پل میشل فوکو: تفاوت میان نسخه‌ها

۱٬۳۶۱ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۸ ژانویهٔ ۲۰۲۰
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
پل میشل فوکو (1926-1984م) فیلسوف و متفکر نامدار فرانسوی است.
{{جعبه اطلاعات فیلسوف
|عنوان=پل میشل فوکو
|سرشناسی=
|تصویر= Michel Foucault.jpg
|نام کامل='''پُل میشِل فوکو'''
|لقب=
|نسب=
|حیطه=
|دوره=فلسفه غربی
|مکتب=فلسفه قاره‌ای، پساساختارگرایی، تحلیل گفتمان، History of ideas, معرفت‌شناسی، فلسفه اخلاق، فلسفه سیاسی، فلسفه و ادبیات
|علایق اصلی=
|ایده‌های چشمگیر=
|تبار=
|ملیت = فرانسوی
|تابعیت=
|تاریخ تولد= 15 اکتبر 1926
|شهر تولد= پواتیه
|کشور تولد=
|تاریخ مرگ= 1984
|شهر مرگ= پاریس
|کشور مرگ=
|مدفن=
|محل زندگی=
|والدین= «آن مالاپار» {{-}} «پل فوکو»
|نام همسر=
|شریک (های) زندگی=
|فرزندان=
|دین=
|مذهب=
|مدرک تحصیلی=
|رشته تحصیلی=
|محل کار=
|استاد راهنما=
|استادان=
|شاگردان=
|ادامه دهنده کارهای=
|تأثیرات=
|بنیانگذار=
|دلیل شهرت=
|مقاله‌های مهم=
|کتاب‌های چاپ شده=
|تأثیرگرفته از=
|تأثیرگذار بر=
|جوایز نوبل=
|جوایز پولیتزر=
|جایزه اریل=
|جوایز=
|وبگاه رسمی=
|امضا=
}}
'''پل میشل فوکو''' (1926-1984م) فیلسوف و متفکر نامدار فرانسوی است.
او مطالعات فلسفی خود را از سال 1942م آغاز کرد و در 1945م به پاریس رفت و یک سال بعد وارد «دانشگاه اکول نورمال سوپریور» شد. در سال 1950م به پیشنهاد لویی آلتوسر –جامعه شناس مارکسیست مشهور- به «حزب کمونیست فرانسه» پیوست و در 1952م به «دانشگاه ییل» رفت. فوکو صاحب کرسی «تاریخ نظام‌های فکری» در «کالج دو فرانس» بود و در مقاطعی در «دانشگاه ایالتی نیویورک در بوفالو» و «دانشگاه کالیفرنیا، برکلی» تدریس می‌کرد. فوکو شخصیتی جنجالی داشت و به موازات پژوهش‌ها و سخنرانی‌های علمی، در رخدادهای سیاسی هم کنشگری فعال بود. او از تأثیرگذارترین و بحث برانگیزترین متفکران قرن بیستم محسوب می‌شود. به ویژه نظریات او در تبارشناسی دانش و نسبت میان زبان، دانش، نظم و قدرت در جامعه مدرن محل توجه بسیار بوده است. از مشهورترین آثار فوکو کتاب‌های جنون و تمدن (1962م)، پیدایش کلینیک: دیرینه شناسی ادراک پزشکی (1962م)، نظم اشیاء: دیرینه شناسی علوم انسانی (1965م)، دیرینه شناسی دانش (1969م) و مراقبت و تنبیه: زایش زندان (1975م) را می‌توان نام برد.
او مطالعات فلسفی خود را از سال 1942م آغاز کرد و در 1945م به پاریس رفت و یک سال بعد وارد «دانشگاه اکول نورمال سوپریور» شد. در سال 1950م به پیشنهاد لویی آلتوسر –جامعه شناس مارکسیست مشهور- به «حزب کمونیست فرانسه» پیوست و در 1952م به «دانشگاه ییل» رفت. فوکو صاحب کرسی «تاریخ نظام‌های فکری» در «کالج دو فرانس» بود و در مقاطعی در «دانشگاه ایالتی نیویورک در بوفالو» و «دانشگاه کالیفرنیا، برکلی» تدریس می‌کرد. فوکو شخصیتی جنجالی داشت و به موازات پژوهش‌ها و سخنرانی‌های علمی، در رخدادهای سیاسی هم کنشگری فعال بود. او از تأثیرگذارترین و بحث برانگیزترین متفکران قرن بیستم محسوب می‌شود. به ویژه نظریات او در تبارشناسی دانش و نسبت میان زبان، دانش، نظم و قدرت در جامعه مدرن محل توجه بسیار بوده است. از مشهورترین آثار فوکو کتاب‌های جنون و تمدن (1962م)، پیدایش کلینیک: دیرینه شناسی ادراک پزشکی (1962م)، نظم اشیاء: دیرینه شناسی علوم انسانی (1965م)، دیرینه شناسی دانش (1969م) و مراقبت و تنبیه: زایش زندان (1975م) را می‌توان نام برد.
