چاووش خوانی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی حسین
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۹۳: خط ۱۹۳:
{{پایان}}
{{پایان}}
=== منابع انگلیسی ===
=== منابع انگلیسی ===
{{چپچین}}
* EIr. s.v. "Čāvoš" (by Golām-Hosayn Yusofi);
* EIr. s.v. "Čāvoš" (by Golām-Hosayn Yusofi);
* Willem Floor, "Guilds and futuvvat in Iran", ZDMG , vol.134, no.1 (1984);
* Willem Floor, "Guilds and futuvvat in Iran", ZDMG , vol.134, no.1 (1984);
{{پایان چپچین}}


== پی نوشت ==
== پی نوشت ==

نسخهٔ ‏۳۰ دسامبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۴:۳۰

چاووشخوانی، رسم شعرخوانی به آواز با آدابی خاص در بدرقه و استقبال حجگزاران و زائران. چاووشان در ایام خاص موسم حج یا زیارت عتبات عراق و حرم امام رضا|مشهدالرضا، میان شهرها و روستاهای ایران میچرخیدند و با آداب و رسومی خاص مردم را از سفر و حرکت کاروان باخبر و به حج یا زیارت ترغیب و تشویق میکردند. آنان افزون بر چاووشیخوانی، کارها و وظایف دیگری نیز بر عهده داشتند. مهمترین و معروفترین مضمون اشعار چاووشی دعوت مردم به سفر زیارتی است که معمولاً برای زیارت مزار امام حسین(ع) با این مصراع آغاز میشود: «هر که دارد هوس کرب و بلا بسماللّه» و به یک تا چهار مصراعِ صلوات ختم میشود.

تاریخچه

از پیشینه این رسم اطلاع چندانی در دست نیست. برخی[۱] کوشیدهاند میان این رسم با آیین سوگ سیاوش شباهتی بیابند. گزارشهایی که از اجرای این رسم در ایران در دست است، قدمت چندانی ندارند. ظاهراً رسم چاووشخوانی برای زائران کربلا یا مشهد از دوره صفویه (حدود906-1135ش) مرسوم شده و بهویژه در دوره قاجار (1210-1344ش) به آن توجه ویژه شده است.[۲] چاووش‌خوانی در بخش‌های مختلفی مثل چاووش‌خوانی صبح عاشورا، پس از سینه‌زنی و غیره برگزار می‌شود که به بررسی آن می‌پردازیم:

چاووش‌خوانی صبح عاشورا

در کاخکوک بیرجند، چاووش‌خوان در عزاداری صبح عاشورا، علم بر دوش، پیشاپیش خیل جمعیت حرکت می‌کرد و این اشعار را می‌خواند: [۳]

هر که دارد هوس کرب و بلا بسم الله هر که دارد سر همراهی ما بسم الله
فاطمه بر در جنت به نوا می‌گوید ذاکران پسر شیر خدا بسم الله


که بر حبیب خدا ختم انبیا صلوات به صاحب حرم و گنبد طلا صلوات
به یازده پسران علی صلوات به نور انور هر یک جدا جدا صلوات


فاطمه به واویلا یا حسین می‌گوید آه حضرت زهرا یا حسین می‌گوید


سپس دو نفر چاووش‌خوان دیگر اشعار چاووش زیر را می‌خواندند:


فاطمه به واویلا حسین می‌گوید آه حضرت زهرا یا حسین می‌گوید
کرده جامه بر تن چاک می‌رفتند همی بر خاک
از دل غمناک یا حسین می‌گوید
دور خیمه‌ها گریان همچو صید سرگردان
می‌کند بر سر افغان یا حسین می‌گوید
حوریان به چشم تر می‌زنند همی بر سر
جامه پاک اندر بر یا حسین می‌گوید
آسیه به واویلا با خدیجه کبری
نیز مریم و حوا یا حسین می‌گوید
جملگی گریبان چاک کرده بر سر خود خاک
با دو دیده نمناک یا حسین می‌گوید
زینب الم پرور
بنت حیدر صفدر
نور دیده مادر
یا حسین می‌گوید
جبرئیل و میکائیل
متفق با اسرافیل
و جناب عزرائیل
یا حسین می‌گوید
اهل بیت اطهارش بهر خدا زارش
عابدین بیمارش یا حسین می‌گوید


