۱۰٬۰۷۲
ویرایش
T.ramezani (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
T.ramezani (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
مسلم بن عوسجه بن ثعلبه بن دودان بن اسد بن خزیمه بن ابو جهل اسدی | '''مسلم بن عوسجه بن ثعلبه بن دودان بن اسد بن خزیمه بن ابو جهل اسدی سعدی،''' منسوب به بنی اسد قبیلهای از اعراب عدنانی شمال شبه جزیره که در کوفه میزیست. او از مردان کوفه بود که به امام حسین (ع) نامه نوشت و ایشان را به کوفه دعوت کرد و به عهدش هم وفا کرد. بنا به نقلی مسلم بن عقیل در هنگام ورود به کوفه به خانه او وارد شد. <ref>انساب الاشراف، ج2، ص463؛ ارشاد، ج2، ص382؛ الفتوح، ج5، ص34. </ref> | ||
{{جعبه اطلاعات اصحاب امام حسین (ع) | |||
| عنوان = | |||
| تصویر = | |||
| اندازه تصویر = | |||
|توضیح تصویر = | |||
| نام کامل =مسلم بن عوسجه بن ثعلبه بن دودان بن اسد بن خزیمه بن ابو جهل اسدی سعدی | |||
| لقب = | |||
| نسب = | |||
| خویشاوندان سرشناس = | |||
| تاریخ تولد = | |||
| شهر تولد = | |||
| کشور تولد = | |||
| محل زندگی =کوفه | |||
| تاریخ وفات/شهادت = | |||
| شهر وفات/شهادت = | |||
| نحوه وفات/شهادت = | |||
| مدفن = | |||
| از یاران = | |||
| فعالیتهای اجتماعی = | |||
| مشایخ = | |||
| شاگردان = | |||
| آثار = | |||
| نقش های برجسته = از یاران امام حسین (ع) | |||
}} | |||
==زندگینامه== | |||
مسلم بن عوسجه هم اسم پدرش و هم اسم فرزندش عوسجه بود به همین جهت ابن اثیر او را ابو عوسجه نامیده است. کُنیهاش ابو جحل به معنی مهتر زنبوران عسل است. <ref>اسدالغابه، ج5، ص172.</ref> | |||
مسلم از اصحاب پیامبر (ص) و امام علی (ع) و امام حسن (ع) و امام حسین (ع) بود. او از قراء و محدثین و از شخصیتهای محترم بود و چندین بار قرآن را در نزد امام علی (ع) فرا گرفت و از اینرو او را از قراء، عباد، زهاد و موثقین برشمردهاند. او از اصحابی بود که از پیامبر (ص) حدیث نقل کرد و در فتوحات صدر اسلام به ویژه فتح آذربایجان شرکت داشت. او همچنین در تمامی جنگها در خدمت امام علی (ع) جهاد کرد و از خود دلیریها نشان داد. | |||
==نقش در نهضت مسلم بن عقیل== | |||
در زمان نهضت مسلم بن عقیل او از نمایندگان و وکلای آن حضرت در کوفه بود که به ثبت اسامی بیعتکنندگان و جمع وجوه و صرف در موارد نیاز شرعی از جمله خرید اسلحه برای مقابله با یزید و سپاه او و امثال آن میپرداخت. به نوشته سماوی، مسلم بن عوسجه و حبیب بن مُظاهر در کوفه برای امام حسین (ع) بیعت میگرفتند. <ref>ابصار العین فی انصار الحسین (ع)، ص102.</ref> ابن زیاد پس از آنکه مردم کوفه را مرعوب نمود، به جستوجوی مسلم پرداخت و توسط یکی از بردگان شامی خود به نام مَعقِل با ترفندی خاص به مخفیگاه او پی برد. معقل برای انجام مأموریت خود، مسلم بن عوسجه را که مردی زاهد و پارسا بود، انتخاب کرد و بدین وسیله توانست مخفیگاه مسلم را بداند و در خانه هانی بن عروه با مسلم دیدار کند. بدین ترتیب از کار مسلم و شیعیان و تعداد آنان و تصمیماتی که میگرفتند، اطلاع کامل پیدا میکرد و این خبرها را به عبیدالله داد. <ref>ر.