چاووش خوانی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی حسین
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (تغییرمسیر به چاووشی)
برچسب: تغییر مسیر جدید
 
خط ۱: خط ۱:
'''چاووشخوانی'''، رسم شعرخوانی به آواز با آدابی خاص در بدرقه و استقبال حج‌گزاران و زائران. چاووشان در ایام خاص موسم حج یا زیارت عتبات عراق و حرم امام رضا، میان شهرها و روستاهای ایران میچرخیدند و با آداب و رسومی خاص مردم را از سفر و حرکت کاروان باخبر و به حج یا زیارت ترغیب و تشویق میکردند. آنان افزون بر چاووشیخوانی، کارها و وظایف دیگری نیز بر عهده داشتند. مهمترین و معروفترین مضمون اشعار چاووشی دعوت مردم به سفر زیارتی است که معمولاً برای زیارت مزار امام حسین(ع) با این مصراع آغاز میشود: «هر که دارد هوس کرب و بلا بسماللّه» و به یک تا چهار مصراعِ صلوات ختم میشود.
#تغییر_مسیر[[چاووشی]]
 
==تاریخچه==
از پیشینه این رسم اطلاع چندانی در دست نیست. برخی<ref>عناصری، ص164؛ یوسفی، ص8</ref> کوشیدهاند میان این رسم با آیین سوگ سیاوش شباهتی بیابند. گزارشهایی که از اجرای این رسم در ایران در دست است، قدمت چندانی ندارند. ظاهراً رسم چاووشخوانی برای زائران کربلا یا مشهد از دوره صفویه (حدود906-1135ش) مرسوم شده و بهویژه در دوره قاجار (1210-1344ش) به آن توجه ویژه شده است.<ref>روزنامه وقایع اتفاقیه، ص2؛ ادیب الملک، ص39؛ پولاک، ص230؛ حمیدی، 2004</ref> چاووش‌خوانی در بخش‌های مختلفی مثل چاووش‌خوانی صبح عاشورا، پس از سینه‌زنی و غیره برگزار می‌شود که به بررسی آن می‌پردازیم:
===چاووش‌خوانی صبح عاشورا===
در کاخکوک بیرجند، چاووش‌خوان در عزاداری صبح عاشورا، علم بر دوش، پیشاپیش خیل جمعیت حرکت می‌کرد و این اشعار را می‌خواند: <ref>سعیدی، ذبیح‌الله، آسو، برجند، خراسان جنوبی، 1364.</ref>
 
{{شعر}}
{{ب| هر که دارد هوس کرب و بلا بسم الله | هر که دارد سر همراهی ما بسم الله }}
{{ب| فاطمه بر در جنت به نوا می‌گوید | ذاکران پسر شیر خدا بسم الله }}
{{پایان شعر}}
 
 
{{شعر}}
{{ب| که بر حبیب خدا ختم انبیا صلوات | به صاحب حرم و گنبد طلا صلوات }}
{{ب| به یازده پسران علی صلوات | به نور انور هر یک جدا جدا صلوات }}
{{پایان شعر}}
 
 
{{شعر}}
{{ب| فاطمه به واویلا یا حسین می‌گوید | آه حضرت زهرا یا حسین می‌گوید }}
{{پایان شعر}}
 
 
سپس دو نفر چاووش‌خوان دیگر اشعار چاووش زیر را می‌خواندند:
 
 
{{شعر}}
{{ب| فاطمه به واویلا حسین می‌گوید | آه حضرت زهرا یا حسین می‌گوید }}
{{ب| کرده جامه بر تن چاک | می‌رفتند همی بر خاک }}
{{ب| از دل غمناک | یا حسین می‌گوید }}
{{ب| دور  خیمه‌ها گریان | همچو صید سرگردان }}
{{ب| می‌کند بر سر افغان | یا حسین می‌گوید }}
{{ب| حوریان به چشم تر | می‌زنند همی بر سر }}
{{ب| جامه پاک اندر بر | یا حسین می‌گوید }}
{{ب| آسیه به واویلا | با خدیجه کبری }}
{{ب| نیز مریم و حوا | یا حسین می‌گوید }}
{{ب| جملگی گریبان چاک | کرده بر سر خود خاک }}
{{ب| با دو دیده نمناک | یا حسین می‌گوید }}
{{م| زینب الم پرور }}  {{م| بنت حیدر صفدر }}  {{م| نور دیده مادر }}  {{م| یا حسین می‌گوید }}
{{م| جبرئیل و میکائیل }}  {{م| متفق با اسرافیل }}  {{م| و جناب عزرائیل }}  {{م| یا حسین می‌گوید }}
{{ب| اهل بیت اطهارش | بهر  خدا زارش }}
{{ب| عابدین بیمارش | یا حسین می‌گوید }}
{{پایان شعر}}
 
