محسن حافظی‌: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی حسین
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۵: خط ۲۵:
| سال‌های نویسندگی        =  
| سال‌های نویسندگی        =  
|سبک نوشتاری            =
|سبک نوشتاری            =
|کتاب‌ها                =
|کتاب‌ها                =سرود اشک»، «حدیث عشق»، «منشور عاشورا» و «شعله‌های سوزان»
|مقاله‌ها                =
|مقاله‌ها                =
|نمایشنامه‌ها            =
|نمایشنامه‌ها            =
خط ۷۲: خط ۷۲:
}}
}}
==زندگینامه==
==زندگینامه==
محسن حافظی، مدّاح اهل بیت (ع)، فرزند علی اکبر، در سال ١٣٣٥ ه. ش در کاشان متولد شد. وی از کودکی با غم یتیمی مواجه بود و با محرومیت خو گرفت. حافظی درباره‌ی آغاز شاعری خود می‌گوید: «در پانزده سالگی، توسلی به امام زمان پیدا کردم، احساس نمودم که می‌توانم شعر بگویم و اولین شعرم را برای امام زمان (عج) سرودم که مطلعش این است:
محسن حافظی، مداح اهل بیت(ع)، فرزند علی‌اکبر، در سال ١٣٣٥ ه. ش در کاشان متولد شد. وی از کودکی با غم یتیمی مواجه بود و با محرومیت خو گرفت. حافظی درباره‌ی آغاز شاعری خود می‌گوید: «در پانزده سالگی، توسلی به امام زمان پیدا کردم، احساس نمودم که می‌توانم شعر بگویم و اولین شعرم را برای امام زمان(عج) سرودم که مطلعش این است:  
«گر قسمتم شود که ببینم لقای توجان را کنم ز شوق فراوان فدای تو»
{|
حافظی در انجمنهای ادبی کمتر شرکت می‌کند.
|گر قسمتم شود که ببینم لقای توجان را  
 
|
شعر حافظی بیشتر در زمینه‌ی نوحه، غزل، مرثیه و مدح خاندان پیامبر (ص) است.
|کنم ز شوق فراوان فدای تو
|}
حافظی در انجمنهای ادبی کمتر شرکت می‌کند و شعرش بیشتر در زمینه‌ی نوحه، غزل، مرثیه و مدح خاندان پیامبر(ص) است.  


==آثار==
==آثار==
از آثار او می‌توان «سرود اشک»، «حدیث عشق»، «منشور عاشورا»، «شعله‌های سوزان» و جمع‌آوری آثار برگزیده‌ی شاعران در چند مجلد را نام برد. <ref> سخنوران نامی معاصر ایران؛ ج ص 1046.</ref>
از آثار او می‌توان «[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=978967&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author سرود اشک]»، «حدیث عشق»، «[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=516243&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author منشور عاشورا]»، «[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=3251232&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author شعله‌های سوزان]» و جمع‌آوری آثار برگزیده‌ی شاعران در چند مجلد را نام برد.<ref> سخنوران نامی معاصر ایران؛ ج ۲، ص ۱۰۴۶.</ref>


== اشعار ==
==اشعار==
{{شعر}}
{{شعر}}
{{ب| ای مظهر اراده و امید یا حسین‌|احیاگر طریقه‌ی توحید یا حسین }}
{{ب| ای مظهر اراده و امید یا حسین‌|احیاگر طریقه‌ی توحید یا حسین }}
خط ۹۹: خط ۱۰۱:
{{ب| گر نقد جان به نرد وفا باختی ولیک‌|حق جمله خلق را به تو بخشید یا حسین }}
{{ب| گر نقد جان به نرد وفا باختی ولیک‌|حق جمله خلق را به تو بخشید یا حسین }}


{{ب| زینب پس از شهادت گلهای پرپرت‌|داغ تو را به دشت بلا دید یا حسین <ref>همان؛ ص 1047.</ref> }}
{{ب| زینب پس از شهادت گلهای پرپرت‌|داغ تو را به دشت بلا دید یا حسین <ref>همان؛ ص ۱۰۴۷.</ref> }}
{{پایان شعر}}
 
