عبدالجواد جودی خراسانی: تفاوت میان نسخه‌ها

پرش به ناوبری پرش به جستجو
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۵۴: خط ۵۴:


جودی در سال 1302 ه. ق. وفات یافت و در مشهد مقدس در صحن نو در اطاقی مجاور با مقبره مرحوم شیخ بهایی به خاک سپرده شد. <ref> دایرة المعارف تشیع.</ref>
جودی در سال 1302 ه. ق. وفات یافت و در مشهد مقدس در صحن نو در اطاقی مجاور با مقبره مرحوم شیخ بهایی به خاک سپرده شد. <ref> دایرة المعارف تشیع.</ref>
==زندگینامه==
==زندگینامه==
وی مغازه‌ی قنادی داشته و از این طریق امرار معاش می‌کرده است. قنادی و خانۀ او محل تجمع شعرایی بود که برای شنیدن مرثیه‌های شاعر به دیدارش می‌آمدند. «جودى» در سال 1301 قمرى درگذشته و در اتاقى از صحن نو، کنار مقبرۀ شیخ بهایى مدفون گردیده و اختر طوسى قطعه‌اى در رثاى وى سروده که این مصراع: «کند حسین به روز جزا شفاعت جودى» مادّه تاریخ آن است... .<ref>صد سال شعر خراسان، ص 190 تا 192.</ref> دکان قنادى «جودى» نزدیک سه راه بازار سرشور مشهد بوده و تا آخر عمر از همین مَمَر، امرار معاش مى‌کرده و با آنکه سواد خواندن و نوشتن درستى نداشته، طبعش روان، شعرش نیکو و ارادتش به آل الله زبانزد خاص و عام بوده است و در عین حال شاعرى بوده بذله‌گو و نکته‌سنج بوده است. <ref>همان، ص 190.</ref>  
وی مغازه‌ی قنادی داشته و از این طریق امرار معاش می‌کرده است. قنادی و خانۀ او محل تجمع شعرایی بود که برای شنیدن مرثیه‌های شاعر به دیدارش می‌آمدند. «جودى» در سال 1301 قمرى درگذشته و در اتاقى از صحن نو، کنار مقبرۀ شیخ بهایى مدفون گردیده و اختر طوسى قطعه‌اى در رثاى وى سروده که این مصراع: «کند حسین به روز جزا شفاعت جودى» مادّه تاریخ آن است... .<ref>صد سال شعر خراسان، ص 190 تا 192.</ref> دکان قنادى «جودى» نزدیک سه راه بازار سرشور مشهد بوده و تا آخر عمر از همین مَمَر، امرار معاش مى‌کرده و با آنکه سواد خواندن و نوشتن درستى نداشته، طبعش روان، شعرش نیکو و ارادتش به آل الله زبانزد خاص و عام بوده است و در عین حال شاعرى بوده بذله‌گو و نکته‌سنج بوده است. <ref>همان، ص 190.</ref>  
خط ۶۳: خط ۶۱:
===کتاب‌ها===
===کتاب‌ها===