 
در میبد یزد، خواندن چاووشی بهانه‌ای برای ختم مراسم عزاداری هیئت بود؛ به گونه‌ای که پس از خواندن هر بیت، عزاداران صلوات ختم می‌کردند: <ref>آقایی میبدی، محمد، میبد، یزد، 1350 و 1355.</ref>
 
 
{{شعر}}
{{ب| چه کربلاست که بوی حسین می‌آید | این بو مگر از کوی حسین می‌آید }}
{{ب| چه کربلاست که آدم به هوش می‌آید | هنوز ناله زینب به گوش می‌آید }}
{{ب| چه کربلاست عزیزان خدا نصیب کند | خدا مرا زوار شه غریب کند }}
{{ب| بلند بگو تو اگر شوق مرقدش داری | به دست بریده صحرای کربلا صلوات }}
{{ب| به مادر حسین خیرالنساء صلوات | به پادشاه نجف علی مرتضی صلوات }}
{{پایان شعر}}
===چاووش‌خوانی پیش از نخل‌برداری===
در ندوشن، مراسم نخل‌برداری درعصر تاسوعا انجام می‌شود؛ بدین صورت که ابتدا فردی شروع به چاووشی می‌کند و جوانان عزادار به زیر نخل می‌روند. بعد از پایان چاووشی، با نوای «یاعلی» نخل را برمی‌دارند و دور حسینیه می‌گردانند. هنگام دور زدن نخل، چاووش این اشعار را می‌خواند: <ref>قاسمی ندوشن، 1380، ص 53-54.</ref><ref>هاشمی‌پور، 1380، ص 217-218.</ref>
 
 
{{شعر}}
{{ب| ای تشنه لب تو طاقت خنجر نداشتی | گویا غریب بودی و مادر نداشتی }}
{{ب| غسلت که داد و کی کفنت را برید و دوخت | بر حالت غریبی است آیا دل که سوخت }}
{{پایان شعر}}
 
 
امروزه نیز در یزد، هم پیش از مراسم نخل‌برداری و هم در حین نخل‌برداری، چاووشی خوانده می‌شود که بخشی از چاووشی قبل از نخل‌بردای بدین مضمون است: <ref>هاشمی‌پور، 1380، ص 217-218. </ref>
 
 
{{شعر}}
{{ب| این حسین کیست که عالم همه دیوانه اوست | این چه شمعی است که جان‌ها همه پروانه اوست }}
{{ب| هر کجا می‌نگری نور رخش جلوه‌گر است | من ندانم که چه سرّی است که در خانه اوست }}
{{ب| بگشا کام زبان تا که تو داری حرکات | فرق سر تا به کف پای محمد صلوات }}
{{پایان شعر}}
 
 
در عقدای یزد، برای دعوت مردم به روضه، چاووش به پشت بام می‌رود و با صدای بلند و خوش آهنگ اشعاری را می‌خواند. این کار فقط برای خبر کردن مردم صورت می‌گیرد تا در مجلس روضه شرکت کنند: <ref>طباطبایی عقدا، سید محمود، عقدا، یزد، 1353 و 1370.</ref>
 
 
{{شعر}}
{{ب| حسین جانم کجایی | چرا از طفل صغیرت جدایی }}
{{ب| حسینم فدایت شوم | فدای سر از تن جدایت شوم }}
{{ب| حیف فلک شاه ما را سر بریدند | جسم او را در خون کشیدند }}
{{ب| کو حسن ماه مدینه | کشته شد باب سکینه }}
{{ب| دست عباس از تن جدا شد | قامتش از کین دو تا شد }} 
{{ب| اکبرش از زین نگون شد | چشم بابش پر ز خون شد }}
{{پایان شعر}}
 
 
{{شعر}}
{{ب| ز دست تو فلک می‌زند فریاد | ز جور و ز جفا کرده‌ای بیداد }}
{{ب| من زینب دختر زهرایم | اکنون به خرابه شده جایم }}
{{ب| این سر که به تشت طلا باشد | این خامس آل عبا باشد }}
{{ب| یا امام، یا امام، یا امام مظلوم | یا امام عطشان، یا امام محروم }}
{{ب| یا امام عریان، یا امام غریب | یا امام شهید، یا امام، یا امام }}
{{پایان شعر}}
 