در میبد یزد، خواندن چاووشی بهانه‌ای برای ختم مراسم عزاداری هیئت بود؛ به گونه‌ای که پس از خواندن هر بیت، عزاداران صلوات ختم می‌کردند: [۴]


چه کربلاست که بوی حسین می‌آید این بو مگر از کوی حسین می‌آید
چه کربلاست که آدم به هوش می‌آید هنوز ناله زینب به گوش می‌آید
چه کربلاست عزیزان خدا نصیب کند خدا مرا زوار شه غریب کند
بلند بگو تو اگر شوق مرقدش داری به دست بریده صحرای کربلا صلوات
به مادر حسین خیرالنساء صلوات به پادشاه نجف علی مرتضی صلوات

چاووش‌خوانی پیش از نخل‌برداری

در ندوشن، مراسم نخل‌برداری درعصر تاسوعا انجام می‌شود؛ بدین صورت که ابتدا فردی شروع به چاووشی می‌کند و جوانان عزادار به زیر نخل می‌روند. بعد از پایان چاووشی، با نوای «یاعلی» نخل را برمی‌دارند و دور حسینیه می‌گردانند. هنگام دور زدن نخل، چاووش این اشعار را می‌خواند: [۵][۶]


ای تشنه لب تو طاقت خنجر نداشتی گویا غریب بودی و مادر نداشتی
غسلت که داد و کی کفنت را برید و دوخت بر حالت غریبی است آیا دل که سوخت


امروزه نیز در یزد، هم پیش از مراسم نخل‌برداری و هم در حین نخل‌برداری، چاووشی خوانده می‌شود که بخشی از چاووشی قبل از نخل‌بردای بدین مضمون است: [۷]


این حسین کیست که عالم همه دیوانه اوست این چه شمعی است که جان‌ها همه پروانه اوست
هر کجا می‌نگری نور رخش جلوه‌گر است من ندانم که چه سرّی است که در خانه اوست
بگشا کام زبان تا که تو داری حرکات فرق سر تا به کف پای محمد صلوات


در عقدای یزد، برای دعوت مردم به روضه، چاووش به پشت بام می‌رود و با صدای بلند و خوش آهنگ اشعاری را می‌خواند. این کار فقط برای خبر کردن مردم صورت می‌گیرد تا در مجلس روضه شرکت کنند: [۸]


حسین جانم کجایی چرا از طفل صغیرت جدایی
حسینم فدایت شوم فدای سر از تن جدایت شوم
حیف فلک شاه ما را سر بریدند جسم او را در خون کشیدند
کو حسن ماه مدینه کشته شد باب سکینه
دست عباس از تن جدا شد قامتش از کین دو تا شد
اکبرش از زین نگون شد چشم بابش پر ز خون شد


ز دست تو فلک می‌زند فریاد ز جور و ز جفا کرده‌ای بیداد
من زینب دختر زهرایم اکنون به خرابه شده جایم
این سر که به تشت طلا باشد این خامس آل عبا باشد
یا امام، یا امام، یا امام مظلوم یا امام عطشان، یا امام محروم
یا امام عریان، یا امام غریب یا امام شهید، یا امام، یا امام


در یزد مراسم روضه‌خوانی در گذشته با چاووشی‌خوانی انجام می‌شد. بدین طریق که چند نفر از چاووش‌خوان‌ها پیش از شروع مجلس روضه‌خوانی، پشت بام خانه‌ای که روضه‌خوانی در آن دایر بود، جمع می‌شدند و یک صدا اشعاری را با هم می‌خواندند. نمونه‌ای از این‌گونه چاووشی که با ذکر «حیف و صد حیف بر حسینم» همراه است، در زیر آمده است: [۹]


ای فلک حیف بر حسینم حیف و صد حیف بر حسینم
کشته شد شاه نور دو عینم حیف و صد حیف بر حسینم
شاه ما را سر بریدند حیف و صد حیف بر حسینم
کو حسن ماه مدینه حیف و صد حیف بر حسینم
کشته شد باب سکینه حیف و صد حیف بر حسینم
دست عباسم جدا شد حیف و صد حیف بر حسینم
شورش محشر به پا شد حیف و صد حیف بر حسینم
در کجا شد کربلا شد حیف و صد حیف بر حسینم