{{شعر}}
{{ب| مهی که چشم همه اختران بود سویش‌|فروغ پرتو خورشید جلوه‌ی رویش }}
 
{{ب| طلایه‌دار سپاه مجاهدین عباس‌|که رهروان ره همت‌اند ره پویش }}
 
{{ب| فراز قله‌ی ایثار با تکاور عشق‌|نهاد پای که تا سر نهند بر کویش }}
 
{{ب| به راه عشق و وفا یکه‌تاز شطّ فرات‌|ز جان گذشت و جدا شد ز تن دو بازویش }}
 
{{ب| چو بند مشک به دندان گرفت ساقی بزم‌|بریخت بارش تیر از چهار سو، سویش }}
 
{{ب| حماسه‌ساز جهاد فرات می‌کوشید|به حفظ آب به تن بود تا که نیرویش }}
 
{{ب| فروخت هستی و بر تن خرید تیر بلا|به کوی عشق نگر همّت بلا جویش }}
 
{{ب| دریغ و درد که یکتاپرست وادی عشق‌|شد از عمود، دو تا فرق تا به ابرویش }}
 
{{ب| کشید آه ز دل باغبان چو دید به خون‌|کنار علقمه افتاد، سرو دلجویش }}
 
{{ب| نشست روی زمین و سر برادر را|نهاد چون سر اکبر به روی زانویش }}
 
{{ب| چو عطر فاطمه را در فضا شنید آن دم‌|به یاد مادر خود کرد همچو گل بویش }}
 
{{ب| به ابر خون چو نهان دید ماه را خورشید|خمید قامت او چون هلال ابرویش }}
 
{{ب| امیر هر دو جهانیم «حافظی» زان رو|غلام حلقه به گوشیم بر سر کویش <ref>همان با ص 1049.</ref> }}
 
{{ب| هرکس شنید واقعه‌ی کربلا گریست‌|تنها نه بر تو دیده‌ی اهل ولا گریست }}
 
{{ب| یک دشت نینوا ز نوای تو شد بلند|بر ناله‌ی غریبی تو نینوا گریست }}
 
{{ب| یک آسمان ستاره به یاد تو چشم ما|ای مهر پر فروغ سپهر ولا گریست }}
 
{{ب| در سوگ جانگداز تو ای دلنواز خلق‌|هرکس که شد به دام غمت مبتلا گریست }}
 
{{ب| بر طوف شمع روی تو در بزم اشتیاق‌|پروانه بال و پر زد و سر تا به پا گریست }}
 
{{ب| در روضه‌های خلد برین ختم الانبیا|هم چون علی و فاطمه و مجتبی گریست }}
 
{{ب| چهل سال از فراق تو یعقوب کربلا|این یوسف فتاده به دشت بلا گریست <ref>منشور عاشورا، ص 56.</ref>  }}
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}
{| class="" style="margin: 0 auto; "
{| style="margin: 0 auto; "
| class="b" |<span class="beyt"> مهی که چشم همه اختران بود سویش‌</span>
| class="b" |<span class="beyt"> مهی که چشم همه اختران بود سویش‌</span>
| style="width:2em;" |
| style="width:2em;" |
خط ۱۷۴: خط ۱۳۴:
| class="b" |<span class="beyt"> دریغ و درد که یکتاپرست وادی عشق‌</span>
| class="b" |<span class="beyt"> دریغ و درد که یکتاپرست وادی عشق‌</span>
| style="width:2em;" |
| style="width:2em;" |
| class="b" |<span class="beyt">شد از عمود، دو تا فرق تا به ابرویش </span>  
| class="b" |<span class="beyt">شد از عمود، دو تا فرق تا به ابرویش </span>
|-
|-
| class="b" |<span class="beyt"> کشید آه ز دل باغبان چو دید به خون‌</span>
| class="b" |<span class="beyt"> کشید آه ز دل باغبان چو دید به خون‌</span>
خط ۱۹۴: خط ۱۵۴:
| class="b" |<span class="beyt"> امیر هر دو جهانیم «حافظی» زان رو</span>
| class="b" |<span class="beyt"> امیر هر دو جهانیم «حافظی» زان رو</span>
| style="width:2em;" |
| style="width:2em;" |
| class="b" |<span class="beyt">غلام حلقه به گوشیم بر سر کویش <ref>همان با ص 1049.</ref> </span>
| class="b" |<span class="beyt">غلام حلقه به گوشیم بر سر کویش <ref>همان با ص ۱۰۴۹.</ref> </span>
|-
|-
| class="b" |<span class="beyt"> هرکس شنید واقعه‌ی کربلا گریست‌</span>
| class="b" |<span class="beyt"> هرکس شنید واقعه‌ی کربلا گریست‌</span>
خط ۲۲۲: خط ۱۸۲:
| class="b" |<span class="beyt"> چهل سال از فراق تو یعقوب کربلا</span>
| class="b" |<span class="beyt"> چهل سال از فراق تو یعقوب کربلا</span>
| style="width:2em;" |
| style="width:2em;" |
| class="b" |<span class="beyt">این یوسف فتاده به دشت بلا گریست <ref>منشور عاشورا، ص 56.</ref>  </span>
| class="b" |<span class="beyt">این یوسف فتاده به دشت بلا گریست <ref>منشور عاشورا، ص ۵۶.</ref>  </span>
|}
|}
<br />
<br />


== منابع ==
==منابع==


*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=700738&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author دانشنامه‌ی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج‌ ص: 1509-1510.]
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=700738&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author دانشنامه‌ی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج‌ ۲، ص: ۱۵۰۹-۱۵۱۰.]


==پی نوشت==
==پی نوشت==

نسخهٔ ‏۲ اوت ۲۰۲۰، ساعت ۰۹:۱۱

محسن حافظی‌ (١٣٣٥ ه. ش) از شاعران معاصر ایرانی است.

