عفت خادمی

از ویکی حسین
پرش به ناوبری پرش به جستجو
نسخهٔ قابل چاپ دیگر پشتیبانی نمی‌شود و ممکن است در زمان رندر کردن با خطا مواجه شوید. لطفاً بوکمارک‌های مرورگر خود را به‌روزرسانی کنید و در عوض از عمبکرد چاپ پیش‌فرض مرورگر خود استفاده کنید.

رؤیا (عفت) خادمی (١٣٦١ ه. ش) از شاعران معاصر ایرانی است.

رؤیا (عفت) خادمی
عفت خادمی.jpg
زادروز ١٣٦١ ه.ش
نیشابور

زندگینامه

عفت خادمی در اردیبهشت ماه ١٣٦١ شمسی در نیشابور متولد شد. او از شاعران معاصر فارسی زبان است که در وصف امام حسین (ع)، اشعاری را سروده است. از سال ١٣٨٤ وارد عرصه هنر شده و در زمینه نقاشی و شعر به ‏طور جدی فعالیت خود را شروع نمود و تاکنون در چندین جشنواره استانی و کشوری از جمله جشنواره جانباز شهید و جشنواره علوی ساری حائز رتبه اول شده است. ‏‌‏‏‏‏[۱]

اشعار

بوی کوثر

باد


ته مانده لبخندها را


جارو می‌زند


و ترک می‌پاشد


بر بستر لب‌هایی که تا خدا


امتداد دارند


فصل بارش کلاغ‌هاست


و عنکبوت‌هایی که پروانه‌ها را


به انگشتان برهنه دشت می‌سپارند


آسمان


در تبی خشک می‌سوزد


و جغدها


کوکوی‌شان را


بر شانه‌های ماه آوار می‌کنند


ابلیس آب را


به دوش کشیده است


دست‌هایی


که گیس‌های فرات را


شانه زدند


دارند به ساز نیزه‌ها می‌رقصند


مشک


بوی کوثر گرفته است


و ماه قبیله


با دو بال اساطیری


بهشت را آذین می‌کند ...


بهانه‌ای برای پریدن

تمام آب‌های جهان را


به تماشا نشسته‌ام


مبادا دست ابلیس از آستین رود دیگری بیرون بیاید


شاید این بار هم نسیمی نقاب دنیا را بردارد


و تیر بهانه‌ای برای پریدن باشد


وقتی غیرت در رگان تشنه مشک‌ها می‌جوشد ...


و شاید آتشی که در چین دامن دشت می‌رقصد


تکرار دوباره آتش ابراهیم باشد


که خیمه‌ها را یکی یکی آذین می‌کند ...


زمین


باید 72 بار وضو بگیرد


تا 72 کبوتر را در آسمان پرواز دهد


هنوز هم که هنوز است شیهه ذوالجناح


سینه ظهر را می‌شکافد


و دنیا


اندوهگین کودکانی است


که گوش‌هایشان تاوان سنگین گوشواره را پس دادند ...

اشک‌های آسمان

پرنده را که بخش کنی


می‌شود یک مشت پر


پرواز بر شانه آسمان‌های بی‌گنجشک می‌شکند


رباب باید گهواره را آرام‌تر تکان بدهد


جای تیر روی گلوی دنیا درد می‌کند


و حرمله گوژپشت پیری که


هزار سال است جهنم را به دندان گرفته است


و هر روز تیرهای سه شعبه


دستانش را نشانه می‌گیرند


و فرات مار خیسی که


کربلا را دور می‌زند


مدام زیر سم‌های ذوالجناح می‌لولد


و مشک‌ها را سوراخ می‌کند


کمی عقب‌تر بایست


اشک‌های آسمان دارد روی گونه گنجشک می‌چکد ...

منابع

پی نوشت

  1. گفت‌وگوی مؤلف با شاعر.‏