ک : انساب الاشراف، ج2، ص336-337؛ الاخبار الطوال، ص235-236؛ تاریخ طبری، ج5، ص363؛ الفتوح، ج5، ص42-43؛ ارشاد، ج2، ص45-46.</ref> جاسوسی او ضربه بسیار سختی به نهضت مسلم در کوفه زد. در هنگام قیام مسلم بن عقیل از طرف آن حضرت فرماندهی قسمتی از نیروهای قبایل مذحج و بنی اسد با او بود. <ref>تاریخ طبری، ج5، ص369. </ref> عبیدالله بن زیاد شروع به تهدید مردم نمود و مردم کوفه از یاری مسلم بن عقیل دست کشیدند و از گرد او پراکنده شدند. | |||
==نقش در واقعه کربلا== | |||
پس از شهادت مسلم و هانی، خاندان حبیب بن مُظاهر و مسلم بن عوسجه آن دو را پنهان کردند تا اینکه مخفیانه از شهر گریختند. در این سفر همسرش امّخلف، فرزندش خلف و کنیزش نیز با آنان بودند و در روز ششم محرم در کربلا به امام حسین (ع) پیوستند. آمدن آنان شوقی فراوان در کاروان امام حسین (ع) به وجود آورد چندان که حضرت زینب (س) برای آنان سلام فرستاد. مسلم و حبیب از این سلام سخت گریستند. | |||
مسلم در واقعه عاشورا نقشی مؤثر و مفید داشت. | مسلم در واقعه عاشورا نقشی مؤثر و مفید داشت. | ||
در شب عاشورا پس از سخنان امام حسین (ع) و سخنان عباس بن علی (ع)، مسلم بن عوسجه اسدی برخاست و طنین صدایش دل شب را شکافت: چگونه میتوانیم تو را ترک کنیم؟ از آن پس در پیشگاه خداوند، چه عذری در عدم انجام وظیفه نسبت به تو خواهیم داشت؟ نه! به خدا قسم از تو هرگز جدا نخواهم شد و از تو دست بر نمیدارم تا نیزهام را برسینه پر از کینه دشمنان فرو برم و با شمشیر خود آنقدر بر آنان زخم وارد سازم که قبضه آن از تیغه جدا شود و هرگاه اسلحه برای جنگ کردن با آنان نداشته باشم آنقدر سنگ بر دشمنان میاندازم تا در راهت کشته شوم، تا خدا بداند و امضا فرماید که ما وصیت رسول خدا را درباره شما به کار بردیم و سوگند به خدا اگر بدانم کشته میشوم، سپس زنده میگردم، باز سوخته میشوم و باز زنده میگردم و این عمل هفتاد مرتبه با من تکرار میشود، دست از تو برنمیدارم تا در رکاب تو به افتخار شهادت نایل گردم و اینک چگونه دست از یاری تو بردارم با اینکه میدانم یک کشتن بیش نیست و به افتخار و عزت و امتیاز ابدی نائل میگردم. <ref>تاریخ طبری، ج5، ص434؛ الفتوح، ج5، ص95؛ ارشاد، ج2، ص444. </ref> | |||
===رجزخوانی=== | |||
در شب عاشورا پس از سخنان امام و سخنان عباس بن علی (ع)، مسلم بن عوسجه اسدی برخاست و طنین صدایش دل شب را شکافت: | |||
در روز عاشورا و به هنگام نبرد چنین رجز میخواند: | در روز عاشورا و به هنگام نبرد چنین رجز میخواند: | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
خط ۳۶: | خط ۴۹: | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
اگر از شخصیت من بپرسید من شیری از فرزندان تیرهای از بزرگان بنی اسد هستم. | |||
اگر از شخصیت من بپرسید من شیری از فرزندان تیرهای از بزرگان | |||
کسی که بر ما ستم کند، از رستگاری دور است و کافرِ به دینِ جبار صمد است. | کسی که بر ما ستم کند، از رستگاری دور است و کافرِ به دینِ جبار صمد است. | ||
