مصطفی جمال الدین
| مصطفی جمال الدین | |
|---|---|
| زادروز | 1927 میلادی قریه‌ی «المؤمنین» عراق |
| مرگ | 1998 میلادی |
| ملیت | عراقی |
| پیشه | رئیس جمعیت «الرابطة الأدبیة» |
| دیوان سروده‌ها | «البحث النحوی عند الأصولیین» و «القیاس حقیقته و حجیته» |
| مدرک تحصیلی | دکتری شریعت اسلامی |
مصطفی جمال الدین از شعرای عراقی است.
زندگینامه[ویرایش | ویرایش مبدأ]
مصطفی جمال الدین به سال 1927 میلادی در قریه‌ی «المؤمنین» عراق به دنیا آمد و به نجف برای تحصیل علوم دینی هجرت کرد، دروس آکادمیک را نیز ادامه داد و موفق به کسب مدرک فوق لیسانس در شریعت اسلامی از دانشگاه بغداد گردید. سپس در همین رشته ادامه تحصیل داد و به درجه دکتری نائل آمد. او به تدریس در دانشگاه بغداد مشغول گردید و به عنوان رئیس جمعیت «الرابطة الأدبیة» در نجف برگزیده شد. جمال الدین در سال 1998 م وفات یافت.
آثار[ویرایش | ویرایش مبدأ]
- البحث النحوی عند الأصولیین
- القیاس حقیقته و حجیته
نمونه اشعار[ویرایش | ویرایش مبدأ]
1- ذکری الإباء یری المنیّة ماؤهاأصفی من النّبع الذّلیل و أعذب
2- ذکراک مدرسة الّذین تعرّضواللسّوط یحکم فی الشّعوب فأرعبوا
3- إیها أبا الأحرار أیّ کریمةتبنی الخلود و لیس منک لها أب [۱]
1- شلاق‌خوردگان اعصار در اقتدای به امام (ع)، جام مرگ را گواراتر و صاف‌تر از چشمه‌های ذلّت‌بار زندگی می‌شمارند.
2- درسی که تو می‌آموزی مدرسه‌ی کسانی است که در طول تاریخ به ملّت‌ها تعرّض می‌کنند و وحشت‌زده می‌شوند.
3- ای پدر همه‌ی آزادگان! چه آزاده‌ای یادش و نامش جاودان می‌ماند که تو بزرگ همه‌ی آزادگانی!
1- انا لست شیعّیا، لأنّ علی فمی‌ذکر الحسین اعید فیه و أطنب
2- و لأنّ فی قلبی عصارة لوعةلأساه تذکرها العیون فتسکب
3- و لأنّ أمّی أرضعتنی حبّه‌و لأنّه لأبی و جدّی مذهب!
4- لکنّنی أهوی الحسین لأنّه‌للسّالکین طریق خیر أرحب
5- أ أکون شیعته و قد أخذ الهوی‌قلبی بغیر طریقه یتنکّب؟!
6- و أکون شیعته إذا لاقیته‌و أنا لروح یزید منه أقرب! [۲]
1- من شیعه نیستم زیرا که بر زبانم ذکر حسین جاری است در حالی‌که نشانه‌ی حبّ حسین پیمودن راه اوست.
2- من قلبم از مسیر او فاصله گرفته (زبان نالان و چشم گریان نشانه‌ی عزای حسین نیست).
3- من به این خاطر شیعه هستم که مادرم مرا بر حبّ حسین شیر داده و پدرم و جدّم بر مذهب او هستند.
4- امّا من حسین را دوست دارم زیرا او برای سالکین بهترین و هموارترین راه است.
5- آیا من شیعه هستم. در حالی‌که هوای نفس قلب مرا فراگرفته و من به راه دیگری غیر از راه حسین (ع) می‌روم.
6- آیا من شیعه هستم در حالی‌که هنگامی‌که او را ملاقات کنم به روح یزید نزدیکترم تا به حسین (ع)!
(شیعیانی که از مسیر حسین (ع) فاصله گرفته‌اند به روح یزید نزدیکتر هستند).