علی حاجتیان فومنی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی حسین
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۰۵: خط ۱۰۵:
==منابع==
==منابع==
محمد علی مجاهدی، ''کاروان شعر عاشورا''، زمزم هدایت، ج1، ص 568-569.
محمد علی مجاهدی، ''کاروان شعر عاشورا''، زمزم هدایت، ج1، ص 568-569.






[[رده:افراد]]
[[رده:افراد]]
[[رده:در سده‌های متأخر]]
[[رده:مؤلفین]]
[[رده:مؤلفین]]
[[رده:شاعران]]
[[رده:شاعران]]

نسخهٔ ‏۲۶ اکتبر ۲۰۱۶، ساعت ۱۷:۰۷

على حاجتیان فومنى
زادروز 1351 ه.ش
تهران

زادگاهش تهران،اقامتگاهش شهر رى و متولّد 1351 است.در رشتۀ زبان و ادبیات فارسى تحصیل کرده و در کانون پرورش فکرى کودکان کار مى‌کند.حضور صمیمى او در شبهاى شعر عاشوراى شیراز حاکى از ارادت بى‌شایبۀ وى به سالار شهیدان و شهداى کربلاست.

رگه‌هاى عاطفى و درون مایه‌هاى شعر عاشورایى او سرشار از تصاویر زیبا و مفاهیم دوست داشتنى است.از اوست:

عصر عاشورا

به غیر دشت که از لاله‌ها گل افشان‌ست خرابه‌هاى جهان درهم و پریشان‌ست
به پاست آتش و،پرپر کنند گلها را که گل رسیده و فصل گلابگیران‌ست
گرفته‌اند گلاب و،هنوز در جانها شمیم معرفت عاشقانه پنهان‌ست
ز داغ اوست که پشت جهان کمانى شد ز داغ اوست اگر ابرْ خیسِ باران‌ست
به پیش آمد در ظهر قحطىِ انسان به پیش آمد مردى که فخر انسان‌ست
به پیش آمد و،برداشت مشک خالى را به خویش گفت که:سقّا،امید طفلان‌ست
دو بال ماه شکست و عطش فرو ننشست عطش که در تپش حسرتى نمایان‌ست
فرات،موج‌زنان،روىْ‌زرد،شرم‌آگین از اینکه بوسه نزد بر لبش،پشیمان‌ست

در سوگ قمر بنى هاشم(ع)

شط،رنج دارد به جانش،مى‌پیچد و درد دارد در پیچش دردناکش،چشمى به آن مرد دارد
مردى که بر دوش مهرش مشک عطش تاب مى‌خورد مردى که با تشنگى‌ها آهنگِ آورد دارد
از شدت زخم خوردن زردست روى دلاور حجّت تمام‌ست بر رود تا چهره را زرد دارد
خورشید!رخ را بپوشان،رخت عزا را به تن کن دنیا مگر از همین دست چندین جوانمرد دارد؟!

اربعین

چهل روز و چهل شب داغها تکثیر خواهد شد سپس آیات سرخ نینوا تفسیر خواهد شد
چهل منزل اسارت،بیکسى،تحقیر و توهین آه! اگر لب واکند،این فتنه بى‌تأثیر خواهد شد
دو دستى که سر خورشید را بر نیزه مى‌کارد میان آسمانها تا ابد تکفیر خواهد شد
چهل منزل غُل و زنجیر،زینب را چه مى‌دانى؟! که با این داغ،ذرهْ ذرهْ ذره پیر خواهد شد
جهان در التهاب خطبه‌هاى حیدرآهنگش به یک جام از شراب کوثر آنک سیر خواهد شد
زمین در گیر و دار وحشت و ظلمت نمى‌ماند و روزى خوابهاى آسمان تعبیر خواهد شد
مى‌آید تکسوارى منتقم،آن وقت آهنها به یُمن گردش چشمان او شمشیر خواهد شد

رباعى

وقتى که همه به ننگ عادت کردند در پیلۀ عافیت اقامت کردند
از صفحۀ کربلا ملایک آن روز هفتاد و دو آیه را تلاوت کردند

منابع

محمد علی مجاهدی، کاروان شعر عاشورا، زمزم هدایت، ج1، ص 568-569.