 
در یزد مراسم روضه‌خوانی در گذشته با چاووشی‌خوانی انجام می‌شد. بدین طریق که چند نفر از چاووش‌خوان‌ها پیش از شروع مجلس روضه‌خوانی، پشت بام خانه‌ای که روضه‌خوانی در آن دایر بود، جمع می‌شدند و یک صدا اشعاری را با هم می‌خواندند. نمونه‌ای از این‌گونه چاووشی که با ذکر «حیف و صد حیف بر حسینم» همراه است، در زیر آمده است: <ref>هاشمی پور، 1380، ص 6-7.</ref>
 
 
{{شعر}}
{{ب| ای فلک حیف بر حسینم | حیف و صد حیف بر حسینم }}
{{ب| کشته شد شاه نور دو عینم | حیف و صد حیف بر حسینم }}
{{ب| شاه ما را سر بریدند | حیف و صد حیف بر حسینم }}
{{ب| کو حسن ماه مدینه | حیف و صد حیف بر حسینم }}
{{ب| کشته شد باب سکینه | حیف و صد حیف بر حسینم }}
{{ب| دست عباسم جدا شد | حیف و صد حیف بر حسینم }}
{{ب| شورش محشر به پا شد | حیف و صد حیف بر حسینم }}
{{ب| در کجا شد کربلا شد | حیف و صد حیف بر حسینم }}
{{پایان شعر}}
==چگونگی اجرا==
چاووشخوانی غالباً بهصورت تکخوانی و گاه بهصورت گفتگوی چاووشخوان با نوچهها اجرا میشد و در برخی موارد، بدرقهکنندگان و زائران نیز با چاووشخوان همآوایی میکردند.<ref>عناصری، ص136؛ رضائی، ص157ـ 158؛ یوسفی، ص7؛ حمیدی، 2004؛ قس نصری اشرفی، نمایش و موسیقی در ایران، ج 2، ص109</ref> اشعار چاووشی در وزنها و قالبهای گوناگون خوانده میشد، ولی اشعاری با چهار مصراع، در وزنِ فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (بحر رمل مثمن محذوف) رایجتر بود. در همه این اشعار، در پایان هر بیت یا هر بند، چاووشخوان حاضران را به ذکر صلوات دعوت میکرد که در حکم بیت ترجیع بود.<ref>رضائی، ص157ـ 158؛ حمیدی، 2004</ref>
 
===بدرقه زائران===
چاووشخوانان افرادی خوشصدا و آشنا به اشعار مذهبی و مدایح و مراثی بودند و هنگامی که کاروانی قصد سفر به حج یا زیارت عتبات داشت، با خواندن اشعار در کویها و محلهها مردم را مطّلع و آنان را برای پیوستن به کاروان تشویق میکردند. چاووشان به این منظور، در محل تجمع مردم، عَلَمی برپا میکردند و با بیرقی سبز یا سرخ بر دوش، سوار بر اسب یا پیاده تا چند روز در شهر و ده میگشتند و اَشعار ویژهای را با صدای بلند میخواندند.<ref>روزنامه وقایعاتفاقیه، ص2؛ اوبن،ص17ـ 18؛ طباطبائی اردکانی، ص461؛ عناصری، ص134، 136، 139</ref> در برخی نواحی، چاووشان هر یک محله خاصی را به زیر علم یا پرچم خود داشتند و با یکدیگر رقابت میکردند<ref>عناصری، ص169</ref>. بر عَلم چاووشخوانان ابیاتی مناسب با مقصد سفر، مثلاً درباره عرفات یا منا مینوشتند یا نقشهایی از حرمین شریفین یا گنبد و بارگاه امام علی(ع) در نجف یا شمایلی از حضرت عباس(ع) مینگاشتند.<ref>عناصری، ص136</ref> دستهای از چاووشان زائران را فقط در مرحله مقدماتی سفر تا حرکت کاروان همراهی میکردند و هنگام خداحافظی زائر با اقوام و آشنایان، چاووشی میخواندند<ref>جهانگیری، ص313</ref> و معمولاً پس از طی منزلی با کاروان (تا بیرون ده یا کاروانسرای مبدأ حرکت یا تا پایانههای مسافربری)، به دیار خود بازمیگشتند. هنگام بازگشت کاروانها، چاووشخوان خبر نزدیک شدن کاروان را به مردم میداد و در مراسم استقبال از زائران نیز چاووشخوانی میکرد.<ref>اوبن،ص17ـ 18</ref>
 