====دیوان جودی====
*دیوان جودی
**'''درباره:'''
***دیوان او حدود سه هزار بیت است و بارها به چاپ رسیده است. شاعر در بخش «از مدینه تا مدینه» بی‌وفایی مردم کوفه، شقاوت و ستمگری فرماندهان و سپاهیان لشکر یزید، شهادت و مظلومیت حسین (ع) و برادران و فرزندان و اصحاب او، رنج وتعب زنان و کودکان آل‌ رسول در اسارت بی‌شرمانه در کوفه و شام و سرانجام بازگشت غریبانه و مصیبت‌بار آن‌ها به مدینه را با اشعاری جانگذار، تأثر‌آور و منقلب‌کننده به تصویر می‌کشد و می‌توان آن را مقتلی منظوم به حساب آورد. نگاه شاعر به حادثۀ عاشورا نگاهی بینابین است؛ گاهی به مفهوم والای عشق و تجلّیات معشوق در کربلا و مفاهیم عرفانی اشاره‌ای دارد و گاه با روحی سرشار از عواطف انسانی و احساسی به رثای سیدالشهدا (ع) می‌پردازد.<ref>دیوان کامل افصح الشعرا میرزا عبدالجواد جودی خراسانی، شامل: قصیده‌ها، مثنوی‌ها...، به اهتمام مهدی آصفی. تهران: جمهوری، 1386</ref> دیوان‌ جودی‌، نخستین‌ بار در ۱۲۹۹ق. به‌ امر ناصرالدین‌شاه‌ و به‌همت‌ میرزا سعید خان‌ مؤتمن‌الملك‌ (نیابت‌ تولیت‌ آستان‌ قدس‌) در چاپخانه سنگی‌ آستان‌ قدس‌، به‌ خط‌ میرزا شفیع‌ اعتمادالتولیه، چاپ‌ شد<ref>گویا اولین کتابى بوده که در آن چاپخانه طبع شده است</ref> و در ۱۳۰۳ق. در مشهد تجدید چاپ‌ گردید . دیوان‌ جودی‌ در ۱۶۰ص.‌ در ۱۳۱۰ و ۱۳۷۲در تهران‌ به‌ چاپ‌ رسیده است.<ref>[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/1752441 یادداشت بازتکثیر کتاب] </ref> اشعار وی در اوزان و قالب‌های متعدّد و متنوع سروده شده است و از استحکام و انسجام قوی برخوردار و مزیّن به صنایع لفظی و معنوی بوده و آیات و قصص قرآنی، احادیث و روایات که به صورت‌های تلمیح و اقتباس و ترجمه در اشعار وی به کار رفته است، گواهی بر دانش قرآنی و حدیثی وی است. قسمت اعظم اشعار جودی پیرامون واقعه کربلا و پیامدهای آن است که تحت عنوان «از مدینه تا مدینه» دویست صفحه از دیوان او را شامل می‌شود. اشعار جودی عاری از تعقید و پیچیدگی بوده و ساده و سلیس و در خور فهم عموم و عوام است.


* '''درباره:'''
===اشعار===
** دیوان او حدود سه هزار بیت است و بارها به چاپ رسیده است. شاعر در بخش «از مدینه تا مدینه» بی‌وفایی مردم کوفه، شقاوت و ستمگری فرماندهان و سپاهیان لشکر یزید، شهادت و مظلومیت حسین (ع) و برادران و فرزندان و اصحاب او، رنج وتعب زنان و کودکان آل‌ رسول در اسارت بی‌شرمانه در کوفه و شام و سرانجام بازگشت غریبانه و مصیبت‌بار آن‌ها به مدینه را با اشعاری جانگذار، تأثر‌آور و منقلب‌کننده به تصویر می‌کشد و می‌توان آن را مقتلی منظوم به حساب آورد. نگاه شاعر به حادثۀ عاشورا نگاهی بینابین است؛ گاهی به مفهوم والای عشق و تجلّیات معشوق در کربلا و مفاهیم عرفانی اشاره‌ای دارد و گاه با روحی سرشار از عواطف انسانی و احساسی به رثای سیدالشهدا (ع) می‌پردازد.<ref>دیوان کامل افصح الشعرا میرزا عبدالجواد جودی خراسانی، شامل: قصیده‌ها، مثنوی‌ها...، به اهتمام مهدی آصفی. تهران: جمهوری، 1386</ref> دیوان‌ جودی‌، نخستین‌ بار در ۱۲۹۹ق. به‌ امر ناصرالدین‌شاه‌ و به‌همت‌ میرزا سعید خان‌ مؤتمن‌الملك‌ (نیابت‌ تولیت‌ آستان‌ قدس‌) در چاپخانه سنگی‌ آستان‌ قدس‌، به‌ خط‌ میرزا شفیع‌ اعتمادالتولیه، چاپ‌ شد<ref>گویا اولین کتابى بوده که در آن چاپخانه طبع شده است</ref> و در ۱۳۰۳ق. در مشهد تجدید چاپ‌ گردید . دیوان‌ جودی‌ در ۱۶۰ص.‌ در ۱۳۱۰ و ۱۳۷۲در تهران‌ به‌ چاپ‌ رسیده است.<ref>[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/1752441 یادداشت بازتکثیر کتاب] </ref> اشعار وی در اوزان و قالب‌های متعدّد و متنوع سروده شده است و از استحکام و انسجام قوی برخوردار و مزیّن به صنایع لفظی و معنوی بوده و آیات و قصص قرآنی، احادیث و روایات که به صورت‌های تلمیح و اقتباس و ترجمه در اشعار وی به کار رفته است، گواهی بر دانش قرآنی و حدیثی وی است. قسمت اعظم اشعار جودی پیرامون واقعه کربلا و پیامدهای آن است که تحت عنوان «از مدینه تا مدینه» دویست صفحه از دیوان او را شامل می‌شود. اشعار جودی عاری از تعقید و پیچیدگی بوده و ساده و سلیس و در خور فهم عموم و عوام است.


