عبدالرحیم سعیدی راد

نسخهٔ تاریخ ‏۵ ژانویهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۴:۱۸ توسط Kashani (بحث | مشارکت‌ها)

عبد الرحیم سعیدی راد شاعر معاصر ایرانی است. وی قالب غزل و دوبیتی را برای سرودن اشعارش برگزیده است.

عبد الرحیم سعیدی راد
سعیدی راد.jpg
زادروز 1346ه.ش
دزفول

درباره‌ی شاعر

عبد الرحیم سعیدی راد فرزند محمد علی به سال 1346 ه. ش در شهرستان دزفول دیده به جهان گشود. تحصیلات خود را تا سطح دیپلم در دزفول به پایان برد و در دانشگاه شهید چمران اهواز در رشته زراعت و اصلاح نبات در مقطع کارشناسی پذیرفته گردید و ادامه آن را تا سطح کارشناسی ارشد در همان رشته در دانشگاه آزاد اسلامی بیرجند دنبال کرد. سعیدی راد فعالیتهای شعری خود را به طور جدی از سال 69 و با مطبوعات کشور آغاز نمود.


آثار شاعر

از ایشان تاکنون کتابهای زیر به چاپ رسیده است: «بعد از باران» که گردآوری اشعار مرحوم آرش باران‌پور است. «گزیده ادبیات معاصر شماره 77»، «زخم‌های خورشید» که در آن خاطرات جنگ را جمع‌آوری نموده است. «فانوسهای سنگی» که گردآوری اشعاری در مورد فلسطین می‌باشد. «بر بلندای عشق» که گردآوری مجموعه خاطرات شهید بلندیان است.

از سعیدی راد:

مجموعه های چاب شده:

1.بعد از باران (اشعار آرش بارانپور) 1376

2.بر بلندای عشق(خاطرات شهید بلندیان) 1377

3.زخمهای خورشید(خاطرات شهدا) 1379

4.گزیده ادبیات معاصر شماره 77 - 1379

5.فانوسهای سنگی(شعر فلسطین) 1380

6.من راضیم به این همه دوری(شعر) 1385

7.دیگر عرضی ندارم (نثر ادبی) 1386

8.سه‌ مزار‌ برای‌یک‌ شهید (شهید قنوتی) 1386

9.ساعت به وقت دلتنگی (شعر) 1387

10. حق با آفتابگردانهاست (نثر) 1388

11. انعکاس آفتاب (نثر مهدوی) 1389

12. پنجره هشتم (نثر رضوی) 1390

13. خورشید در مشت (شعر) 1391

14. جشن پتو (خاطره طنز جنگ)1391

15. انقلاب آیینه ها(شعر انقلاب)1392

16. معجزه الفبا (نثر ادبی)1392

17. همین (نامه های عاشقانه) 1394

18. کودکی های ماه(شعر) 1395

19. زندگی در ناگهان(شعر) 1397

20. چشمان بی شکیب(شعر دزفول) 1397

21. دانه های تسبیح (نثر دفاع مقدس) 1397

22. همیشه باران بیخبر می آید. (شعر) 1398

کتابهای گردآوری پیک افتخار:

1. تبسمی بر خاکریز (طنز در جبهه) 1387

2. راز ستاره ها (شهید دقایقی) 1387

3. سایه حضور (خاطرات زنان در جنگ) 1387

4. لاله ای در فکه (شهید آوینی) 1388

5. مادر خورشید (مادران شهدا) 1388

6. پرواز در پرواز (شهید کاظمی) 1388

7. آنان که بی پروا... (شهید ردانی پور) 1388

8. همسرایان غزل... (همسران شهدا) 1388

9. نام‌توباعشق‌پرآوازه باد(شهید بقایی) 1388

10. حضور عاشقانه (رهبری در جنگ) 1388

11. با من از عشق بگو (رهبری) 1388

12. لبخندی پشت میله ها(طنز ) 1388

13. یک سنگر، هزار لبخند (طنز ) 1389

14. وصف تو عاشقانه ترین... (فکوری) 1390

15. خیابان چهل متری(شهید قنوتی) 1391

اشعار

هنوز می‌چکد از چشم آسمان آتش زمین و هر چه در آن می‌کشد فغان آتش

صدای طبل عزا بین کوچه می‌پیچد دوباره سنج و دهل بسته بر دهان آتش

صدای شیون شمشیر می‌رسد برگوش میان معرکه برپاست بی‌گمان آتش

فغان و آه بلند است و العطش جاری به جان خسته‌دلان بانگ: الامان آتش!

کنار علقمه افتاده دست ساقیِ مست کنار خیمه ولی، آه، ارغوان، آتش

چقدر شکوه کند رود، با لبی تشنه چقدر گریه کند مشکِ بی‌زبان آتش

گلوی کودک شش ماهه‌ای غزل‌خوان شد دمی که تیر، به‌خون خفت و شد کمان آتش

کسی ندیده چنین رسم میهمانداری کسی نداده چنین دست میهمان آتش

چه شعله‌ها که به پاهای کودکان پیچید چه زخم ها که چنین می‌زند به‌جان آتش

چه کرده شمر به گودال قتلگاه مگر که ناگهان شده دل‌های شیعیان آتش

مگر چه آمده بر نعش‌های در گودال که شعله می‌کشد از عمق استخوان آتش

صدای ناله‌ای از عرش می‌رسد برگوش رسیده است مگر تا به‌کهکشان آتش؟

گمان مبر که در آن سرخی غروب و عطش رسیده است به پایانِ داستان آتش

چه‌ها گذشت بر آن کاروان نیزه و سر گذشته است گمانم، ز هفت‌خوان آتش

چه‌ها گذشت ب‌ بانوی صبر و بی‌تابی دمی که داشت به لب چوب خیزران آتش

بپاست خطبه آتش میان کاخ یزید تمام شام بلا سوخت از همان آتش


خورشید چه عاشقانه پیمان می‌داد در وادی طوفان بلا جان می‌داد
آن روز معلم شهادت، چه غریب‌ با نای بریده، دست ایمان می‌داد


گل غنچه‌ای از سلاله‌ی حیدر بود افسوس که مثل لاله‌ای پرپر بود
آن ظهر عطشناک چه غوغایی کرد آن مرد که نام کوچکش اصغر بود




منابع

دانشنامه‌ی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج‌ 2، ص: 1646.

پی نوشت