===همراه و راهنمای زائران===
دسته دیگری از چاووشان در سفر همراه کاروان بودند و در کنار کار چاووشخوانی ـ که در تمام سفر ادامه مییافت ـ راهنمای حرفهای زائران بودند. آنان در گذشته برای حفاظت از قافله، تفنگ یا شمشیری با خود حمل میکردند و علاوه بر اعلام زمان حرکت، استراحت، تدارک محل سکونت و خرید مایحتاج، راهنمایی زائران را در اماکن زیارتی نیز برعهده داشتند.<ref>طباطبائیاردکانی، ص464</ref> در شهرهای بزرگ، این گروه از چاووشان را چند هفته قبل از آغاز مسافرت به خدمت میگرفتند.<ref>شهریباف، ج 3، ص453</ref> این گونه چاووشیها صورت کاملاً حرفهای داشت و در برخی اسناد، از جمله در آمارنامهای تهیهشده در 1310ش در آران و بیدگل کاشان، چاووشی به عنوان شغل، ثبت شده است.<ref>وصاف بیدگلی، ص43</ref>
 
==منبع درآمد==
هر زائر، به تناسب وضع مالی و مقام اجتماعی خود، در ازای این خدمات مبلغی به چاووشان میپرداخت. به گزارش اوبن،<ref>ص 18</ref> در دوره قاجار، ثروتمندان بین پانزده تا بیست تومان و گاه بیشتر حقالزحمه و انعام میدادند، ولی دستمزدی که افراد کمبضاعت میپرداختند از چند قران تجاوز نمیکرد. در برخی موارد چاووشخوان، هنگامی که شهر زیارتی و نمای حرم از دور پدیدار میشد (مثلاً تپه سلام نزدیک مشهد)، هدیهای به نام «گنبدنما» از زائران دریافت میکرد.<ref>طباطبائی اردکانی، ص466</ref> چاووشانِ همراه کاروان، به هنگام بازگشت، چند منزل جلوتر حرکت میکردند تا بازگشت زائران را به خانواده آنان خبر دهند و مژدگانی بگیرند.<ref>اوبن،ص 18</ref> در مصر، چاووشان کاروانهای حج (شاویشالحاج) نیز چنین میکردند.<ref>لین، ص440</ref>
 
===کاسته شدن اعتبار===
به نظر عناصری<ref>ص 165</ref> یکی از علل کاسته شدن از اعتبار و حرمت حرفه چاووشخوانی، رواج یافتن مُزدسِتانی و خلعتگرفتن آنان بود که سبب برتری جنبه مادّی کار بر اصل معنوی آن شد.
 
==آموزش و شمایل==
برخی چاووشان از نوجوانی وارد این کار میشدند<ref>اوبن، ص14</ref> و با طی مراحل نوچگی، خواندن از روی متن، خواندن از حفظ و همراهی با چاووشخوان، مهارت مییافتند.<ref>عناصری، 136</ref> در برخی خانوادهها نیز این حرفه ارثی بود.<ref>عناصری، ص169</ref>
 
اهل این حرفه پوشاک و ابزار ویژهای نداشتند، ولی معمولاً شال سیاهی را حمایل سینه میکردند و سادات ایشان نیز شال سبزی بر گردن میانداختند.<ref>عناصری، ص136</ref>
 
==موسیقی و درون مایه اشعار==
از نظر موسیقایی، مقام چاووشی از جمله مقامهای سازی و آوازی است که به واسطه موسیقی تعزیه، جایگاه خود را در موسیقی محلی برخی نواحی از جمله مازندران تثبیت کرده است.<ref>نصری اشرفی، 1374 ش، ص102</ref>
 
اشعار چاووشخوانان عامیانه است و به همین سبب استحکام و ظرافت چندانی ندارد و گاه از نظر وزن و قافیه و انشا نیز دارای مشکلاتی است. این اشعار معمولاً سراینده مشخصی ندارند و دخل و تصرفهای بسیاری در آنها راه یافته است.<ref>عناصری، ص144</ref>
 
