تربت

از ویکی حسین
نسخهٔ تاریخ ‏۳۰ مهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۲۳:۲۲ توسط Esmaeili (بحث | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

تربت که به آن خاک مقدس هم می‌گویند به معنی مطلق خاک و به معنای خاص، خاکی است که از حوالی مرقد مطهر امام حسین (ع) می‌آورند. همچنین به هر خاک مقدس مطهری گفته می‌شود.[۱]

برکات تربت[ویرایش | ویرایش مبدأ]

خداوند، به پاس فداکارى عظیم امام حسین (ع) و شهادتاش در راه احیاى دین، آثار ویژه و احکام خاصى در تربت مقدس سیدالشهدا(ع) و خاک کربلا قرار داده‌است. تربت خونین کربلا که در برگیرنده آن پیکر پاک است، الهام‌ بخش فداکارى و عظمت و یادآور جان باختن در راه ارزش‌هاى الهى است. از این رو، هم سجده بر آن مستحب است، هم ذکر گفتن با تسبیح تربت، فضیلت بسیار دارد، هم شفا دهنده بیمارى است، هم شایسته است که هنگام دفن میت، اندکى تربت همراه او گذاشته شود یا با حنوط مخلوط شود، هم دفن شدن در کربلا ثواب دارد و ایمنى از عذاب مى‌آورد و هم نجس ساختن آن حرام است و اگر در بیت الخلا بیفتد باید از آنجا پرهیز کرد یا از آنجا درآورد و احکام و آثار دیگر که در فقه مطرح است.[۲] گرچه خوردن خاک، حرام است، اما خوردن اندکى از خاک قبر سیدالشهدا (ع) به نیت شفا گرفتن (استشفاء) جایز، بلکه موکد است و آداب و حدودى دارد.[۳]

گواهی شهادت حسین (ع)[ویرایش | ویرایش مبدأ]

رسول خدا (ص) مقدارى تربت کربلا به «ام سلمه» داد و فرمود: «هرگاه دیدى این خاک، تبدیل به خون شد، بدان که حسین (ع) کشته شده‌است.» [۴]

شفا و درمان دردها[ویرایش | ویرایش مبدأ]

امام رضا (ع) فرمود:

«كُلُّ طِينٍ حَرَامٌ كَالْمَيْتَةِ وَ اَلدَّمِ وَ لَحْمِ اَلْخِنْزِيرِ وَ مٰا أُهِلَّ بِهِ لِغَيْرِ اَللّٰهِ مَا خَلاَ طِينَ قَبْرِ اَلْحُسَيْنِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَإِنَّهُ شِفَاءٌ مِنْ كُلِّ دَاءٍ»[۵] هر خاکى حرام است، مثل مردار، خون و ذبح‌شده بى‌نام خدا، مگر خاک قبر حسین (ع) که درمان هر درد است.

امام صادق (ع) فرمود:

«فِی طِین قَبْرِ الْحُسَیْنِ شِفَاءٌ مِن کُلِّ دَاءٍ وَ هُوَ الدَّوَاءُ الْاکْبَرُ». [۶] در خاک قبر حسین (ع) شفاى هر درد است و آن دواى بزرگتر است. روایت است که از فضیلت‌هاى ویژه حسین بن على (ع) این است:

«الشِّفَاءَ فِی تُرْبَتهِ وَ إِجَابَةَ الدُّعَاءِ تَحْتَ قُبَّةَ وَ الْائِمَّةَ مِنْ ذُرِّیَّتِه». [۷]

نسبت به برداشتن کام نوزادان با تربت کربلا نیز احادیث فراوانى است، از جمله از امام صادق (ع) روایت است که: «حَنِّكوا أوْلاَدَكُمْ بِترْبَةِ اَلْحُسَينِ عَلَيهِ السَّلاَم فَإنَّهَا أَمَانٌ». [۸] کام فرزندان خود را با تربت حسین (ع) بردارید، که این تربت، امان است.

ثواب سجده بر تربت[ویرایش | ویرایش مبدأ]

امام صادق (ع) دستمال زردى داشت که در آن تربت حضرت سیدالشهدا (ع) بود. وقت نماز که مى‌شد همان تربت را در موضع سجودش مى‌ریخت و بر آن سجده مى‌کرد.[۹] و نیز آن حضرت فرمود: «السُّجودُ عَلى تُربَةِ الحُسینِ‌ ع یَخرُقُ الحُجبَ السَّبع». [۱۰] سجده بر تربت حسینى (مهر کربلا)، حجاب‌هاى هفتگانه را کنار مى‌زند. همچنین روایت شده است که امام صادق (ع) جز بر تربت سیدالشهدا(ع) به عنوان فروتنى و تواضع در برابر خداوند، سجده نمى‌کرد. «کان الصّادق لا یسجد الاّ على تربة الحسین تذلّلا للّه و استکانة الیه». [۱۱]

قداست تربت[ویرایش | ویرایش مبدأ]

در سنت‌هاى چاوش‌ خوانى، اشاره به سیب بهشتى [۱۲] و بوى سیب از تربت امام حسین (ع) مى‌کردند و مى‌خواندند.

آنچه به تربت سیدالشهدا(ع) قداست و کرامت بخشیده، همان خون حسین (ع) و شهادت ثارالله است که الهام‌ بخش حریت و رادمردى و فداکارى در راه خداست.

علامه امینى «ره» مى‌نویسد: «آیا بهتر آن نیست که سجده‌گاه، از خاکى قرار داده شود که در آن، چشمه‌هاى خونى جوشیده است که رنگ خدایى داشته است؟ تربتى آمیخته با خون کسى که خداوند، او را پاک قرار داده و محبت او را اجر رسالت محمدى(ص) قرار داده است؟ خاکى که با خون سرور جوانان بهشت و ودیعه محبوب پیامبر و خدا عجین گشته است؟...» [۱۳]

منابع[ویرایش | ویرایش مبدأ]

پی نوشت[ویرایش | ویرایش مبدأ]

  1. فریده مجیدی، بررسی مردم شناختی تُربَت از زاد تا مرگ، مطالعه موردی تُربَت حضرت سیدالشهدا(ع)، از صفحه 59 تا صفحه 82.
  2. براى توضیح بیشتر ر.ک: «دائره المعارف تشیّع»، ج4 ص 25.
  3. همان، ج2، ص 103.
  4. سفینة البحار، ج 1، ص 122 و 463.
  5. همان.
  6. من لا یحضره الفقیه، ج2، ص 599 (چاپ جامعه مدرسین)، المزار، شیخ مفید، ص 143.
  7. مناقب، ج4، ص 82.
  8. وسائل الشیعة، ج 10، ص 410. روایات تربت را از جمله در وسائل الشیعة، ج 10، ص 408 تا 420 و ج 3، ص 607، المزار، شیخ مفید، ص 143 و نیز بحار الأنوار، ج 98، ص 118 ملاحظه فرمایید.
  9. منتخب التواریخ، ص 298.
  10. بحار الأنوار، ج 82، ص 153 و 334.
  11. همان، ص 158 حدیث 25.
  12. سفینة البحار، ج 1، ص 124.
  13. سیرتنا و سنّتنا، علامۀ امینى، ص 166.