====خطبه‌ حضرت سجّاد «ع» در شام====
====خطبه‌ حضرت سجّاد «ع» در شام====
خط ۱۱۲: خط ۱۱۱:


{{ب| آن سر برهنه‌ای که نگه‌داشتی به پای‌|در بزم عیش خویش یزید از جفا منم <ref> دیوان کامل میرزا عبد الجواد جودی خراسانی؛ ص 44.</ref> }}
{{ب| آن سر برهنه‌ای که نگه‌داشتی به پای‌|در بزم عیش خویش یزید از جفا منم <ref> دیوان کامل میرزا عبد الجواد جودی خراسانی؛ ص 44.</ref> }}
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}<br />
 
 
{{شعر}}
{{شعر}}
{{ب| ای خسروی که مالک ملک خدا تویی‌|مقصود ز آفرینش ارض و سما تویی }}
{{ب| ای خسروی که مالک ملک خدا تویی‌|مقصود ز آفرینش ارض و سما تویی }}
خط ۱۴۴: خط ۱۴۱:
{{ب| هر مرغ را فغان به بهار است «جودیا»|مرغی که چهار فصل بود در نوا تویی  }}
{{ب| هر مرغ را فغان به بهار است «جودیا»|مرغی که چهار فصل بود در نوا تویی  }}
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}


{{شعر}}
{{شعر}}
خط ۱۶۷: خط ۱۶۳:
{{ب| می‌کُشد این غم مرا که از حرم تو|خَضم سیه رو کنیز کرد تمنّا  }}
{{ب| می‌کُشد این غم مرا که از حرم تو|خَضم سیه رو کنیز کرد تمنّا  }}
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}
 
{| class="" style="margin: 0 auto; "
 