با اوج گرفتن مبارزات انقلابی در ایران، فوکو با هدف درک ماهیت آن انقلاب دو بار به ایران سفر کرد: نخستین بار از 25 شهریور تا 2 مهر 1375 (16-24 سپتامبر 1978م) و دومین بار از 18 تا 24 آبان (9-15 نوامبر) همان سال. او در این سفرها، علاوه بر حضور در اجتماعات انقلابیون، در تهران، قم و آبادان، با برخی از رهبران سیاسی و مذهبی ملاقات و گفت‌وگو کرد. او مشاهدات و تحلیل‌های خود را در قالب گزارش‌هایی برای روزنامه ایتالیایی «کوریره دلاسرا» می‌نوشت. مجموعه این گزارش‌ها در کتابی با عنوان گفته‌ها و نوشته‌ها (جلد:1 1954-1975) منتشر شد که مستقلا با عنوان ایرانی‌ها چه رویایی در سر دارند؟ توسط حسین معصومی همدانی به فارسی ترجمه شده است. او که در آن مقطع، بسیار تحت تأثیر مبارزات اسلامی در ایران قرار گرفته بود در مصاحبه‌ای با کلربری‌یر و پی‌یر بلانشه –دو خبرنگار روزنامه «لیبراسیون» که گزارش و روایت مفصل آن‌ها از عزاداری در فصل مستقلی از کتاب حاضر آمده است- از نقش اسلام در انقلاب ایران به «روح دنیای بی‌روح» تعبیر کرد. او خصوصا بر نقش تشیع سیاسی و نیروهای مذهبی در بسیج مردم و سازماندهی اعتراضات تأکید کرد و از پیوند معنویت و انقلاب برای نخستین بار بعد از انقلاب فرانسه، در انقلاب ایران سخن گفت.
با اوج گرفتن مبارزات انقلابی در ایران، فوکو با هدف درک ماهیت آن انقلاب دو بار به ایران سفر کرد: نخستین بار از 25 شهریور تا 2 مهر 1375 (16-24 سپتامبر 1978م) و دومین بار از 18 تا 24 آبان (9-15 نوامبر) همان سال. او در این سفرها، علاوه بر حضور در اجتماعات انقلابیون، در تهران، قم و آبادان، با برخی از رهبران سیاسی و مذهبی ملاقات و گفت‌وگو کرد. او مشاهدات و تحلیل‌های خود را در قالب گزارش‌هایی برای روزنامه ایتالیایی «کوریره دلاسرا» می‌نوشت. مجموعه این گزارش‌ها در کتابی با عنوان گفته‌ها و نوشته‌ها (جلد:1 1954-1975) منتشر شد که مستقلا با عنوان ایرانی‌ها چه رویایی در سر دارند؟ توسط حسین معصومی همدانی به فارسی ترجمه شده است. او که در آن مقطع، بسیار تحت تأثیر مبارزات اسلامی در ایران قرار گرفته بود در مصاحبه‌ای با کلربری‌یر و پی‌یر بلانشه –دو خبرنگار روزنامه «لیبراسیون» که گزارش و روایت مفصل آن‌ها از عزاداری در فصل مستقلی از کتاب حاضر آمده است- از نقش اسلام در انقلاب ایران به «روح دنیای بی‌روح» تعبیر کرد. او خصوصا بر نقش تشیع سیاسی و نیروهای مذهبی در بسیج مردم و سازماندهی اعتراضات تأکید کرد و از پیوند معنویت و انقلاب برای نخستین بار بعد از انقلاب فرانسه، در انقلاب ایران سخن گفت.
۳٬۴۸۸

ویرایش