۵۵۵
ویرایش
T.ramezani (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
پدرش قرظه انصاری از اصحاب پیامبر (ص) و امام علی (ع) و همچنین از راویان احادیث آن بزرگواران بود. قرظه در غزوات زمان پیامبر (ص) شرکت داشت. او از جمله ده نفری بود که عمر بن خطاب در زمان حکومت خود آنان را به کوفه فرستاد تا مردم آن خطه را با احکام اسلام آشنا سازند و آیین دینداری را به آنان بیاموزند. | پدرش قرظه انصاری از اصحاب پیامبر (ص) و امام علی (ع) و همچنین از راویان احادیث آن بزرگواران بود. قرظه در غزوات زمان پیامبر (ص) شرکت داشت. او از جمله ده نفری بود که عمر بن خطاب در زمان حکومت خود آنان را به کوفه فرستاد تا مردم آن خطه را با احکام اسلام آشنا سازند و آیین دینداری را به آنان بیاموزند. | ||
قرظه در محله انصار شهر کوفه منزلی ساخت و در آن سکونت کرد. سپس در دوران خلافت امام علی (ع) از سوی آن حضرت مناصبی را بر عهده گرفت. گویند او کارگزار خراج آن حضرت در عینالتمر بود. وی در جنگهای جمل، صفین و نهروان در رکاب امام علی (ع) شرکت فعال داشته و در صفین پرچمدار انصار بود. مدتی نیز از طرف امام علی (ع)، حاکم فارس بود و در سال 51 هجری درگذشت. | قرظه در محله انصار شهر کوفه منزلی ساخت و در آن سکونت کرد. سپس در دوران خلافت امام علی (ع) از سوی آن حضرت مناصبی را بر عهده گرفت. گویند او کارگزار خراج آن حضرت در عینالتمر بود. وی در جنگهای جمل، صفین و نهروان در رکاب امام علی (ع) شرکت فعال داشته و در صفین پرچمدار انصار بود. مدتی نیز از طرف امام علی (ع)، حاکم فارس بود و در سال 51 هجری درگذشت. | ||
قرظه دو پسر به نامهای عمرو و زبیر داشت که در کربلا عمرو در سپاه امام حسین (ع) و برادرش در سپاه عمر بن سعد بود. <ref>انساب الاشراف، ج3، ص339. </ref> | قرظه دو پسر به نامهای عمرو و زبیر داشت که در کربلا عمرو در سپاه امام حسین (ع) و برادرش در سپاه عمر بن سعد بود. <ref>انساب الاشراف، بلاذری، احمد بن یحیی، احمد بن محمد، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق: 1996 – 2000 م.، ج3، ص339. </ref> | ||
==نقش در واقعه کربلا== | ==نقش در واقعه کربلا== | ||
عمرو ششم محرم وارد کربلا شد و به امام حسین (ع) پیوست. او از یاران بسیار فعال امام حسین (ع) محسوب میشد و عاشقانه از امام حسین (ع) دفاع میکرد. به طوری که همراه سعید بن عبدالله پاسداری و حفاظت از جان امام حسین (ع) را به عهده گرفت و در این راه مورد اصابت چندین چوبه تیر قرار گرفت و مجروح شد. او قبل از اینکه عازم میدان شود، هر تیر و شمشیری که به جانب امام حسین (ع) میآمد، به جان میخرید. | عمرو ششم محرم وارد کربلا شد و به امام حسین (ع) پیوست. او از یاران بسیار فعال امام حسین (ع) محسوب میشد و عاشقانه از امام حسین (ع) دفاع میکرد. به طوری که همراه سعید بن عبدالله پاسداری و حفاظت از جان امام حسین (ع) را به عهده گرفت و در این راه مورد اصابت چندین چوبه تیر قرار گرفت و مجروح شد. او قبل از اینکه عازم میدان شود، هر تیر و شمشیری که به جانب امام حسین (ع) میآمد، به جان میخرید. | ||
===گفتوگوی امام حسین (ع) با عمر بن سعد=== | ===گفتوگوی امام حسین (ع) با عمر بن سعد=== | ||
امام حسین (ع) که میدید پیدرپی برای عمر بن سعد کمک میآید و آنان آماده کارزار هستند، عمرو بن قَرَظَه انصاری را برای تعیین وقت مذاکره با پیامی بدین مضمون نزد عمر بن سعد فرستاد که: من میخواهم چند کلمهای با تو گفتوگو نمایم. بنابراین شبانگاه در محلی بین دو لشکر منتظر تو هستم. عمر بن سعد پذیرفت و شبانه با بیست نفر از همراهان خود حرکت کرد. | امام حسین (ع) که میدید پیدرپی برای عمر بن سعد کمک میآید و آنان آماده کارزار هستند، عمرو بن قَرَظَه انصاری را برای تعیین وقت مذاکره با پیامی بدین مضمون نزد عمر بن سعد فرستاد که: من میخواهم چند کلمهای با تو گفتوگو نمایم. بنابراین شبانگاه در محلی بین دو لشکر منتظر تو هستم. عمر بن سعد پذیرفت و شبانه با بیست نفر از همراهان خود حرکت کرد. | ||
امام حسین (ع) نیز با بیست نفر از یارانش از جمله عمرو از اردوی خود بیرون آمد. مذاکرات محرمانه بود. لذا امام حسین (ع) از یاران خود خواستند که دورتر بایستند و فقط عباس بن علی و علی اکبر در کنار ایشان بودند. ابن سعد نیز به غیر از پسر خود حفص و یکی از خدمتگزارانش به نام لاحق، دیگران را دور کرد. هر دو، تا پاسی از شب سخن گفتند. <ref>تاریخ طبری، ج5، ص413؛ فرهنگ جامع سخنان امام حسین (ع)، ص431. </ref> | امام حسین (ع) نیز با بیست نفر از یارانش از جمله عمرو از اردوی خود بیرون آمد. مذاکرات محرمانه بود. لذا امام حسین (ع) از یاران خود خواستند که دورتر بایستند و فقط عباس بن علی و علی اکبر در کنار ایشان بودند. ابن سعد نیز به غیر از پسر خود حفص و یکی از خدمتگزارانش به نام لاحق، دیگران را دور کرد. هر دو، تا پاسی از شب سخن گفتند. <ref>تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمد بن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: 1382 – 1387 ﻫ ق / 1962 – 1967 م.، ج5، ص413؛ فرهنگ جامع سخنان امام حسین (ع) ترجمه موسوعة کلمات الامام الحسین (ع)، گروه حدیث پژوهشکده باقرالعلوم (ع)، به کوشش علی مؤیدی و دیگران. قم: نشر مشرقین، 1381 ش.، ص431. </ref> | ||
امام حسین (ع) فرمودند: وای بر تو ای پسر سعد! آیا از خدایی که سرانجام به دیدارش خواهی شتافت، نمیترسی؟ آیا با من میجنگی در حالی که میدانی من کیستم؟ بیا با من همراه شو تا بر یزید بشوریم و او راسرنگون کنیم. یا اینکه بیا و این لشکر انبوه را واگذار و با من همراهی کن که در این صورت به خدا نزدیکتر خواهی بود. | امام حسین (ع) فرمودند: وای بر تو ای پسر سعد! آیا از خدایی که سرانجام به دیدارش خواهی شتافت، نمیترسی؟ آیا با من میجنگی در حالی که میدانی من کیستم؟ بیا با من همراه شو تا بر یزید بشوریم و او راسرنگون کنیم. یا اینکه بیا و این لشکر انبوه را واگذار و با من همراهی کن که در این صورت به خدا نزدیکتر خواهی بود. | ||
- میترسم خانهام را ویران کنند. | - میترسم خانهام را ویران کنند. | ||
- من خانه را برای تو خواهم ساخت. | - من خانه را برای تو خواهم ساخت. | ||
- دارایی و املاکم را خواهند گرفت و چپاول خواهند کرد. | - دارایی و املاکم را خواهند گرفت و چپاول خواهند کرد. | ||
- بهتر از آن را از اموالی که در حجاز دارم به تو خواهم بخشید. حتی بغیبغه <ref>مقتل الحسین | - بهتر از آن را از اموالی که در حجاز دارم به تو خواهم بخشید. حتی بغیبغه <ref>مقتل الحسین المقرم، المقرم، السید عبدالرزاق، بیروت: دارالکتاب الاسلامی، 1979 م. ، ص205.</ref> را به تو میدهم. | ||
- زن و فرزند دارم و درباره آنان بیمناکم. | - زن و فرزند دارم و درباره آنان بیمناکم. | ||
- سلامتی و ایمنی آنان را تضمین میکنم. <ref>فرهنگ جامع سخنان امام حسین (ع)، ص431. </ref> | - سلامتی و ایمنی آنان را تضمین میکنم. <ref>فرهنگ جامع سخنان امام حسین (ع) ترجمه موسوعة کلمات الامام الحسین (ع)، گروه حدیث پژوهشکده باقرالعلوم (ع)، به کوشش علی مؤیدی و دیگران. قم: نشر مشرقین، 1381 ش.، ص431. </ref> | ||
- اما او نمیپذیرد و امام حسین (ع) برمیخیزد و در حالی که میفرمود: پسر سعد! چه میپنداری؟ دیری نخواهد گذشت که بر بستر خودت کشته میشوی و در روز حشر نیز خدا تو را نخواهد آمرزید. من امیدوارم که گندم ری را جز مدت اندکی نخوری! ابن سعد مسخرهکنان پاسخ میدهد: اگر گندم بهرهام نشود، از جو استفاده میکنم. <ref>الفتوح، ج5، ص؛ مقتل الحسین خوارزمی، ج1، ص245؛ مقتل الحسین | - اما او نمیپذیرد و امام حسین (ع) برمیخیزد و در حالی که میفرمود: پسر سعد! چه میپنداری؟ دیری نخواهد گذشت که بر بستر خودت کشته میشوی و در روز حشر نیز خدا تو را نخواهد آمرزید. من امیدوارم که گندم ری را جز مدت اندکی نخوری! ابن سعد مسخرهکنان پاسخ میدهد: اگر گندم بهرهام نشود، از جو استفاده میکنم. <ref>الفتوح، ابن اعثم کوفی، احمد، حیدرآباد دکن: 1395 ه ق/ 1975 م ج5، ص؛ مقتل الحسین خوارزمی، خوارزمی، حسین، به کوشش الشیخ محمد السماوی، نجف: مطبعه الزهراء، 1367 ﻫ ق. ، ج1، ص245؛ مقتل الحسین المقرم، المقرم، السید عبدالرزاق، بیروت: دارالکتاب الاسلامی، 1979 م. ، ص205؛ نفس المهموم، قمی، شیخ عباس، ترجمه ابوالحسن شعرانی، تهران: سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1385 ش. ، ص270-271؛ فرهنگ جامع سخنان امام حسین (ع) ترجمه موسوعة کلمات الامام الحسین (ع)، گروه حدیث پژوهشکده باقرالعلوم (ع)، به کوشش علی مؤیدی و دیگران. قم: نشر مشرقین، 1381 ش.، ص431. </ref> | ||
===مبارزه=== | ===مبارزه=== | ||
پس از نماز ظهر عاشورا، عمرو بن قرظه با اذن امام حسین (ع) به میدان شتافت و در حالی که رجز میخواند، جنگید و چند نفر را از پای درآورد. <ref>عبرات | پس از نماز ظهر عاشورا، عمرو بن قرظه با اذن امام حسین (ع) به میدان شتافت و در حالی که رجز میخواند، جنگید و چند نفر را از پای درآورد. <ref>عبرات المصطفین فی مقتل الحسین (ع)، محمودی، محمدباقر، قم: مجمع احیاء الثقافه الاسلامیه، 1415 ه ق.، ج2، ص30. </ref> او تعریضاً بر عمر بن سعد که خانه و داراییاش را بهانه نپیوستن به امام حسین (ع) کرد، این رجز را خواند که همه هستیام فدای امام حسین (ع) باد: <ref>همانجا. </ref> | ||
===رجزخوانی=== | ===رجزخوانی=== | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
خط ۶۱: | خط ۶۱: | ||
{{م| اِنّی سَأحْمی حَوْزَةَ الذَّمارِ }} | {{م| اِنّی سَأحْمی حَوْزَةَ الذَّمارِ }} | ||
{{م| دوُنَ حُسَینٍ مُهجَتی وَ داری }} | |||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
خط ۶۸: | خط ۶۸: | ||
ضربههای من همانند ضربههای جوانی است که از صحنه نمیگریزد. جان و مال من فدای حسین باد! | ضربههای من همانند ضربههای جوانی است که از صحنه نمیگریزد. جان و مال من فدای حسین باد! | ||
===شهادت=== | ===شهادت=== | ||
عمرو با هشیاری تمام در برابر تیرها و نیزهها میایستاد تا از امامش دفاع کند. سرانجام در اثر خونریزی بسیار از میدان بازگشت و از امام حسین (ع) بزرگوارش پرسید: آیا وظیفه خود را بهجا آوردم؟ حضرت فرمودند: آری! سلام مرا به رسول الله (ص) برسان که من نیز به زودی در پیشگاه او حاضر خواهم شد. او چند لحظه بعد به شهادت رسید. <ref>فرهنگ جامع سخنان امام حسین (ع)، ص496-497. </ref> | عمرو با هشیاری تمام در برابر تیرها و نیزهها میایستاد تا از امامش دفاع کند. سرانجام در اثر خونریزی بسیار از میدان بازگشت و از امام حسین (ع) بزرگوارش پرسید: آیا وظیفه خود را بهجا آوردم؟ حضرت فرمودند: آری! سلام مرا به رسول الله (ص) برسان که من نیز به زودی در پیشگاه او حاضر خواهم شد. او چند لحظه بعد به شهادت رسید. <ref>فرهنگ جامع سخنان امام حسین (ع) ترجمه موسوعة کلمات الامام الحسین (ع)، گروه حدیث پژوهشکده باقرالعلوم (ع)، به کوشش علی مؤیدی و دیگران. قم: نشر مشرقین، 1381 ش.، ص496-497. </ref> | ||
زبیر فریاد زد و امام حسین (ع) را به گمراه کردن برادرش عمرو متهم کرد. امام حسین (ع) فرمود: خدا او را هدایت کرده است. آن شخص بر امام حسین (ع) حمله آورد که نافع بن هلال با ضربهای او را مجروح کرد. <ref>انساب الاشراف، ج3، ص192؛ تاریخ طبری، ج5، ص434. </ref> | زبیر فریاد زد و امام حسین (ع) را به گمراه کردن برادرش عمرو متهم کرد. امام حسین (ع) فرمود: خدا او را هدایت کرده است. آن شخص بر امام حسین (ع) حمله آورد که نافع بن هلال با ضربهای او را مجروح کرد. <ref>انساب الاشراف، بلاذری، احمد بن یحیی، احمد بن محمد، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق: 1996 – 2000 م.، ج3، ص192؛ تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمد بن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: 1382 – 1387 ﻫ ق / 1962 – 1967 م.، ج5، ص434. </ref> | ||
در زیارت رجبیه و زیارت ناحیه مقدسه به وی سلام داده شده است: ”السَّلامُ عَلَی عَمرِو بنِ قُرَظَةِ اَو قُرطَةِ اَنصاری“ <ref>برای تفصیل بیشتر ر.ک : الغارات، ج2، ص447؛ تاریخ طبری، ج5، ص413؛ ابصار العین | در زیارت رجبیه و زیارت ناحیه مقدسه به وی سلام داده شده است: ”السَّلامُ عَلَی عَمرِو بنِ قُرَظَةِ اَو قُرطَةِ اَنصاری“ <ref>برای تفصیل بیشتر ر.ک : الغارات، ثقفی، ابراهیم بن محمد، چاپ جلالالدین محدث ارموی، تهران: 1355 ش.، ج2، ص447؛ تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمد بن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: 1382 – 1387 ﻫ ق / 1962 – 1967 م.، ج5، ص413؛ ابصار العین فیانصار الحسین (ع)، محمد مهدی شمس الدین، ترجمه سید ناصر هاشم زاده، تهران: شرکت چاپ و نشر بین الملل، 1387 ش.، ص92؛ مناقب آل ابی طالب، ابن شهرآشوب مازندرانی، ابوجعفر رشیدالدین محمدبن علی، قم: انتشارات علامه. آل ابیطالب، ج4، ص105؛ بحار الانوار الجامعه لدرر الائمه الاطهار (ع)، مجلسی، ملا محمد باقر، تهران: مکتبه الاسلامیه، 1362 ش.، ج45، ص70؛ منتهی الآمال، قمی، شیخ عباس، تهران: انتشارات فراروی، 1381 ش. ، ج1، ص268؛انصار الحسین (ع)، محمد مهدی شمس الدین، ترجمه سید ناصر هاشم زاده، تهران: شرکت چاپ و نشر بین الملل، 1387 ش.، ص117؛تنقیح المقال فی احوال الرجال، مامقانی، شیخ عبدالله، نجف: المطبعه الحیریه، 1352 ﻫ ق، ج2 ص336؛ مثیر الاحزان، ابن نما حلّی، نجم الدین محمد بن جعفر، نجف اشرف: منشورات المطیعه الحیدریه، 1369 ﻫ ق / 1950 م. ، ص60-61؛ اقبال بالاعمال الحسنه فیما یعمل مره فی السنه، سید بن طاووس، علی بن موسی، تحقیق جواد قیومی اصفهانی، قم: مکتبه الاعلام الاسلامی، 1414 ﻫ ق.، ج3، ص80؛ الحدائق الوردیه، محلی شهید، حمیدالدین احمد بن محمد علی، دمشق: دار اسامه.، ص104؛ مقتل الحسین خوارزمی، خوارزمی، حسین، به کوشش الشیخ محمد السماوی، نجف: مطبعه الزهراء، 1367 ﻫ ق. ، ج2، ص22؛ بحار الانوار الجامعه لدرر الائمه الاطهار (ع)، مجلسی، ملا محمد باقر، تهران: مکتبه الاسلامیه، 1362 ش.، ج45، ص71،22.</ref> | ||
اصحاب امام حسین (ع) برای کشته شدن در یاری آن حضرت از یکدیگر سبقت میگرفتند و چنان بود که شاعر درباره آنان گفته است: <ref> | اصحاب امام حسین (ع) برای کشته شدن در یاری آن حضرت از یکدیگر سبقت میگرفتند و چنان بود که شاعر درباره آنان گفته است: <ref>اللهوف فی قتلی الطفوف (مقتل الحسین)، ابن طاووس، علی بن موسی بن محمد، نجف: مکتبه الحیدریه، 1385 ﻫ ق. ، ص136؛ اعیان الشیعه، امین، سید محسن، چاپ حسن امین، بیروت: 1403 ﻫ ق.، ج1، ص603؛ لواعج الاشجان، امین، سیدمحسن، ترجمه ناصر پاکپرور. تهران: واحد تحقیقات اسلامی بنیاد بعثت، 1366 ش. ، ص272. </ref> | ||
{{شعر}} | {{شعر}} |
ویرایش