| class="b" |<span class="beyt"> ای ز غمت اشک چشم و آه دل ما</span>
| style="width:2em;" |
| class="b" |<span class="beyt">می‌رسد این بر ثری و آن به ثریّا </span>
|-
| class="b" |<span class="beyt"> ای ز ازل در عزات در عوض اشک‌</span>
| style="width:2em;" |
| class="b" |<span class="beyt">خون شده جاری ز چشم آدم و حوّا </span>
|-
| class="b" |<span class="beyt"> صبح ز سوز تو چاک کرده گریبان‌</span>
| style="width:2em;" |
| class="b" |<span class="beyt">بهر تو نیلی قبا بود شب یلدا </span>
|-
| class="b" |<span class="beyt"> غیر تو ای تشنه لب کسی نشنیده‌</span>
| style="width:2em;" |
| class="b" |<span class="beyt">تشنه دهد جان، کسی کنار دو دریا </span>
|-
| class="b" |<span class="beyt"> آه که از تیر و تیغ و نیزه نبودت‌</span>
| style="width:2em;" |
| class="b" |<span class="beyt">یکسر مویی دُرست در همه اعضا </span>
|-
| class="b" |<span class="beyt"> تا به سر سینه‌ی تو شمر مکان کرد</span>
| style="width:2em;" |
| class="b" |<span class="beyt">زُهره نهان شد ز سوز سینه‌ی زهرا </span>
|-
| class="b" |<span class="beyt"> جسم تو تا زیر سمّ اسب فکندند</span>
| style="width:2em;" |
| class="b" |<span class="beyt">ناله برآمد ز اهل عالم بالا </span>
|-
| class="b" |<span class="beyt"> تا سرت از کین سَنان، به نوک سِنان کرد</span>
| style="width:2em;" |
| class="b" |<span class="beyt">گشت به پا در جهان قیامت عظما </span>
|-
| class="b" |<span class="beyt"> نالم از این غم که ناکسی به تصدّق‌</span>
| style="width:2em;" |
| class="b" |<span class="beyt">بهر عیال تو نان ببخشد و خرما </span>
|-
| class="b" |<span class="beyt"> می‌کُشد این غم مرا که از حرم تو</span>
| style="width:2em;" |
| class="b" |<span class="beyt">خَضم سیه رو کنیز کرد تمنّا  </span>
|}
<br />
{{شعر}}
{{شعر}}
{{ب| ای رفته سرت بر نی، وی مانده تنت تنها|ماندی تو و بنهادیم ما سر به بیابان‌ها }}
{{ب| ای رفته سرت بر نی، وی مانده تنت تنها|ماندی تو و بنهادیم ما سر به بیابان‌ها }}
خط ۱۸۶: خط ۲۲۲:
{{ب| شاها، نه همین «جودی» جان بر تو فدا سازد|ای شه به فدای تو بادا همه‌ی جان‌ها }}  
{{ب| شاها، نه همین «جودی» جان بر تو فدا سازد|ای شه به فدای تو بادا همه‌ی جان‌ها }}  
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}
{{شعر}}
{{شعر}}
{{ب| بی‌تو جز ناله مپندار مرا کاری هست‌|یا به جز محنت و اندوه و غمم یاری هست }}
{{ب| بی‌تو جز ناله مپندار مرا کاری هست‌|یا به جز محنت و اندوه و غمم یاری هست }}
خط ۲۰۷: خط ۲۴۱:
{{ب| روز وارد شدن از خلق تماشایی شام‌|سر هر کوچه مرا گرمی بازاری هست }}
{{ب| روز وارد شدن از خلق تماشایی شام‌|سر هر کوچه مرا گرمی بازاری هست }}
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}
<br />
 
====داغ پسر====
==== داغ پسر ====
{{شعر}}
{{شعر}}
{{ب| داغى که حسین از غم اکبر به جگر داشت | جز خالق اکبر ز دل او که خبر داشت؟ }}
{{ب| داغى که حسین از غم اکبر به جگر داشت | جز خالق اکبر ز دل او که خبر داشت؟ }}
خط ۲۱۸: خط ۲۵۲:
{{ب| مجنون شدى و سر به بیابان بنهادى | لیلاى جگر خون گر ازین قصّه خبر داشت }}
{{ب| مجنون شدى و سر به بیابان بنهادى | لیلاى جگر خون گر ازین قصّه خبر داشت }}
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}
<br />
====داشتن سر عجب است!====
====داشتن سر عجب است!====
{{شعر}}
{{شعر}}
خط ۲۳۰: خط ۲۶۵:
{{ب| تنِ بى سر عجبى نیست گر افتد روى خاک | سرِ سرباز ره عشق به پیکر عجب است }}
{{ب| تنِ بى سر عجبى نیست گر افتد روى خاک | سرِ سرباز ره عشق به پیکر عجب است }}
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}
<br />
====چون شود امشب؟!====
====چون شود امشب؟!====
{{شعر}}
{{شعر}}
۳٬۴۸۸

ویرایش

منوی ناوبری