی و فساد و زبونی زندگی پیرامون خود فاصله بگیرند و از آن دوری جویند (تسیپک1، 683). | ||
در دورۀ قاجار به سبب رونق مجالس تعزیهخوانی و استقبال مردم از آنها، ساختن تکیه و وقف آن برای عزاداری و تعزیهخوانی نیز بازار گرمی داشت. در تهران قدیم، و در برخی از شهرهای قدیم ایران، اهالی هر محله دستکم یک تکیه برای عزاداری و تعزیهخوانی در محل زندگی خود ساخته بودند. با نگاهی به وضع تعزیهخوانی در دهههای اخیر، و مقایسۀ آن با دورههای پیشین، به ویژه دورۀ قاجار، درمییابیم که با وجود کوشش برخی نهادها و گروههای مذهبی و هنری در اعتبار بخشیدن به آن، تعزیهخوانی نقش پویا و مؤثر گذشتۀ خود را در زندگی اجتماعی و معنوی مردم به میزان بسیاری از دست داده و ناکارآمد شده است (بلوکباشی، تعزیهخوانی، حدیث، 75-76). | در دورۀ قاجار به سبب رونق مجالس تعزیهخوانی و استقبال مردم از آنها، ساختن تکیه و وقف آن برای عزاداری و تعزیهخوانی نیز بازار گرمی داشت. در تهران قدیم، و در برخی از شهرهای قدیم ایران، اهالی هر محله دستکم یک تکیه برای عزاداری و تعزیهخوانی در محل زندگی خود ساخته بودند. با نگاهی به وضع تعزیهخوانی در دهههای اخیر، و مقایسۀ آن با دورههای پیشین، به ویژه دورۀ قاجار، درمییابیم که با وجود کوشش برخی نهادها و گروههای مذهبی و هنری در اعتبار بخشیدن به آن، تعزیهخوانی نقش پویا و مؤثر گذشتۀ خود را در زندگی اجتماعی و معنوی مردم به میزان بسیاری از دست داده و ناکارآمد شده است (بلوکباشی، تعزیهخوانی، حدیث، 75-76). | ||
خط ۲۱۳: | خط ۲۱۳: | ||
بهطورکلی عاملهایی چند در کاهش اعتبار و جاذبۀ این نمایش مؤثر بودهاند: 1. دگرگونی اجتماعی و اقتصادی در جامعۀ ایران و سیطرۀ روزافزون فرهنگ زادۀ صنعت و تولید ماشینی بر جامعه و نظام اعتقادی مردم؛ 2. دوری گزینی جامعۀ روحانیت از مجالس تعزیهخوانی و حمایت نکردن از آن و از سوی دیگر بیعلاقگی حکومتها و رجال سیاسی پس از ناصرالدین شاه به تعزیهخوانی؛ 3. مخالفت برخی از روشنفکران و متجددان با تعزیهخوانی؛ 4. آشنایی نخستین گروههای تحصیلکردۀ روشنفکر با فرهنگ و هنر غرب و تئاتر غربی و رمیدگی از عناصر وابسته به فرهنگ و هنر بومی و سنتی و نازل جلوه کردن نمایش آیینی تعزیه به چشم آنان و دور افتادن تاریخی آنها از آنچه متعلق به فرهنگ و هنر قومی و سنتی است؛ 5. پسرفتِ نمایش آیینی تعزیه و ناکارآمدی و بیاثر شدن نقش آموزشی و معنوی آن در زندگی اجتماعی مردم امروز؛ 6. تغییر پایگاههای عمومی ارتباطرسانی سنتی جامعه به پایگاههای ارتباطرسانی نوین (بلوکباشی، تعزیهخوانی، حدیث، 78- 79). | بهطورکلی عاملهایی چند در کاهش اعتبار و جاذبۀ این نمایش مؤثر بودهاند: 1. دگرگونی اجتماعی و اقتصادی در جامعۀ ایران و سیطرۀ روزافزون فرهنگ زادۀ صنعت و تولید ماشینی بر جامعه و نظام اعتقادی مردم؛ 2. دوری گزینی جامعۀ روحانیت از مجالس تعزیهخوانی و حمایت نکردن از آن و از سوی دیگر بیعلاقگی حکومتها و رجال سیاسی پس از ناصرالدین شاه به تعزیهخوانی؛ 