با وجود مشابهت مضمون شعرهای چاووشی با سایر اشعار راجع به منقبت یا عزاداری اولیا، در هر سفر زیارتی بر مضامینی تأکید میشود که با مقصد زائران مناسبت دارد و حال و هوا و شوق زیارت و امیدواری به حصول حاجات و قبولی توبه در این اشعار غالب است؛ ازاینرو، گاه چاووشان در هر سفر بالبداهه نیز اشعاری میسرودند.<ref>عناصری، ص135ـ137، 153ـ154</ref> در اشعار چاووشی مربوط به حج، مضمونهای راجع به قربانی کردن اسماعیل(ع) با تأکید بر «ذبیح الله» بودن او چشمگیرتر است.<ref>عناصری، ص157ـ159</ref> در اشعار مربوط به زیارت امامان شیعه، علاوه بر بیان ویژگیهای هر یک، بر شکوه بارگاه و مقبره ایشان تأکید میشود.<ref>عناصری، ص135؛ شهریباف، ج 3، ص447</ref> با این حال، مهمترین و معروفترین مضمون این اشعار دعوت مردم به سفر زیارتی است که معمولاً در مورد زیارت مزار امام حسین(ع) با این مصراع آغاز میشود: «هر که دارد هوس کرب و بلا بسمالله»<ref>عناصری، ص143</ref> و به یک تا چهار مصراعِ صلوات ختم میشود.
 
==کاربردهای دیگر==
چاووشان گاه به اذان گویی، تعزیه خوانی یا مداحی اولیا در جشنهای غیردینی مثل عروسی نیز میپرداختند<ref>عناصری، ص136ـ137؛ آلاحمد،ص50</ref>. در جشنهای ختنه سوران در مصر نیز کسانی با عنوان چاووش/ شاویش، دستاندرکار بخشی از مراسماند.<ref>لین، ص511 ـ512</ref>
 
چاووشخوانان همچنین به نوعی با اشعار خود به بیان وقایع و لوازم سفر و دشواریهای راه و سختگیریهای مرزبانان به هنگام ورود زوار به اراضی مقدّس میپرداختند.<ref>عناصری، ص153؛ فرهنگنامه ادبی فارسی، ذیل «چاوشی»</ref> در قطعهای چاووشی که به روایت محمدعلی رجاء زفرهای (متوفی 1361)<ref>ص 405ـ406</ref> به دست ما رسیده است، از بیش از هفتاد وسیله و لوازم سفر زائران نام برده شده است. در این چاووشینامه که به هنگام شبگیرکردن (سحرخیزی) و آمادگی حرکت از منزلی به منزل دیگر خوانده میشد، با ذکر نام وسایل به مسافران هشدار داده میشد که چیزی را جا نگذارند. ذکر نام قوطی گوگرد، ذرهبین، مگسپران، وافور و قوطی تریاک در این مجموعه جالب توجه است.
 
==نوع دیگر چاووش خوانی==
در برخی مناطق ایران، از جمله در استان سمنان و خراسان، گونه دیگری از چاووشیخوانی مذهبی ملاحظه میشود که با سنّت زیارت ارتباط مستقیمی ندارد، اما به گونهای رمزی و استعاری با مفهوم حرکت کاروان امام حسین به کربلا مرتبط میشود، چنانکه در بیرجند به مناسبت سالروز ورود اهل بیت امام حسین به کربلا، چاووشخوانی میکنند و از نزدیک شدن ایام سوگواری محرم و رسم عَلَمبندان خبر میدهند و در حین بستن علم نیز اسفند دود میکنند و چاووشی میخوانند و طبق معمول، مردم نیز در پایان هریک از ابیات چاووشی صلوات میفرستند.<ref>مردمنگاری مراسم عزاداری ماه محرم در شهرستان بیرجند، ص47ـ 48</ref> در بیرجند و میبد، چاووشخوان درون نخلی که بر دوش مردم حمل میشود، مینشیند و چاووشی میخواند.<ref>بلوکباشی ص71ـ72</ref> در مراسم آیینی «شمع و چراغ» در شبهای شهادت امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در تکیه بیدآباد شاهرود، پس از خواندن خطبه و دعا، چاووش اشعار (دوازدهبند) [[محتشم کاشانی را درباره واقعه کربلا و رثای شهدای کربلا آن میخواند و حضار در پایان هر مصراع صلوات میفرستند. شغل چاووشی در تکیه بیدآباد شاهرود موروثی است.<ref>شریعتزاده، ج 2، ص409ـ413</ref> در نوشآباد کاشان نیز کسی با عنوان «چاووشخوان» در روز عاشورا سوار بر اسب پیشاپیش تعزیهخوانان، چاووشی میخوانده است.
 
