قصه کربلا: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی حسین
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۹۸: خط ۹۸:


* [http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=6114718&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران]
* [http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=6114718&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران]
{{کتاب‌شناسی عاشورا}}
{{کتاب‌شناسی عاشورا}}{{کتاب‌شناسی عاشورا}}
[[رده:کتاب‌ها]]
[[رده:کتاب‌ها]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۵ سپتامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۵۱

قصه کربلا

ناشر انتشارات شهید کاظمی
محل نشر قم
تاریخ نشر 1399
شابک۹۷۸-۶۲۲-۷۱۷۷-۳۴-۳
موضوع امام حسین (ع) و واقعه کربلا
زبان فارسی
تعداد جلد ۱۰

قصه کربلا نوشته مهدی قزلی با زبانی داستان‌گونه به روایت گوشه هایی از واقعه عاشورا می‌پردازد.

درباره‌ نویسنده[ویرایش | ویرایش مبدأ]

مهدی قزلی (1359)، نویسنده، مستندنگار، روزنامه‌نگار و مدیرعامل بنیاد شعر و ادبیات داستانی ایرانیان است وی در دانشگاه امیرکبیر در رشته مهندسی مکانیک گرایش ساخت و تولید پذیرفته شد و با اندک فاصله در رشته تاریخ تشیع، در داشنگاه پیام نور، کارشناسی ارشد خود را اخذ کرد.

از آثار وی می‌توان پنجره‌های تشنه، تنهاتر از تنها، طلایه‌دار ولایت، قصه کربلا و ... را نام برد

درباره‌ کتاب[ویرایش | ویرایش مبدأ]

کتاب قصه کربلا نوشته مهدی قزلی، در یک دوره ده جلدی با زبانی داستانگونه به روایت گوشه‌هایی از واقعه عاشورا پرداخته‌است. ساختار نوشتن فصول ده گانه قصه کربلا، ساده و در عین حال برخوردار از شیوه های نوین نویسندگی است که در آن، ایجاز در محوریت کار نویسنده قرار گرفته که مخاطب می‌تواند در کمترین زمان ممکن بیشترین بهره های حسی و تاریخی را دریافت می کند. روایت ها بدون عنوان و اغلب کوتاه هستند.

قزلی برای هر جلد عنوانی جداگانه انتخاب کرده، که کتاب حاضر جلد دهم از مجموعه ده جلدی با عنوان «فصل عاشقی» است که نویسنده به زندگی امام حسین (ع) و خانواده و دوستان وی است که در 54 صفحه توسط انتشارات کتاب یوسف چاپ و منتشر شده‌است.

چکیده‌ای از کتاب[ویرایش | ویرایش مبدأ]

امام حسین (ع) در شب مبعث از مکه به سمت کوفه حرکت کرد. زیرا در مکه ریختن خون حرام است و امام حسین (ع) برای حفظ حرمت مکه به کوفه حرکت کرد.

بعد از رسیدن به کربلا امام حسین (ع) پرچم‌ها را علم کرد. ولی زینب (س) نگران بود که نکند یاران برادرش به وقت جنگ عقیده خود را عوض کنند، اما امام حسین (ع) از همه آنها مطمئن بود و از عاشقی یارانش با زینب(س) سخن گفت.

از سپاه دشمن کسانی مانند «حر» بودند که می‌دانستند کار با جنگ خاتمه نمی‌یابد، پس پشت پا به دنیا زدند و آخرت خود را خریدند.

نویسنده در کتاب از «جون» سخن گفته که امام حسین (ع) اجازه آزادی او را داد اما وی قبول نکرد، ماند و ... شهید شد.

یاران امام حسین (ع) همه شهید شدند حالا نوبت جوانان بنی‌هاشم است.

قزلی در کتاب به شهادت تک تک جوانان بنی هاشم پرداخته که از حضرت علی اکبر (ع) شروع می‌شود.

امام حسین (ع) تنها ماند و با صدای بلند فریاد زد: کسی هست ما را یاری کند که صدایی از سرباز کوچکش آمد شاید می‌خاست بگوید من هنوز هستم.

امام حسینی که نامه‌ها را نخوانده قبول می‌کرد، تا مبادا همان قدر که نامه را می‌خواند صاحب نامه بایستد و خجالت بکشد، حال برای یک کف دست آب برای طفل شش ماهه‌اش از دشمن طلب داشت.

حرمله بچه را با تیر سیراب کرد، و امام حسین (ع) هم با شمشیرش بر زمین زخمی زد و طفل را مرهم زخم زمین کرد.

امام حسین (ع) تنها ماند و نبرد کرد ... تن بی جان امام روی شن‌های کربلا افتاده بود که شمر دستور حمله داد، نیزه‌دار با نیزه و شمشیردار با شمشیر و آنهایی که هیچ نداشتند با سنگ به امام حمله کردند. انگار فراموش کردند که پیامبر (ص) گفته‌بود حسین از من است و من از حسین.

گاهی حیوانات با معرفت‌تر از انسان‌ها هستند، «ذوالجناح» در بی‌یاوری حسین (ع) یار خوبی بود، که نزدیک به چهل نفر را لگدمال کرد و خود را به خیمه رسانید.

شمر سر امام حسین (ع) به دستش بود و می‌لرزید، صدای زنی را شنیده‌بود که می‌گفت: پسرم حسین ... میوه دلم حسین.

هیچ امام و پیامبری مانند امام حسین (ع) علنی کشته نشد، لباس‌هایش را غارت کردند و پیکرش را لگدکوب.

امام حسین (ع) تا زنده بود نگذاشت به جسد یارانش بی‌حرمتی شود، اما هیچ‌کس نبود از پیکر خودش مواظبت کند.

پیکر حسین (ع) را که نه سر داشت، نه لباس و نه انگشتر، فقط کسی مثل زینب (س) که عاشقانه دوستش داشت می‌توانست بشناسد. زینب از عاشقی امروز ما سخن گفته بود که از قول جدش که فرموده بود: کسانی می‌آیند برای حسین (ع) بارگاه می‌سازندو مانند فرزند مرده بر حسین (ع) گریه می‌کنند.

یاران امام حسین (ع) همیشه جماعت و پیروی از امام را رعایت می‌کردند: حج به جماعت و پشت سر امام، خروج به جماعت و پشت سر امام، اما برای کشته شدن خلاف آن بودند؛ تک رو و پیش از امام.

بجز حضرت عباس (ع)، حر و مسلم همگی یاران امام حسین (ع) یکجا و پیش پای امام حسین (ع) دفن شده‌اند.

جنگ تمام شد لشکر کوفه کشته‌های خود را دفن کردند و اسرا را برداشتند و رفتند، اما یاران حسین (ع)، حج حسینی داشتند که کعبه‌شان امامشان بود، خودشان را قربانی کردند و سه روز در زیر آفتاب هم توقف در منا داشتند.

زیارت امام حسین (ع) با بقیه زیارت‌ها از این جهت تفاوت دارد که بدون غسل مستحب است در حالی که در زیارات دیگر مکروه است.

امام حسین (ع) حتی زیارت‌نامه‌اش هم متفاوت است که بر خلاف دیگر زیارت‌نامه‌ها که بر خودشان سلام می‌دهند، در زیارت امام حسین (ع) به سر بریده و قلب شکسته‌اش سلام می‌کنیم و تنها زیارت نامه ایست که لبیک دارد.

خدا عوض تشیع نشدن امام حسین (ع) بعد از شهادتش، کاری کرد که بیش از دو هزارو دویست سال هر سال مردم تشیعش را با شکوه برگزار کنند.

قسمتی از متن[ویرایش | ویرایش مبدأ]

یاران حسین در همه کارهایشان دو چیز را رعایت می‌کردند: اول جماعت، دوم پیروی از امام.

حج‌شان جماعت بود و پشت سر امام. خروج‌شان جماعت بود و پشت سر امام. تشنگی و گرسنگی‌شان با هم بود و همراه امام. ترس‌شان، گریه‌، هروله‌شان، امیدشان، نمازشان...

فقط برای یک چیز نه جمعیت بود نه پیروری، تک‌روی کردند و از همه جلو زدند برای کشته‌شدن.

همه که شهید شدند، باز هم جماعت و اطاعت را شروع کردند. سر حسین که رفت بالای نیزه، بقیه هم آمدند مثل همیشه با هم و پشت سر امام. (ص 38).

منبع[ویرایش | ویرایش مبدأ]