در نبرد، کسی یارای مقابله با او نبود. عمرو بن حجاج زبیدی که دید ممکن است تمام لشکریانش در جنگ تن به تن از پای در آیند، به لشکر ابن سعد توصیه کرد که هماورد نطلبند. به آنان گفت: ای نادانان! میدانید با چه کسانی نبرد میکنید؟ اینان شجاعان شهر و مردمی طالب مرگند. با کسانی که خود را برای هرگونه پیشآمد مهیا کرده و از مرگ هراسی ندارند. هیچکس از شما، تنها به جنگ نرود. اینان عده اندکی هستند و به خدا سوگند اگر آنان را سنگسار کنید، همگی آنان را خواهید کشت. پس به صورت دسته جمعی حمله برید! عمر بن سعد گفت: آری! درست است. سپاهیان عمرو بن حجاج از سوی فرات بر سپاه امام حسین (ع) حمله کردند. مدتی با هم درگیر شدند تا آنکه آشوب فرونشست و یاران حجاج به جای خود بازگشتند. در این یورش، مسلم بن عوسجه بر اثر حمله گروهی دشمنان، بر خاک افتاد. <ref>ر.ک : تاریخ طبری، ج5، ص435-439؛ ارشاد، ج2، ص455-456؛ نهایة الارب، ج7، ص188. </ref> | |||
در نبرد، کسی یارای مقابله با او نبود. عمرو بن حجاج زبیدی که دید ممکن است تمام لشکریانش در جنگ تن به تن از پای در آیند، به لشکر ابن سعد توصیه کرد که هماورد نطلبند. به آنان گفت: ای نادانان! میدانید با چه کسانی نبرد میکنید؟ اینان شجاعان شهر و مردمی طالب مرگند. با کسانی که خود را برای هرگونه پیشآمد مهیا کرده و از مرگ هراسی ندارند. هیچکس از شما، تنها به جنگ نرود. اینان عده اندکی هستند و به خدا سوگند اگر آنان را سنگسار کنید، همگی آنان را خواهید کشت. پس | امام حسین (ع) به همراه حبیب بن مظاهر بر بالین او حاضر شدند و چند لحظه پیش از شهادت با او سخن گفتند. امام حسین (ع) برای او آمرزش خواست و این آیه را تلاوت فرمود: ”فَمِنْهُم مَنْ قَضی نَحْبَه وَ مِنْهُمْ مَنْ ینْتَظِرْ وَ ما بَدَّلوُا تَبْدیلاً“ <ref>قرآن مجید، سوره احزاب، آیه 33. </ref> برخی از آنان پیمان خود را انجام دادند و برخی از آنان انتظار میکشند و تغییر و تبدیلی در کار ندادند. | ||
حبیب به او گفت: ای مسلم! شهادت تو بر من دشوار است. تو را به بهشت بشارت میدهم. میدانم فاصلهای نخواهد شد که من هم به تو ملحق میشوم. اما اگر حرف و وصیتی داری، در خدمت تو هستم. مسلم گفت: خداوند تو را به خیر بشارت دهد. ”اَنَا اوُصیکَ بِهذَا رَحِمَکَ اللهُ اَنْ تَموُتَ دوُنَهُ“ در راه نواده رسول خدا لحظهای آرام نگیر و از بذل جان و ریختن خون دریغ مدار! حبیب گفت: به خدا سوگند در راه او جان میدهم و مسلم به شهادت رسید. <ref>ر.ک : تاریخ طبری، ج5، ص435-439؛ ارشاد، ج2، ص455-456؛ نهایة الارب، ج7، ص435-439. </ref> | |||
امام حسین (ع) به همراه حبیب بن مظاهر بر بالین او حاضر شدند و چند لحظه پیش از شهادت با او سخن گفتند. امام برای او آمرزش خواست و این آیه را تلاوت فرمود: | |||
حبیب به او گفت: ای مسلم! شهادت تو بر من دشوار است. تو را به بهشت بشارت میدهم. میدانم فاصلهای نخواهد شد که من هم به تو ملحق میشوم. اما اگر حرف و وصیتی داری، در خدمت تو هستم. مسلم گفت: خداوند تو را به خیر بشارت دهد. | |||
قاتلان مسلم بن عوسجه عبارتند از: مسلم بن عبدالله ضبابی، عبدالرحمن بن ابی خشکاره بجلی و عبدالله ضبابی <ref>ر.ک : زیارت ناحیه مقدسه.</ref> و بنا به قولی خود عمرو بن حجاج زبیدی است. | قاتلان مسلم بن عوسجه عبارتند از: مسلم بن عبدالله ضبابی، عبدالرحمن بن ابی خشکاره بجلی و عبدالله ضبابی <ref>ر.ک : زیارت ناحیه مقدسه.</ref> و بنا به قولی خود عمرو بن حجاج زبیدی است. | ||