چگونگی اجرا

چاووشخوانی غالباً بهصورت تکخوانی و گاه بهصورت گفتگوی چاووشخوان با نوچهها اجرا میشد و در برخی موارد، بدرقهکنندگان و زائران نیز با چاووشخوان همآوایی میکردند.[۱۰] اشعار چاووشی در وزنها و قالبهای گوناگون خوانده میشد، ولی اشعاری با چهار مصراع، در وزنِ فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (بحر رمل مثمن محذوف) رایجتر بود. در همه این اشعار، در پایان هر بیت یا هر بند، چاووشخوان حاضران را به ذکر صلوات دعوت میکرد که در حکم بیت ترجیع بود.[۱۱]

بدرقه زائران

چاووشخوانان افرادی خوشصدا و آشنا به اشعار مذهبی و مدایح و مراثی بودند و هنگامی که کاروانی قصد سفر به حج یا زیارت عتبات داشت، با خواندن اشعار در کویها و محلهها مردم را مطّلع و آنان را برای پیوستن به کاروان تشویق میکردند. چاووشان به این منظور، در محل تجمع مردم، عَلَمی برپا میکردند و با بیرقی سبز یا سرخ بر دوش، سوار بر اسب یا پیاده تا چند روز در شهر و ده میگشتند و اَشعار ویژهای را با صدای بلند میخواندند.[۱۲] در برخی نواحی، چاووشان هر یک محله خاصی را به زیر علم یا پرچم خود داشتند و با یکدیگر رقابت میکردند[۱۳]. بر عَلم چاووشخوانان ابیاتی مناسب با مقصد سفر، مثلاً درباره عرفات یا منا مینوشتند یا نقشهایی از حرمین شریفین یا گنبد و بارگاه امام علی(ع) در نجف یا شمایلی از حضرت عباس(ع) مینگاشتند.[۱۴] دستهای از چاووشان زائران را فقط در مرحله مقدماتی سفر تا حرکت کاروان همراهی میکردند و هنگام خداحافظی زائر با اقوام و آشنایان، چاووشی میخواندند[۱۵] و معمولاً پس از طی منزلی با کاروان (تا بیرون ده یا کاروانسرای مبدأ حرکت یا تا پایانههای مسافربری)، به دیار خود بازمیگشتند. هنگام بازگشت کاروانها، چاووشخوان خبر نزدیک شدن کاروان را به مردم میداد و در مراسم استقبال از زائران نیز چاووشخوانی میکرد.[۱۶]

همراه و راهنمای زائران

دسته دیگری از چاووشان در سفر همراه کاروان بودند و در کنار کار چاووشخوانی ـ که در تمام سفر ادامه مییافت ـ راهنمای حرفهای زائران بودند. آنان در گذشته برای حفاظت از قافله، تفنگ یا شمشیری با خود حمل میکردند و علاوه بر اعلام زمان حرکت، استراحت، تدارک محل سکونت و خرید مایحتاج، راهنمایی زائران را در اماکن زیارتی نیز برعهده داشتند.[۱۷] در شهرهای بزرگ، این گروه از چاووشان را چند هفته قبل از آغاز مسافرت به خدمت میگرفتند.[۱۸] این گونه چاووشیها صورت کاملاً حرفهای داشت و در برخی اسناد، از جمله در آمارنامهای تهیهشده در 1310ش در آران و بیدگل کاشان، چاووشی به عنوان شغل، ثبت شده است.[۱۹]

منبع درآمد

هر زائر، به تناسب وضع مالی و مقام اجتماعی خود، در ازای این خدمات مبلغی به چاووشان میپرداخت. به گزارش اوبن،[۲۰] در دوره قاجار، ثروتمندان بین پانزده تا بیست تومان و گاه بیشتر حقالزحمه و انعام میدادند، ولی دستمزدی که افراد کمبضاعت میپرداختند از چند قران تجاوز نمیکرد. در برخی موارد چاووشخوان، هنگامی که شهر زیارتی و نمای حرم از دور پدیدار میشد (مثلاً تپه سلام نزدیک مشهد)، هدیهای به نام «گنبدنما» از زائران دریافت میکرد.[۲۱] چاووشانِ همراه کاروان، به هنگام بازگشت، چند منزل جلوتر حرکت میکردند تا بازگشت زائران را به خانواده آنان خبر دهند و مژدگانی بگیرند.[۲۲] در مصر، چاووشان کاروانهای حج (شاویشالحاج) نیز چنین میکردند.[۲۳]

کاسته شدن اعتبار

به نظر عناصری[۲۴] یکی از علل کاسته شدن از اعتبار و حرمت حرفه چاووشخوانی، رواج یافتن مُزدسِتانی و خلعتگرفتن آنان بود که سبب برتری جنبه مادّی کار بر اصل معنوی آن شد.