محسن حافظی‌
محسن حافظی.jpg
زادروز ١٣٣٥ ه.ش
کاشان
کتاب‌ها سرود اشک»، «حدیث عشق»، «منشور عاشورا» و «شعله‌های سوزان»

زندگینامه

محسن حافظی، مداح اهل بیت(ع)، فرزند علی‌اکبر، در سال ١٣٣٥ ه. ش در کاشان متولد شد. وی از کودکی با غم یتیمی مواجه بود و با محرومیت خو گرفت. حافظی درباره‌ی آغاز شاعری خود می‌گوید: «در پانزده سالگی، توسلی به امام زمان پیدا کردم، احساس نمودم که می‌توانم شعر بگویم و اولین شعرم را برای امام زمان(عج) سرودم که مطلعش این است:

گر قسمتم شود که ببینم لقای توجان را کنم ز شوق فراوان فدای تو

حافظی در انجمنهای ادبی کمتر شرکت می‌کند و شعرش بیشتر در زمینه‌ی نوحه، غزل، مرثیه و مدح خاندان پیامبر(ص) است.

آثار

از آثار او می‌توان «سرود اشک»، «حدیث عشق»، «منشور عاشورا»، «شعله‌های سوزان» و جمع‌آوری آثار برگزیده‌ی شاعران در چند مجلد را نام برد.[۱]

اشعار

ای مظهر اراده و امید یا حسین‌ احیاگر طریقه‌ی توحید یا حسین
ای ماه آسمان شهادت، شهید عشق‌ مهرت بود تجلی امید یا حسین
بر سر نهاده افسر سلطانی جهان‌ هرکس غلام کوی تو گردید یا حسین
گوش دلم به محفل عشاق بی‌قرار دائم سخن ز وصف تو بشنید یا حسین
عالی‌ترین حماسه‌ی تاریخ نهضتت‌ باشد قیام سرخ تو جاوید یا حسین
برگرد ماهروی تو هفتاد و یک شهید گردیده‌اند زهره و ناهید یا حسین
در دشت خون چو لاله علی اکبر جوان‌ پرپر به پیش چشم تو گردید یا حسین
گر نقد جان به نرد وفا باختی ولیک‌ حق جمله خلق را به تو بخشید یا حسین
زینب پس از شهادت گلهای پرپرت‌ داغ تو را به دشت بلا دید یا حسین [۲]
مهی که چشم همه اختران بود سویش‌ فروغ پرتو خورشید جلوه‌ی رویش
طلایه‌دار سپاه مجاهدین عباس‌ که رهروان ره همت‌اند ره پویش
فراز قله‌ی ایثار با تکاور عشق‌ نهاد پای که تا سر نهند بر کویش
به راه عشق و وفا یکه‌تاز شطّ فرات‌ ز جان گذشت و جدا شد ز تن دو بازویش
چو بند مشک به دندان گرفت ساقی بزم‌ بریخت بارش تیر از چهار سو، سویش
حماسه‌ساز جهاد فرات می‌کوشید به حفظ آب به تن بود تا که نیرویش
فروخت هستی و بر تن خرید تیر بلا به کوی عشق نگر همّت بلا جویش
دریغ و درد که یکتاپرست وادی عشق‌ شد از عمود، دو تا فرق تا به ابرویش
کشید آه ز دل باغبان چو دید به خون‌ کنار علقمه افتاد، سرو دلجویش
نشست روی زمین و سر برادر را نهاد چون سر اکبر به روی زانویش
چو عطر فاطمه را در فضا شنید آن دم‌ به یاد مادر خود کرد همچو گل بویش
به ابر خون چو نهان دید ماه را خورشید خمید قامت او چون هلال ابرویش
امیر هر دو جهانیم «حافظی» زان رو غلام حلقه به گوشیم بر سر کویش [۳]
هرکس شنید واقعه‌ی کربلا گریست‌ تنها نه بر تو دیده‌ی اهل ولا گریست
یک دشت نینوا ز نوای تو شد بلند بر ناله‌ی غریبی تو نینوا گریست
یک آسمان ستاره به یاد تو چشم ما ای مهر پر فروغ سپهر ولا گریست
در سوگ جانگداز تو ای دلنواز خلق‌ هرکس که شد به دام غمت مبتلا گریست
بر طوف شمع روی تو در بزم اشتیاق‌ پروانه بال و پر زد و سر تا به پا گریست
در روضه‌های خلد برین ختم الانبیا هم چون علی و فاطمه و مجتبی گریست
چهل سال از فراق تو یعقوب کربلا این یوسف فتاده به دشت بلا گریست [۴]


منابع

پی نوشت

  1. سخنوران نامی معاصر ایران؛ ج ۲، ص ۱۰۴۶.
  2. همان؛ ص ۱۰۴۷.
  3. همان با ص ۱۰۴۹.
  4. منشور عاشورا، ص ۵۶.