شبث بن ربعی از فرماندهان سپاه عمر بن سعد یاران خود را به دلیل شادی و شعف پس از کشتن مسلم بن عوسجه سرزنش کرد و گفت: به خدا قسم او جایگاه رفیعی در میان مسلمانان داشت. در فتح آذربایجان دیدم که پیش از رسیدن سپاه اسلام، خود شش تن را کشته بود. | شبث بن ربعی از فرماندهان سپاه عمر بن سعد یاران خود را به دلیل شادی و شعف پس از کشتن مسلم بن عوسجه سرزنش کرد و گفت: به خدا قسم او جایگاه رفیعی در میان مسلمانان داشت. در فتح آذربایجان دیدم که پیش از رسیدن سپاه اسلام، خود شش تن را کشته بود. | ||
در زیارت رجبیه و زیارت ناحیه مقدسه به وی سلام داده شده است: ”السَّلامُ عَلَی مُسلِمِ بنِ عَوسَجَةَ الاَسَدِی القائِلِ لِلحُسَینِ وَ قَد اَذِنَ لَهُ فِی الاِنصِرَافِ: نَحنُ نُخَلِّی عَنکَ وَ بِمَ نَعتَذِرُ عِندَاللهِ مِن اَدَاءِ حَقِّکَ؟ وَ لا وَاللهِ حَتَّی اَکسِرَ فِی صُدُورِهِم رُمحِی وَ اَضرِبَهُم بِسَیفِی ما ثَبَتَ قائِمُهُ فِی یدِی وَ لا اُفارقُکَ وَ لَو لَم یکُن مَعِی سِلاحٌ اُقاتِلُهُم بِهِ لَقَذَفتُهُم بِالحِجَارَةِ وَ لَم اُفارِقکَ حَتَّی اَمُوتَ مَعَکَ وَ کُنتَ اَوَّلَ مَن شَرَی نَفسَهُ وَ اَوَّلَ شَهیدٍ مِن شُهَداءِاللهِ نَحبَهُ فَفُزتَ وَ رَبِّ الکَعبَةِ شَکَرَاللهُ لَکَ استِقدَامَکَ وَ مُوَاساتَکَ اِمامَکَ اِذ مَشَی اِلَیکَ وَ اَنتَ صَرِیعٌ فَقَالَ یرحَمُکَ اللهُ یا مُسلِمَ بنَ عَوسَجَةَ وَ قَرَأَ: فَمِنْهُم مَنْ قَضی نَحْبَه وَ مِنْهُمْ مَنْ ینْتَظِرْ وَ ما بَدَّلوُا تَبْدیلاً لَعَنَ اللهُ المُشتَرکِینَ فِی قَتلِکَ عَبدَاللهِ بنَ خَشکَارَةِ البَجَلِی وَ مُسلِمَ بنَ عَبدِاللهِ الضَّبابِی“ | |||
سلام بر مسلم بن عوسجه اسدی که وقتی حسین بن علی (ع) به او اجازه بازگشت از صحنه کربلا را داد، خطاب به امام حسین (ع) گفت: چگونه میتوانیم تو را ترک کنیم؟ از آن پس در پیشگاه خداوند، چه عذری در عدم انجام وظیفه نسبت به تو خواهیم داشت؟ نه! به خدا سوگند از تو هرگز جدا نخواهم شد و از تو دست برنمیدارم تا نیزهام را برسینه پر از کینه دشمنان فرو برم و با شمشیر خود آنقدر بر آنان زخم وارد سازم که قبضه آن از تیغه جدا شود؛ و هرگاه اسلحه برای جنگ کردن با آنان نداشته باشم، آنقدر سنگ بر دشمنان میاندازم تا در راهت کشته شوم، تا خدا بداند و امضا فرماید که ما وصیت رسول خدا را درباره شما به کار بردیم. ای مسلم تو اول کسی بودی که از جان گذشتی و اول شهیدی بودی که در راه خدا رستگار شدی و به پیمانت با خدا عمل کردی. به خدای کعبه قسم که رستگار شدی. خداوند به تو به خاطر دلیری و مردانگی، مساعدت و همیاری و مواساتی که با امام خود کردی، پاداش نیکو دهد. آن هنگام که امام پیش آمد و تو افتاده بودی فرمود: خداوند تو را رحمت کند ای مسلم بن عوسجه اسدی؛ و این آیه را تلاوت فرمود: ”فَمِنْهُم مَن قَضی' نَحْبَه وَ مِنْهُم مَن ینْتَظِر وَ ما بَدَّلوُا تَبْدیلاً“ <ref>قرآن مجید، سوره احزاب، آیه 33. </ref> برخی از آنان پیمان خود را انجام دادند و برخی از آنان انتظار میکشند و تغییر و تبدیلی در کار ندادند. خداوند شرکتکنندگان در قتل تو، عبدالله ضبابی و عبدالله بن خشکاره بجلی را لعنت کند. | |||