آموزش و شمایل

برخی چاووشان از نوجوانی وارد این کار میشدند[۲۵] و با طی مراحل نوچگی، خواندن از روی متن، خواندن از حفظ و همراهی با چاووشخوان، مهارت مییافتند.[۲۶] در برخی خانوادهها نیز این حرفه ارثی بود.[۲۷]

اهل این حرفه پوشاک و ابزار ویژهای نداشتند، ولی معمولاً شال سیاهی را حمایل سینه میکردند و سادات ایشان نیز شال سبزی بر گردن میانداختند.[۲۸]

موسیقی و درون مایه اشعار

از نظر موسیقایی، مقام چاووشی از جمله مقامهای سازی و آوازی است که به واسطه موسیقی تعزیه، جایگاه خود را در موسیقی محلی برخی نواحی از جمله مازندران تثبیت کرده است.[۲۹]

اشعار چاووشخوانان عامیانه است و به همین سبب استحکام و ظرافت چندانی ندارد و گاه از نظر وزن و قافیه و انشا نیز دارای مشکلاتی است. این اشعار معمولاً سراینده مشخصی ندارند و دخل و تصرفهای بسیاری در آنها راه یافته است.[۳۰]

با وجود مشابهت مضمون شعرهای چاووشی با سایر اشعار راجع به منقبت یا عزاداری اولیا، در هر سفر زیارتی بر مضامینی تأکید میشود که با مقصد زائران مناسبت دارد و حال و هوا و شوق زیارت و امیدواری به حصول حاجات و قبولی توبه در این اشعار غالب است؛ ازاینرو، گاه چاووشان در هر سفر بالبداهه نیز اشعاری میسرودند.[۳۱] در اشعار چاووشی مربوط به حج، مضمونهای راجع به قربانی کردن اسماعیل(ع) با تأکید بر «ذبیح الله» بودن او چشمگیرتر است.[۳۲] در اشعار مربوط به زیارت امامان شیعه، علاوه بر بیان ویژگیهای هر یک، بر شکوه بارگاه و مقبره ایشان تأکید میشود.[۳۳] با این حال، مهمترین و معروفترین مضمون این اشعار دعوت مردم به سفر زیارتی است که معمولاً در مورد زیارت مزار امام حسین(ع) با این مصراع آغاز میشود: «هر که دارد هوس کرب و بلا بسمالله»[۳۴] و به یک تا چهار مصراعِ صلوات ختم میشود.

کاربردهای دیگر

چاووشان گاه به اذان گویی، تعزیه خوانی یا مداحی اولیا در جشنهای غیردینی مثل عروسی نیز میپرداختند[۳۵]. در جشنهای ختنه سوران در مصر نیز کسانی با عنوان چاووش/ شاویش، دستاندرکار بخشی از مراسماند.[۳۶]

چاووشخوانان همچنین به نوعی با اشعار خود به بیان وقایع و لوازم سفر و دشواریهای راه و سختگیریهای مرزبانان به هنگام ورود زوار به اراضی مقدّس میپرداختند.[۳۷] در قطعهای چاووشی که به روایت محمدعلی رجاء زفرهای (متوفی 1361)[۳۸] به دست ما رسیده است، از بیش از هفتاد وسیله و لوازم سفر زائران نام برده شده است. در این چاووشینامه که به هنگام شبگیرکردن (سحرخیزی) و آمادگی حرکت از منزلی به منزل دیگر خوانده میشد، با ذکر نام وسایل به مسافران هشدار داده میشد که چیزی را جا نگذارند. ذکر نام قوطی گوگرد، ذرهبین، مگسپران، وافور و قوطی تریاک در این مجموعه جالب توجه است.

نوع دیگر چاووش خوانی

در برخی مناطق ایران، از جمله در استان سمنان و خراسان، گونه دیگری از چاووشیخوانی مذهبی ملاحظه میشود که با سنّت زیارت ارتباط مستقیمی ندارد، اما به گونهای رمزی و استعاری با مفهوم حرکت کاروان امام حسین به کربلا مرتبط میشود، چنانکه در بیرجند به مناسبت سالروز ورود اهل بیت امام حسین به کربلا، چاووشخوانی میکنند و از نزدیک شدن ایام سوگواری محرم و رسم عَلَمبندان خبر میدهند و در حین بستن علم نیز اسفند دود میکنند و چاووشی میخوانند و طبق معمول، مردم نیز در پایان هریک از ابیات چاووشی صلوات میفرستند.[۳۹] در بیرجند و میبد، چاووشخوان درون نخلی که بر دوش مردم حمل میشود، مینشیند و چاووشی میخواند.[۴۰] در مراسم آیینی «شمع و چراغ» در شبهای شهادت امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در تکیه بیدآباد شاهرود، پس از خواندن خطبه و دعا، چاووش اشعار (دوازدهبند) [[محتشم کاشانی را درباره واقعه کربلا و رثای شهدای کربلا آن میخواند و حضار در پایان هر مصراع صلوات میفرستند. شغل چاووشی در تکیه بیدآباد شاهرود موروثی است.[۴۱] در نوشآباد کاشان نیز کسی با عنوان «چاووشخوان» در روز عاشورا سوار بر اسب پیشاپیش تعزیهخوانان، چاووشی میخوانده است.

وضعیت امروزی

چاووشی خوانی هنوز در شهرها و روستاهای ایران با تفاوتهایی نسبت به گذشته مرسوم است. این رسم امروزه در خواندن شعر در وقت بدرقه و بیشتر در استقبال و گاه حین سفر خلاصه میشود. در شهرها چاووشیخوانان که مداحان مذهبیاند، همراه بدرقهکنندگان یا استقبالکنندگان، اشعار چاووشی را همچون گذشته به آواز و بدون ساز میخوانند. رسم چاووشی هنگام استقبال از حاجیان، غالباً در سه جا، ایستگاههای پروازی، چند کیلومتر بیرون شهرها یا در کوی و خیابان محل سکونت آنان برگزار میشود و همراه شادی، دودکردن اسپند، قربانی و گلاب افشانی است.

نمونهای از اشعار

  • اشعار چاووشی گاه حزن انگیزند همچون:

«من از دیار شکوه و جلال میآیم/ ز سرزمین اذان بلال میآیم/

ز دشت لاله خونین سینه آمده ام/ شکسته دل ز دیار مدینه آمده ام/

زمانه چو گرداب و ساحلم آنجاست/ تنم به خاک وطن باشد و دلم آنجاست/

نصیب مرغ دل من شکسته بالی بود/ پرم ز غصه و جای همه چه خالی بود/

مدینه با دل زوار گفتگوها داشت/ گل مدینه ز احساس رنگ و بوها داشت/

مدینه با دل آتش گرفته خو دارد/ خدا نصیب کند هر که آرزو دارد/

نسیم وار به هر کوی در به در گشتم/ مزار گمشده پیدا نکرده برگشتم»

  • و گاه شاد و سرورانگیزند همچون:

«حاجیان از حرم امن خدا آمدهاند/ شادمان در وطن از سعی و صفا آمدهاند/

رفته بودند سوی مشعر و میقات و حریم/ خرم از رکن و منی سوی وطن آمدهاند/

روز عید عرفه خوانده دعا در عرفات/ شاد و مسرور همه سوی وطن آمدهاند/

بار الها بکن این حج و زیارات قبول/ سعی مشکور که با حج بجا آمدهاند/

شکر بسیار خدا را که به ایران عزیز/ حاجیان از حرم امن خدا آمدهاند».[۴۲]

پیوند به بیرون

  • منبع مقاله: دانشنامه مجازی مکتب اهل بیت

منابع

  • ابن‌بطوطه‌، رحله ابن‌بطوطه، چاپ علی منتصر کتانی‌، بیروت 1395/1975.
  • ابوالقاسم انجوی شیرازی‌، جشنها و آداب و معتقدات زمستان، تهران 1379‌.
  • علی بلوکباشی‌، نخل‌گردانی‌: نمایش تمثیلی از جاودانگی شهیدان‌، تهران 1380‌.
  • یاکوب ادوارد پولاک‌، سفرنامه پولاک‌، ترجمه کیکاوس جهانداری‌، تهران 1361‌.
  • محمدمهدی تبریزی‌، وسیله النجاه، در فتوت‌نامه‌ها و رسائل خاکساریه‌(سی رساله‌)، چاپ مهران افشاری‌، تهران‌. پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی‌، 1382‌.
  • محمدعلی رجاء زفره‌ای‌، «چاوشی‌نامه»، وحید، دوره 13،ش 14، تیر 1354.
  • جلال طوفان‌، تاریخ اجتماعی جهرم در قرون گذشته‌، شیراز، 1381‌.
  • فرهنگنامه ادبی فارسی‌: دانشنامه ادب فارسی‌، ج 2، به سرپرستی حسن انوشه‌، تهران‌: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی‌، سازمان چاپ و انتشارات‌، 1381 ش‌، ذیل «چاوشی» (از مهسان عطاری‌).
  • محمدجعفر محجوب‌، ادبیات عامیانۀ ایران‌: مجموعه مقالات در بارۀ افسانه‌ها و آداب و رسوم مردم ایران، به کوشش حسن ذوالفقاری‌،«سخنوری»، تهران‌، 1383‌.

منابع انگلیسی

  • EIr. s.v. "Čāvoš" (by Golām-Hosayn Yusofi);
  • Willem Floor, "Guilds and futuvvat in Iran", ZDMG , vol.134, no.1 (1984);

پی نوشت

  1. عناصری، ص164؛ یوسفی، ص8
  2. روزنامه وقایع اتفاقیه، ص2؛ ادیب الملک، ص39؛ پولاک، ص230؛ حمیدی، 2004
  3. سعیدی، ذبیح‌الله، آسو، برجند، خراسان جنوبی، 1364.
  4. آقایی میبدی، محمد، میبد، یزد، 1350 و 1355.
  5. قاسمی ندوشن، 1380، ص 53-54.
  6. هاشمی‌پور، 1380، ص 217-218.
  7. هاشمی‌پور، 1380، ص 217-218.
  8. طباطبایی عقدا، سید محمود، عقدا، یزد، 1353 و 1370.
  9. هاشمی پور، 1380، ص 6-7.
  10. عناصری، ص136؛ رضائی، ص157ـ 158؛ یوسفی، ص7؛ حمیدی، 2004؛ قس نصری اشرفی، نمایش و موسیقی در ایران، ج 2، ص109
  11. رضائی، ص157ـ 158؛ حمیدی، 2004
  12. روزنامه وقایعاتفاقیه، ص2؛ اوبن،ص17ـ 18؛ طباطبائی اردکانی، ص461؛ عناصری، ص134، 136، 139
  13. عناصری، ص169
  14. عناصری، ص136
  15. جهانگیری، ص313
  16. اوبن،ص17ـ 18
  17. طباطبائیاردکانی، ص464
  18. شهریباف، ج 3، ص453
  19. وصاف بیدگلی، ص43
  20. ص 18
  21. طباطبائی اردکانی، ص466
  22. اوبن،ص 18
  23. لین، ص440
  24. ص 165
  25. اوبن، ص14
  26. عناصری، 136
  27. عناصری، ص169
  28. عناصری، ص136
  29. نصری اشرفی، 1374 ش، ص102
  30. عناصری، ص144
  31. عناصری، ص135ـ137، 153ـ154
  32. عناصری، ص157ـ159
  33. عناصری، ص135؛ شهریباف، ج 3، ص447
  34. عناصری، ص143
  35. عناصری، ص136ـ137؛ آلاحمد،ص50
  36. لین، ص511 ـ512
  37. عناصری، ص153؛ فرهنگنامه ادبی فارسی، ذیل «چاوشی»
  38. ص 405ـ406
  39. مردمنگاری مراسم عزاداری ماه محرم در شهرستان بیرجند، ص47ـ 48
  40. بلوکباشی ص71ـ72
  41. شریعتزاده، ج 2، ص409ـ413
  42. تحقیقات میدانی نویسنده این بخش