==وضعیت امروزی==
چاووشی خوانی هنوز در شهرها و روستاهای ایران با تفاوتهایی نسبت به گذشته مرسوم است. این رسم امروزه در خواندن شعر در وقت بدرقه و بیشتر در استقبال و گاه حین سفر خلاصه میشود. در شهرها چاووشیخوانان که مداحان مذهبیاند، همراه بدرقهکنندگان یا استقبالکنندگان، اشعار چاووشی را همچون گذشته به آواز و بدون ساز میخوانند. رسم چاووشی هنگام استقبال از حاجیان، غالباً در سه جا، ایستگاههای پروازی، چند کیلومتر بیرون شهرها یا در کوی و خیابان محل سکونت آنان برگزار میشود و همراه شادی، دودکردن اسپند، قربانی و گلاب افشانی است.
 
==نمونهای از اشعار==
 
*اشعار چاووشی گاه حزن انگیزند همچون:
 
«من از دیار شکوه و جلال میآیم/ ز سرزمین اذان بلال میآیم/
 
ز دشت لاله خونین سینه آمده ام/ شکسته دل ز دیار مدینه آمده ام/
 
زمانه چو گرداب و ساحلم آنجاست/ تنم به خاک وطن باشد و دلم آنجاست/
 
نصیب مرغ دل من شکسته بالی بود/ پرم ز غصه و جای همه چه خالی بود/
 
مدینه با دل زوار گفتگوها داشت/ گل مدینه ز احساس رنگ و بوها داشت/
 
مدینه با دل آتش گرفته خو دارد/ خدا نصیب کند هر که آرزو دارد/
 
نسیم وار به هر کوی در به در گشتم/ مزار گمشده پیدا نکرده برگشتم»
 
*و گاه شاد و سرورانگیزند همچون:
 
«حاجیان از حرم امن خدا آمدهاند/ شادمان در وطن از سعی و صفا آمدهاند/
 
رفته بودند سوی مشعر و میقات و حریم/ خرم از رکن و منی سوی وطن آمدهاند/
 
روز عید عرفه خوانده دعا در عرفات/ شاد و مسرور همه سوی وطن آمدهاند/
 
بار الها بکن این حج و زیارات قبول/ سعی مشکور که با حج بجا آمدهاند/
 
شکر بسیار خدا را که به ایران عزیز/ حاجیان از حرم امن خدا آمدهاند».<ref>تحقیقات میدانی نویسنده این بخش</ref>
 
==پیوند به بیرون==
 
*منبع مقاله: دانشنامه مجازی مکتب اهل بیت
 
==منابع==
 
*ابن‌بطوطه‌، رحله ابن‌بطوطه، چاپ علی منتصر کتانی‌، بیروت 1395/1975.
*ابوالقاسم انجوی شیرازی‌، جشنها و آداب و معتقدات زمستان، تهران 1379‌.
*علی بلوکباشی‌، نخل‌گردانی‌: نمایش تمثیلی از جاودانگی شهیدان‌، تهران 1380‌.
*یاکوب ادوارد پولاک‌، سفرنامه پولاک‌، ترجمه کیکاوس جهانداری‌، تهران 1361‌.
*محمدمهدی تبریزی‌، وسیله النجاه، در فتوت‌نامه‌ها و رسائل خاکساریه‌(سی رساله‌)، چاپ مهران افشاری‌، تهران‌. پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی‌، 1382‌.
*محمدعلی رجاء زفره‌ای‌، «چاوشی‌نامه»، وحید، دوره 13،ش 14، تیر 1354.
*جلال طوفان‌، تاریخ اجتماعی جهرم در قرون گذشته‌، شیراز، 1381‌.
*فرهنگنامه ادبی فارسی‌: دانشنامه ادب فارسی‌، ج 2، به سرپرستی حسن انوشه‌، تهران‌: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی‌، سازمان چاپ و انتشارات‌، 1381 ش‌، ذیل «چاوشی» (از مهسان عطاری‌).
*محمدجعفر محجوب‌، ادبیات عامیانۀ ایران‌: مجموعه مقالات در بارۀ افسانه‌ها و آداب و رسوم مردم ایران، به کوشش حسن ذوالفقاری‌،«سخنوری»، تهران‌، 1383‌.
 
{{پایان}}
===منابع انگلیسی===
 
*EIr. s.v. "Čāvoš" (by Golām-Hosayn Yusofi);
*Willem Floor, "Guilds and futuvvat in Iran", ZDMG , vol.134, no.1 (1984);
 
==پی نوشت==
<references />

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۳ ژانویهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۲:۴۵

تغییرمسیر به: