۵۵۵
ویرایش
T.ramezani (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
==نقش پس از شهادت امام حسین (ع)== | ==نقش پس از شهادت امام حسین (ع)== | ||
هنگامی که اسیران خاندان رسالت را به کوفه وارد نمودند و پس از شکستی که عبیدالله بن زیاد در دارالاماره بر اثر سخنان حضرت زینب (س) متقبل شد، ابن زیاد ندای نماز جماعت داد، مردم در مسجد جمع شدند. ابن زیاد بر منبر رفت و گفت: سپاس خدای را که حق و اهل حق را پیروزی داد و امیرالمؤمنین یزید بن معاویه و گروه او را نصرت بخشید و دروغگوی پسر دروغگو حسین بن علی و شیعیانش را هلاک کرد.<ref>- تاریخ طبری، ج5، ص459؛ | هنگامی که اسیران خاندان رسالت را به کوفه وارد نمودند و پس از شکستی که عبیدالله بن زیاد در دارالاماره بر اثر سخنان حضرت زینب (س) متقبل شد، ابن زیاد ندای نماز جماعت داد، مردم در مسجد جمع شدند. ابن زیاد بر منبر رفت و گفت: سپاس خدای را که حق و اهل حق را پیروزی داد و امیرالمؤمنین یزید بن معاویه و گروه او را نصرت بخشید و دروغگوی پسر دروغگو حسین بن علی و شیعیانش را هلاک کرد.<ref>- تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمد بن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: 1382 – 1387 ﻫ ق / 1962 – 1967 م.، ج5، ص459؛ اللهوف فی قتلی الطفوف (مقتل الحسین)، ابن طاووس، علی بن موسی بن محمد، نجف: مکتبه الحیدریه، 1385 ﻫ ق. ، ص195؛ ارشاد القلوب، دیلمی، ابوم محمد حسن بن ابی الحسن، تهران: مرکز نشر کتاب، 1375 ﻫ ق.، ج2، ص474؛نهایه الارب فی معرفه انساب العرب، قلقشندی، احمدبن علی، بیروت: 1405 ﻫ ق / 1984 م. ، ج7، ص201.</ref> از میان جمعیت عبدالله بن عفیف ازدی برخاست و بر ابن زیاد بانگ زد و اهل کوفه را علیه او برانگیخت و گفت: ای پسر مرجانه! دروغگوی پسر دروغگو تو و پدرت هستید و آنکس که تو را امیر کرده است و پدرش. ای پسر مرجانه! پسران پیامبر (ص) را میکشید و سخنی همچون سخن صدیقان میگویید؟<ref>- اللهوف فی قتلی الطفوف (مقتل الحسین)، ابن طاووس، علی بن موسی بن محمد، نجف: مکتبه الحیدریه، 1385 ﻫ ق. ، ص196.</ref> ابن زیاد که سخت سراسیمه شده بود، از ترس شورش مردم فریاد زد او را بگیرید! او را گرفتند. عبدالله بن عفیف شعار قبیله "اَزد“ را که ”یا مبرور“ بود، سر داد. گروهی از جوانان ازد برجستند و او را از دست نگهبانان بیرون کشیدند و به خانهاش بردند. در مسجد بین یمنیها و ازدیها برخورد شدیدی اتفاق افتاد. سرانجام یمنیها غلبه کردند و در این میان عبدالله بن حوزه والبی و محمد بن حبیب کبیری کشته شدند. پس از آن یمنیها شبانه با عدهای از مأموران ابن زیاد به فرماندهی محمد بن اشعث به خانه عبدالله یورش بردند. او دلاورانه جنگید. دخترش او را در جنگ راهنمایی و یاری میکرد. پس از جنگی سخت او را دستگیر کردند و به نزد ابن زیاد به دارالاماره بردند. عبیدالله بن زیاد قصد داشت او را مهدورالدم معرفی کند به همین علت از وی در مورد عثمان سؤال کرد و او گفت: ای پسر مرجانه تو را با عثمان چهکار؟ اگر خوب و روا عمل کرد یا بد و ناروا، اگر صلاح و آباد کرد و اگر تباه و فساد، خداوند بر خلق خویش چیره و آگاه است و میان آنان و عثمان به عدالت و حق داوری خواهد کرد. ابن زیاد که خود را در مقابل عالم متبحر و دانشمندی میدید، گفت: طعم تلخ مرگ را به تو خواهم چشاند. عبدالله در پاسخ به او گفت: الحمدالله! و سپاس و ستایش او راست. ای عبیدالله پیش از تولد تو آرزوی شهادت داشتم و پس از نابینا شدن از شهادت مأیوس شدم. اینک خداوند را سپاسگزارم که دعایم را مستجاب کرد و به آرزویم رساند و اکنون به دست ملعونترین و مغضوبترین افراد به شهادت میرسم. | ||
==شهادت== | ==شهادت== | ||
عبیدالله دستور داد تا سر او را از بدن جدا کنند. مأموران گردن او را زدند و بدنش را در سبخه<ref>- منطقه شورهزار را گویند و گویا موضعی در کوفه بوده است. ر.ک : مراصد الاطلاع، ج2، ص688.</ref> کوفه به دار آویختند.<ref>- | عبیدالله دستور داد تا سر او را از بدن جدا کنند. مأموران گردن او را زدند و بدنش را در سبخه<ref>- منطقه شورهزار را گویند و گویا موضعی در کوفه بوده است. ر.ک : مراصد الاطلاع، بغدادی، عبدالمؤمن، تحقیق علی محمد سجادی، قم: دار الکتب العربیه، 1372 ﻫ ق. ، ج2، ص688.</ref> کوفه به دار آویختند.<ref>- اللهوف فی قتلی الطفوف (مقتل الحسین)، ابن طاووس، علی بن موسی بن محمد، نجف: مکتبه الحیدریه، 1385 ﻫ ق. ، ص196؛نهایه الارب فی معرفه انساب العرب، قلقشندی، احمدبن علی، بیروت: 1405 ﻫ ق / 1984 م. ، ج7، ص201.</ref> در هنگام شهادت 52 سال سن داشت.<ref>- ر.ک : انساب الاشراف، بلاذری، احمد بن یحیی، احمد بن محمد، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق: 1996 – 2000 م.، ج3، ص413-414 ؛تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمد بن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: 1382 – 1387 ﻫ ق / 1962 – 1967 م.، ج5، ص458-459؛ اللهوف فی قتلی الطفوف (مقتل الحسین)، ابن طاووس، علی بن موسی بن محمد، نجف: مکتبه الحیدریه، 1385 ﻫ ق. ، ص195؛ ارشاد القلوب، دیلمی، ابوم محمد حسن بن ابی الحسن، تهران: مرکز نشر کتاب، 1375 ﻫ ق.، ج2، ص244؛ الکامل فی التاریخ، ابن اثیر، عزّالدین علی بن احمد بن ابی الکرم، تحقیق مکتبة اتراث، بیروت: 1385- 1386 ه ق. ج4، ص83؛ تنقیح المقال فی احوال الرجال، مامقانی، شیخ عبدالله، نجف: المطبعه الحیریه، 1352 ﻫ ق.، ج2، ص223؛نهایه الارب فی معرفه انساب العرب، قلقشندی، احمدبن علی، بیروت: 1405 ﻫ ق / 1984 م. ، ج20، ص466-467؛ البدایه و النهایه، ابن کثیر الدمشقی، عماد الدین اسماعیل بن عمر، قاهره: 1932 م.، ج8، ص191؛ مقتل الحسین خوارزمی، خوارزمی، حسین، به کوشش الشیخ محمد السماوی، نجف: مطبعه الزهراء، 1367 ﻫ ق. ، ج2، ص53؛ بحار الانوار الجامعه لدرر الائمه الاطهار (ع)، مجلسی، ملا محمد باقر، تهران: مکتبه الاسلامیه، 1362 ش.، ج45، ص119-120؛ مقتل الحسین المقرم، المقرم، السید عبدالرزاق، بیروت: دارالکتاب الاسلامی، 1979 م. ، ص327؛ قاموس الرجال، طوسی التستری، محمدتقی، تهران: مرکز نشر کتاب، 1379 ه ق.، ج6، ص85.</ref> | ||
==منبع== | ==منبع== | ||
مرضیه محمدزاده، شهیدان جاوید، نشر بصیرت، ص 477-478. | مرضیه محمدزاده، شهیدان جاوید، نشر بصیرت، ص 477-478. |
ویرایش