سلام بر مسلم بن عوسجه اسدی که وقتی حسین بن علی (ع) به او اجازه بازگشت از صحنه کربلا را داد، خطاب به امام گفت: | |||
تمامی مصادر و منابع تاریخی و رجالی نام او را ذکر کردهاند. <ref>برای نمونه نک : انساب الاشراف، ج2، ص336-337؛ الاخبار الطوال، ص235-236؛ تاریخ طبری، ج5، ص363، 435-439؛ جمهرة النسب، ص180؛ مروج الذهب، ج3، ص54؛ الفتوح، ج5، ص42-43، 170؛ ارشاد، ج2، ص207،231، 236-237؛ مقاتل الطالبیین، ص100؛ الکامل فی التاریخ، ج4، ص214؛ اسدالغابه، ج5، ص172؛ سیر اعلام النبلاء، ج3، ص306؛ الاعلام، ج7، ص222؛ البدایه و النهایه، ج8، ص182؛ نهایة الارب، ج20، ص435؛ الاعیان الشیعه، ج1، ص612، ج4، ص126؛ رجال طوسی، ص74؛ ابصار العین فی انصار الحسین (ع)، ص109؛ مناقب آل ابیطالب، ج4، ص104؛ بحار الانوار، ج45، ص72؛ منتهی الآمال، ج1، ص359؛ انصار الحسین (ع)، ص121-122؛ ذخیرة الدارین، ص266؛ تنقیح المقال، ج1، ص125؛ الحدائق الوردیه، ص104؛ ناسخ التواریخ، ج2، ص306؛ مقتل الحسین خوارزمی، ج2، ص24؛ بحار الانوار، ج45، ص30؛ معجم رجال الحدیث، ج18، ص151؛ مجمع الرجال، ج6، ص90؛ عوالم العلوم الامام الحسین (ع)، ص273.</ref> برخی او را اولین شهید بعد از حمله اول میدانند. <ref>تاریخ طبری، ج5، ص435؛ بحار الانوار، ج45، ص69.</ref> او به هنگام شهادت حدود 80 سال سن داشت. | تمامی مصادر و منابع تاریخی و رجالی نام او را ذکر کردهاند. <ref>برای نمونه نک : انساب الاشراف، ج2، ص336-337؛ الاخبار الطوال، ص235-236؛ تاریخ طبری، ج5، ص363، 435-439؛ جمهرة النسب، ص180؛ مروج الذهب، ج3، ص54؛ الفتوح، ج5، ص42-43، 170؛ ارشاد، ج2، ص207،231، 236-237؛ مقاتل الطالبیین، ص100؛ الکامل فی التاریخ، ج4، ص214؛ اسدالغابه، ج5، ص172؛ سیر اعلام النبلاء، ج3، ص306؛ الاعلام، ج7، ص222؛ البدایه و النهایه، ج8، ص182؛ نهایة الارب، ج20، ص435؛ الاعیان الشیعه، ج1، ص612، ج4، ص126؛ رجال طوسی، ص74؛ ابصار العین فی انصار الحسین (ع)، ص109؛ مناقب آل ابیطالب، ج4، ص104؛ بحار الانوار، ج45، ص72؛ منتهی الآمال، ج1، ص359؛ انصار الحسین (ع)، ص121-122؛ ذخیرة الدارین، ص266؛ تنقیح المقال، ج1، ص125؛ الحدائق الوردیه، ص104؛ ناسخ التواریخ، ج2، ص306؛ مقتل الحسین خوارزمی، ج2، ص24؛ بحار الانوار، ج45، ص30؛ معجم رجال الحدیث، ج18، ص151؛ مجمع الرجال، ج6، ص90؛ عوالم العلوم الامام الحسین (ع)، ص273.</ref> برخی او را اولین شهید بعد از حمله اول میدانند. <ref>تاریخ طبری، ج5، ص435؛ بحار الانوار، ج45، ص69.</ref> او به هنگام شهادت حدود 80 سال سن داشت. | ||
==منبع== | ==منبع== | ||
مرضیه محمدزاده، شهیدان جاوید، نشر بصیرت، ص 339-345. | مرضیه محمدزاده، شهیدان جاوید، نشر بصیرت، ص 339-345. | ||
==پی نوشت== | ==پی نوشت== | ||
[[رده: تاریخ]] | [[رده: تاریخ]] | ||
[[رده: افراد]] | |||
[[رده: شهیدان کربلا]] | [[رده: شهیدان کربلا]] | ||
[[رده: شهدای صبح عاشورا]] | [[رده: شهدای صبح عاشورا]] |
ویرایش