3. مخالفت برخی از روشنفکران و متجددان با تعزیهخوانی؛ 4. آشنایی نخستین گروههای تحصیلکردۀ روشنفکر با فرهنگ و هنر غرب و تئاتر غربی و رمیدگی از عناصر وابسته به فرهنگ و هنر بومی و سنتی و نازل جلوه کردن نمایش آیینی تعزیه به چشم آنان و دور افتادن تاریخی آنها از آنچه متعلق به فرهنگ و هنر قومی و سنتی است؛ 5. پسرفتِ نمایش آیینی تعزیه و ناکارآمدی و بیاثر شدن نقش آموزشی و معنوی آن در زندگی اجتماعی مردم امروز؛ 6. تغییر پایگاههای عمومی ارتباطرسانی سنتی جامعه به پایگاههای ارتباطرسانی نوین (بلوکباشی، تعزیهخوانی، حدیث، 78- 79). | ||
در این روزگار تعزیهخوانی در میان دو گروه سنتگرای و | در این روزگار تعزیهخوانی در میان دو گروه سنتگرای و روشنفکر جامعه -که با دو دید متفاوت به تعزیهخوانی مینگرند- اعتبار و گیرایی دارد. دل سپردگی گروه سنتگرا به تعزیهخوانی و شرکت در مجالس آن بیشتر به سبب پایداری و ماندگاری عناصر فرهنگ سنتی در ذهن و باور آنان و وابستگی شدیدشان به سنتهای دینی-مذهبی و نظام اعتقادی نیاکانشان و عادت آنان به تکرار و استمرار الگوهای رفتاری و فرهنگی گذشتگان است. تعزیهخوانی در میان این گروه هنوز نقش و کارکرد آموزشی-مذهبی پیشین خود را تا حدودی حفظ کرده است. مقبولیت تعزیهخوانی در میان گروه روشنفکر و تحصیلکردۀ امروزی، بهویژه دانشجویان هنرهای نمایشی، بیشتر به سبب نگرش خاص آنان به تعزیهخوانی به مثابۀ یک هنر نمایشی سنتی، یا یک درام مذهبی-قومی با مجموعهای از ارزشهای فنی و اجرایی و بیانی در نمایش است. تعزیهخوانی برای این گروه از جامعه ارزش واعتبار هنری و تئاتری مطلق دارد. | ||
در چند دهۀ اخیر هنرمندانی از این گروه روشنفکر کوشیدند تا با استفاده از تکنیک هنری تعزیهخوانی و شیوۀ اجرایی و ریزهکاریهای آن، تعزیهخوانی را به صورتی نو و بدیع به صحنۀ تالارهای نمایشی یا به پردۀ سینما ببرند، تا بلکه تعزیه را از وضع ایستای کنونی رها سازند و هنر نمایشی تازه و پویا و پذیرفتنی، به جامعۀ امروز ارائه دهند. نخستین هنرمندی که از تعزیه در تئاتر استفاده کرد، پرویز صیاد بود. او در 1344ش شبیهنامۀ «عبدالله عفیف» و در 1346ش مجلس «شهادت حر» را بر روی صحنۀ تئاتر برد (بلوکباشی، «تعزیهخوانی، سازگاری»، 38- 39، نیز تعزیهخوانی، حدیث، 81؛ صیاد، مقدمه...). | در چند دهۀ اخیر هنرمندانی از این گروه روشنفکر کوشیدند تا با استفاده از تکنیک هنری تعزیهخوانی و شیوۀ اجرایی و ریزهکاریهای آن، تعزیهخوانی را به صورتی نو و بدیع به صحنۀ تالارهای نمایشی یا به پردۀ سینما ببرند، تا بلکه تعزیه را از وضع ایستای کنونی رها سازند و هنر نمایشی تازه و پویا و پذیرفتنی، به جامعۀ امروز ارائه دهند. نخستین هنرمندی که از تعزیه در تئاتر استفاده کرد، پرویز صیاد بود. او در 1344ش شبیهنامۀ «عبدالله عفیف» و در 1346ش مجلس «شهادت حر» را بر روی صحنۀ تئاتر برد (بلوکباشی، «تعزیهخوانی، سازگاری»، 38- 39، نیز تعزیهخوانی، حدیث، 81؛ صیاد، مقدمه...). |
ویرایش